صفحه نخست > دیدگاه > شب قدر از حقیقت تا واقعیت!

شب قدر از حقیقت تا واقعیت!

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ
حسين زاهدی
سه شنبه 23 سپتامبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: این مطلب سال قبل در ویبلاگ شخصی خودم منتشر شده بود که بازتاب گسترده و واکنش های زیادی را با خود به همراه داشت کابل پرس? در آنزمان موقتا متوقف شده بود و باز نشر این مطلب را به مناسبت ماه روزه و شب های قدر مناسب دانستم.

 
قبل از پرداختن به مطلب لازم دانستم تا این تذکر را داشته باشم ٬ مطلب که در ادامه خواهد آمد هیچگونه هدف خاص و یا قصد اهانت و توهین به مقدسات و یا اعتقادات افراد را ندارد این مطلب سالهاست که ذهنم را گاه گاهی به خود مشغول٬ و به نوع می آزارد٬ هر چه سالهای بیشتری میگذرد و واقعیتهای عینی بیشتری را تجربه میکنم به همان اندازاه فاصله بیشتری را بین حقیقت و واقعیت مشاهده میکنم ممکن این ذهنیت که چرا آنچه حقیقت است در واقعیت به وقوع نمی پیوندد و یا مشاهده نمیشود ناشی از کم دانشی من در زمینه باشد و یاهم تحقیقات و شنیده های من جواب قانع کننده ی و توجیه خردگرایانه به خود نداشته است و یاهم نه جواب قانع کننده وجود داشته و نه هم توجیه خردگرایانه یا هر دو است و من و امثال من مشکل داریم. نوشتن این مقدمه فقط برای جلوگیری از سوء تفاهم احتمالی توسط خواننده گان نسبت به مطلب و نگارنده ی آن تحریر شد.

 
حقیقت 

 
 
شکی نیست خداوند یک حقیقت است٬ پیامبران الهی و کتوب آسمانی حقیقت دیگر٬ قرآن کریم کتاب آسمانی که مامسلمانان به عنوان کتاب آسمانی به آن باورمندیم ٬ در قرآن کریم سوره لیله القدر یکی از سوره هایست که در آن خداوند چگونه گی مقدرات بندگان خودش را توضیح داده و در دهه ی آخر ماه مبارک رمضان روزه داران مسلمان شبهای را به نام لیله القدر (شب قدر )٬ با مراسم ویژه ای روحانی شب را به صبح میرسانند. در مفاهیم و ترجمه و تفسیر این سوره مبارکه چنین آمده است.

 قدر = تقدیر بسيارى از دانشمندان اين معنا را پذيرفته اند؛ چون در اين شب، همه چيز اندازه گيرى مى شود، به آن شب قدر گفته مى شود. از جمله مقدرات اين شب، سرنوشت افراد، جامعه، حوادث و پيش آمده، مانند جنگ، زلزله، پيروزى، شكست، سعادت و شقاوت و...است. در اين شب، سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسان ها ارتباط دارد، بر اساس حكمت و مصلحت رقم مى خورد. (در او تقدير و تفصيل كنند؛ هر كار كه مشحون به حكمت است، نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام، در اين شب تقدير كنند. و به تعبیر دیگردر تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است.

عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و رزق روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود.

مساجد٬ مراکز دینی٬ تکایا٬ زیارت گاه ها و منازل در این شب فضای روحانی عجیب را به خود میگرند دینداران و مقربین خداوند نماز بر پا میکنند و سجده بر زمین میگذارند٬ قرآن میخوانند و قرآن بر سر میبرند٬ نادمند و استغفار میکنند٬ از خشم خدا در هراس و به رحمت اش امیدوارند٬ دعا میکنند و در نهایت آرزو دارند و بهترینها را از خدا برای خود و خانواده و جامعه اش میطلبند٬ این اعمال شب قدر سالها انجام میشود سالها تجربه میشود همینطور ادامه دارد و خواهد داشت.

 همانطور که در تفسیر و ترجمه سوره مبارکه قدر آمده خداوند نیز در چینین شب مقرر میکند چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند٬ کیها بخورد و کیها گرسنه بمانند٬ کیها کشته شوند و کیها بکشند٬ کجا زلزله کند و کجاها سیل سرازیر شود و کیها چقدر عمر کنند٬ ... و تمام امور که مرتبط به زندگی یک انسان است در طول یک سال از سوی باری تعالی مقدر میشود و تکرار این جمله لازم است که ( بر اساس حكمت و مصلحت رقم مى خورد. (در او تقدير و تفصيل كنند؛ هر كار كه مشحون به حكمت است، نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام، در اين شب تقدير كنند.) با باور به این ترجمه و تفسیر نه بازنگری و نه استناف در کار خواهد بود و آنچه واقع میشود بر اساس حکمت و مصلحت خداوند است... ممکن است این مقدرات حقیقت است انکار ناپذیر.

واقعیت

 اما آنچه تجربه کردیم و تجربه میکنیم٬ رویدادها و حوادث یست که پیرامون ما به وقوع میپیوندد خلاف این سوره مبارکه و مقدرات الهی است که در سوره لیله القدر از آن گفته شده است و ۱۴ قرن متمادی بر آن ایمان و باور محکم داشتیم و داریم٬ ترس و وحشت از اینکه گناهی را مرتکب میشویم هر گز به خود اجازه ندادیم تا اندک با خود فکر کنیم و تجربیات مانرا با پیام های دینی و الهی مقایسه نمایم. شمشیر تکفیر همیشه و همه جا بهترین و مناسب ترین گزینه برای سرکوب افرادی که برای فکر کردن و سوال نمودن و به بحث کشاندن مواردی که سوال بر انگیز است حاضر و آماده بوده و است و در نتیجه سکوت!.

در سوره مبارکه قدر آمده است که عمر انسان در چنین شبی اندازگیری میشود٬ مثالهای خیلی ساده اما روشن اینکه٬ طبق گزارشات سازمانهای مربوط میانگین طول عمر مردم افغانستان به پنجاه سال نمیرسد و خوش اقبال کسانی است که از مرز پنجاه سالگی میگذرند البته به نسبت کسانی که کمتر از ۵۰ سال عمر میکنند اندک هستند اما میانگین طول عمر شهروندان جاپانی حدود ۸۲ سال طبق آمار تحقیقات به عمل آمده گزارش شده است یعنی مردم جاپان تا ۸۲ سالگی امیدوار هستند که زنده میمانند و زندگی میکنند کما اینکه کشور جاپان به پیر ترین کشور نیز معروف است کشور های زیادی هستند که میانگین عمر شهروندانشان به نسبت رفاه و بهداشت آن کشور در بین ۶۰ تا ۸۰ سال آمار داده شده است. امروز بهداشت و رفاه میتواند عمر انسان ها را به سطح بالاتر ببرد پس مقدرات لیله القدر چه نقش در این طول عمر خواهد داشت؟ تصور نمیکنم که علمای دین هم جواب در زمینه داشته باشند.

گفته اند گالیله را بردند نزد کشیشان وقت از او پرسیده شد گالیله چرا حرف را میزنی که در کتاب مقدس (انجیل) به آن اشاره نشده است گالیله گفته بود که زمین گرد است و به دور آفتاب میچرخد اما ملایان مسیحی این نظریه گالیله را کفر تلقی میکردند و حکم کردن که گالیله را بسوزانند ..... اما امروز همه میدانند که زمین به دور خورشید میچرخد و کفر هم نیست تیم های پزشکی و نهادهای تحقیقات حاضر هستند که دست به شبه سازی انسان بزنند و سالهاست منتظر گرفتن مجوز از سوی دولت هاست اما خاخام ها و کشیشان با دادن مجوز برای شبه سازی انسان مخالفت میکنند ظاهرا این عمل را دخالت در امور خداوند میدانند٬ نگرانی اینان به جا هم است چون دکان و بازار کسب و کار شان شان کساد٬ و خریدار آن رو به نزول خواهد گروید.

باز هم در سوره مبارکه میاید که رزق و روزی انسانها در شب قدر معین میشود. سوال که اینجا مطرح است چرا مردم افریقا صدها سال در فقر مطلق بسر میبرند بجای نان گندم از گیاهان سحرایی استفاده میکنند٬ کودکان این قاره با شکم باد کرده که ناشی از بد غذایی و سوء تغذیه است را در تصاویر حتما مشاهده کرده اید٬ اما در کشورهای غربی و امریکا شهروندان این کشورها از پر خوری و زیاد خوری به مرض قند و امراض چاقی مبتلا هستند و جال اینکه حیوانات شان مثل سگ، پشک ... از مواد غذایی بسته بندی شده و استاندارد استفاده میکند مطمعنا ساکنین قاره سیاه و قاره سفید هر دو انسان هستند پس تفاوت در استفاده رزق روزی چرا؟ و آیا این را میتوانیم حکمت و مصلحت خداوند بنامیم؟
باز هم در تفسیر این سوره مبارکه میاید که حوادث و پیش آمدها نیز مانند جنگ، زلزله، پيروزى، شكست، سعادت و شقاوت و... در آن اشاره شده است.

 کشور فلسطین نزدیک به 70سال است که با اسرائیل درگیر است جوانب درگیر هر دو طرف مدعی هستند که این خاک خاک مقدس است و جنگ شان هم مقدس٬ و هر دوطرف ادعای مقرب بودن به خداوند را دارند٬ خود را حق مطلق و طرف را باطل مطلق میپندارند و افغانستان هم نمونه دیگر است که ۳۰ سال متمادی درگیر است گاهی با رژیم روس میجنگند گاهی هم مرتکب جنگهای داخلی و گاهی علیه امارت اسلامی ناب محمدی قیام میکنند٬ باز هم چگونه باور کنیم که حکمت و مصلحت خداوند در این کشمکشها نهفته است و این حکمت و مصلحت چه زمان تغییر میکند؟ سالهاست که شب قدر٬ ناله کردیم استغفار کردیم دعا کردیم بلکه رای خدا را بر سرنوشتمان تغییر بدیهیم اما نشد که نشد و شاید هم هرگز نخواهد شد. مگر اینکه مردم افغانستان آگاه شوند که در سرنوشت خویش خود تصمیم بگیرند و منتظر مقدرات الهی نباشند کما اینکه ده ها سال منتظر مقدرات الهی بودیم. اما بیخبر از اینکه سرنوشت مانرا خدایان زمینی رقم میزنند بوش به راحتی از قصر سفید تصمیم میگیرد که بر سرنوشت ما مسلط شود بدون هیچ استخاره و انتظار کمک از خداوند٬ و مسلط شد. مطمعنا این از اجابت دعای مردم افغانستان بر درگاه خداوند نبوده است. بن لادن براحتی میتواند از غارهای توره بوره طیاره ها را بر برج های تجارتی بکوبد و در طول کمتر از یک ساعت جان بیشتر از ۲۰۰۰ هزار انسان را بگیرد٬ آیا میشود این رویدادها و حوادث و واقعیتهای زیادی دیگر را حکمت و مصلحت خدا بدانیم.
 
از قضا در ماه ضیافت خداوند و ماه که پر برکت گفته میشود(ماه رمضان )٬ نرخ ها به چند برابر بالا میرود تا اگر کسانی که طول روز را روزه داشته است شب را هم روزه بگیرد و باز هم همین مردم بی آنکه از خود بپرسد چرا؟ میگوید حکمت و مصلحت خدا است. در زمستان دوسال قبل در یکی از مصاحبه تلویزیونی از آقای اکبر اکبر وزیر برکنار شده ای مهاجرین این مسئله که اطفال مهاجر از سرمای شدید در زیر خیمه ها جان داده اند حرف به میان آمد، جناب وزیر سخن جالب گفتند و از همین شیوه مروج استفاده کرده گفت : خداوند جان میدهد و جان میگیرد و مصلحت خدا در همین بوده است که این کودک بمیرد٬ به نظر من این یک فاجعه است که یک وزیر هم به خاطر تبرعه کردن خودش با چنین دیدگاهی بار مسوولیت را از دوشش کنار بگذارد و متاسفانه اکثر مردم هم هر فاجعه و مصیبت قابل جلوگیری را رضای خدا میدانند با این نوع دیدگاه در بعضی موارد خدا میشود یک هیولای وحشی و در بعضی موارد خدا میشود بیچاره و ضعیف که کاری از دست اش ساخته نیست، نعوذباالله.

 این مثالها و واقعیت هایست که همه میدانند و مقایسه ی اینها با مقدرات الهی از نظر احساسی کاریست نادرست اما از نگاه عقلی همین است که است انکار ناپذیر و یا شاید هم چیزی دیگر باشد ٬ با نگرش احساسی بر مسایل همان خواهیم بود که بودیم و هستیم اما با نگرش خردگرایانه و عقلایی میتوانیم تحول در خود و در جامعه بوجود بیاوریم.

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب زاهدی

    بحث تقدیر و تدبیر بسیار مفصل است و اگر فرصتی دست داد انشاالله به آن خواهیم پرداخت. اما تا جاییکه عقل این حقیر فقیر قد میدهد، علت اصلی میانگین پایین عمر (42 سال) برای ساکنین افغانستان همانا جنایات کشور های به اصطلاح متمدن و پیشرفتۀ است که شما همیشه دهن به تعریف و توصیف آنها گشوده و اسلام و مسلمین را یکسره در مقابل نکوهش میکنید.

    از حکومت عبدالرحمن خان گرفته تا سردار داود، همه گی دست نشانده استعمار کهنه و جدید بودند و مردم ما را در جهل و بیسوادی نگهداشتند. بعد از اشغال کشور توسط شوروی سابق، همین کشور های متمدن غربی بودند که با سرازیر نمودن دریای اسلحه و باروت، افغانستان را واقعاً به افغان ستان مبدل ساختند.

    خلاصه مجاهدین که اکثریت مطلق دست پرورده و نوکر های غرب بودند و طالبان را که شما بهتر از دیگران میدانید که ملیشه های غرب هستند و برای منافع غرب میجنگند.

    الگاییده نیز سازمانیست که از غرب برخاسته و برای غرب خدمت میکند. بن لادن نیز یکی از افراد سیاست. و جان برادر موضوع یازدهم سپتامبر را نیز افراد عاقل مانند شما فکر نمیکنند که یک جانوری از توره بوره آنرا فرماندهی نموده باشد... سرنخ این مسایل بدست دوستان عالی جناب (یهودیان) است.

    اینرا من ادعا نمیکنم بلکه بیش از 75 دانشمند امریکایی ثابت ساختند که یازدهم سپتامبر ساخته و پرداخته خود امریکاست...

    خداوند (ج) هیچ چیزی را تحمیل نمیکند و اینرا تو از من بهتر میدانی... اما خودت را به کوچه حسن چپ زده و سوال های بیمورد میکنی... بهر حال میلیارد ها انسان از زمان آدم ع تا هم اکنون در گمراهی و سردرگمی بسر برده، شما هم یکی از همان ها... اما درگاه خداوند (ج) همیشه باز است و برگشت تا قبل از مرگ ممکن!

    خداوند (ج) شما را هدایت فرماید!

    • محترم جاوید جان،

      من فکر میکنم که پیش از اینکه کشورهای غربی را ملامت کنیم، بهتر است خودمان را ملامت کنیم. ما با اعمال و جنایات خود، باعث می شویم که ممالک غربی و همچنان کشورهای همسایه از این وضعیت سوء استفاده کنند و وارد افغانستان شوند. بهتر است که خودمان را سرزنش کنیم و برای اصلاح خود و جامعه بیسواد افغانستان تلاش کنیم. شما هم مانند ملایان بیخدا، بجای تفکر و تفحص راجع به مشکلات گذشته و فعلی مردم افغانستان، اشخاص را به شرق و غرب متصل میسازید. باید اندیشه خود را تغییر دهید، همه مردم دنیا دوست ما هستند. بطور مثال امروز دنیا از احمقی نژاد (رئیس جمهور ایران اسلامی) تنفر دارد. ما اول باید خودمان را اصلاح کنیم. آقای حسین زاهدی هم حق دارد که نظریات خود را به رشته تحریر درآورند. تفکر ایشان قابل احترام است. این مشکل شماست، شما هم میتوانید تحقیق کنید.

      خداوند شما را به راه نیک و خردمندی هدایت فرماید.

    • سلام به جاوید جان
      اما تا جاییکه عقل این حقیر فقیر قد میدهد، علت اصلی میانگین پایین عمر (42 سال) برای ساکنین افغانستان همانا جنایات کشور های به اصطلاح متمدن و پیشرفتۀ است........... من از شما میپرسم پس نقش شب قدر و تعین یک سال امور انسانها توسط خدا چیست؟

    • (بزرگترین گناه ترس است) کلامیست از علی نخستین امام شعیان.

      جناب حسین زاهدی! بارها دیده ام که مقالات انتقاد آمیزی را بر علیه باورهای اسلامی و قران مینویسی، که این عمل شما باعث تحریک احساسات بعضی ساده لوحان و بی خبران میگردد. من میدانم که شما باوری به دین و آئیین اسلامی ندارید، و اینکه این همه مدت کورکورانه و بی خبرانه از دین اسلام پیروی کردی طفل درونی ات را میآزارد.

      من شخصا آزادی را یکی از نیازها و حقوق اولیۀ هرانسان واحد میدانم که هیچ کسی حق گرفتن آن را از شخص دیگری ندارد. جسور باش، در اندیشه ات تردید و ترس نداشته باش. اگر در این راه قربانی هم شوی، بدان که با ارزش است.

      فروید میگوید. به گذشته نیاندیشیم زیرا دیگر در اختیار ما نیست و به تاریخ پیوسته است. آقای زاهدی این نه تنها تو بلکه میلونها انسان دیگر قرنهاست که دچار همین سردرگمی و مرتکب اشتباه شده اند. اسلام تنها دینی است که بی حد غرور آفرین است همواره به پیروانش از برتریی مسلمانان بر انسانهای دیگر سخن میراند، با آنیکه جامعه مسلمان یکی از عقب مانده ترین و مضر ترین قشر جامعۀ بشری در جهان امروزیست، اما با آنهم بروی خود نمی آورند و بر حدیث ( الدّنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر) اینکه دنیا زندان مؤمنین و بهشت کافران است؛ اتکاء میکنند و به فکر کوچکترین حرکت مثبت وسرنوشت ساز نیستند. بنا به گفته های پیشوایان اسلام کوچکترین ارزشی برای زندگی در این دنیا قائل نیستند. تمام زندگیی شان در انتظار مرگ بسر میبرند،کشته شدن در راه الله را یکی از باارزش ترین مرگها میدانند. سخنهای زیاد در این مورد دارم که با هموطنانم در میان بگذارم اما متأسفانه که نه وقتش هست و نه من از نبوغ نویسندگی برخوردارم. بماند

      آقای زاهدی، به سورة قدر اشاره کرده ای، اشاره ات کاملا بجا و به موقع است. در بین مسلمانها قران هنوز به شکل یک معما است که هیچ کس از معنای آن سردرنمی آورد. قران را چنان بزرگش کردند که هیچ احدی اجازه فکر کردن در مورد آن را به خود نمی دهد، همین موضوع باعث شده تا قران به شکل یک معمّا در بین مردم از عمر و حکومت طولانی برخوردار شده است. و استفاده از آن فقط در حد خواندن برای شادی ارواح رفته گان، یا برای برفرق گذاشتن و "بک یا الله " در شب قدر میباشد. فقها و روحانیون مغز مردم اشغال کرده اند ، همواره تکرار میکنند که: اسلام در ذات خود ندارد عیبی هرعیب که هست ازمسلمانیی ماست. در حالیکه هیچ عیبی در مسلمانی نیست، اتفاقا این اسلام است که پور عیب و نقض است.

      در آیه مربوط به شب قدر و نزول قران که شما اشاره کرده اید. این الله نیست که سخن میگوید بلکه محمد و یارانش هستند که قران را نازل کرده اند. انّا و انزلنا دو تا صیغۀ متکلّم مع الغیر یعنی ضمیر فاعلی جمع میباشند، یعنی ما نازل کردیم قران را. در حالیکه الله یک نفر بیشتر نیست. اگر قرار بود این حرف الله باشد باید میگفت: انّی انزلته یعنی من نازلش کردم، در هیچ جای قران حرف مستقیم از طرف الله که مخاطبش مردم باشد نیامده. اگر قران گفته های الله است که باید الله مستقیما مردم را مخاطب قرار دهد نه اینکه شخص دوم بنمایندگی از الله سخن بگوید، هزاران مثال در قران داریم که آیه های در قران کاملا گفتمان های یک شخص زمینی است .

      مثلا در سوره بقره آیة الکرسی میگوید: الله لا اله الّا هو، الحی والقیوم. له ما فی سموات و ما فی الارض. ترجمه: الله ء که معبود دیگر غیر از (او) نیست . هو|او ضمیر مفرد غائب است . اگر این آیه حرف خداوند است چرا برای خود از ضمیر شخص سوم (او) استفاده میکند، در دنباله همین آیه میگوید. (له) یعنی از برای (اوست) هر آنچه در زمین و آسمان موجود است. در آیه دیگری میگه : تبّت یدی ابی لهب و تب. الله به این بزرگی که تمام عالم را اداره میکند میاید به دشمنیهای شخصی آل قریش میپردازد، و بنام یک فرد آیه نازل میکند؟ چرا در قران هیچ آیۀ در مورد قطب شمال نیامده، چرا در مورد آمازون نیامده، چرا در قران به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی از مدور بودن زمین سخن بمیان نیامده که حد اقل جان گالیله نجات پیدا میکرد؟

      آقای زاهدی از هیچ احدی در هراس مباش! همیشه آنچه را باور داری بی پرده بگو. ممنون از شما

    • محترم جاوید به جملات زیبای شما چند حرف را اضافه کنم وان اینکه بعضی از خردگرایان بدون توجه به قلب میخواهند تمام مسائل دنیائی را با مغز خود حل کنند به چیستان های که در بعضی از اخبارات میایند باور میکنند مثلا مردم فلان منطقه طول عمر شان بالا رفته من به یک ایه قران استناد میکنم که عمر هرکس قبل از تولد توسط خداوند تعیین شده مثلا در ایه ذیل خدواند فرموده که به خداوند سوگند که اجل و یا پایان عمر هیچ کس به تاخیر نخواهد افتاد ( لله لایغیرالاجل ) ویا فرموده ( یدریکهم الموت ولو کانو فی بروج مشیده ) انهارا مرگ فراخواهد رسید ولو اینکه در برجهای محکم باشند تقدیر تمام موجودات در همین شب قدر رقم میخورد و اینکه کدام مردم فقیر و کدام مردم غنی باشد خداوند و مصلحت او است ما نباید که در کار های خداوند فضولی کنیم هرکس خارج از قران شریف چیزی نوشت حتما به بیراهه رفته شب نزول قران پایان علم است و تمام مایحتاج بشر در این کتاب مرقوم شده و در همین شب هم به بشر نازل شده تا او از تمام علوم بیگانه بی نیاز باشددر پایان یک روایت از یک سایت ایرانی برای اقای ذاهدی انتخاب کردم امید وارم که ایشان دست از خردگرائی برداشته و به ندای قلب گوش دهد..
      شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان علیه السلام می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است. در بعضی از تفاسیر آمده است که روزی پیامبر اکرم فرمود:«یکی از بنی اسرائیل لباس جنگ پوشید و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول یا آماده جهاد فی سبیل الله بود.» یاران پیامبر تعجب کردند و آرزو کردند چنین فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر شود؛ در این هنگام بود که سوره قدر نازل شد و بیان شد که « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.»

    • خردمند والامقام و یابندۀ راه حق و حقیقت آقای فهیم سلامت باشند!

      براساس منطق شما و آقای زاهدی، اعراب نیز ملامت نبوده اند چرا که در آن زمان نیز به گفته شما کمی و کوتاهئ مردم سرزمین خراسان باعث تسخیر این ملک توسط اعراب گردیده.

      دور نمیرویم آقای فهیم، همین حالا که در حدود چهل کشور پیشرفته و قدرتمند با پیشرفته ترین سلاح ها از فضا وزمین وارد کشور گردیده آیا به نظر شما عالیجنابان زور اوشان به چند طالب مقعد ناشسته و کثیف نمیرسد؟ یا بازئ موش و پشک را اجرا میکنند؟

      بنابر فلسفه و منطق شما عالی جنابان حالا نیز مردم بیگناه و بی دفاع کشور ما ملامت اند!

      واه! واه! واه! آفرین بر این عقل و منطق! شیری را که نوشیده اید، نوش جان تان باد ای مغز های متفکر افغانستان!

    • فقیر محمد خان

      تقدیر به نظر بنده مانند یک ذخیره گاه ویا انباری است که از جانب پروردگار ما برایمان از قبل تعین گردیده است و ما در صورت تمایل، توانایی (علمی و فکری) نعماتی را از آن برای خودمان برداشته و استفاده میکنیم و یا بر عکس بنابر تنبلی ویا میل و خواهش خود از آن چیزی برنمیداریم.

      این انبار ویا تحویلخانه همیشه مملو از نعمات بی پایان پروردگار مهربان بوده (به فرمایش خود پروردگار این عمل در شب و روز های قدر صورت میگیرد) و باقی اش به ما تعلق میگیرد که آیا مرد استفاده از این نمعمات هستیم یا خیر.

      مثال خوب دیگر برای این موضوع همانا تعین بودجۀ معین برای یک وزارت خانه از جانب وزارتخانۀ دارایی است که بعضاً وزارت خانه ها بنابر بی کفایتی و تنبلی شخص وزیر و کارمندان آن وزارت خانه ویا هم به هر دلیل دیگر، از آن بودجه استفاده کافی نکرده و در اخیر سال آن مبلغ را دو باره به وزارت دارایی برمیگردانند (اما در افغانستان همۀ این فرضیه کاملاً صدق نموده بجز از قسمت اخیر آن یعنی برگشتاندن پول به خزانۀ دولت...). و برعکس هستند بعضی از وزارتخانه هائ که با پشتکار و زحمات فراوان میتوانند از مبلغ تخصیص شده حد اکثر استفاده را مینمایند که اینگونه افراد واقعاً برای کشور و مردم خود خدمت میکنند (البته مثال اخیر در مورد افغانستان و سایر کشور های فاسد هرگز صدق نمیکند).

      بدون شک رسیدن به این نعمات نیز وابسته به میزان دانش، تلاش و ارادۀ ما است.

      پس بجنبید و در کسب دانش و عملی نمودن آن در زندگی روزمره شتاب کنید تا باشد که حد اکثر استفاده را از نعمات تعین شده پروردگار تان کرده باشید. و امید تا اندازۀ پاسخ شما را داده باشم.

      موفق باشید

    • آقا یا خانم موسوی

      از افکار و اسم مستعار تان ظاهراً میشود به این نتیجه رسید که شما یهود میباشید و دشمنئ یهود نیز با مسلمین بدون شک دیرینه بوده و به صدر اسلام میرسد.

      اما سوال در اینجاست که چرا از علی ابن ابی طالب (ع) نقل قول کرده اید؟ علی (ع) که دشمن شماست و چه نیازیست به نوشتن فرمایشات ایشان؟

      سوال دوم در اینجاست که اگر فروید گفته است به گذشته نیآندیشید، پس نقل قول از زبان ایشان نیز یک نوع حماقت است چرا که وی نیز به گذشته ها تعلق دارد.

      زاهدی و افراد مانند شما، در گفته هایتان شدیداً مرتکب ضد و نقیض گویی میگردید و آن اینکه از یک طرف اعتراف میکنید که علم و عقل بشر ناقص است و از جانب دیگر میگویید که قرآن چرا مطابق به نظرات بشر نوشته نشده است.

      و اینرا نیز خوب میدانید که اگر قرآن مجید قرار میبود تا در بارۀ جنگل آمازون، قطب شمال، قطب جنوب، اقیانوس اطلس، اقیانوس آرام، بحرهند و غیره بحث مینمود، پس باید مانند دانشنامه های ساخت بشر ده ها جلد میبود و برای نقل و انتقالش میبایست شتر و اسب میداشتند و یا در عصر حاضر اقلاً یک موترباربری را میداشتیم.

      بهرحال شما و افرادی چون زاهدی اگر قبول ندارید مهم نیست. مهم این است که حد و حدود خود را شناخته و عقاید دیگران را توهین نکنید. زیرا اولین شرط نویسندگی همانا احترام به نظریات دیگران و مراعات موازین ادبی و اخلاقی است که بسیاری از دین ستیزان عزیز در سراسر دنیا فاقد این خصوصیات مهم و ارزشمند اند.

      بدرود!

  • Mr. Zahedi I’m writting in Englishs becasue I knwo you understand it well. I would like to adice to reas some logic (mantiq). Even if you do not believe in something it is okay for me. But when you connect two things unrelated to each other you kill any logic in the world. soppose that you have the right and mone and power to decide to devide a huge amount of mone to some people, for example your employees. Would like to give all of them the same amount of money or based on their duty. what if some of your empoyees complained that becasue of earth quick and other reason like that and fifteen children can not live with the salary you pay. Then what do want to do?
    let me complete my point with this sentence: in the sorat has been told that everthing will be mesearued this night but has not been told will give the same amount to everybody. If this is so you can complain about some more important. and that is why all human have not the same amount of intelegent. why some of them are more stupid than others? Think please...

  • zahedi ra salam taqdeem ast

    aziz hamwatanam agar dar paye jawab hasti faqat maniye kalemaye (qadar)ra jostjo kon, chon gofta and shabe qadar, ta jaye ke man medanam dar een shab ba estelahe emroze furmol ha ejad meshawad wa eenke ki az kodam furmol estefada mebarad marbot ba afrad wa ashkhas wa jawame ast. ba har hal omedwaram roze az een hama shak ba yaqeen berasi agar rasti shake jostjo gar bashad, dar ghayre aan khorma ha noshe janat bad ok
    tareq

  • بادرود به شما آقای زاهدی!
    البته یک دوبار است که من نوشتار شما را در تارنمای پرمحتوی رها می خوانم و از آن لذت می برم چه خوش به حال ملتی که جوانانش به اصالت تاریخی شان پی برده و درین راستا به گفته مولانای بلخ :
    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد دیر/ کز دیو ودد ملولم و انسانم آرزوست/ زندگی انسانی یعنی خردمداری تعقیب نمایداگر ما کاردستی خداوند باشیم بهتر آنست که خردمند باشیم نه مثل توپ فوتبال هر کس ما را شوت کند؟/البته خرد وعقل میتواند انسان را نجات دهد از تاریکی و ظلمت. همین است که امروز اگر بشریت به کره ماه رفته ویا مشتری و همین طور راز های آفرینش را یکی پی دیگر در می یابد نتیجة خردمداری آنهاست و آنچیزکه ما در فرهنگ خویش آنرا داشته ایم ولی استفادة آنرا دیگران کرده است .
    همیشه در ذهن انسان سوالها خلق می شود و برای هر سوال باید جواب پیدا کرد و اگر انسان به جائی برسد که بگوید جواب نیست در آنوقت دیگر تکامل از بین می رود و انسان فرسوده میشود .بطور مثال تاریخ بهترین مثال است .مثلا" هر سرزمین دارای رسم و عنعنات های جداگانه هستند که همه زاده محیط آنهاست و اگر عدة میخواهند لباس پوشیدن دیگران را کنترل کنند و بگویند که دین من اینطور دستور میدهد برای من سوال پیش می آید که : چرا خداوند انسان را مانند خر ویا دگر حیوانات دمدار با پشم زیاد نیافرید که هیچ نیاز به این نباشد که عدة سالها دیگران را با زور تحت قوانین فرهنگی خودشان دربیاورند. بهر صورت یک زمانی بود که وسیله نقلیه خر، قاطر، و اسپ و شتر که در عربستان با آنها بسیار مانوس بود. و لی امروز موتر های ضد گلوله و زرق و برق، تکنالوژی و غیره که از الف تا یا گرفته آنرا خوش دارند و از آنها اسفاده به قسم خودشان را میکنند.مخصوصا" شیخ های عربستان هرکدام دوسه خط انترنت دارند.
    به هرصورت حالا واژه( شهید) بسیار جالب است همه این واژه اش را خوش دارند اما از آن استفاده نمی کنند. و استفاده آن برای کسانیست که از ین زندگی که خداوند به آنها داده به امر قوماندان باید محروم و باید شهید شود. یا بهتر از این میخواهد با حوران زیاد شراب و کباب در جنت نوش نماید و کیف کند .ولی خیام بزرگ میگوید / گویند همه بهشت با حور خوش است /من می گویم که آب انگور خوش است / این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار / آواز دهل شنیدن از دور خوش است / رهبر جهادی این را میداند و لی مجاهد نمیداند. پس برای هر علل معلولی هم وجوددارد .مثلا من حیوانی را ندیده ام که مبتلا به این نقص باشد یا خری به پیش شیر برود و بگوید من را بکش که شهید شوم و شکم تو هم سیر شود. مرده چه برای انسان چه حیوان یک درد را دارد و چه روزی همه این جهان را ترک میگوئیم . چه در جبهه جنگ چه در حمله انتحاری چه در بستر مریضی و به هر حالی که باشد . لاکن اگر ملائی در موتر ضد گلوله نشسته باشد آسان کشته نمیشود . ولی کسی که در موتر سرویس می رود هر آن ممکن کشته شود . به نظر من اینهمه قدر و تقدیر فقط همین معنی را دارد. که بگویند تقدیر تو بود که خانه ات توسط مجاهدین چور شود. و لی تقدیر من بود که بچه کاکایم در فلان حزب است و قدرت دارد و من هم میتوانم چند نفر را فوتبال کنم . اما این افغانستان است که این واژه ها کاربرد دارد. چون یک عده اقلیت بنام دین و مریدان دین با وسایل دست داشته زور دیگران را مورد تاخت و تاز قرار می دهند .و خورا به خداوند می چسپانند و لی اگر من خرد داشتم دیگر آنها نمیتواند من را به کشتن بدهند و بنام خدا و تقدیر و قدر مرا تباه بسازند و خودشان مانند محقق 3 زن بگیرند و دها فرزند بدنیا بیآورند .یا امثال این ها کم نیستند که با رخنه در ذهن انسانها از طریق دین و وذهب و خرافات از آنها برای زندگی خویش استفاده می کنند.با این یک بیت شعرم صحبتم را درباره قدر و قسمت که من باید بمیرم و نامم شهید مانده شود و لی او بخورد وبنوشد و ازمن شهید ناکام تا زنده است استفاده کند./گرگ گرسنه را صید طعمع باشد درکمین / تا احمق را را زنده باشد مفلسان درمان نیست/

    آنلاین : وای به حال ملتی که سرنوشتش را به دست تقدیر بسپارد .خودش پیاده ولی دشمنش را سوار بخواهد .ومانند اسپ گادی دریک مسیر برود و به چپ و راستش هم هیچ نگاه نکند.

  • باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی
    مرغان قاف دانند آیین پادشاهی

    اقای زاهدی- تنها چیزی که ازمطلب شما نمیتوان استخراج کرد همان زهد و تقوا است!!!

    و برداشت غلط تو از معارف اسمانی حکایه از بی خبری تو درین زمینه میکند و نه اینکه در ان کم و کیفی وجود داشته باشد بلکه مسله برعکس ان است...

    در قدم اول من به تو توصیه میکنم که تاریخ را "درست" مطالعه کنید.. و حتمی نیست که وارد جزیات شوید صرف یک کمی اگاهی و بینایی مملو از تقوا ره ضرورت دارد تا جناب شان به حقیقت برسند..

    به نظر من مسله شب قدر یک مسله تعالی روحی شخصی است که در اثر ریاضت و شب نیشینی بدست خواهد امد که در نتیجه باعث تقویه بنیه جسمانی و پیشرفت در مسایل دنیوی "حالا از هر نوع پیشرفت مثبت که جناب شما درنظر دارند" می باشد..

    اینکه شب قدر را از نگاه معنوی معادل با هزار شب میگرداند مسله فرود امدن کلید رسیدن به رستگاری و اقایی انسان در روی زمین است..ولی اینکه اقایان مثل من وشما با وجود موجودیت این کلید هنوز مستاصل و در مانده اند بخاطر که ازین کلید بخاطر باز کردن باب رستگاری و اقایی انسان وارسته در روی زمین استفاده درست نکردایم و اگر کردایم تشریفاتی و ریایی و برای رسیدن به جا و مقام دنیایی بوده اند چیزیکه مورد نظر ابلیس است....."1"

    مسله اندازی گیری عمر انسان در ین شب سال صرف برای یک سال است مانند ارزیابی سال تعلیمی در یک مکتب ...یعنی تو میتوانی با گرفتن امتحان و دیدن نتیجه ان حداقل برای یک سال اینده موقف و موقعیت شخص مذکور را حدس بزنی ولی متوجه هستیم که ارزیابی بعدی یعنی شب قدر بعدی در پیش است در صورت غفلت حد میزان عمر و امتیازات لازمه ارزیابی تقلیل یافته شاید هم نصف و حتی به صفر برسد چیزیکه افغانها بان سر دچار استند ولی بر عکس کسی که مثل ما و تو غافل نیستند به کثرت امتیازات در زمینه مورد نظر اشان افزوده خواهد شد...."2"

    باز جان برادر اشتباهات تاریخی یک ملت به خدا ربطی ندارد و هر ملت در اثر اشتباه خودی بایست پاسخ گو باشند چرا خداوند ترا عقل داد و قوانین درین شب فرستاد حالا لازم نیست که سوط و چماق هم دست کند و تو ره راه بیندازد و اگرچه در مورد افغانستان چنان نیز کرد و "میکند" ولی بدون اثر است...."3"

    و اگر هنوز مردم افغان ستان از روشنفکران مثل تو پیروی کنند فاتحه شان را هر چه زودتر خواند...."4"

    خداوندج شما را هدایت فرمایند "وا...اعلم"

  • Aqaye Zahedi tahlilat shoma nazare khode shomast amma einke meyangine omre ensane afghanistani 40 sal ast ba khater marg w mire zeyade kodakan ast ke meyangine omr ra paein aawarda wa ella hama midanand ke hich ensane afghanistani dar 40 salagi az marg tabeei namemirad

  • چیزی که بیش از دودهه جنگ به مردم افغانستان اعطا نموده است ناخودباوری و ظلم پذیری است که امروز مردم این دیار بدون تلاش نمودن برای رهایی از استعمار و بدبختی کنونی نه تلاش میکنند و نه دوست دارند که تلاش کنند ظلم را پذیرفته اند و صرف برای تسلی دل خویش به نقدیر و مشیت الهی پناه میبرند به قول شاعر که میگوید: خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت.

  • برادرمحترم اقای حسین(زاهدی)نظریات شماوتحلیل شمادرمورد شب قدرنظریات
    علمی وبراساس علم ومنطق استواراست.درحالی که دین وازجمله شب قدر
    یک مقوله تخیلی است که هیچگاهی ودرهیچ زمانی باواقعیت های عینی جامعه وعلم ارتباط ندارد.این یک داستانی بیش نیست درادیان همه چیزها خیالی است .این شب قدردردین اسلام واقعیت دارد نه درعلم تخیل تاعلم اززمین تااسمان فاصله دارد اگرشمشیر نباشد وبه عوض علم ومنطق باشد بسامشکلات ازدیدگاه علم حل خواهدشد به امید روزی که معیارهمه قضاوت ها علم باشد همین تصورات شب قدر مانند ملت های اسلامی منجمله افعانستان راازجاهل ترین مزدورترین وفقیر ترین کشورهابحساب اورده وکشورهای اسلامی که مدارج عالی ترقی راپیموده اند تا حدودی مسیر علم رادرپیش گرفته اند به امید روزی که ما هم
    همین راه را بپیمائیم و ملت پیروزوسربلند ومترقی باشیم بااحترام

  • برادرمحترم اقای حسین(زاهدی)نظریات شماوتحلیل شمادرمورد شب قدرنظریات
    علمی وبراساس علم ومنطق استواراست.درحالی که دین وازجمله شب قدر
    یک مقوله تخیلی است که هیچگاهی ودرهیچ زمانی باواقعیت های عینی جامعه وعلم ارتباط ندارد.این یک داستانی بیش نیست درادیان همه چیزها خیالی است .این شب قدردردین اسلام واقعیت دارد نه درعلم تخیل تاعلم اززمین تااسمان فاصله دارد اگرشمشیر نباشد وبه عوض علم ومنطق باشد بسامشکلات ازدیدگاه علم حل خواهدشد به امید روزی که معیارهمه قضاوت ها علم باشد همین تصورات شب قدر مانند ملت های اسلامی منجمله افعانستان راازجاهل ترین مزدورترین وفقیر ترین کشورهابحساب اورده وکشورهای اسلامی که مدارج عالی ترقی راپیموده اند تا حدودی مسیر علم رادرپیش گرفته اند به امید روزی که ما هم
    همین راه را بپیمائیم و ملت پیروزوسربلند ومترقی باشیم بااحترام

  • به به! به این بی سوادی!!
    1ـ در هیچ جایی سورهء قدر نیامده است که عمر انسان در این شب تعین میشود.
    2ـ تقسیم روزی انسان ها هم در این سوره نیست.
    3ـ یک بیان کلی از ارزش عبادی و معنی این شب در قرآن ذکر شده است و اینکه قرآن در این شب نازل شده است. مقصد همان نزول قرآن از آسمانها به بیت المعمور در آسمان دنیا است.
    اینکه آقای زاهدی بسیاری از مفاهیم احادیث را در این سوره دانسته اند، نشان میدهد که ایشان هیچ سر رشتهء در این موضوعات ندارند و بی کذر به آب می زنند.
    گفته اند : الناس کره لما جهلوا. انسان آنچه را نمیداند بد می پندارد.
    فکر میکنم این خروس چوچه به سرنوشت غوث زلمی دچار میشود.
    نه از روی تعصب دینی، بلکه از روی پژوهش میگویم که؛ این انسان بکلی بیسواد است. آخر تنها کسی که به فارسی چند خط نگاشت او را با سواد نمی گویند.
    بی چاره ابتدایی ترین معلومات از دین ندارد ولی به سویچ های سرخ دست میزند.
    این فکاهی یک واقعیت است امید وارم آن را به بی ادبی و عدم عفت قلم حمل نکنید!! چون مولانای روم هم فکاهی های بسیار سکسی برای توضیخ مطالب خویش آورده است:
    «روزی کسی پسر خورد سال خود را با خود به بازار برد. از اینکه برای خرید باید گردش میکرد، آن پسر خورد سال را نزد یک موچی که رفیق مرد بود، گذاشت و خودش برای خرید مصروف شد. پسر نادان هر دم به قیچی، و دیگر سامان های خطرناک موچی دست میزد و موچی هم دید که این پسر خود را مجروج میسازد و در عین حال بسیار مصروف بود و نتوانست جلو او را بگیرد. همین بود که ثلاثه بقالات خود را بیرون کرد و بدست پسرک داد، پسرک هم با این چیزهای نرم بازی میکرد و مصروف بود و از دست زدن به وسایل موچی دست کشید.
    وقتی پدرش از خرید برگشت، این حال را دید، به موچی سخت بر آشفت و دعوا راه افتید. وقتی موچی علت العلل را برایش توضیح داد، قناعت پدر پسرک فراهم شد و راه خود را پیش گرفت.
    به نظر من هم این آقای زاهدی که از کنه حقیقت دین و تحقیق دینی نمی بر آید، برایش یگان بازیچهء نرم بدهید که با آن مصروف شود و به این چیز های برنده دست نزد.
    او بیچاره تا حال فرق میان احادیث و قرآن را نمی داند. او نمی داند فرق میتا فیزیک و فیزیک چه است. او نمی داند که بیان اشیایی ما ورای طبیعت به تجربهء فزیکی نمی گنجد.
    وجود خود خدا هم در تجربه نمی گنجد.
    روزی یکتن از تئوریسن های مارکسیست ایرانی گفته بود: اگر خدا رحیم است چرا به اطفال مظلوم ایتیوپیا کمک نمیکند!
    امثال این ادعا ها را بسیاری از مارکسیست ها کرده اند، ولی آقای زاهدی قسمیکه خودش گفته است، که به قرآن ایمان دارد و ادیان و خدا را قبول دارد؛ چرا کمی بیشتر مطالعه نمیکند؟
    ایشان میتوانند کتابهای زیادی در اعجاز علمی قرآن، وقایع تاریخ قرآن ومعجزات قرآن به فارسی بدست بیاورند و مطالعه کنند.
    اگر ضرورتی داشته باشند، بفرمایند من یک سری لست کتب برایشان تهیه کنم، تا اینگونه خود را نزد مردم کم علم معرفی نکنند.
    دعوت بدون علم، مثل کوری است که چراغ بدست دارد.
    در آخر اینقدر میگویم:

    سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست.
    برادر عزیز! شما باید یک مبداء را که به آن باور دارید یاد آور شوید تا در روشنی همان با شما بحث کنم و این کابل پریس بهترین منبر آزادی بیان است!!

  • با عرض سلام حضور شما جناب آقای زاهدی
    پیشنهاد میکنم به جای اینکه خود را مصروف نوشتن همچو مقالات نمائی و سؤالات آنچنانی را طرح کنی تا اعراض شخصی خود را بر آورده سازی، بهتر است برنامه های انکشاف سواد ابتدائی را تعقیب نمائی تا حد اقل املائی کلمات را بصورت درست بیاموزی چون کلمات تبرئه و مطمئناً اینطور نگاشته میشود نه طوریکه شما نوشته اید: مطمعنا و تبرعه.
    به قول معروف: زمین را نگو ساختی که پنجه به هوا انداختی، یعنی برای اینکه یک شخص قدرت تحقیق را پیدا کند، ضرورت است تا سال های عدیده ای را صرف ظرفیت سازی نماید. بناً خواهش دوستانه ای من از شما اینست که ابتدا بیاموز تا توانائی تحقیق را پیدا کنی، سپس تحقیق کن و در مورد دین مقدس اسلام نظری را ارائه کن.

  • هرگاه بحث از مشکلاتی ناشی از تطبیق احکام دین در زندگی ما بمیان آمده است، همیشه چنین ادعا می شود که این مشکلات ناشی از ناتوانی یا ضعف پیروان است که خود را نتوانسته اند با این احکام و دساتیر عیار کنند نه مشکل خود دین و احکام آن. اما سوال که خلق می شود اینست که این چگونه احکامی است که طی چهارده صد سال عملی نشد، و اگر عملی هم شد، همیشه مشکل افرین بوده است. اگر این احکام برای بشریت این چنینی (ماها)در نظر بوده که باید مطابق به ظرفیت انسانهای کره زمین نازل می شد، در حالیکه این احکام چنان قوی و تند است که ذهن انسان کشورهای بخصوص افغانستان، پاکستان و عرب و آسیایی و زمینی به آن بر نمی تابد که گاهی می زند به سر شان و آنها را می کشاند به آدم کشی و انتحار و آدم ربایی.
    فکر نکنم مسائل جهان خیلی پیچیده باشد که انسان افغانستانی نتواند آنرا تحلیل نماید. این متاسفانه رسم شده که هر خرابی که پیش آمد به راحتی می اندازیم به پای دیگران. وقتی صحبت از القاعده و طالب شد می گوییم دست امریکا و غرب است. اما این باورهای مذهبی ما هستند که ما را القاعده و طالب ساخته است. این باورهای مذهبی ما هستند که بخاطر که کسی در باره تقدیر بحث نموده او را با نکاتی توهین آمیز مخاطب قرار می دهیم. و هیچگاهی اجازه نمی دهیم که دیگران غیر از آنچه که ما در باره دین می اندیشیم، بی اندیشند. طالب عین کار را می کند ولی با کشتن، اما ما همین عمل را با انتحار اذهان و روان انسانها انجام می دهیم.
    به نظر می رسد که یک مسلمان سه انتخاب در پیش داشته باشد: اول یا تجدید نظر بر تعابیر و تفاسیر دینی خود مطابق به زمان نماید.
    دوم یا که باور به یک زندگی سکولار پیدا نماید.
    سوم یا که برای تطبیق احکام دین خدا و عملی نمودن امر بالمعروف و نهی عن المنکر و جهاد متوسل به آدم کشتن، خشونت و توهین دیگران شود.

    • امیدوارم ذاکر خان صحتمند باشند. بدون شک فرامین و احکام آسمانی بالاتر از ظرفیت بشر نمیباشند. دلیلش نیز بشر بودن پیامبر و جانشینان برحقش بودند. ثانیاً انتحار و انفجار نتیجۀ بدعت عالیجنابان هریک ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه و امثالهم در احکام و قوانین دینی، میباشد. ثالثاً پای های دانش بشری تا هنوز در یافتن علاج اچ آی وی و سرطان میلنگد چه رسد به فهمیدن مسائل متافزیکی. رابعاً اینکه از گزینه های پیشنهادئ شما اولینش قبلاً و حتی در صدر اسلام عملی گردیده و حال نیز تطبیق میگردد اگر گمراهان مفسد (وهابیون) اجازه بدهند. و آن نیز زندگی کردن مطابق عصر و زمان بنابر اجتهاد است.

      مجتهدین و دانشمندان ما در عرصه دین این مشکل را حل نموده اند و شما نیز اگر مشکل و پرسشی دارید میتوانید با یکی از اوشان درمیان گذاشته و خود را به اصطلاح امروزی ها (بروز) ویا (اپدیت) کنید.

      آری دوست عزیزم ذاکر جان! غم مخور که غمت را 14 قرن قبل خورده اند بشرطیکه عناصر خودفروختۀ وهابی مزاحمت نکنند.

  • آقای زاهدی طیب الله انفسکم ! قسم بخدای زورگویان که راست نوشته کدی واصل گپه گفتی . ای کاش ای مردم کله خوده دکار میانداختند ودنبال گپ مفت وبی معنی مفتخواران نمی شدند. مه بچشم سر ده کابل پایتخت اوغانستان دیدم که یک گروب پنج نفری ازبچه های زیرسن درقسمت جنوبی پارک شهرنو دربین زباله هاوکثافات خوابیده بودند وکیسه های جمع آوری زباله هادرکنارشان قرار داشت . صورت ودست وپاها ولباس آنان همرنگ همان انبار زباله شده بود. به صدهاشاگردمکتب را دیدم که درسرماه شدید اواخر برج قوس باچپلک یاسرپایی روانه مکتب بودند وترک پاهاودستهایشان پوشیده ازخون بود . خانواده وفامیلی را سراغ داشتم که هفته یکبار شکمبه گاو یاگوسفند ازقصابی خریده میآوردند وبعدازشستشو آنرا پزیده ومیخوردند، واین غذای لوکس یک هفته ای شان بود. بچه های کم سن وسالی را سراغ دارم که باکارطولانی پشت تخته قالین بافی ستون فقرات شان خمیده ، انگشتان دست شان کج ومعوج شده وچشمها نیزدرست کار نمیکنند . علاوه برآن به مرض مزمن برانشیت سینه نیز دچارگردیده اندو.... اتفاقآ اکثریت اینها مربوط به خانواده های مظلوم وبی بضاعتی اند که هم نماز خوانده اند وهم روزه گرفته اند وهم دست سید وملا را بوسیده وهم درشبهای قدر شب زنده داری نموده درپهلوی درخواستها برای خود پیروزی اسلام ومجاهدین را نیز ازخدا آرزو نموده اند ! ولی بقرار اطلاعات درکشورهای اروپایی - آمریکا - استرالیا - جاپان وحتی بالاشهر تهران پایتخت کشورامام زمان ، سگهای شان سوار ماشینهای لوکس اند - همیشه باصابون وشامپوی مخصوص شست وشو داده میشوند - خوراکهای مخصوص که همه نوع ویتامین ها وملزومات بدن را دارا است ، میخورند وتازه میگویند که دراکثراین کشور ها خوراک سگ - پشک ویامرغ شان درفروشگاه های موادغذایی لوکس که خوراک آدما ره میفروشند ، خریداری میشود ومه دهمین ایران ده یک قیلم دیدم که سگ ومار ره پیش داکتر آورده وجراحی میکدند . به عزرائیل قاتل وبی رحم قسم است که ای مردم ازشب قدر هیچ خبرنیستند واکثرآ بنام شنیده که عیسی مسیح هم دردنیا بوده وبه اوآدم باورمندهم نیستند. حالا مسئله بکلی روشن است که این مردم ازعقل وخرد خود کارمیگیرند وخود را درعصروزمان خود ازعیسی مسیح بالاتزمیدانند و بجای شفیع قرار دادن یک آدم که دو هزارسال پیش مرده ، ازعلم وتجربه کارمیگیرند. احیانآ بقول آخوندا ومولوی صاحبا اگرهمه چیز ره خدا تعیین ومقرر میکنه ، پس ازی مالوم میشه که خدا کدمسلمانا مخصوصآ مسلمانای آفریقا- بلوچ پاکستان ومحرومین افغانستان دشمنی وپدرکشتگی دارد . وآقای زاهدی ای ره هم باید درنظر بگیری که جواب باصطلاح هوشیاران دینی ما روشن است ، وهمین حرف تکراری وبی پایه را تکرار میکنند که اول دشمنای اسلام مار را نمیگذارند که خوشبخت باشیم که بازهم اقرار برهیچ بودن خداست ، ودوم اینکه خدا مارا ده اودنیا همه چیزداده وفکرمیکنند که اگرخدا ده ای دنیا هم چیزی برای شان مقرر میکرد ، خانه خراب میشد ویاآدمش میمرد ! دراخیر ازسوز جگر برای آقای زاهدی مینالم که خدا ماه رمضان را خراب وبرباد کند که مخصوصآ درمنطقه اهل سنت والجماعه ازسرشب تاصبح دربلندگوفریاد میزنند که والله وبالله اگه طفله خوببره یاپیروجوانه ، مریضاره خوبان سرجایش. وتوصیه مه ایست که اگه دافغانستان آمدی باید ایرپروتکشن باخود داشته باشی ویا اینکه ده فصل روزه صاحب مرده نیایی وده منطقه مسلمانان دوازده امامی ده کل یوم عاشورا والمحرم والبزن والبکوب والخون باتک والچاول خورک تشریف نیاورید . انشاالله که پیروز باشید وبه مود روز. شعری به مناسبت شب لیلت القدر " خداوندا چه حاجت دارم امشب که آید ناگهان دلدارم امشب به سودای دوچشم جرعه بخشش سرشب تاسحر بیدارم امشب

    • جناب فومندان پلو و یا ملو!

      این جناب شما و امثال شما بود که مردم افغانستان رااز روز اول با سقوط کردن در دامن پوچ ترین فلسفهء بشری «مارکسیزم» به این روز سیاه نشانید.
      شما هم با این اندیشه های مزخرف تان که خود مارکس هم در دل به آن میخندید، هم خود را برای ابد از صحنه کشور نابود کردید و هم این کشور را سی سال قبل با اقدام نهایت بی خردانه به خاک سیاه نشاندید و این روز سیاه را بر سرنوشت ما حاکم کردید وهمه بد بختی های ادامه همان حماقت است! فکر میکنم هنوز عطش نوشیدن خون تان ننشسته است و میخواستید ستالین وار ادامه بدهید که باز هم خدا نخواست و شما رو سیاه شدید. امروز هم میخواهید از خزیدن در لانه های امپریالیزم که با شعار ضدین به آن ملک ما ویران کردید، و خیر سر سوسیال دوباره این افکار زهر آگین را در میان جوانان رشد بدهید! مطمئن باشید که این کار شما دیروز هم خطا و قریب به دیوانگی بود و امروز هم کمتر از سادیسم عقده نیست!
      مطمئن باشید این دین آخرین و آخرین معچزهء آسمانی است و خداوند وعدهء ادامه و حفظش را داده است و با رفتن شما و یا دشمن شما با آن تنها دامن آن پاک میشود و هر روز فرزندان مخلص تر هزاران هزاران از دیگر ادیان های جهان و این غرب متمدن برای سعادت ابدی خود را بدامن آن می اندازند!
      گفته اند: م... کم چیزش کم...
      خوب است که افراد بی سوادی مثل شما دشمن این دین باشید! چون گفته اند: تعرف الأشیاء باضدادها!!

    • اینه امی که خوده آزادی نام کدی مالوم میشه که کم کم ده راه برابر میشی وسوراخای سرت وازشده میره اگه نی خوده باید عبدالرسول - غلام حضرت - کلبی حسین - عبدالعلی وغلام شاه میگفتی ! ازیکه نام خدا ازتب دینداری کله ات جوش آمده وچپ وراست حکم صادرمیکنی ، مه فقط یک شعر خدمت جناب سرکار مفتی الآزادی التقدیم میدارم: خرباش که این جماعت ازفرط خری آنکس نه خراست ، کافرش میخوانند . راستش ره بگویم مه ازمارکس خدابیامرز هیچ چیزی ده کله ام نیست ، وازبدی روزگار هیچوقت درزنده گی شوق سیاست ده سرم نزد وازایسم ایسم سرم خلاص نمیشه اگه نی بسر اولادایم قسم که ایطور ازآقای مارکس دفاع میکدوم که خودت میگفتی آفرین! ازطرف دیگه یک ضرب المثل است که میگوید " دیگدان به دیگ گفت رویت سیاه است " حالاهم مجاهدین صاحبا وبرادران مسلمان یاعرب زاده ای ما باانجام دادن هزاران هزار جنایت که هیتلر - استالین - چنگیز وخمینی انجام داده نتوانست ! بیشرمانه مردم را به جنایتکاران سی سال پیش مراجعه میدهند ومیگویند چون کمونیستها درسی سال پیش روی فرش مردم شاشیدند ، لذا مابه لطف خدا توانستیم به فرق ملت وناموس خود بشاشیم ! راستی راستی ازیک آخوند ویامولوی که فراتر ازدایره فکری انسانهای هزاروچهارصدسال پیش نمیتوانند به پروازدرآیند ، چی میتوان انتظارداشت ؟ فرهنگ وادبیات عرب اگر علم آفرین ودانشمند پرورمیبود ، دراول قرن بیست ویکم بن لادن والظواهری پدیدار نمیگردید ، تادرسایه شوم انصاربودن شان ناباورانه مردم ومیهن مامهر جهانی تروریست پروری را برپیشانی حک نمیداشت ! مولد وخالق روسیاهی آنهایی اند که پرچم دینی شان سیاه وروان شان ماتم زده وعزادار است . آنهاییکه میگویند وباور دارند " کل یومآ عاشورا وکل ارضآ کربلا " وآنانکه باورمندبه پوچی زنده گی دردنیا بوده وهمه ای زیبایی ها وحسنات جهان هستی را به پای قمار جهان آخرت گذاشته اند ! آنانیکه افکارپوچ وویرانگرانه ای شان را مرهون شمشیرخونچکان مرتجعین عرب اند ، ای چی بسا روسیاه اند که اکنون دم ازآبادی وآزادی ومخالفت باخون ریزی میزنند. مگرنه اینست که دین خون ریز، مکتب خون ریز، افکارخون ریز ، وتبارخون آشام درهرشرایط تاریخی محصول وارمغان خونین وسیاه ببارمیآورد؟ یک نظرونگاه ساده به این ارکان فکری آقای آزادی ، مار را به درک اصل مطلب رهنمون میسازد ونشان میدهد که کدام یک حق دارد ازخون ریزی وسیاه کاری گلایه نماید! سوره توبه آیه 29 " بکشید کسانی را که بخدا وروزقیامت ایمان نیاورده وحرام خداوند وپیغمبرش را حرام نمیدانند وهمچنین آن دسته ازاهل کتاب را که بدین حق یعنی اسلام ایمان نیاورده اند ، مگراینکه متعهد شوند باخواری وفروتنی بدست خود جزیه دهند". ازاین معجزه قرآن دومطلب نتیجه میشود: اول اینکه اسلام مکتب هدایت گرورهنمود دهنده نبوده بلکه یک دین وآیینی است که دربرابرمخالفینش ازمنطق ستمگری وقتل وجنایت پیزوی مینماید ودوم اینکه برای این مکتب چپاولگروغارتگر؛ تنها وتنها گرویدن به دین اسلام نیز ملاک نیست ؛ بلکه دان جزیه ویا امکانات مادی به اعراب ومسلمانان نیز عین اهمیت مسلمان شدن را دارد . در باره امپریالیسم وهمکاری با آنها ؛ من نمیخواهم با آقای آزادی طرف شوم . اولآ به این دلیل که امپریالیسم به یک سیستم سیاسی واقتصادی معینی اطلاق میشود که بربنیاد چپاول وغارت لقمه ای نان شب اکثریت مردم استوار است وهمه ای امکانات اجتماعی وامتیازات دردست یک عده قلیلی متمرکزاست که اسلام مورد قبول آقای آزادی نیز دراساس با آن اختلاف نداشته ویابهتراست بگویم هیچ حرفی دربرابر آن برای گفتن ندارد ودرآخرین مرحله خود اسلام بربنیاد اقتصاد سرمایه داری استواراست . ودومآ آقای آزادی باید به حاکمان اسلامی افغانستان - پاکستان - عربستان سعودی که منبع الهام فکری شان است ، مراجعه نموده وازآنها بپرسند که چرا امپریالیسم کشور ما را اشغال نموده اند . درباره سوسیال خوردن باید عرض داشت که ؛ بدبختانه زیاد تلاش کردم ولی نتوانستم به این نعمت دست یابم وازبدبختی روزگار درتهران عزیز نان سنگک میخورم ودرحق پولیس ترکیه دعای بد مینمایم . العاقل فی الاشاره والمسلمان فی السوته والسیاف والمالک جهنم والگرزالآتشین واللللللللللللللللل

  • شما خود قضاوت کنید که؛ در کجایی این سوره از تقسیم رزق، از معین نمودن عمر و... حرف های زاهدی خبری است؟
    معلوم میشود که بیچاره این سخنان را از کدام ملای ده خود شنیده و نمیدانسته است که این مفاهیم حدیث است، نه سورهء قدر!
    اقلا بخود زحمت هم نداده است که یکباره همان ترجمهء قرآن غوث زلمی را هم بخواند که برایش یاوه سرایی هم کرده است!
    سورة القدر
    إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ 1 وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ 2 لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ 3 تَنَزَّلُ ‏الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ 4 سَلاَمٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ 5 ‏
    «هر آئینه ما نازل کردیم قرآن را در شب قدر، و چه دانستی تو ـای محمد ص ـ که چیست شب قدر، شبی که بهتر است از هزار شب، فرود می آورند ملائکه ها در آن و جبریل و یا هم ارواح، به اجازه پروردگارت ـ یعنی بقدرت پروردگارت ـ برای هر امر، در این شب سلامتی هست تا طلوع فجر ـ یعنی سپیده دم.
    از آنجائیکه آقای زاهد تجربهء خود را عمومیت بخشیده اند و این درست نیست، من تجربهء خود را تنها باز گو میکنم و ملیونها تجربهء دیگر را که در طول 14 قرن در این شب اتفاق افتیده است و هیچکس در آن شک ندارد.
    من این شب را تعقیب کرده ام و بارها علائم آن را دیده ام.
    دعا های که در این شبها نموده ام، بخصوص وقتی با تضرع همراه بوده است، بدون استثناء بوقوع پیوسته است.
    دعای استخاره و تمام ادعیه مأثور که از پیامبر ص به ما رسیده است و یا قرآن تأکید دارد در تجربهء ملیونها انسان بوقوع پیوسته است.
    اما این ایمان میخواهد و معلوم میشود که آقای زاهدی، اقلا به بخشهای قرآن و احادیث نبوی شک دارند، پس حتمی است که چنین تجربه ای را درک نمی کنند.
    تاریخ 60 سالهء فلسطین و گرسنگان بعد از استعمار انگلیس هم که یک جزئی بسیار کوچک از تاریخ را تشکیل میدهد، نمیتواند دلیل شک ایشان شود.
    باید به تاریخ 14 سال مراجعه کنند و ببینند که چه معجزات و خارق العاده های بوقوع پیوسته است.
    یک احساسات بچه گانه و بی علمی نمیشود که دلیل علمی شود.
    من صادقانه از ایشان میخواهم که به نبشته های شیخ زغلول نجار، شیخ عبدالمجید زندانی، ابوالحسن ندوی از هند، تفسیر فی ظلال القرآن و... که به فارسی بسیار آسان دست یاب است مراجعه کنند و کمی مطالعه کنند! البته علمی و غیر احساساتی و متعصبانه و بدون پیش داوری!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس