صفحه نخست > دیدگاه > دشمنی ویس ناصری با مفکورهء ایجاد (لوی افغانستان) ازکجا آب میخورد؟

دشمنی ویس ناصری با مفکورهء ایجاد (لوی افغانستان) ازکجا آب میخورد؟

شبیر « کاکر»
سه شنبه 2 نوامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آقای ویس ناصری دربرنامهء تلویزیونی تاریخی شب اول نوفمبرسال 2010 دریک برنامهء ویژه با آقای داکتراکرم عثمان که زشبکهء جهانی آریانا افغانستان درامریکا پخش شد به طرح ایجاد (لوی افغانستان) ویا به عبارت دیگر استرداد خاک های ازدست رفته افغانیه درآنطرف مرز دیورند نیز باهمان ادبیات جمعیتی خویش برخورد نموده وازهمان زاویهء تنگنظرانه وکینه توزانه به این موضوع پرداخت ومسئله را به باد سخریه گرفت.

ویس ناصری بدون رعایت عرف واخلاق ژورنالیزم قبل ازآنکه مهمان برنامه را بگذارد تا نظراتش را پیرامون مسئله ابرازبدارد خودش درمقام صاحبنظر،دیدگاهش را بالای مهمان تحمیل نموده وقبل ازطرح موضوع مهمان را به بیهوده گی تلاش پخاطر بدست آوردن خاکهای ازدست رفته زیرفشارقرار داد تا مهمان نیز باوی همنوا شود.
هرچند بنده به معلومات کافی آقای اکرم عثمان قانع هستم اما دید شیطانی یک عنصرتربیه شده درمکتب برهان الدین ربانی دربارهء لوی افغانستان دید منافقانه وخالی ازهرگونه صداقت وصراحت میباشد ولوکه این عنصر ازنظرقومی پشتون هم باشد. آقای ویس ناصری چون درمکتب جمعیت اسلامی تربیه شده است نظر او راجع به پشتنونستان همان نظری است که طاهربدخشی ولطیف پدرام و فرشته حضرتی ودستگیرپنجشیری وسایر ستمی ها وپرچمی ها نسبت به این مسئله دارند. لطیف پدرام، عصردولت شاهی، اکرام اندیشمند وغیره همه دربارهء پشتونستان یکسان می اندیشند. این گروه خواهان آنند که دولتمردان کابل باید درقسمت برسمیت شناختن خط دیورند با پاکستان توافق کند و از ادعاهای ارضی بالای مناطق افغان نشین آنطرف مرز بگذرد. به نظر این دانشمندان!!!! کلید حل مشکلات در گرو همین خط دیورند است. اگر پاکستان ازین ناحیه مطمئن شود که افغانستان دیگر ادعای ارضی بالای پاکستان ندارد اسلام آباد روابط نورمال وخالی ازهرگونه دشمنی را با کابل آغازخواهد کرد.

شخصیت هویت ساز

بدون شک که این دیدگاه چیز نوی درمعادلات سیاسی منطقه نیست فقط فرق میان ارائه دهنده گان این طرح است که یکی ازبرخاسته ازمنافع تنگ قومی واتتنکی است ودیگر آن با ظاهر اسلامی وآیات قرآن آراسته شده است. برهان الدین ربانی با استفاده از رویکرد اسلامی درتامین اهداف ومرامنامه های پاکستانی ها مبنی بر کوبیدن پشتونهای پاکستان نقش عمده واساسی را تاکنون بازی کرده ومیکند. برهان الدین ربانی دراربتاط تنگاتنگ با الطاف حسین زعیم تبعیدی هندی تبارهای مهاجر درلندن که خواهان پاکسازی شهرکراچی از وجود پشتونها میباشد قرار دارد. ویس ناصری چندین بار به نماینده گی ازشخص برهان الدین ربانی به لندن سفرها کرده وپیامهای حسن نیت برهان الدین ربانی را به الطاف حسین رسانده است. در زمان حاکمیت برهان الدین ربانی درکابل سیل اسلحه ومهمات خفیف به شهرکراچی به گروه ضد پشتونی هندی تباران مهاجر قاچاق میشد. این سلاح ها تا اکنون نیز دراختیار این گروه تندرو قوم گرا یعنی هندیهای مهاجر قرار دارد وامنیت شهرکراچی وسایر ایالت های پاکستان را به مخاطره جدی رو برو ساخته است
. درسال 1995 درلندن اولین قرارداد فروش سلاح ومهمات میان الطاف حسین ونمایندهء نظامی مسعود بنام جنرال لطیف درلندن به امضارسید. طبق این قرار داد که الطاف تمام پولها را بصورت نقد دراختیار نمایندهء مسعود قرار میداد نماینده مسعود مکلف بود ماهانه صدها میل کلاشنکوف با صندوقهای مرمی ازطریق کویته به نماینده گان حزب (ام کیو ام) تسلیم میداد.

پدرمعنوی وسمبول یک انسان باشرف

گروه قومی (ام کیو ام) برهبری الطاف حسین ازسالها به اینطرف با احزاب پاکستانی چون حزب مردم واحزاب پشتون وبلوچ درجنگ وستیز به سرمیبرد.این گروه بخاطر تصفیهء نژادی پشتونها درشهرکراچی مشغول مبارزه میباشد. برهان الدین ربانی بعداز احراز قدرت ریاست جمهوری درکابل مخالفتش را با حکمتیار وسپس با طالبان رنگ قومی داده وبا دشمنان پشتونها در پاکستان یعنی حزب یاد شده دست تعاون وهمکاری را دراز کرد. برهان الدین ربانی ازسالها به اینطرف با سازمان جماعت اسلامی پاکستان درارتباط تنگاتنگ قرار دارد سازمانیکه ازنام پشتون هم نفرت دارد. این سازمان درپهلوی دیگربرنامه هایش یک برنامه آن این است که نام خیبر پشتونخواه را دوباره به صوبه سرحد تغیردهد زیرا ازنظر این حزب ازاینکه پاکستان بخاطروحدت مسلمین بوجود آمده است بناء ایجاد مرزهای قومی خطر بزرگی بر وحدت وتمامیت ارضی این کشوربشمار میرود چنانچه که کشور بنگلدیش به تحریک هندوستان زیر همین شعار قومیت ازپیکر پاکستان بزرگ جدا شد. بناء نام گذاری ایالتها براساس قومیت آیندهء پاکستان را به خطر مواجه میسازد. چه خاصا اینکه مناطق پشتون هم مرز با افغانستان همیشه تکیه گاه قومی هم دارد که همانا پشتونهای افغانستان استند وکشورافغانستان مانند هندوستان در اولین روز پیدایش این کشور درسازمان ملل متحد رأی منفی داده است. بناء پاکستان با تمام قوت ونیرو خواهان آنست که صداهای حق طلبی ویا شعارهای الحاق به خاک افغانستان را درمناطق قبایل به هرترتیب که شده است خاموش ودرنطفه خنثی سازد.

البته ارتباط سری ومخفی ویس ناصری با سفارت پاکستان درآلمان چیزی نیست که افغانهای مقیم آلمان آنرا ندانند. این موضوع قبل ازآنکه توسط مخالفین ویس ناصری عنوان شود توسط نزدیکترین رفقای جمعیتی خودش درآلمان با اسناد وشواهد انکارناپذیر برای این قلم ارائه شده است که ازهمکاری تگ تگ این دوستان ممنون هستم. حالا که این موضوع برای ما روشن شد پس طرز نگرش این جمعیتی اصیل نسبت به مناطق ازدست رفته افغانستان درآنطرف مرز دیورند هم قابل پیش بینی وهم قابل درک است.


تجزیه افغانستان، گروه پاکستانی پښتونخوا و مغزهای متفکر قبیله!

اشغالگر تنها به کشور یا کشورهای دیگر گفته نمی شود که کشوری دیگر را در سیطره ی سیاسی و نظامی خود و به تبع آن سیطره فرهنگی اجتماعی و اقتصادی در می آور(ن)د. برای آن آدم روستایی که به امید فصلی خوب از کشت و برداشت است، اشغالگر آن کوچی طالبی ست که کاملا مسلح، با تجهیزات، همراه با موتر تویتا به جان و مال و ناموسش تجاوز می کند.

شنبه 2 اكتبر 2010, بوسيله ى کامران میرهزار


با حقایق پنهان در تاریخ افغانستان آشنا شوید

مکثی بر خیانت و وطن فروشی محمد گل مهمند و فرقه مشر صالح محمد خان در جنگ استقلال

نمیدانم کدام انگیزۀ اهریمنی بعضی از انسانهارا وامیدارد، تا از شخصیت های بد نام وآلوده وجدانی، با کارنامه های رزیلانه وکاملاً غیر انسانی ایشان، صرفاً بر اساس پیوند ها وروابط خاص خونی ونژادی دفاع نموده واز عمل کرد های آن شیاطین تاریخ، برای نسل های بعدی الگو آفرینی نمایند!!!

يكشنبه 31 اكتبر 2010, بوسيله ى توردیقل میمنگی

گالری عکس

فارغ ليسه مجاهد در پشاور واسلاميك ينورستي در اسلام آباد

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب كاكر. فكر كنم كه سخريه ويس ناصري در مورد نظريه احمقانه لوي اوغانستان كاملا بجا است وخدا را شكر كه يك نفري كه خودش باشنده كوه سليمان است اين مفكوره واهي را به مسخره گي ميگيرد زيرا اصلا كشوري بنام اوغانستان وجود نداشته است. اصل موضوع اينست كه نادر افشار بعداز فتح دهلي شخصي را كه متولد ملتان بود به قسم يرغمل با خود داشت و باوي كار نامشروع ميكرد ولي روزي وي را ديد كه با يك صاحب منصب ديگر ايراني خوابيده است وبنا گوش وبيني اش را بريد. بعدا اين شخص در هنگام مرگ نادر افشار انتقام بريده شدن گوش وبيني خود را گرفت و حرمسراي نادر افشار را غارت والماس كوه نور را دزدي كرد وبه قندهار امد وامروز از وي بنام بابا ياد ميگردد. اين لواط تاريخ چندين بار با اشاره مستقيم انگليس به دهلي حمله كرد و دمار از روزگار هندیان بیچاره که از ظلم وستم مغول ها بجان امده بودند کشید وهندستان را غارت کرد وانرا دودسته به انگلیس گذاشت وخودش مانند یک سگ مرد و اولاد های حرامزاده وی بعدا کشور را دو دسته به پنجابیان وانگلیسان بارها تقدیم کردند.

    امروز یکتعداد از اوغان ذلتی ها وسور خلقی ها خواهان برگشت به قرن هفده هستند واین خواب را دیده اند که گویا انها مالک نیم ایران وپاکستان وهندستان هستند. این فرزندان از کوه سلیمان تا شده باید بدانند که امروز ایران وپاکستان وهندستان کشور های اتومی هستند ولی پختانه انقدر جاهل هستند که مکتب را میسوزانند وزنهای خود را مانند خر در بازارها مبادله میکنند. ویس ناصری شاید این حقایق را درک کرده که مفکوره لوی اوغانستان مسخره است وبه هیچ وجه قابل تطبیق نیست.

    زنده باد ویس ناصری

    • آغای کاکر یا جاهلی یا خودرا به خاطر ارضاع حس فاشیستی ات به نادانی میزنی . نام تحمیلی افغانستان یگانه عامل عمده در عقب مانی این سرزمین است و باعث شده است که مردم این سرزمین از فقیر ترین و نا آرام ترین مردم دنیا باشد و حالا اگر این بدبختی لوی شود وای به حال این مردم.

  • غول کاکره!

    عجب فکاهی گفته اید! شما خیمه زاده های بدوی را که سر های تان در افغانستان و کون های تان در پاکستان دلالی میکند با مفاهیمی چون وطن و میهن چه کار! اصلاً میشود از کوچی توقع میهن پرستی داشت؟ کوچی در جایی متوطن نیست تا تعلق خاطری برای آن خاک و دیار داشته باشد. شما اگر به وطنی نیز تعلق خاطر داشته باشید بخاطر همان سبزه و علف آن است که در آن بچرید و نشخوار کنید!!!

  • کاکر محترم

    همیشه مخالف افکار ویس ناصری و شیوهء پرداختن وی مسایل بوده ام، و در چند پیامی که به شما نوشتم هم از وی دفاع نکردم، بلکه یک سلسبه اصول عام بر خورد با دیگران را یاد آوری نمودم و از شما بابت سخنانتان مدرک و دلیل خواستم، و شما متاسفانه بجای آوردن برهان و دلیل، با چوب و چماق به میدان آمدید، و خود را بی نیاز از آوردن مدرک دانستید.

    ناصری از یک موضع و موقف صحبت می کند و به گمان وی نظریات اش با توجه با عقیدهء که دارد درست است. بسیاری از کسانی که اینجا پیام می نویسند نیز از موقفی که به نظر آنان درست است با دیگران وارد کفتگو می شوند، و این گفتگوها از این منظر که مواقف طرفین مشخص است، از اصول و منطقی پیروی می کند و پیام طرفین هم هر قدر که موضع و موقفشان واضح تر باشد، بهتر شنیده می شود و اثر گذار تر هم است.

    شما اگر از منظر یک مسلمان مطلب می نویسید، طبق سنت دینی، برای بستن اتهام به فردی دیگر، مدعی باید سند بیاورد، در غیر آن سخنش باطل است و اعتبار ندارد، و از این بابت که به فردی دیگر اتهام وارد نموده است مستوجب کیفر است. این کیفر را ملا ربانی اجرا نمی کند، بلکه طبق اعتقاد مومنان، جزا دهنده خداوند است. دین اسلام را دین قوانین هم می گویند. برای اولین بار در تاریخ بشر یک دینی می آید و برای مسایل مختلف و نظم اجتماع و تنظمیم روابط انسانها دست به تدوین قوانین می زند، و فقهای بزرگی نیز در این زمینه ظهور می کنند که هر کدام دارای سبک خاص فقهی هستند. خلیفه دوم وقتی مورد حمله قرار می گیرد، کسانی می کویند که ابولولو را قبل ار کشتن خلیفه با فلانی ها دیده اند، و فرزند خلیفه یکراست به جان آن دو نفر رفته و هردو را می کشد. آنها را به اتهام دست داشتن در قتل پدرش می کشد، اما پدرش می گوید این کاری نا حق بوده است، و وی باید مجازات شود، و اولین وظیفهء خلیفهء بعدی هم همین قرار داده می شود که او را به جرم کشتن آن دو نفر قصاص کنند. حالا شما به عنوان یک مسلمان، که به فلان قوم تعلق دارید، حتی کسی را که از خون و پوست شما است به خاطر اینکه از نظر اندیشگی با شما موافق نیست، و نظریاتی دیگر دارد، متهم به مسایلی می کنید که اصلا صادق نیست.

    اگر مسلمان نیستید و در کیش شما اتهام زدن به افراد برای مقاصد قومی امری مباح است، لا اقل شاید در وجود شما کمی آزادگی باشد که در دشمنی کمی انصاف را رعایت کنید.

    اکر آدم اهل علم و دانش، فارغ از بند دین و مذهب هستید، که کارتان باید از این بابت متکی با معیارهای علمی باشد، که متاسفانه نیست.

    ربانی در صورتی که صدها هوادار با نفوذتر و مهمتر در لندن دارد چه نیازی دارد که مثلاً به زعم شما ناصری را برای ساخت و پاخت به لندن و ملاقات و عرض ارادت نزد فلانی بفرستد؟! شما از خودتان هم بسیار متشکر هستید که جمعیتی ها آن اطلاعات گرانبها را در اختیار شما قرار داده اند! (به قول ایرانی ها بچه خر می کنید؟!)

    ناصری کسی است که نظریات مخصوص به خود را دارد، همانند صدها نفر دیگر، که یکی اش شما هستید. اگر ناصری به خاطر داشتن آن نظریات متلون، نفر آی اس آی و یا فلان سازمان جاسوسی است، شما هم به خاطر داشتن این نظریات در استخدام فلان سازمان جاسوسی هستید. مخصوصاً اگر نفر حزب اسلامی باشید، اصلاً مادرزاد جاسوس پاکستان هستید و در خط آی اس آی! که من مظمئن هستم شما در هیچ سازمان جاسوسی شامل نمی باشید. اما نظرات مخصوص به خودتان را دارید، و به نظرات خود مومن و معتقد هم هستید. جزم ما در قبول داشتن نظر خودمان، و رد "دیگران" و جاسوس و نفر فلانی پنداشتن وی، و عدم پذیرای نظرات مخالف بودن، نشان از خامی و قرار داشتن ما در دنیای اوهام است. ناصری از این نظر با شما بسیار شبیه است، برای همین برای خود این همه دشمن تراشیده است. وی نه جاسوس پاکستان است و نه کدام کشور دیگری، و ممکن از من و شما نیز وطن پرست تر باشد. اما وطن پرستی ما چیزی است، و خامی ما و دنیای اوهام آلود ما چیزی دیگر. در ضمن میزان وطن پرستی در قبول داشتن یا نداشتن خط دیورند نهفته نیست.

    اگر آقای ناصری معتقد باشند که افغانستان باید خط دیورند را بپذیرد، به گمان من لا اقل در این بخش تشخیص وی با صواب نزدیکتر است. برای اطلاع شما همینقدر می گویم که دهه ها است که از پذیرش خط دیورند از جانب افغانستان فقط اعلان آن مانده است و بس! اما دولت افغانستان امیدوار است که بتواند با گرفتن امتیاز، یا به وجود آوردن تغییر در وضع موجود، عرصه را به نفع خود تغییر دهد و برای همین پایان این بازی بیهوده را که هزینهء زیاد برای کشور ما داشته است اعلام نمی کند. و لوی افغانستان و این مسایل هم افسانه است. در دلبستگی شما به پشتونهای آن طرف مرز و احساس همبستگی تان به آنان به شما حق می دهم، اما ما فعلاً کشوری داریم با مرزهای مشخص، بهتر است که از همین قلمرو دفاع کنیم، و وقت خود را برای آبادانی و ساختن آن صرف نماییم. لوی افغانستان همانقدر امکان وحود دارد که ایران بزرگ. در ایران نیز گروه های پان ایرانیست هستند که فکر می کنند کشورشان از فلانجا است تا فلانجا، و در همین خواب و خیال مرزهای سیاسی برایشان قید و بند است و به نظرشان این مرزها آنها را از هم فرهنگ و همخونشان جدا کرده است. اما مرزهای سیاسی واقعیت دنیای معاصر و نتیجهء تحولات بسیار در سدهء اخیر است و تغییر آن، با این خیالات ممکن نیست.

    ما باید وضع مان را با پاکستان مشخص کنیم. ما که قصر ریاست جمهوری ما نیز از بودجهء عادی نمی تواند مصارف خود را تامین کند، و برای همین قصر نشینان حتی از به خدمت یک کشور همسایه در آمدن نیز ابایی ندارند، قادر نیستیم با پاکستان دشمنی دراز مدت را دوام بدهیم. دوام دشمنی و عدم مشخص بودن وضع مرزها، محاصرهء هرچه بیشتر افتصادی و ضربه دیدن کشور و عقب ماندگی ما را در بر دارد. ما کشوری هستیم محاط در خشکی، و برای رسیدن به جهان خارج سه راه داریم، شمال، جنوب، و شرق. برای صدور محصولات خود محتاج تکنولوژی و عصری شدن زراعت هستیم، و برای رشد تجارت محتاج انکشاف راه ها و خط آهن و تامین امنیت و سرمایه گذاری. همهء اینها بسته به این است که وضع خود را با همسایهء جنوبی خود روشن کنیم. و شما هم باید وضع خود را با کشوری که به آن تعلق دارید و اقوامتان در آن طرف مرز یکبار و برای همیشه مشخص کنید، چنانکه دیگر اقوام نموده اند.

    ما که در ساختن و ادارهء افغانستان کوچک دچار این همه معضل هستیم، چگونه قادر به تشکیل لوی افغانستان می باشیم؟ یعنی ما این قدر قدرتمند هستیم که حتی چغرافیای سیاسی منطقه را تغییر می دهیم؟ همین کسانی که در خدمت آی اس آی هر روز ملک ما را بی ثبات و نا آرام می سازند لوی افغانستان را به وجود می آورند؟ یا احزاب و گروه هایی که از پشتونها که در پاکستان هستند چنین اجندایی دارند؟ کدام یک از این احزاب در برنامهء حزبی خود پیوستن به افغانستان را در دستور کار خود دارد؟ چند بار برای پیوستن به لوی افغانستان در کراچی و کویته و پشاور تظاهرات شده است؟ کمی واقع بین باشیم.

    • اقای سلیمان!

      خیلی دنبال سند نباشید تا بیشتررسوا نشوید این موضوع را رفیق تان ویس ناصری بخوبی درک کرده است که خودرا شور داده نمی تواند. اوتاکنون کوچکترین عکس العمل دربرابراین مقالات افشاکنندهء من ازخود نشان نداده است بخاطریکه زور قلم های مستند را بخوبی میداند برای همین منظور خاموشی اختیار کرده است. چنانچه گفته اند هرسخن جای وهرنکته مقامی دارد. بناء ارائه کردن سند هم ازخود وقت میخواهد.

    • آقای شبیر "کاکر" !

      فکر میکنم که آقای ناصری قصه و اتهام شما را بی ارزش و بدون محتوا دانسته و در کله پزی شوربازار رها نموده باشند که اخته شود . آقای ناصری از طریق تلویزیون ها هدف و مرام خود را جار میزند و شما بیک مقالۀ که نه موثق است و نه سندی را ارایه نموده اید بسنده شده و چگونه میتوانید از زور قلم تان بلافید که همه اش شاید دروغی بیش نباشد . آیا این غُروفش تان مانند هوایی نیست که از کون پوقانه میبراید ؟

      شماکه حتی نمیتوانید ازبه اصطلاح شخصیت هویت ساز تان که جز بگیلی بیش نیست ، پیش طفل دبستانیی دفاع کنید ، چی فکر میکنید ، که ایشان خود را با شما در جوالی از تهمت و افتراء بیندازند که از دیدن و خواندن نوشته های تان شرم دارند و به پختون بودن خود ننگ . اگر توانایی پیشکش نمودن سندی را دارید که بتواند اتهام تانرا به کرسی نشاند بفرمائید ، در غیر آن قلم که زوری ندارد جز استدلال قوی ، برهان قاطع و منطق سالم .

    • کاکرعزیز درود . انانیکه دم ازلوی افغانستان میزنند هیچگاهی رای مردمی انطرف خط دیورند را گرفته اند که البته منظورم عامه ای مردم است نه یک عده ای خاص که برای ارایه کردن موضوعاتی ازین قبیل خودشان را سردار وسالارقوم میسازند ایا انها حاضرند که مانند برادران دیگرشان که به ملیونهایش درزیر کمپ های جلوزی وغیره خوابیده اند خانه های مجلل هیبت اباد را رها ساخته باانان همنوا وهمکاسه شده درزیرکمپ بخوابند ، گیرم که انها شامل لوی افغانستان شدند وپنجاب وسند درهای دال وچپاتی را بانان ببندند شما انهارا ازکدام کندو اعاشه واباطه میکنید کشوری دیگری را سراغ دارید که بازهم کمپ های انچنانی که دران خط دیورند موجود است بسازند؟ ایا بهتر نیست درشرایط کنونی که درهمین افغانستان وله (کوچک) زندگی میکنیم ملیون ها انسانش را ازخطر گرسنگی نجات دهیم ،بلند پروازی ازخودحدومرز دارد اما بلند پروازی های یکعده همین افغانستان وله (کوچک) راهم وله تر خواهدکرد .

    • کاکر محترم

      چرا نباید دنبال سند بود؟ عجب منطقی دارید شما. رسوا کسی است که بی سند متهم کند، متهم حتی با وجود گناه کار بودن، در صورت عدم وجود مدرک جرم بی گناه است. مدرک جرم این نیست که مثلاً شما یک حلقه فیلم در اختیار مردم قرار دهید که مثلاً ناصری بوجی های پول را با رفقایش تقسیم می کرد، بسیار ساده، از کجا فهمیدید که وی پول دریافت می کند؟ خود شما دیدید؟ کسی دیگر دید؟ مدرکی دیگر دارید؟ شما هیچکدام از این ها را ندارید، و کل دلیل و برهان شما این است" چون من مطئنم که وی پول کرفته است" بنا بر این ما هم که بی ادبی معاف مثل شما شلغم هستیم تا کسی افاضهء کرد آن را با چشم بسته بپذیریم.

      بین شما و ناصری فرقی نیست، هردوی شما، فقط صرف با تصوراتان با دشمنان خیالی خویش در حال جنگ هستید، اما برای ما مهم است که اگر کسی متهم می شود، سندی نیز در آن مورد وجود داشته باشد. یادم هست که ناصری نیز چون شما زمین و زمان را متهم می کرد که با وی دشمن هستند! دلایلش هم چون شما بود.

      دشمنی هم باید عاقلانه و جوانمردانه باشد، اما گویا در وجود شما هردو رخت بسته است. اصلاً می دانید قلم مستند چیست؟ با این منطق مخاطب شما فقط می تواند به این همه خامی نیشخند بزند و برای شما تاسف بخورد.

      فکر نکنید من به خاطر ناصری و مبرا کردن وی از اتهامات و افترائات شما خواهان سند شده ام، هدف آموزاندن نکات بدیهی برای شما بوده است، تا بی دلیل بر کسی تهمت نا حق نزنید، چه اینکه مخالف شما نیز می تواند عین تهمت ها را به شما بزند. اما گویا شما یا آدمی هستید بی سواد، یا متعصبی دو آتشه که هدف برایش وسیله را توجیه می کند.

      در مورد لوی افغانستان و این افسانه ها و نوستالیژی پشتونستان، سخنان شما قابل درک است. شما بی سرزمین معلوم می شوید. اما باز تکرار می کنم شما وضع خود را با افغانستان و احساس تعلق به این جغرافیا روشن کنید. این قدر سرگردان سرزمین های دیگر نباشید.

  • دشمنی با لوی افغانستان در قدم اول دشمنی با مردم تحت ستم پشتون و بلوچ در پشتونخواه و بلوچستان اشغالی است.

    اینکه اجنت پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان زیر نام عطا خیل ، روشن، سهراب ، مزاری چنین با حرارت از ویس ناصری اینبار دفاع میکند و در نوشته های قبلی زیر نام خان او را مانند دیگر پشتونها به باد توهین گرفته بود از اینرو است که ویس ناصری خواسته و یا ناخواسته از پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان و از اشغال پشتونخواه و بلوچستان بوسیله آنها دفاع کرده است.

    یگانه راه حل مشکلات منطقه از جمله امحای تروریزم آزادی بلوچستان و پشتونخواه است

    • منبع: سایت آزمون ملی:

      بدنبال مصاحبۀ مطـول چهار ساعتۀ هفته قبل این حقیر بروز شنبه مؤرخ 14 ماه جاری اپریل 2007 م ، بنا بر دعوت و تقاضای گرداننده و مجری پرکار و مبتکر رادیوی پیام زنان افغانستان ــ منتشره سایت وزین انترنتی خاوران ، بانوی دانشمند میرمن فرشته جان حضرتی ، در هفتۀ جاری نیز بنده بنا بر تقاضای زیاد شنوندگان عزیز با هموطنان گرامیم هر یک آقای خواجه بشیر احمد انصاری ــ مسؤول مخفی سایت سرنوشت ــ و هموطن گرامی دیگر که خود را "احمد بروانی" معرفی مینمود ، اما حاضر به افشای هویت خویش و آدرس و نمرۀ تیلفون خویش حتی به مجری برنامۀ رادیو پیام زنان نبود و با وجود ادعای زندگی نمودن در سویدن ، از خلاص شدن یک کارت تیلفونش در تماس یک ساعته با این رادیوی منتشرۀ همان کشور سویدن متذکر گردید، که ( دروغگو حافظه ندارد !! ) .... به هر صورت ، روی مسائل مختلف ، از جمله معضله و نتایج منفی رسم و روش غیر اخلاقی و و دور از ایمان مستعار نویسی و مستعار گوئی بعضی از نویسندگان و دست اندرکاران سایت های معلوم الحال انترنتی و نشراتی و سیاست ها و پالیسی های مزورانه و استفاده جویانۀ معامله گران جهادفروش با جنرالان خون آشام و بدنام کمونست حزب دیموکراتیک خلق ، در طول جهاد بخصوص در ائتلاف جدید "جبهۀ ملی" ، به جر و بحث نشستیم که قضاوت بر ادعاء ها ، توجیهات ، استدلال ها ، دفاعیه ها و سوء استفاده از آیات متبرکه ، احادیث و روایات اسلامی برای موجه نشان دادن خیانت رهبران دیروز جهاد به اسلام ، جهاد ـ آزادی و آرمان ملت شان را به تو خواهر و برادر دردمند و دلسوز هموطن میگذارم .
      با احترام ــ ویس ناصری
      مسؤول سایت آزمون ملی

    • کاکر صاحب

      نکند این تیتر هم به قول خودتان جنبهء تبلیغاتی دارد تا خواننده را جلب کند؟! کار شما به کجا رسیده است. افترا و وارونه جلوه دادن مطلب برای رسیدن به مقصود!

      ویس ناصری در این نوشته اش می گوید از طریق متصدی رابدو خانم فرشته حضرتی، با دو تن از مخالفین خود، که یکی اش خواجه بشیر احمد انصاری و دیگری پروانی است، مناظره کرده است. و حتی آنها را متهم کرده که از آیات و احادیث برای توجیه خود استفادهء نا چایز کرده اند، حالا کجایش گفته که با آنها ارتباط دارد؟! حتما در قاموس شما مناظره با مخالفین در حکم ارتباط داشتن( به معنایی که شما افاده می کنید) با آنها است. خجالت نمی کشی از این همه دروغ بافی و افترا؟

  • مسعود ، فرمانده قهرمانیکه آرمانهای آزادیخواهانه و آرزوهای استقلال طلبانه اش برباد رفت و نابود گشت !

    ویس ناصری- آلمان

    به تقرب پنجمین سالروز شهادت ابرمرد جهاد ومقامت – رهبر وقایدخردمندوباتدبیروطن، قهرمان مردیکه بخاطر اعلای کلمه الله به صفوف نهضت اسلامی پیوست و بخاطر مبارزه با مداخله و تجاوز آشکاروعریان دولتمردان جهانخوارشوروی وقت ودست پروردگان ملحد وکمونست شان درهیکل حزب دموکراتیک خلق،که هیچ وظیفه دیگری نداشتند بجز وطنفروشی، شوروی پرستی و پخش ونشرعقیدت بی خدائی و کفری مارکسیزم ـ لیننیسم یعنی کمونیسم ومبارزه گسترده و بی امان این مزدوران علیه عقیده و دیانت پاک هموطنان مومن و مسلمان شان ، در همچون جووفضای مختنق وسیاه عقیدتمندان بادرک وشعور ورادمردان باتصمیم واراده همچون مسعود اندکه درفش پرافتخارمبارزه وجهادراعلیه کفروکمونیسم بلندمی نمایند و باجان ومال خویش درمیدان مبارزه قدمیافرازند ومردانه و شجاعتمندانه به نبردتجاوزومداخله ونوکرمنشی میروند.
    آری! مسعودازعنفوان جوانی الی روزغمبارشهادت ملکوتی وپاکش، یک لحظه هم درهیچوقت وزمان ودرتحت هیچ شرایطی ـ حتی در دشوارترین وخطرناکترین لحظات بود و نبود سنگر و سنگردار، آزادی وسربلندی را، عقیده وایمان را، خدمت به مردم و وفا با منافع علیا و جاویدانه ملی را و خلاصه جهاد و مقاومت خود ودیگریاران وسنگرداران مومن خویشراهرگز وهرگزمعامله ومعاوضه ننمودوهیچگاهی اراده واداره غیرراولو بظاهراسلامی !! برتصمیم وعزم پاک ومردانه ملت مسلمان خویش که همان طرد وترک اشغال وتجاوز، مداخله وحضوردژخیمان ددمنش ودرنده خوی بیگانه متجاوزچه درلباس عساکروحشی، خونخوار وبیرحم شوروی زیرلوای کمونیسم از شمال و چه در عبا و قبای اسلام ـ طالب وشریعت ودرحقیقت تجاوز ومداخله آشکار، عریان و بی شرمانه پاکستان ازجنوب زیربارنمیرودو، تاآخرین لحظه حیات مبارک خود همچون یک سپاهی با ایمان وعقیدتمندبا شعاراولی و بزرگ و واقعاً ملی واسلامی خویش که همانا(خداـ وطن و آزادی) بود، مردانه ومومنانه، سربلندوپرافتخاروفانمود وهمچون مردان بزرگ تاریخ بخصوص صحابه کرام(رض)،هرگز وهرگز برای یک لحظه هم که باشد ، کوچکترین تزلزل و سستی دراین عهد و پیمان مبارکش ، عقیده وایمانش رونما نگردید .
    همین خصلت و خصوصیت منفرد به شخص مسعود بود که از اویک قهرمان واقعاًبه معنی دقیق وعمیق کلمه ملی ومسلمان ساخت ونام اوراوجایش رابرتارک پرافتخار ومباهات آفرین آزادیخواهی وسربلندی ملی وطن قهرمانپرور وآزادی دوست مان افغانستان عزیز قرارداد، که این نقش وجایگاه انشالله به برکت خون پاک وگرم مسعود شهید و دیگر مجاهدان شهید و آزادیخواه وطن جاویدانی و ابدی خواهد ماند .
    اما دردا و اسفا و دریغا وهزاران هزاروبیشمارنفرین بر مدعیان دروغین وفریبکاریکه ناجوانمردانه و بیدردانه، چنانچه سال پارنیز از این قلم زیرعنوان(مسعود، ای برادر! ای شهید! مابه تو، به آزادی و به افغانستان خیانت نمودیم ) در مقاله ای نوشتم ـ مشتی استفاده جو وخیانتکارچون مسند نشینان مغرورفعلی که مست ازبادۀ بندگی و بردگی اند، خائنانه ازعقب تانک وتوپ بیگانه ازحصار ارگ کابل به عناوین مشاور ارشد !! ویا معاون ببرک امریکائی ویاهم رئیس ولسی جرگه ویاوزیرخارجه و چه و چه دیگر، با بلندنمودن عکس ها و شعار های مسعود وتظاهربه ادامه راه و مکتب او ، جفاکرانه به این اسوه آزادی و آزادگی خیانت مینمایند .
    آری ! آنانیکه بدون کوچکترین شرم وآزرمی، با پررویی مفتضح وخجالت آور، با غرور و افتخار کودکانه و جاهلانه و سر دادن شعارهای پوچ ومیانتهی وبی محتوا، علیرغم معامله وسازش و فروش ارزشهای جهاد و مقاومت , شعار میدهند که ما و فقط ما پیروان !! رهروان!! و علمبرداران واقعی !! آن شهید نامی بوده و ادامه دهندگان واقعی و حقیقی راه اوییم .
    این سازشکاران ارزش فروش مدعی به تحقق نشاندن آرمان ها وآرزوهای والا، بزرگ وسترگ مسعود اند،که واقعاًآن آرمانها و آرزوهاهمه ملت خواهانه، عدالت پسندانه، ملی واسلامی بودند، یعنی اهداف این استراتیژیست پرتدبیر وبا استعداد وطن را تحقق عدالت اجتماعی، تشکیل حکومت واقعاًملی، مردمی، آزادومسلمان که منبعث ازاراده آزادملت ماباشد،تشکیل میداد، اماوارثان دروغین وعوام فریب مسعود شهید به بهانه، روپوش و شعاربه منصه گذاشتن این آرمانها، ذلت بندگی وبردگی تجاوزگران امریکائی ومتحدینش را وهمکاری خفت بار بااداره دست نشانده اش را درکابل پذیرا میگردند ، تو گوئی که اگر مسعود زنده میبود چنین میکرد.
    حاشا ! کلا ! و ابدا ! اگرمسعود عسکر وبندۀ بیگانه میبود و اگر اوسازشکارووطنفروش میبود و ماننداین مدعیان دروغین ، قدرت خواه،شهرت پرست وثروت اندوزمیبود و اوآزادی وآزادگی رافقط در قالب شعار زمزمه میکرد، نه باعشق وایمان، پس چرااشغالگران توطئه گربین المللی، چنانچه درسال2002 درمقالۀ «آبادی به بهای آزادی ؟!» منتشره امیدنوشتم، تجاوزگران حرفه ئی بین المللی ابتدا مسعود را شهید نمودند وبعداً حادثات 11 سپتمبر وواقعات وبرنامه های اشغالگرانه شانرا در افغانستان و منطقه پیاده ساختند.
    آری! مسعودمردآزادی وآزادگی بود، اویک مومن وواقعاًمعتقد وباایمان بود، اویک مجاهدبودویک افغان غیرتمندوواقعی اوهیچ وقت یک برده نبود وهرگز هم هیچ قدرت دنیا نمیتوانست باوحشت و رعب وفشارهای گوناگون ویاهم عرضه پول ورشوت، برایمان مسعود وباورهای شریفانه اش غلبه نماید. پس او باید شهید میشدتا آزمندان طماع با ارضای چند کم همت هموطن و همسنگراو، سنگرو دفتر،وطن ومنطقه آبائی اوراباسهولت وبدون کوچکترین مقاومت ، اشغال مینمودندو بااستخدام چندمعامله گرسازشکار،برآرمانهاو آرزو های این شهید مظلوم وهمه شهدا عزیزکشور ما خاک وطنفروشی می پاشیدند، چنانچه همینطور نمودند .سنگری راکه مسعود باخون وجان خود ودیگرسنگرداران مومنش 20 سال حفظ نمود ، اخلاف نا خلفش فقط به نیم ملیون دالر فروختند و چه آسان فروختند .
    مسعود مردعقیده بود وایمان وهرگزباکفر والحادو بیخدائی سرسازش نداشت. باری دریک سمینارمسعودشناسی،آقای عبدالحفیظ منصورگردانندهء مجاهدپیام مجاهد، با مشاهدهء ظواهروحرکات غیر اسلامی، فریاد برمیآوردکه مسعود یک مجاهد مسلمان ومعتقد بود، اگرمیخواهیم به مسعود خدمت نمائیم ، باید اولترازهمه به عقیدت وایمان، دین و دینداری و جوانب اخلاقی مسعود ارج بگذاریم .
    پس بادرنظرداشت عملکردکنونی جانشینان معامله گرآن شهید خوشنام ومبارز، امروزبرهمه رهروان و همسنگران واقعی و فکری مسعود شهید که اکثریت قریب به اتفاق ملت مجاهد وآزادیخواه افغان را احتوا مینماید ، رسالت و مسئولیت عظیم و بزرگیست که با طرد و ترک چند معامله گر ارزش فروش، قاطعانه و مردانه منحیث یک ملت زنده و با اراده ، بخاطر کسب آزادی و استقلال خویش و دفاع از آرمانهای برباد رفته شهدای مظلوم خویش ، یکدست و متحد به سنگر مبارزات قلمی و قدمی گام گذارند .
    به امید تحقق چنین روزی که این مأمول به خوشی و آرامش روح نا آرام و پریشان ملیونها شهید گلکون کفن وطن ما منجر گردد . انشا الله /.

    September 2006

    • کاکر صاحب
      تشکر از فرستادن این مقاله، مقالهء خوبی بود، استفاده بردیم. نشان می دهد که ویس ناصری، با وجود یکه تازی و متعصب بازی های بی موردش، دغدغهء حق و حقیقت هم دارد. البته گاه راه بیان آن را نمی داند. باید مدارا را هم یاد بگیرد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس