صفحه نخست > دیدگاه > توبه کردم که دیگر می نخورم در همه عمر

توبه کردم که دیگر می نخورم در همه عمر

به جز امشب و فردا شب و شبهای دیگر
حسين زاهدی
يكشنبه 2 مارچ 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سقراط می‌گويد: كه زندگي بررسي نشده ارزش زيستن ندارد. ولي اگر همه افراد جامعه روشنفكران شكاكي بودند كه دائماً در پي بررسي فلسفه حيات و مباني اعتقاداتشان بودند، ديگر مرد عمل پيدا نمي‌شد. در واقع اگر پيش فرضهاي فكري و اعتقادي بررسي نشوند و همان طور راكد بمانند، جامعه ممكن است متحجر شود. اعتقادات، تصلب پيدا مي‌كنند و به صورت جزئيات درمي‌آيند و قوه تخيل كژ و معوج مي‌شود و ادراك و تفكر از باروري مي‌افتد، جامعه اگر در بستر راحت جزميات و عقايد خشك ترديدناپذير به خواب برود، كم‌كم مي‌پوسد. اگر بنا باشد تخیل تكان بخورد و قوه فكر و ادراك بكار بيفتد و زندگي فكري و ذهني تنزل و پسرفت نكند و طلب حقيقت (يا طلب عدالت يا كمال نفس) متوقف نشود، مسلمات و پيش‌فرضها بايد – دست كم تا حدي كه جامعه از حركت باز نايستد – مورد شك و سؤال قرار بگيرد.

اعتقاد و باور حق من است همانطور که حق همه انسانهاست و اما اگر کسی با اندیشه واعتقاد من هم باور نباشد و این باور را مورد نقد و کنکاش قرار دهد آیا به من و به ارزشهای اعتقادی من توهین شده است؟

و یا اصلا مرز بین توهین و نقد در کجاست؟ و آیا انتقاد و نقد از اشخاص و آن قسمت از باورها که جامعه را به لنجنزار میکشاند و سرنوشت مردم در انحصار تعدادی ریشدار عمامه به سر درآمده است توهین محسوب میشود؟

این سوالات و سوالات دیگر از آنجا ناشی میشود که تعداد از دوستان و هموطنان ما در سایت های مختلف تحت نامهای مستعار مقالات و یا بهتر بگویم طومارهای را منتشر میکنند که گویا من در سری نوشته هایم آنچه که اینان میگویند "به ارزشهای دینی و اعتقادات یک میلیارد انسان و به سادات (سید ) توهین روا داشتم" و چرا این چنین تند درمقابل عربها و ملا و مولوی قرار گرفته ام!؟ در ادامه مطلب تلاش میشود که به سوالات مطرح شده جواب ارایه شود و نه دفاع از خودم.

سقراط می‌گويد: كه زندگي بررسي نشده ارزش زيستن ندارد. ولي اگر همه افراد جامعه روشنفكران شكاكي بودند كه دائماً در پي بررسي فلسفه حيات و مباني اعتقاداتشان بودند، ديگر مرد عمل پيدا نمي‌شد. در واقع اگر پيش فرضهاي فكري و اعتقادي بررسي نشوند و همان طور راكد بمانند، جامعه ممكن است متحجر شود. اعتقادات، تصلب پيدا مي‌كنند و به صورت جزئيات درمي‌آيند و قوه تخيل كژ و معوج مي‌شود و ادراك و تفكر از باروري مي‌افتد، جامعه اگر در بستر راحت جزميات و عقايد خشك ترديدناپذير به خواب برود، كم‌كم مي‌پوسد. اگر بنا باشد تخیل تكان بخورد و قوه فكر و ادراك بكار بيفتد و زندگي فكري و ذهني تنزل و پسرفت نكند و طلب حقيقت (يا طلب عدالت يا كمال نفس) متوقف نشود، مسلمات و پيش‌فرضها بايد – دست كم تا حدي كه جامعه از حركت باز نايستد – مورد شك و سؤال قرار بگيرد.

مرز بین نقد و توهین

زير سوال بردن عملكرد و اندیشه های که جامعه را چون افیون در خود بلعیده و وابسته ساخته است و در انحصار از سوي اشخاصی تحت عناوینی ملا٬ مولوی٬ مفتی و کشیش و خاخام را در امده است نمیتوان توهين تلقي كرد، زيرا توهين بيشتر مسايل خصوصي افراد را هدف قرار ميدهد يعني نسبت‌هاي ناروا دادن به كسي يا مقام مسوولي و آن بخش از عملکرد ها و عنعنه های که زیر نام حدیث و سنت و ارزشهای دینی در جامعه تحمیل شده و از آن به عنوان یک عمل دینی و مذهبی یاد میکنند و ارزشهای انسانی را فدای این اعتقادات . اما در نقد، عملكرد شخص و آن باورهای که جامعه را از پیشرفت باز میدارد مورد سوال و بررسي قرار مي‌گيرد تا موارد اشكال مشخص شود.
با اين توصيف هر گاه نويسنده ی به طرز عملكرد افراد مطرح، ايرادي وارد كرد يا عمل های غیر انسانی آنها را اشتباه دانست، و آن بخش از اعتقادات که باعقل و خرد سازگار نیست و نیازمندی های جامعه امروز متفاوت با آن ارزشهایست که از گذشته به ارث بردیم و هنوز از آن پیروی میکنیم توهينی نكرده است٬ بلكه فقط با باور شخصی خودش خواستار بازنگری ارزشها و نا ارزشهایست که در اذهان عامه به عنوان ارزش جا گرفته و تحمیل شده است.
البته اين امور آنزمان جنبه عرفي به خود میگرد که اکثریت مردم از این قید و بندها رها شده باشد و آزادانه بی اندیشند٬ ما اگر عملکرد طالبان را غیر انسانی و غیر اسلامی میپنداریم در مقابل آنها این نوع عمل را اسلامی و دینی میدانند پس اگر از طالبان و شیوه ی عملکرد شان انتقاد کردیم آیا توهین به اسلام و دین صورت گرفته است؟ از نگاه طالبان البته که چنین است و سزایی منتقد مرگ٬ اما از نگاه دوستان که به خود زحمت دادند و طومارهای را نوشتن و مارک و تاپه های گوناگون چپ و راست را به من نسبت دادن و چسپاندن انتقاد از طالبان عمل غیر دینی محسوب میشود و مورد تشویق قرار میگیرد و چرا چینین است؟ به این پرسشها دوستان معترض باید پاسخ گو باشند.

اعتراض دیگر که صورت گرفته است اینکه چرا بخشی از احادیث و آیت را در نوشته ها میاورم و بخشی دیگررا نه و چرا منتظر فرصت ها و مناسبتها هستم تا قلم فرسای کنم در این مورد به مثال ساده اتکاء میکنم که اگر انگشت دست چپ من غده سرطانی دارد من مریض هستم و ممکن این غده تمام دست و همه بدن و پیکرم را تحت تاثیر آن قرار بدهد که در صورت بی تفاوت بودن و در نهایت مرا نابود خواهد کرد پس لازم است تا علیه این غده مبارزه کرد و با تداوی و عملیات این بدن را نجات داد اگر بگویم که نه مشکلی نیست و دیگر انگشتان و بدن سالم و چهره زیبایم را به نمایش بگذارم و از کامل بودن و زیبای بودن خودم جار بزنم این از عقل و خرد بدور خواهد بود. باز گو نمودن و مطرح کردن بعضی از احادیث و سنت و آیات که امروز از آن استفاده نامناسب میشود و زندگی انسان امروز را به کامش تلخ و حق حقوق انانسانی اش را از او گرفته و جامعه را به سوی مهتری و کهتری و انسانها را درجه دو و درجه یک معرفی میکند، و کافر و مومن را از هم برتر و پست تر میسازد، انسانها را نجس و پاک از هم متمایز میکند و دو انسان را در مقام یک انسان قرار میدهد، عرب و عجم، سید و مرید و ناقص العقل و کامل العقل مقایسه میشوند ... اینها نکات بیان شده ی است که بعضی از دوستان سخت عصابانی هستند و معترض ، که چرا این بخشها از سوی من و امثال من بازگو میشود. در این مورد باید گفت که به قدر کافی در طول قرنها بر سر منبر جلوه فروشی کردید و میکنید اگر کسی و کسانی آمدند نکات دیگر را که شماها آنرا مطرح نکردید و مایل نیستید به هر دلیل مردم آگاهی بیابند بیان نمود نه توهین است و نه اهانت اینکه دوستان با مارک و تاپه زدن به استقبال بنده آمده اند هرگز توهین به خود نمی بینم چرا که این برخورد ضعف این دسته از دوستان را نشان میدهد و نه منطقی بودن اینان را.

سید بودن و آقا بودن آنگاه مورد احترام است که لااقل ضررش به کسی نرسد سید حسین انوری حتی اگر فرزند فاطمه زهرا هم باشد، نمیشود از گذشته اش چشم پوشی کرد کسانی که یاد آوری از این سید معصوم و گذشته اش را توهین به سادات پنداشته اند ناچارم که بگویم بیمارید و شاید هم در کودکی در دهن شان سیدی تف کرده است تا مرید متی و سر بزیر و خوبی باشد.

اجازه بدهید تا این نکته را نیز اضافه کنم که ما چقدر با خود رو راست هستیم! آیا به آنچه که باور و اعتقاد داریم وآنعده از دوستانی که یخن پاره میکنند و جار میزنند و ظاهرا به دفاع از دین و مذهب برمیخزند٬ به چه اندازه به آن اعتقادها و ارزشها عمل میکنند و یا اصلا باورهای را که اینان ظاهرا از دفاع میکنند نقش پیرامون زندگی شخصی شان دارد و یا اینکه جز ریا و خودنمایی کردن و مومن جلوه کردن در بین عوام است و عوام فریبی و لازم است کمی عمل تانرا با گفته ها و نمایش های دروغین و فریب دهنده تان مقایسه کنید بعد اگر لازم دیدید مارک بچسپانید و فتوا صادر کنید مطمعنا در صورت مقایسه کردن اصل خویش با خویش دروغین و نمایشی تان، هرگز جرئت نخواهی کرد که خودرا بنده منزه خدا و پاسدار سر به کف دین معرفی کنید مگر اینکه بار دیگر فریب در کار باشد و مانور نمایشی دینمدارانه که موقف اجتماعی و سیاسی شخصی تان ایجاب این عمل را کند و مجبور باشید به چنین نمایش دل و روح انگیز دست بزنید که چندان بازاری ندارد و خریدارانش تنزل یافته است.

در آخر خواهم گفت تاپه و مارک های گوناگون که بر من میچسپانید از آن باکی نیست این شیوه معمول است که هرگاه خواستیم طرف را که نمیشود با منطق به چالش بکشیم تاپه و مارک بزنیم و ا ما، ما یک وجه مشترک داریم آنهم انسان بودن ماست اینکه تفاوت اندیشه و تفکر وجود دارد خود زیبای و ارزش انسانیست که نباید استفاده منفی و نادرست از این تفاوتها شود بل برای ارتقاء و بالا بردن سطح اندیشه خود و رهایی مردم از خرافات و آزاد اندیشی و در نهایت برای رهایی از هر چیز که کشور و مردم مارا اینگونه در عقب نگهداشته است مورد استفاده قرار گیرد و من خواهم نوشت بی مناسبت یا با مناسبت هر کجی را کج خواهم گفت تعارف و ممشات هم با کسی ندارم اینکه تعداد دوستان تحمل ندارند بروند کمی حوصله و تحمل از بازار اندیشه و منطق مجانی خریداری کنند و من خواهم نوشت هر چند که شما را خوش نیاید .

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام : سید حسین انوری یک قاتل ، جانی ، خاین به وطن است .

    واز شما خواهش میشود آقای زاهدی . عکسی تانرا را که در صفحه کابل پرس? گذاشتی تبدیل کن و کدام عکس دیگرت را بگذار چرا که ما ها سخت حساسیت پیدا کردیم البته در برابر عکس جنابعالی .

  • اقای حسین زاهدی

    نوشته هایت خودت همه دلپسند و افشاگر و خوب اند.

    هرکسی که بخواهد برخلاف جریان حرکت کند خواهی نخواهی کسانی بر خواهند خواست و مقابلش برای ساختن سدهایی تلاش خواهند کرد.

    باید تابو ها را شکست و برایت درین راه موفقیت میخواهم.

  • آفرین برتو زاهدی عزیز

    آرزو دارم افرادی چون شما و آقای جعفر جان رضایی و میرهزار عزیز و ... در میان مردم ستدیده ما زیاد شوند، چرا که فقط آنهایی که بیدارند می توانند خفته هارا بیدار کنند.
    خفته خفته را کی کند بیدار؟

    به امید روزی که همه خفته های کشور ما از خواب جهل نادانی بیدار شوند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس