صفحه نخست > دیدگاه > چگونه به زن‌ها حق بدهیم

چگونه به زن‌ها حق بدهیم

بیژن برناویج
يكشنبه 22 سپتامبر 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

در مجموعه قوانین، فصل "قانون منع خشونت علیه زن" ماده ها و بندهای گوناگون به چشم می‌خورد. در ماده بیست و پنجم قوانین منع خشونت علیه زن دو فقره قابل توجه درج شده است.

1-شخصی که زن را به نام بددادن به نکاح بدهد یا بگیرد، مرتکب حسب احوال به حبس طویل که از ده سال بیشتر نباشد، محکوم می‌گردد.

2- در حالت مندرج فقره یک این ماده اشخاص ذی دخل (شاهد، وکیل، مصلح و عاقد)، هریک حسب احوال به حبس متوسط، محکوم و عقد نکاح در صورت مطالبه زن به بد داده شده مطابق احکام فسخ می‌گردد.(ماده بیست و پنجم، مجموعه قوانین، قوانین منع خشونت علیه زن).

افزون بر اینکه قوانین نمی‌توانند کاری بکنند، برعکس ضدیت‌های جامعه عقب مانده افغانستان را تحریک می‌کند. افراد و بزرگانی‌که مطابق پیشبینی‌های قانون متذکره دختران خود را بنابر رسوم و عنعنات مجبور به ازدواج اجباری می‌کنند، با آگاهی از این قانون بر خلاف‌ورزی علیه دولت برمی‌خیزند، چون قبایل ساکن در افغانستان در محض آگاهی از این قانون زن‌های خانوادۀ(دختر، زن، بیوه برادر) خود را که پیش از آن در جمله مواشی و مجانین به حساب می‌آورند، از دست رفته می‌داند. این حس ملکیت مرد بر زن مسأله قابل درنگ است که برمی‌گردد به الگوهای تاریخی و فرهنگی.

گفتمان حاکم میان قبایل ساکن این مرز و بوم ناخودآگاه از دهان مردها که خود و حکومت خود را حق مسلم بر زن می‌دانند، بلند می‌شود. ازدواج کردن در افغانستان بیشتر به قرارداد حس‌استملاک مرد بر زن می‌ماند تا شریک زندگی، همسر و هم‌سفر. بنابر این قرارداد، زن مکلف است تا بر شوهر خود خدمت کند و مرد متوجه این است تا از زنی‌که اکنون در خدمت خود درآورده است، به چه نوع بهره‌برداری کند که عموماً به خدمات خانگی، رفع احتیاجات جنسی، نگهداری کودکان و نگهداری مواشی می‌انجامد، و مرد مکلف است تا برای زن غذا و لباس تهیه کند، چنانچه بر مواشی خود می‌کند.

زن برای مرد خود ابزار کار است، از این لحاظ نمی‌شود به ابزار کار حقوق حقه مساوی با یک انسان مستقل و دارای ملکیت قایل شد. به این مسأله نمی‌پردازیم که زن چه نوع، روی کدام علت‌های تاریخی و فرهنگی به زبونی گراییده، یعنی از موقف انسانیت خود پایین آمده دچار عقب گردد فرهنگی شده است. از این که جملات قسار در این نبشه بکار می‌رود بانوان عزیز مرا ببخشند. اینجا می‌خواهم روی چند راهکار برای بهبود وضع زنده‌گی زنان غور نماییم.

تحول موقف اجتماعی زنان

زنان نخست باید مرحله‌گزار از موقف کنونی خویش را آغاز نمایند، به این معنا که به آگاهی خود بی‌فزایند. کارل مارکس، دانشمند و فیلسوف آلمانی بند استعمار کارگران را توسط سرمایه داران، عدم آگاهی کارگران بیان می‌کند. او می‌گوید: این آگاهی است که باعث انقلاب، اصلاحات و مساوات در جامعه می‌گردد و طبقات اجتماعی را از بین می‌برد.

هنگامی که زنان از حقوق و موقف اجتماعی خود به حیث یک انسان خبر ندارند، پس سرنوشت حاکم را برای خود محتوم و غیرقابل تغییر می‌دانند. زنی‌که از حقوق حقه خود آگاهی ندارد، به کسب آن نیز نمی‌کوشد.
درگام نخست، ترویج آگاهی برای زنان زمینه را برای تحول اجتماعی زنان مهیا می‌سازد. زنان از هر نگاه باید آگاهی‌های لازم را دریافت نمایند، تا زمنیه سازی برای اصلاحات فراهم شود. چنان من می‌پندارم در چنین وضعیت اسفناک زنان ضرورت به انقلاب اجتماعی دارند.

بازسازی فرهنگی

بازسازی فرهنگی به این معنا که اصطلاحات، گفتمان‌ها، عنعنات و فرهنگ‌ها دستکاری شوند. اگر فرهنگ در هرمرحله زمانی تغییر نکند، نیاز زمان کنونی را مرفوع نمی‌تواند، برعلاوه دچار مشکلات شدید خواهد شد. تغییر دیدگاه فرهنگی تغییر راهبردی رفتار اجتماعی است. اصطلاح "برادرغیرتی" می‌تواند مثال خوبی برای مشکلات گفتمانی و فرهنگی باشد.

برادر که زیر تأثیر فرهنگ کوچه و بازار است، حتا حاضر نیست، روی خواهرش مهتاب ببیند به این اساس شرایط را نهایت سخت وضع می‌کند که تطبیق آن از توان خواهرش خارج است. بناً در خانواده‌ها مشکلات بزرگ چون خودسوزی و فرار از منزل آغاز می‌شود. خودکامگی پدران نیز ریشه در مردسالاری و پدرسالاری دارد. در چنین جوامع پدر منحیث رئیس خانواده هیچگاه حاضر نیست، با دختر و همسر خود مشوره کند. پدر حرف خود را به اصطلاح "مهرمحکمه" می‌پندارد. فرهنگ بیشتر بر این است که پدران مسوولیت خویش را قبال دختران تا دادن شوهر می‌انگارند و دختران را "قوغ در کف" می‌گویند، بناً کوشش می‌کنند، هر چه زودتر از این مسوولیت شانه خالی نمایند، تا دچار نام‌بدی نشوند، در خلال این موضوع خواست‌های دختران نادیده گرفته می‌شوند.

در کل باید موقعیت اجتماعی و فرهنگی زن در اذهان عامه بازسازی شود. دولت باید راهکاری را پیش‌گیرد تا با تشویق مردان به دادن حقوق مساوی برای زنان بی‌انجامد و این سیاست درازمدت باشد، برخلاف دولت قانون‌گزاران از این که شناخت از مردم و از جامعه افغانستانی نداشتند، با وضع قوانین –که هیچگاهی تطبیق نمی‌شود- باعث زن ستیزی شدند و گاهی نیز مطابق به این قوانین خانواده‌ها از هم پاشیدند. ما باید با این جامعه که عنعنات سمنتی دارد، چون آب عمل کنیم و در خلاهای این سد بزرگ نفوذ نماییم نه با این قوانین روی کاغذ به جدال علیه اجتماع برخیزیم.
نواقص کارقانون‌گزاران و مدافعان حقوق زن این است که بر هرکنش یک واکنش خصمانه و انتقام‌جویانه از خود سرمی‌دهند، این اجتماعی که گرفتار تب و هذیان است می‌تواند واکنش‌های ناگواری داشته باشد، ولی ما که در موقف پژشک هستیم، نباید به عمل متقابل روبیاوریم. پس وظیفه من این است تا در مقابل اجتماع مریض باید نهایت نرمزاج، با مدارا و مهربانی برخورد کنم.

واژه های کلیدی

حقوق کودکان و زنان
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس