صفحه نخست > خبر و گزارش > جزئيات بيشتر شکنجه مرد افغان توسط شيخ عيسی افشا گردید

جزئيات بيشتر شکنجه مرد افغان توسط شيخ عيسی افشا گردید

چنین بر میاید که شیخ عیسی شاهپور را بخاطر کدام جرمی شکنجه وحشیانه نکرده است؛ بلکه برای اینکه به دیگران و حاضران همراه که اختلافاتی با شیخ داشته اند، نشان دهد که چقدر وحشی و ظالم است، این مرد افغان را مورد بدترین و غیر انسانی ترین شکنجه قرار داده است، که شرکا که عاقبت مخالفت و چانه زنی با وی بدانند.
محمد داود دادرس
پنج شنبه 4 جون 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

(چنین بر میاید که شیخ عیسی شاهپور را بخاطر کدام جرمی شکنجه وحشیانه نکرده است؛ بلکه برای اینکه به دیگران و حاضران همراه که اختلافاتی با شیخ داشته اند، نشان دهد که چقدر وحشی و ظالم است، این مرد افغان را مورد بدترین و غیر انسانی ترین شکنجه قرار داده است، که شرکا که عاقبت مخالفت و چانه زنی با وی بدانند. این موضوع زمانی بیشتر پیداست که حدود چهار سال بعد از وقوع این جنایات، اسناد آن توسط شریک شیخ عیسی افشا میگیردد، آنهم به دنبال بروز مخالفت با یکدیگر.)

خواننده گان محترم آگاهي دارند که بتاريخ 22 اپريل 2009 مطابق به 2/2/1388 شبکه تلويزيوني ABC امريکا تصاوير تکان دهنده شکنجه و تعذيب يکتن از اتباع افغاني توسط شيخ عيسي عضوخانواده سلطنتي امارات متحده عربي را بدست نشر سپرده است.

در تصاوير ويديويي پخش شده به وضاحت ديده مي شود که با حضور و همکاري پوليس از جانب شيخ مذکور بسوي کارگر متذکره مرمي شليک و علاوه برآن با اعمال شکنجه هاي وحشيانه ديگري چون کوبيدن چوب ميخ دار به سر و صورت، ريختن خاک به دهن، پاشيدن نمک بالاي زخم هاي وارده، داخل نمودن چوب به مقعد و عبور موتر از بالاي سينه اش، ويرا مورد بيرحمانه ترين تعذيب قرار داده اند.

فلم پخش شده توسط شخصي بنام بسام نابلوسي امريکايي لبناني الاصل شريک تجارتي شيخ عيسي دزديده شده و بعد از آنکه ميان اين دو روي معاملات تجارتي اختلاف به ميان آمد، آقاي نابلوسي فلم يادشده را در يکي از محاکم هيوستن امريکا پيشکش و خواهان مجازات شيخ عيسي گرديده و اظهار نمود که فلم ويديويي 45 دقيقه يي فوق الذکر بدستور شيخ عيسي در سال 2004 در صحراي نزديک امارات ابوظبي تهيه و همچنان آقاي بسام نابلوسي يادآورشده که دوفلم مشابه ديگري نيز از شکنجه هاي شيخ عيسي در اختيار دارد که عنقريب آن را در دسترس مطبوعات قرار خواهد داد.

بايد متذکر شد که در نتيجه تلاش هاي پيگير يکتن از خبرنگاران شخص متضرر تثبيت و پيرامون رويداد قضيه مصاحبه يي را با يايکتن از شاهدان عيني انجام داده که جزئيات بيشتري پيرامون قضيه متذکره فاش گرديده که ذيلأ ارايه مي گردد :

شخص متضرر شاهپور نام داشته باشنده ناحيه سيدکرم از توابع ولايت پکتيا افغانستان و منسوب به قوم احمدزي بوده که از مدت ده سال بدينسو مصروف کار و بار تجارت کود کيمياوي که در زراعت از آن استفاده بعمل ميايد در امارات متحده عربي مي باشد.

طوريکه از طريق رسانه ها و سايت هاي انترنتي آگاهي حاصل نموديد، جنايت مرتکبه در قبال اين شخص يک عمل کاملأ وحشيانه و دور از باور هاي انساني است. اين حادثه در شب 29/9/2004 ميلادي در نزديک يکي از امارات و تفريحگاه هاي شيخ عيسي برادر شيخ محمدوليعهد ابوظبي در منطقه ميان شهرالعين و سويحان ابوظبي صورت گرفته است.

يادآوري مي گردد که در رسانه ها از موصوف به عنوان تاجر افغان نام برده شده در حاليکه اين شخص توان آن را ندارد تا فاميل خودرا از کشورش دعوت کند و يکجا با آن زندگي نمايد، تمامأ دارايي نامبرده يک تجارت کوچک در بخش خريد و فروش کودکيمياوي بوده و بس.

در واقع اين شخص هيچ وقت از نزديک با شيخ عيسي معرفي نبوده و اين بار نخست بود که به نزد شيخ فراخوانده شده تا در باره يک مقدار کود مورد ضرورت مزرعه با ايشان صحبت نمايد؛ اما کدام مورد سؤ استفاده پولي که از طريق رسانه ها عنوان گرديده و شخص شاهپور به آن متهم شده است اصلأ در ميان نبوده است.

در واقع شاهپور بي موجب در نتيجه دروغ پراگني هاي چندتن از کارگران سوداني تبار شيخ مورد اين همه آزار و شکنجه قرار گرفته است.

بنأ شاهپورنام شب 29/9/2004 نزد شيخ فراخوانده شده که بايد در مورد چگونگي تدارک کود صحبت نمايد، ساعت هفت و نيم شام وارد آن محل شده و حدودأ پنج ساعت را در انتظار شيخ بوده تا اگر کدام فرمايش و يا هدايتي برايش باشد بداند در اين مدت شاهد نزاع و بحث هاي تند ميان چند تن از حاضرين که از جمله حلقات نزديک به شيخ عيسي و شرکاي وي شمرده ميشدند، بوده است.

اصلأ قرار براين نبود که او باشيخ ببيند زيرا ملاقات، نزديک شدن و صحبت با شيخ ها کار معمولي و آسان نيست و هر کس نميتواند آنان را ملاقات نمايد.

متعاقبأ ساعت يکنيم شب شيخ عيسي که خيلي زياد مشروب نوشيده بود همراه با شخص ديگري بنام بسام نابلوسي امريکايي لبناني الاصل وارد قصر شده و بعد از چند دقيقه صحبت ايشان دوباره از قصر بيرون و به شاهپور نيز گفتند که به موتر سوارشويد، سپس سه چهار کيلومتر دورتر از قصر به طرف صحرا رفته ولي هنوز هم ساحه مربوط حريم قصر و منطقه ممنوعه بود که غير از اشخاص مؤظف کسي ديگري اجازه تردد در آن محل را نداشت همگي از وسايط پياده شدند.

ناگهان شيخ عيسي اسلحه اتومات گارد خودرا گرفته و به طرف شاهپور شليک نمود و ديگر کسي حرف اورا نشنيد هر قدر فرياد کشيد ولي کسي به دادش نرسيد شاهپور هم نمي دانست که به کدام جرم مجازات مي شود.

به همين ترتيب دستها و پاهايش را بستند و به مدت سه ساعت يعني دقيقأ تا زمانيکه هنوز به هوش بود بدون وقفه شيخ شخصأ اورا شکنجه و لت و کوب نمود و با چنان قصاوت و سنگدلي شاهپور را شکنجه کردند حتي در تصور انسان هم خطور نخواهند کرد.

ناخن هايش را از بيخ کشيده و به وسيله برق اورا شوک دادند، با دنده برقي بر سر و رويش آنقدر کوفتند که خود شيخ به شدت مانده و خسته شده بود، با چوب که ميخ برآن کوبيده شده بود اورا مورد ضرب و شتم قرارداده و بالاي زخم هايش نمک پاشيدند، همچنان ريگ را در چشمان و حلقومش فرو برده و موتر بنز خودرا بالاي پاها و سينه اش مکررأ عبور داده.

علاوتأ از شکنجه هاي که از بردن اسم آن انسان خجالت ميکشد بر او اعمال نمودند اينکه چه کسي از اين واقعه فلمبرداري نموده در آن زمان شاهپور هيچ آگاهي نداشت.

خبرنگار مي افزايد : وقتي شاهپور بي هوش شد شيخ فکر کرد که ديگر نامبرده مرده است بنأ از شکنجه دست کشيده بود، مدت هفت روز در حالت کوما قرارداشت و بعد از هفت روز به هوش آمده و فهميد که در شفاخانه العين مربوط امارت ابوظبي بستري مي باشد.

طي همين مدت چندتن از افراد استخباراتي و پوليس مراقب او بودند و هيچ کس اجازه ديدن و صحبت کردن با نامبرده را نداشت و به بستگان وي نيز اجازه داده نمي شد تا از آن عيادت کنند، داکتر ها برايش گفتند که چانس آورده يي که زنده هستي.

مدتي بعد که شاهپور هنوز درست به هوش نيامده بود چندتن آمدند و شصت او را در اوراق گرفتند ( فکر مي شود آن اسناد ابرأ خط بود ) و تهديدش کردند که اگر چيزي بگويد و شکايتي کند او را خواهند کشت ولي او بدون ابرأ و ترک خصومت در خود اين توان را نمي ديد که جاي شکايت کند و يا جريان را به کسي بازگو نمايد، نگران بود که مبادا به او و فاميلش آسيب بيشتر برسانند.

بايد علاوه شود که در مجموع مدت بيست و دو روز شاهپور در سرويس عاجل شفاخانه بستري بود در حاليکه اصلأ نياز به درمان و تداوي بيشتر داشت از شفاخانه اخراج شد.

بعد جهت تداوي بيشتر نزد اقاربش به پاکستان رفت، چند عراده موتر و زميني که در افغانستان داشت همه را به فروش رسانيد و آن را در جهت تداوي خود در پاکستان و هندوستان به مصرف رسانيد.

بعد از مدتي دوباره به امارات برگشت، چون امکانات پولي نداشت به خاطر خود و امرار حيات فاميلش مدت يک و نيم سال نمي توانست درست صحبت کند و از گفته هاي ديگران چيزي برداشت نمايد.

بالاخره شيرازه زندگي شاهپور از هم پاشيد و تمام سرمايه، کار و بار و شغلش را از دست داد و مدت چهارسال تمام بخاطر تداوي سرگردان مي گشت ولي هنوز هم مشکلات صحي فراوان دارد، برعلاوه تکاليف عصبي، ناتواني هاي جنسي و رواني دامن گيرش شده است.

اما چرا شاهپور تا هنوز در جهت اعاده حقوق و حيثيت خويش به هيچ مرجعي از جمله نهادهاي مدني و محاکم امارات مراجعه ننموده است ؟

کسي به حرف هايش گوش نمي کرد لهذا به کي و به کدام مرجع شکايت مي نمود، کدام مرجع توان پرسش از شيخ عيسي برادر رئيس دولت امارات راداشت ؟
کدام ثبوت در دست رس نامبرده وجود نداشت که او با سفارت و يا نهادهاي مدافع حقوق بشر مراجعه ميکرد، جنگ هاي پيهم، بيکاري و اقتصاد درهم شکسته کشورش و همچنان معيوبيت حاصله از شکنجه و بالاخره ترس ناشي از عواقب بعد از آشکار نمودن قضيه لازم ندانست در مورد چيزي به کسي بگويد، حتي اقارب نزديکش از جريان آگاهي ندارند و در محيطي که کار ميکند کسي فکر نمي کند که او همان شخص باشد.

خبرنگار بعد از ديدارش در باره توقعات شاهپور مي افزايد : اولأ او بسيار خوشحال هست که رسانه ها در مورد قضيه بي تفاوت نبوده و در قسمت انعکاس قضاياي وارده تلاش زيادي نموده اند همه آگاهي دارند که در افغانستان خصوصأ در ولايات پکتيا و خوست اصلأ کار وجود ندارد در اين مدتي که گذشت ناگزير او با ترس و پريشاني در اين کشور به سربرده حالا که از موضوع همه خبرشده اند بيشتر نامبرده هراس داشته و نگران هست.

او حساسيت موضوع را درک ميکند، در امارات متحده عربي حدود يکصد و پنجاه هزارتن اتباع افغاني مصروف کار هاي مختلف هستند که هرکدام متکفل يک فاميل در افغانستان مي باشند.

برعلاوه ميداند که امارات متحده عربي با افغانستان زيادکمک کرده و مي کند و در بين تمام کشورهاي عربي به افغانستان نزديکتر است، براي فعلأ اوکاري نخواهد کرد که به آبروي امارات متحده عربي در سطح بين المللي لطمه وارد گردد، مبني برانيکه يک شخص نمي تواند نمايندگي از يک کشور نمايد و در عين حال اين موضوع را درک کرده است که اگر با رسانه هاي مشهور و معتبر تمام حقايق را شريک کند و يا به يکي از سفارتخانه هاي ممالک غربي (امريکا) برود و جريان را ابراز کند چه تأثيراتي به امارات خواهد داشت ولي به هرحال او بخاطر موضوعات و دلايل ذکر شده از جنجال هاي زياد و اعاده حيثيت خود مي گذرد، صرف و صرف مي خواهد که از حقوق او دفاع صورت گيرد ولي نه در سطح پوشش مطبوعاتي، با او کمک انساني صورت بگيرد، وي بدون اينکه مرتکب کدام جرم شده باشد تمام زندگي خودرا ازدست داده و براي فعلأ از لحاظ اقتصادي ورشکسته شده است نهايتأ جبران خساره مي خواهد.

او شنيده که در بعضي رسانه ها نوشته اند که بين طرفين صلح صورت گرفته و يا به او چيزي به عنوان جبران خساره و حق السکوت پرداخت گرديده است، اين ها همه دروغ است تاکنون به وي يک ريال هم پرداخت نگرديده است. بايد ياد آورشد که آن شب وحشتناک را اصلأ شاهپور به فراموشي سپرده است و فکر مي کند که چنين قضايا پيش جناب شيخ بسيار عادي و معمولي بوده است.

مسأله ديگر اينکه شاهپور فکر نمي کند کسي باشد که از افغانهاي بدبخت و ازحقوق شان دفاع کند. در اخير لازم است تأکيد گردد حال که موضوع ديگر پنهان نيست در صورتيکه به او کمک صورت گيرد وي به نهادهاي دفاع از حقوق بشر، دفتر ملل متحد و يا به کدام نهاد مدني ديگر براي اعاده حقوق خود و جبران خساره مراجعه خواهد کرد. ولي احمد "نواب"

چشم پوشی حاکمان از جنایت شیخ امارتی برای چیست؟

اینجا بحث یک فرد مطرح نیست؛ زیرا طرف مقابل نیز فرد عادی و یا هم حداقل معادل شکنجه گر و شکنجه شونده نیست؛ بحث بالای حثیت و اعتباری ملتی و کشوری است که شهروندان فقیر آن برای عزت خود در صدوق کسی رای ریخته اند تا به عنوان نماینده از شرافت و نوامیس ملی آنان دفاع کند.

پنج شنبه 14 مه 2009, نويسنده: محمد داود دادرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • hai.....qaum amadzai kuja ast gairat pashtuni tan wa.... ta amin aknon hma sait hai tajik ha wa....dar in bara nasharat kardan magar 1 pashtun ham pida nashood..... hali baid bdanid k chra ma afghan ha badbachat astimmm

    • فقط همین را میگویم که ما گوسفندانی هستیم که خود را به دنبال یک مشت عرب نژادپرست انداخته ایم. آنها ما را قبول ندارند، اما ما به زیارت آنها میرویم. خاک بر سر ما که در حقیقت گوسفندانی بیش نیستیم!! نه آبرو داریم و شرف و از یک طرف دیگر شعار میدهیم که ما افغان هستیم و غیرتمند!!

  • قبیله و سگهای آنرا بگذارید تا کتاب بسوزانند، حملات انتحاری کنند، کتاب بشویند، بر روی شاگردان مکتب تیزاب بپاشند، ناموس فروشی کنند و... غیرت اینها یک لاف و گزافه گویئ میان خالی بیش نیست.

    • Qabela eqa zoor dara ke 50 mkeshware jahan ba tamame salah wa emkanaet khod da moqabele shan maat manda wa elham mekonan ke shakast mekhorand. ama shuma padarnalat ha wa harami ha ba har kas khwar wa madare tan ra mefroshen. cheto karzai karzai megoften baz azeer shodan ke gholame hamo karzai shawen

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس