صفحه نخست > دیدگاه > اعدام جاسوس

اعدام جاسوس

واقعه دهم : منبع: مشتاق/ از کتاب مسعود در نبرد استخباراتی/ به عوض گفتم كه چند دقيقه بعد اعدام خواهي شد. عوض نه واكنش نشان داد و نه هم هراسان شد.
رزاق مأمون
چهار شنبه 23 سپتامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

قسمت اول |قسمت دوم | قسمت سوم| قسمت چهارم| قسمت پنجم| قسمت ششم | قسمت هفتم | قسمت هشتم |قسمت نهم |قسمت دهم |قسمت یازدهم

زماني كه احمد شاه مسعود بعد از سال 1362 خورشيدي ، پايگاه سازي چريكي در خارج از پنجشير را آغاز کرد،‌ تهاجم استخباراتي شوروي و دولت كارمل به سوي پنجشير نیز به طور وسيع دامنه پيدا كرد. در دوره آتش بس مؤقت با ارتش شوروي ، اجراي شعار خاموش و اعلام ناشده ي ايجاد « چند پنجشيرديگر» در دستور كار مسعود قرار گرفته بود. او براي يك جنگ فرسايشي مداوم آماده گي مي گرفت و تشخيص داده بود كه وادي پنجشير در مواقع دشوار به آساني از سوي ارتش شوروي و دسته هاي محلي وابسته به حزب اسلامي درمحاصره قرار مي گيرد وتمركز بر پنجشير، مي تواند سرنوشت اين جبهه را با خطر بزرگ مواجه كند. به اين ترتيب،‌ ارتش شوروي و افغان ازين نوع تحركات مسعود آگاهي داشتند و رخنه جواسيس به هدف تثبيت نقاط حساس و كليدي پايگاه ها درداخل پنجشير و خارج از آن، پيوسته فزوني مي گرفت.

در همين دوران شخصي را بازداشت كرديم كه عوض نام داشت. او در نخستين دقايق تحقيق اعتراف كرد كه از سوي اداره خاد كابل مأموريت داشته است كه كليه پايگاه هاي جنگي مسعود را در سراسر دره و خارج از آن تثبيت كرده و گزارش آن را به خاد تحويل دهد.

اين شخص كه بدون هيچ مقاومتي از مأموريت خود پرده برداشت،‌ از نظر من عامل مهمي به حساب نمي آمد. مسعود در جايي بسيار دور از قرارگاه من حضور داشت. درآن زمان به غير از برخي فرماندهان ارشد،‌ ساير مجاهدان وازجمله خودم تجهيزات مخابراتي در اختيار نداشتيم. پس نامه نوشتم و پيكي به راه افتاد تا آن را به مسعود برساند.

در نامه توضيح دادم كه فرد بازداشت شده، از لحاظ رواني يك شخص ساده و مسن است و دست كم 55 سال عمر دارد و‌ از اعمال خود ندامت مي كشد. پاسخ مسعود به زودي به دستم رسيد. او نوشته بود:
رهايش كنيد كه برود و دو باره به اين جا برنگردد.

من عوض را از زندان بيرون كشيدم و گفتم : از همان راهي كه آمده بودي، بي آن كه عقب نگاه كني،‌ خودت را ازين جا گم كن!

چند روز بعد از آزادي عوض نام، نقاط استراتي‍ژيك وپايگاه هاي محوري وادي پنجشير به وسيله جنگنده هاي شوروي به سختي بمباران شدند. اين حمله به حدي غافلگيرانه و دقيق بودند كه در نتيجه آن حداقل 35 تن از مجاهدين كشته شدند.

مسعود به من اطلاع داد كه اين حادثه بعد از آزادي همان فرد مظنون روي داده است. پرسيدم:

آيا اين بمباران بر اساس اطلاعات جمع آوري شده از سوي عوض نام انجام گرفته است؟

مسعود گفت: آری ... شبكه هاي كابل اطلاع داده اند كه اين فاجعه بربنياد اطلاعات گرد آوري شده از همين شخص، ‌روي داده است.

من فكر نمي كردم كه شخص احمق و ساده ي مانند عوض، آن قدر در استخبارات شوروي و خاد مقرب باشد كه براساس نقشه هاي او دست به يك چنين اقدامي بزنند. مسعود گفت كه كشف نقاط و نقشه عمليات از سوي همين شخص براي مجريان خاد داده شده است.ازين كه اين شخص،‌ به آساني از چنگ ما در رفته بود،‌ معذب بودم.
مدتي ازين حادثه سپري شد که ناگهان اطلاع رسيد كه همين فرد دو باره وارد قلمرو جبهه شده است. بدون تأخير عوض را بازداشت كرديم.

او را درمحل مخصوصي آورديم كه از چندي به اين سو درآن به سر مي بردم. اين محل عقب يك سنگ بزرگ بود كه به جاي پناه گاه از آن استفاده مي كرديم. مدتي پيش درهمين نقطه كوهي،‌ مراسم عروسي من نيز انجام گرفته بود. طبیعت اين جا به حدي وحشي و درعين حال طبيعي و خلوت بود كه روزانه موش ها و چلپاسه هاي كوهي موسوم به "كربش" از دست من آب و دانه مي خوردند.

عوض را تحت شكنجه گرفتم و به زودي دهانش باز شد. او اعتراف كرد كه بمباران پايگاه هاي پنجشير بعد از آن انجام شد كه من نقشه تمامي نقاط قابل بمباران را به خاد تحويل دادم. او گفت كه حتي كميته تحقيق را هم تثبيت موقعيت كرده بودم.

از وي سوال كردم كه بعد از حمله هوايي بر تاسيسات پنجشير چرا دوباره به پنجشير آمدي؟

البته اين سوال من چندان منطقي نبود. زيرا او خودش اهل دره پنجشير بود. نود درصد جواسيس و آناني كه براي كشتن مسعود با شبكه هاي خاد همكاري كردند، ‌اهل پنجشير بودند. يكي از مهارت هاي خاد اين بود كه فعالان و آدم كشان را از ميان خود پنجشيري ها انتخاب مي كرد وبراي انجام مأموريت اعزام مي نمود. عوض جواب داد:

اين بار براي تثبيت خسارات آمدم كه آيا بمباران هوايي دقيقا هدف ها را زده است ويا نه؟

گفتم: دست آوردهايت بد نيست. 35 نفر كشته شده است، بس نيست؟

عوض خاموش بود.

پرسيدم: مسئولان خاد خبر نشدند كه در اثر نقشه هاي تو 35 نفر مجاهد تلف شده اند؟

چشم هايش گرد شدند.

گفتم: رئيس هاي خاد،‌ اين بار اشتباه كردند كه ترا براي تثبيت خسارات روان كردند. حماقت خودت نيز زياد است. در مرحله اول گرفتارت كردم. اعتراف كردي و بعد از رهايي نقشه دادي و بمباران شديم. چطور جرئت كردي كه دو باره با پاي خودت به سوي مرگ برگردي؟

مجازات مجرمان متكرر،‌ اعدام بود. مسعود هیچ گاه به اعدام جواسیس بدون حکم دادگاه رضا نمی داد.

پس تداركات براي اعدام عوض به زودي انجام گرفت. حالا در اعدام وي هيچ ترديدي نبود و هيچ كسي به عنوان ميانجي وجود نداشت. به عوض گفتم كه چند دقيقه بعد اعدام خواهي شد. عوض نه واكنش نشان داد و نه هم هراسان شد. به مجاهدان دستور دادم كه آب براي وضو برايش بدهند. وي وضو كرد و نماز هم خواند و منتظر نشست كه بعد چه خواهد شد؟

قبل از اعدام از وي خواسته شد كه وصيت خودش را به شكل تحريري و زباني بيان كند. او همچنان ساكت بود. به مجاهدان دستور داده شدكه فقط يك مرمي در قلبش بزنيد. او در حالي ايستاده بود،‌ يك مجاهد ميل كلاشينكوف را به قلبش نزديك كرد. به عوض بازهم گفته شدكه درآخرين لحظه زنده گي، خواسته اش چيست؟ اما او هيچ خواسته ي را مطرح نكرد. لحظه ي بعد ماشه تفنگ كشيده شدو بعد از صداي خشن كلاشينكوف،‌ عوض به زمين غلتيد.

قسمت اول |قسمت دوم | قسمت سوم| قسمت چهارم| قسمت پنجم| قسمت ششم | قسمت هفتم | قسمت هشتم |قسمت نهم |قسمت دهم |قسمت یازدهم

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس