صفحه نخست > خبر و گزارش > جهان > پاکستان > امريکا و پاکستان هر دو برای يک هدف فعاليت می نمايند

امريکا و پاکستان هر دو برای يک هدف فعاليت می نمايند

Tahmina
پنج شنبه 19 جولای 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آقای عبدل ستار مراد نيز همدست دولت های امريکا و پاکستان است

از مصاحبهء تحت مقالهء "افغانستان رهبر ندارد" با والی کاپيسا بسياری موضوعات به وضاحت کامل بيان ميگردد. مداخله دولت پاکستان در امورات داخلی افغانستان توسط طالبان، حمايت دولت امريکا از اين اقدامات و عمليات پليد پاکستان در داخل افغانستان، و پيروی و دست داشتن عبدلستار مراد نيز در اين همه مشکلات داخلی در ولايت کاپيسا با حمايت از عمليات طالبان تحت فرمان دهی دولت پاکستان و تقويم دولت امريکا.

آقای عبدلستار در اين گفتگو به شکل واضح بالای مداخلهء دولت پاکستان توسط طالبان، در امورات داخلی افغانستان تاکيد نموده است، طوريکه با اظهار تاسف گفته است "( آی،اس،آی) از اوایل خواهان یک دولت دست ناشنده خود در" افغانستان" میباشد، که با استفاده از این حکومت بر ضد "هند" استفاده نماید ، و عساکر این کشور را درجنگ های "کشمیر" مورد استفاده قرار دهد و آنان این پالیسی خود راهنگام حکومت طالبان در "افغانستان" پیاده نمودند" و همچنان تاکيد نموده است که " پاکستانی ها نه ميخواهند "افغانستان" قوی ، با ثبات و انکشاف یافته را در کنار خود ببینند" در اينجا منظور از "پاکستانی ها" دولت پاکستان است، چون مردم عام اگر بخواهند يا نخواهند، قدرتی ندارند تا خواسته های خود را پياده بسازند.

و در جای ديگر آقای مراد به تاکيد از سخنان نيوزيکا که ميگويد "ایالات متحده امریکا با جنرال" پرویز مشرف" کار مشترک مینمایند و او را یکی از متحدین کلیدی خود در جنگ علیه دهشت افگنی میخوانند" گفته است "درست است که جنرال "مشرف " دوست امریکا است اما این عناصر ( دهشت افگنان) حالا از کنترول "پرویز مشرف" خارج شده اند و خود"مشرف " در نشانه حملات دهشت افگنان قرار دارد" يعنی اينکه امريکا نه حال بلکه از قبل دوست دولت پاکستان بوده و آنرا حمايت مينموده است، يعنی از زمانيکه پاکستان بوسيله طالبان تلاش به بروز عملات دهشت افگنی و تصرف افغانستان و يا به گفتهء آقای مراد برقرار ساختن يک دولت دست نشاندهء خودش در افغانستان، مينموده است؛ و حال که دولت پاکستان و احداف شوم آن، با هزاران تلاش های ناکام آن، فاش گرديد، امريکا از ترس دولت سياسی خويش از حمايت نمودن دولت پاکستان دست برداشته است، و آنرا بی کفايت در مبارزه عليه دهشت افگنی ميخواند. ولی کدام مبارزه؟ و عليه کدام دهشت افگنی؟ دهشت افگنی که تخم آنرا خود کاشته اند و ريشهء انرا خود آب داده اند؟

به هر حال، اين موضوع پنهانی نيست، ولی حمايت آقای مراد در اين گفتگويش، از دولت امريکا که هنوز هم روی اهداف چندين سالهء خويش، از زمان دوستی آن با دولت پاکستان و حمايه آن از طالبان دست نشانده خودش،استوار است، بيانگر خيانت عبدلستار مراد با مردم خويش، مردم ولايت کاپيسا، ميباشد. در چنين شرايط دشوار که امروز ولايت کاپيسا قرار دارد، در حاليکه طالبان در اين ولايت دوباره مسلح شده و به حملات خويش نيز افزايش داده اند، چگونه امکان دارد که تنها با تغير دادن اساسه و تغير دادن تقسيم اوقات امنيت را آنطور گرفت که آقای مراد از آن اظهار اتمينان مينمايد؟ و اگر حمايت نظاميان امريکائی با آقای مراد، برخلاف طالبان ميبود و اجراات در زمينه صورت ميگرفت، پس چگونه طالبان ميتوانستند چنين آشکارا به حملات خويش در اين ولايت بپردازند؟ اين همه اشاره به اين مينمايد که نه امريکا عليه طالبان اقدام مينمايد، و نه هم آقای مراد از اين بی امنيتی ولايت کاپيسا در خطر مواجه است. چون قسمت های شمالی به رضايت خود آقای مراد و با حمايت امريکا به طالبان سپرده شده است، پس مشکلی متوجه اين دو نيست، بلکه در آتش اين همه دهشت افگنی ها و تظاهرات، مردم بی گناه اين ولايت ميسوزند. چون هدف هنوز هم همانا قدرت دادن يک دولت دست نشانده ميباشد.

تاکيد نمودن آقای مراد بالای قدرت دادن رهبر و يا رهبران در شمال افغانستان برای تحکيم جايگاه خودش در دولت طالبان است. چون دولت فعلی افغانستان و مردم آن نياز به حکمرانی رهبران ندارند، و نه هم از آن حمايت مينمايند، بلکه نياز به حمايت مستقيم دولت افغانستان و يک والی خيرخواه و با کفايت دارند. حکومت رهبرانه در نظام طالبان وجود دارد، و اين خواستار شدن آقای مراد برای قدرت دادن رهبران، نمايندگی از به قدرت آمدن طالبان در شمال افغانستان در آيندهء نزديک، مينمايد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • tahmina jan salam,
    feker mekonam ke matlabe aghaye morad ra khob na fahmedi, ba har hal khosh wo aram bashi

  • en mowzoghy emrozy nest ki akay wally ra takder kard az haman ebteday tarekh afghanistan kamwmay ba namy pashton dar sarnaweshty bakia akwamy sakin afghanistan bazy hay na jawan mardana karda wa mekonand wa bayad bakia akwam sakin afghanistan dar shoghla atash anha besozad wa sokhta ast khoda khodash rahm konad.

    • خانم تهمینه:
      خداکند که بعد از این بالای مسایل بیشتر بیاندیشی و یکمقدار روشنتر گپ بزنی.شاید این نوشته اول شما باشد از این رو با ان نباید سختگیرانه برخورد کرد ومورد نقد قرار داد.هر چند نقد به شما کمک میکند تا سواد وفهم خودرا افزایش دهید.چون سر درگم نوشتن و وپهلوی هم قرار دادن واژه هابه خودی خود نمیتوانند یک اندیشه را بیان کنند.خانم به گونه طبعی نسبت به مردها کمتر خشونت طلب اند از این روی باید بیشتر از واژه های مهر افرین ارام استفاده کنند.فعال شدن خانم ها در عرصه سیاسی یک اقدام بسیار سودمند است.خداکند که این نا م را کدام مرد برای پنهان شدن انتخاب نکرده باشد!!!اگر کدام خانم اینکار را کرده باش کاری خوبی کرده است.
      سبک این نوشته کوتاه بسیار به سبک نوشته اقای جلال زی نزدیک است!!!

    • I don’t think the government of Pakistan really cares much about the ideological stand of the group or groups trained, financed and dispatched to neighboring countries of Pakistan. As long as these groups follow Pakistan’s instructions and help Pakistan to achieve its geo-political goals, their Islamic faith doesn’t really matter. Of course Islam has been a tool for the Pakistani Generals to pursue their political and economic ambitions in the region, but if instead of these Muslim Militants, there were Marxists and Leninists, Pakistan would have assisted them. So the bottom line is Pakistan want to achieve certain goals, and she is determine to reach them, through terrorism?, Islamic militancy?, Pashtun Nationalism?, or anything it really doesn’t matter. Whether she can get them or not is a different issue.

    • مصاحبهء دیداری یی از جناب حامد کرزی رییس جمهورافغانستان روی انترنت گذاشته شده. این مصاحبه توسط شیکر گوپتا خبرنگار تلویزیون هندی به نام NDTV در برنامه یی بنام "واک اند تاک" تهیه گردیده است. هرچند تاریخ این مصاحبه را نمیتوان به گونهء دقیق دریافت اما میتوان گفت که بیش از شش ماه از ثبت آن نمیگذرد. چرا که درمورد جرگهء امن قبایل دو سوی سرحد دران سخن به میان می آید. به فراز هایی ازین مصاحبه اشاره میکنیم.

      چنانچه درین دیداریه (ویدیو) گفته میشود، شیکر گوپتا، خبرنگار این برنامه، با حامد کرزی در سال 1989 نیز، دران زمانی که در دفتر جبههء نجات ملی به رهبری جناب صبغت الله مجددی کار میکرد، دیداری داشته است. به همین دلیل خبرنگار نخست از همان دیدار یاد آورشده و سپس سخن را به دوران تحصیل جناب کرزی در دانشگاه های "سمله" و "چندیگر" درهند میکشاند. کرزی نیز هردو دانشگاه را جاهایی میخواند که "دیدگاهش نسبت به جهان را شکل" داده اند.

      یکی از پرسش های نخستین اینست که چه زمانی جناب کرزی به جهاد و مقاومت پیوستند. ایشان در پاسخ میگویند که، درزمان اشغال کشور توسط اتحاد شوروی که شاید بیست ساله بوده ودر دانشگاه چندیگر هندوستان درس میخواندند. کرزی می افزاید که، صبح یکی از روز ها که میخواسته به درس برود دو دختر همسن وسالش درحالی که از پهلویش میگذشتند، با هم درمورد اشغال افغانستان توسط شوروی صحبت میکردند. به گفتهء جناب کرزی، پس ازشنیدن صحبت آن دو دختر جوان و همسن سال و دریافتن این که افغانستان آزادی یی را که داشت، دیگر ندارد، یک باره سراپای شان را خشم میگیرد و احساس از دست دادن آزادی و هویت کشورش به او دست میدهد.... با تاسف که نه جناب کرزی چگونگی پیوستنش به جهاد را بیشترازان روشن میکند و نه هم خبرنگار برای روشن شدن آن تلاشی به خرچ میدهد.

      شاید به تبصره نیرزد اما باید روشن ساخت، سال اشغال کشور توسط شوروی و سن آقای کرزی در مصاحبه باهم نمیخوانند. آقای کرزی میگوید، زمانی که صحبت آن دو دختررا درمورد اشغال کشور توسط شوروی شنیده بود، شاید بیست ساله بوده است. اما دران وقت ایشان باید بیست و دوساله بوده باشند. چرا که تاریخ تولد آقای کرزی را بیست و چهارم دسمبر 1957 دانسته و ثبت کرده اند. بدین ترتیب ایشان در سال اشغال کشور توسط شوروی، یعنی 1979، بیست و دو ساله بودند نه بیست ساله.

      واما خبرنگار به زودی در مورد همکاری آقای کرزی با جنگسالاران صحبت میکند. کرزی بدون این که اعتراضی به کلمهء جنگسالار داشته باشد، جواب میدهد که، این فیصله در بن صورت گرفته بود. بدین معنی که ایشان گزینهء دیگری نداشتند. یعنی ایشان از روی مجبوریت با آنهایی که امروز جنگسالار خوانده میشوند و از سوی همدستان گوناگون آقای کرزی محکوم به رانده شدن از صحنهء سیاسی کشور اند، همکاری کرده است. یعنی با نا صداقتی تمام از ظرفیت ها و توانایی های آنهایی که دست همکاری به آنها داده بود، استفاده کرده و درعین حال خود را در انظار جهانیان بره یی معصوم در چنگال گرگان نشان داده و هر روز علیه همکاران و موتلفین خویش به توطیه، بدنام سازی و توطئه چینی دست زده است.

      مسالهء دیگری که درین مصاحبه روشن میشود، دیدگاه اصلی حامد کرزی درمورد طالبان است. او ابراز میدارد که طالبان به خاطری ایجاد گردیدند که مردم از جنگ و ویرانی و ازمیان رفتن "دولت" ایکه موجود بود، به تنگ آمده بودند. او میگوید که خودش در آغاز حامی طالبان بوده و به شدت از آنها پشتیبانی میکرده است. کرزی می افزاید، هنگامی که درمی یابد طالبان وابسته اند، از آنها دلسردمیشود...

      خبرنگار از و میپرسد، آیا طالبان وابسته به پاکستان و آی اس آی بودند؟

      کرزی به درستی و روشنی پاسخ نداده و هرگز نامی از آی اس آی وپاکستان نمیبرد. او میگوید: "عوامل زیادی بود.." و از جمله تنها القاعده را یاد آوری میکند.

      درینجا دیده میشود که دیدگاه کرزی درین مصاحبه نسبت طالبان همان دیدگاهیست که آی اس ای از آنها ترسیم کرده است نه یک دیدگاه مستقل. آیا این درست است که طالبان برای ازمیان بردن جنگ و تامین امنیت به میان آمده بودند؟ چرا کرزی موقف روشن و قاطعی در برابر طالبان ندارد؟

      واما، سخن پایانی خبرنگار با رییس جمهور کشور مان، بسیار جالب است. شیکرگوپتا میپرسد، هرگاه وقت فارغ بیابید، آیا چه کتاب یا کتاب هایی را میخوانید؟ پاسخ حامد کرزی اینست: کتابی را که نوشتهء یک داکتر انگلیسی است ودربار امیر عبدالرحمن خان میزیسته، میخواند. و باگرمی خاصی تکرار میکند که "بسیار جالب است، بسیار بسیار جالب است!"

      چون پایان مصاحبه است، فرصت این که چرایی جالب بودن کتاب را از زبان رییس جمهور بشنویم، نیست.

      میگویند، یکی از راه های شناختن اشخاص پیدا کردن نوع و مضمون کتاب های مورد علاقهء آنهاست. هرچند تنها علاقمندی آقای کرزی به همین کتاب مشخص که نویسندهء انگلیسی دارد نمیتواند برای شناخت شخصیت شان کافی باشد، اما رویداد های بهسود وآنچه برسرمردم هزاره آمده است دریکسو و خاموشی دولت آقای کرزی و شخص خود شان درین ارتباط از سوی دیگر، میتواند هم علاقمندی جناب شان به امیر عبدالرحمن خان را به خوبی تعبیر کند وهم سرنخی بدست بدهد که چرا بهسود ویران میشود، مردمش آواره میگردند و امیرصاحب کرزی خان خاموش اند.

      صدای کاسهء چینی را ازخودش بشنوید؛ روی لینک پایین کلیک کنید:

      http://www.rajshri.com/ndtv/wa...

  • she didn’t get it. how about this mir hazar guy. he is a fake, not a real jornalist, not a real afghan and aan anrchist who wants to encourage everyone to fight each other. that means he is sick. this mirhazar guy who is a student of a man named gezabee should be taken to courrt for slander. does he know what slander is? no, because he is not profesional. he is used by maoist and rawa slaves of isi to create anarchy. so he is not important.

    • ای فرهنگ فروش چرا به خط دری یا پشتو ننوشتی که به خط اینگلیسی آنهم به املاً غلط نوشتی

  • بیاو ازین نوده پیوند کو! ده ده کجا و درختا ده کجا!
    چنین است زمانی که کسی بخواهد به هرقیمتی که هست کسی را متهم کند. اما ناشیگری نویسنده خودش را افشا کرده است.

  • خواهر تهمینه سلام
    خوب است چند وقتی مشق و تمرین بیشتر در تحلیل های سیاسی و خصوصآ در واضیح نوشتن کنی. انشالله با پشتکار میتوانی مقالات و تحلیل های قویتر و رساتر بنویسی که به نشر کردن بیارزند. خوبتر میشد اگر دوستان این سایت پیش از نشر چند توصیه سودمند میدادند. امیدوارم نا امید نشده باشی.

  • پشتون بودند در یک نگاه:
    بی سواد بی فرهنگ خاک فروش ناموس فروش وحشی!
    این معلوم نیست که پشتون ها بلای کدام دست آورد های خویش میبالند؟

    این مردم وحشی در طول تاریخ افغانستان همیشه حلقه به گوش اجنییان بوده و است.

    لطفا! در مورد حویت پشتون هااین شعر را به خوانش گیرید!

    آنلاین : جواب شعر خصمانه عبدالحی حبیبی

    • حالا یک پنجابی کثیف و بویناک پاکستان یا یکی از سگهای شان هم بر پشتون میتازد.

      اگر شما میخواهید که پشتون ها را با این کار خویش ترغیب کنید که با عین کلمات و یا زشتر از آن تاجکها را خطاب کنند به گمراهی رفته اید. هیچ پشتون با فهم و وطنپرست حاضر نخواهد بود که چنین کاری کند. زیرا تاجکها، هزاره ها، ازبک ، پشه ای ، نورستانی ، بلوچ و.... برادران پشتون ها هستند و ما افغانستان را مشترکا کشور خویش میدانیم. ما میپذیریم که بیعدالتی های زیادی در افغانستان شده و میشود ولی همه ما مشترکا باید بر ضد این بیعدالتی بر خیزیم و نباید به بیعدالتی ها جنبه قومی بدهیم.

      در هر قوم افغان مشت رذیل و خائین میتوان یافت از خائین ملی مسعود، تا ملای جاهل عمر و از ربانی جانیتکار تا عبدالرحمن خائین - ولی آنها را نباید به خاطر پشتون بودن یا تاجک بودنشان بلکه به خاطر افکار و اعمال سیاه شان محکوم کرد.

      میلیون ها جرمن از هیتلر دفاع میکردند. ولی امروز ما نمیتوانیم تمام جرمن ها را به خاطر اعمال و افکار جنایت پیشه های جرمنی نازی، هیتلر، هیملر و یا گویبل محکوم کنیم.

      افغانهای عزیز فریب پنجابی های کثیف پنجابی و سگهایشانرا نخورید. ما مشکل داریم که آنرا از طریق انسانی و با مدنیت حل کنیم . پنجابی های کثیف پاکستانی میخواهند که ما مانند مسعود و حکمتیار پیام صلح داود خان و نجیب را با راکت، اغتشاش ، راه بندان ، چور و چپاول کاروانهای دولتی ، به آتش کشیدن موسسات دولتی جواب بدهیم - که این راه نه انسانی و نه اسلامی است.

    • دا څووم ځل دې چې د پاکستان ولسمشر جنرال پرويز مشرف په افغانستان کي د پښتنو د محکومېت خبره کوې. اوس پوښتنه پيدا کيږي جې ايا رښتيا هم پښتا نه په افغانستان کې محکوم دي؟دا پوښتنه په دوه برخو کې ځوابيږي: ساده ځواب يې دادى چې هو، خو له دې سره سم دا خبره هم مهمه ده چې په دې محکوميت کې تر ټولو ډير جنرال پرويز مشرف او دده د هيوادسياسي - نظامي ادارې او اشخاص مسول دي.

      پښتا نه د افغانستان تر ټولو ستر قام دى او تل يې د هيواد د ازادۍ لپاره٩٠% قربانۍ ورکړي دي. پښتا نه ددې سېمې ستر قام هم دى خو ددې ستر قام په مقابل کې ملي او نړيواله توطيه شوې او روانه ده او همدا وجه ده چې دا قام په دومره سترتوب، عظمت او پياوړي پوټانشيل هم په خپل هيواد کې محکوم دى، هم سيمه او هم په نړۍ کې.

      دپښتنو په محکوميت او ماته کې دا لاندې فکتورونه د يادونې وړ دي:

      1. دروسانو رول

      2. د پاکستان رول

      3. دنورو هيوادونو (اروپايي اتحاديې، تاجکستان، ازبکستان، ترکيې، چين اوايران) رول

      4. د امريکا رول

      5. د کور دننه افغان ضد کړيو (پرچم، جميعت، ستم، جنبش او ايران پلوه ډلو) رول

      6. د کرزي او ظاهر شاه رول

      هيله ده تاسو ګران لوستونکي د پورته عواملو تشريح او بيا د حل لارې چارې په غور ولولئ او بيا قضاوت وکړئ.

      پښتا نه د پښتنو په پاچهيو کې هم چندان حاکم نه وو. د اعليحضرت په دوره کې له ٤٤٠٠٠ مامورينو څخه يوازې ٦٠٠٠، (١٤%) يې پښتا نه وو. دا سمه چې نيم کا بل يوه سردار او نيم يې بل ځانته قواله کړى و، خو د پښتون عوام هماغسې در په در وو لکه دنورو قامونو او حتى ترې بدتر وو. بابا ګانو انګيرله چې د پښتنو هر قام يو طبيعي تشکل دى او بايد له حکومت او دولتدارۍ ليرې وساتل شي او يوازې هغه وخت د ښاري کيدو چانس ورکړل شي چې خپله ژبه او فرهنګ پريږدي. د کابل د شش کروهي پښتا نه يې تر ټولو ښه بيلګه ده، خو تر ټولو پياوړې ضربه پښتنو ته روسانو ورکړه:

      کله چې د جدي په شپږمه روسانو پر افغانستان راودانګل نو خپل تيرى به يې کله داسې توجيه کاوه جې (له جاهل اکثريت څخه مظلوم اقليتونه ازادوي). په حقيقت کې دوى ټول افغانان غلامول خو د ملي نفاق تخم شيندلو له پاره يې داستعمار زاړه فرمولونه کارول چې (اقليت په لاس کې ونيسه او اکثريت وټکوه) او (بيل يې کړه، ايل يې کړه) که څه هم ټولو قومونو دروسانو پر ضد جهاد وکړ خو په پاې کې روسان وتو انيدل چې مزدورې ډلې او مزدور اشخاص را منظم کړي او دجګړې شعار چې (دکمونيزم پر ضد داسلام جګړه ) وه د (اکثريت پر ضد داقليتونو جګړه) کړي ،او ځکه د١٣٦٠ کال راپديخوا مسعود په پنجشير او ايران پلوه جنګي ډلو په هزاره جاتو کې دروسانو پر ضد فعاليت پريښود او ( داخلي جګړې) ته يي تيارى پيل کړ.په را وروسته کلونو کې دجهاد او غزا ټول درون بار په پښتنو مجاهدينو بار شو او روسانو له مخې او مسعود له شا تر ضربو لاندې ونيول.

      د پښتنو د کمزورۍ لپاره روسانو بيلابېلې ستراتيژي ګانې کارولې چې يو اوږود تاريخي کتاب پرې ليکل کيداى شي. مثلاً د روسانو يوه ستراتيژي دا وه چې مسعود يې په پنجشير کې کينولاى و او دې ورځې ته يې پياوړى کاوه چې که کارمل او ډله يې وروستنى مقاومت له لاسه ورکړي نو مسعود به د مجاهد په جامه کې رامخې ته کړي او جهاد به له داخله ناکام کړي. روسانو د خپل لاسپوڅي حکومت په دننه کې هم پښتانه له دولت نه ايستل يا يې څنډې ته کول، دوى د ټولو مهمو دفترونو مخې ته رجسترونه اچولي وو او د مراجعينو پتې او قام به يې پکې ثبتاوه، که به پوه شول چې کوم پښتون چارواکي ته چې خلقي يا پرچمي به هم وډير مراجعين ورځي او په اصطلاح ( مردم دار) دى له دغې دندې يي لرې کاوه او بلې سمبوليکې ( کله کله لوړې) دندې ته ګوماره . روسانو به ويل چې بايد داسې شرايط جوړ کړي چې (پښتون دحکومت کولو قابليت له لاسه ورکړي).خلقيانو چې (دنړۍ کارګرانو سره يو شئ) تر شعار لاندې ترټولو ډير پښتانه وژلي وو، دروسانو باور يي په دې خاطر خپل نه کړ چې زياتره يي دقوم له نظره پښتانه وو. ځينو روسانو به ويل چې ټول خلقيان بايد مړه شي ځکه دوې پښتانه دي او که پښتانه هم نه وي خواص يي دپښتنو دي او پښتنو دروسانو ١٥٠٠٠٠ پوځ مات کړى دى.

      روسان بريالي شول،لومړى يي دډاکټر نجيب په واسطه پښتانه له اردو وويستل او بيا يي مسعود له پنجشيره کابل ته راووست او هر څه يي چور کړل او داسې حالت يي راووست چې حق او ناحق ، مجاهد او جنايتکار، وطنپلورى او وطنپلوى پکې ورک شول. دډاکټر نجيب هغه فارمول خو تر ټولو مخکې دده سر وخوړ چې ويل به يي ( دپښتنې-خلقي-اردو???) په مقابل کې بايد (اقليتي- پرچمي- مليشه???) جوړه شي ددې لپاره دبحران دنړيوال ګروپ رپورټ وګورئ.

      http://www.crisisgroup.org/hom...

      http://www.crisisgroup.org/hom... http://www.crisisgroup.org/hom...

      دپاکستان تخريبي رول هم تر روسانو کم نه و، دوې دپښتنو د تباهۍ لپاره بيلابيلې ستراتيژي ګانې کارولې:

      1. دپښتنو په سيمو کې دپوهنې او زده کړې ، بريښنا ،سړک،ر و غتيا او هر ډول تمدن او دتمدن ټولې نښې له منځه يوسي. ښوونځي وسوزوي او خوانان د پاکستان په ديني مدرسو کې زده کړې ته وهڅوي ( په دې کار کې پاکستان بريالي شو، دپاکستان په ديني مدرسو کې له ٦ لکه طالبانو څخه نيمايي يي افغان زلميان وو چې له هيواده لرې لوې شوي او دهيواد د تاريخ او ملي ګټو په باب يې لږ معلومات هم نه لرل. دوې دامعصوم ځوانان داسې په خپلو لومو کې بند کړل چې ورته ملانا فضل الرحمان ، مولانا سميع الحق،شيراني،حسن جان او حسين احمد تر احمد شاه بابا، ميرويس خان ، وزير محمد اکبر خان، ملا مشک عالم او نورو ملي قهرمانانو مهم ښکاريدل او ښکاري.

      2. په بدل کې پاکستان بايد دپولې هاخواپښتنو ته دپوهنې روغتيا ، سرک ټولې اسانتياوې ورکړي او په دې ډول ورته وښايي چې ددوې ژوند له پاکستان سره په يو ځاې اوسيدو کې ترهغه ډير نيکمرغه دى چې له خپلو افغاني پښتنو ورونو سره يو ځاى شي.

      3. دافغانستان دحکومت په سر کې پايد يو غير پښتون مشر راشي چې دپښتنو مسله ورته مهمه نه وي. ( په ١٩٩٢ کال کې يې په راولپينډۍ کې درباني په ټاکلو سره دابريا هم ترلاسه کړه) خو ددې لپاره چې غير پښتون افغان مشرتوب ايران ته ورنژدې نشي په دولت کې بايد تل يو وهابي عنصر وساتل شي.( پاکستان داکار له رباني سره دسياف او حاجي روح الله په يوځاې کولو سره ترلاسه کړ)

      4. داچې مسعود تررباني پياوړى او تر پاکستان روسيې ته ډير نژدې ونو بايد د هغه دله منځه وړلو لپاره يي هم په بديل فکر کړاى واې او داکار پاکستان ته ځکه اسان و چې د پښتنو په سيمه کې يې د پوهنې په له منځه وړلو سره يوه ستره خلا رامنځته کړې.

      پاکستان په هغه هيواد کې افغان مهاجر ملت پال، تحصيل يافته ، او پاک نفسه افغانان ووژل، په پښتنو کې يې بې اتفاقي واچوله خو اصلي نظر يي په رباني و. دپاکستان دپوځ يو جنرال ليکلي چې دوې به ظاهراَ ګلبدين حکمتيار ډير نازوه خو په آې اس آې کې دده ددوسيې پر شا ليکل شوي و ( داښاغلى بايد هيڅکله دافغانستان مشر نه شي ځکه پښتون دى او هر پښتون به تر ټولو لومړى له پاکستان نه پښتونستان غواړي).

      اوس چې جنرال مشرف دپښتنو د محکوميت خبره کوي د صداقت له مخې يې نه کوي او دوه هدفونه لري :

      1. لومړى غواړي دپښتون په نماينده ګي خپل جاسوسان دافغانستان په دولت کې داخل کړي، او

      2. دوهم دا چې که پخپله افغانان په خپلو کې دا خبره دورورى په فضا کې راوړاندې کړي نو په کور دننه دحق ، عدالت او ثبات مخالفين به پرې دستي دا ټاپه ولګوي چې دا دمشرف طرحه ده.

      راځئ په خپلو قضاوتونو کې تر احساساتو زيات پر حقيقتونو حساب وکړو، دافغانستان پښتانه او زياتره سياسي تحليلګران په دې زړه ښه کوي چې د افغانستان ددولت په سر کې کرزى صاحب شته خو ډيرې زياتې بيلګې شته چې ډير مشران سمبوليک رول لري. دپاکستان په تاريخ کې پښتانه تل محکوم ساتل شويدي، خو ددغه هيواد ډير مشران لکه مارشال ايوب خان، مارشال يحيي خان او غلام اسحق خان پښتانه وو او دا چې دنظام اساسي هسته يي د پنجاب په لاس کې ده نو د ولسمشران دپنجاب مامورين وواو يوازې د پنجابېګټې يې ساتلې. حامد کرزى هم د نظار شورا او جميعيت مامور او حتى ميلمه دى چې دددوى د جناياتو د پټولو لپاره ديو پوښ کار ورکوي.(وروسته به لږ په تفصيل وڅيړل شي).

      ايران افغانستان خپل يو ولايت ګڼي او ځينې يي پکې د مخملباف په شان وايي چې که افغانانو کم عقل توب نه واې کړى او ځان يي له ايران څخه جلا کړى نه واى نو اوس به يي په هغو نفتو کې برخه واې چې ايران يي لري. دايران داسلامي نظام مدعيان تل په افغانستان کې د يوې ژبې او يو مذهب په نوم مداخله کوي او د امريکايانو په موجوديت کې هم ښه برلاس لري.

      ځينې اروپايي هيوادونه لکه فرانسه او انګلستان هم په افغانستان کې يو اړخيز سياست پر مخ بيايي او همدوې وو چې دمسعود کاغذي شخصيت يي په افراطي او مصنوعي ډول نړۍ ته تبليغ کړ.

      امريکا پښتانه دروسانو پر ضد د وسيلې په ډول وکارول، يواځې په دې شرط ورسره جوړجاړي ته تيار وو چې دروسانو څخه تر ازادۍ وروسته دې ددوي مريان شي. خو کله چې پښتنو ونه منله نو آمريکا افغانستان بې سرنوشته او حتى دپاکستان او روس سياليو ته پريښود، له خلا څخه لومړى روسانو کار واخيست او دمسعوداودوستم په واسطه يي دهيواد ټول بنسټونه ونړول او بيا پکې پاکستان او القاعده سازمان دامريکا پر ضد دجګړې دتمرين ميدان جوړ کړ.او چې کله يي امريکا پخپل کور کې ټپي کړه نو راروانه شوه او هغه نظار شورا يي په کابل مسلطه کړه چې روسانو جوړه کړې ده او ٦٥٠٠٠ مظلوم کابليان يي په داسې حساس وخت کې دخپل ناکام،بدنام او محدود قدرت لپاره وژلي وو چې له نظار شورا او کارملي پرچميانو پرته د افغانستان د مسلې ټولو درګيرو خواو دملګرو ملتونو دسولې پلان منلى و. امريکا دخپلو سروې ګانو نتيجو ته هم ونه کتل چې ښودله يي دافغانستان ٩٩% اولس دنظار شورا نه غواړي. امريکا دبن تش په نامه تړون کې رسماَ افغانستان په قومي بنيادونو وويشه . تر٦٠% زياتو پښتنو ته يي ٣٣%، ١٢% تاجکو ته يي ٢٥% او ٥% هزاره وو ته يي ١٩% برخه وليکله. دافغانستان باشعوره پښتانه ،تاجک ، ازبک ، هزاره او ټول قومونه د منځنيو پيړيو دا وروسته پاتې ويش يوه مسخره ګڼي او پوهيږي چې پوستونه بايد دلياقت ،کفايت ، تقوى او اهليت پر بنسټ وويشل شي او داچې دافغانستان ټول قومونه بااستعداده بچيان لري نو که قومي توازن ضرور هم وي ددغو غوره معيارونو په پام کې نيولو سره به په طبيعي ډول رامنځ ته شي. امريکا په عمل کې تر دې هم زيات افراط وکړ او ١٠٠% اجرائيوي پوستونه يي نظار شورا ته ورکړل چې نظار شورا په دروغو ځان دتاجکو نماينده وتراشه. امريکا ددې جنايتکارانو دنارواو دپوښولو لپاره يو ډير عادي او بې استعداده سړى ( حامد کرزى) چې ظاهراَ ارزګان په کوم غره کې پټ و ، نه يي لښکر درلود او نه يي عسکر، نه ګوند او ډله لري او نه د سازمان ورکولو استعداد، خو دسمبول په توګه يي ددې مظلوم هيواد مشر کړاو څو زاړه ،بې انرژي اوبې استعداده کسان او يو څو پرچميان او شعله يان يي ( چې پښتون دښمني يې په خپلو سازمانونوکې د يو مضمون په شان لوستې ده) دپښتنو په نوم په سمبوليکو پوستونو کې ورسره وټاکل چې دنظار شورا ميلمانه وو، دي او ددوې ژوندهره شيبه دخادستو باډي ګارډانو ترتهديد لاندې دى.

      دهيواد په دننه کې ملي ضد ډلې (پرچم،ستم،جميعيت، نظارشورا،جنبش او نورې) په ډيرو يادولو نه ارزي ځکه دوې دملت او کوم قوم استازي نه دي او هماغومره د تاجکو هزاره وو او ازبکواو نورو ويلي يې و:

  • چقدر ما افغانها به همدیگر توهین روا می داریم. مردم عادی پشتون را چه کار به کرسی نشینان جبار و ستمگر. مگر این کرسی نشینان برای مردم مظلوم پشتون چه کرده اند؟

  • آقای مزاری منافق تو خاین بهتر است عوض دفاع از یک قوم وحشی از اقوام محروم دفاع کنی. مرگ بر تو که از تاریخ افغانستان یاد نگرفته ای. این قوم وحشی هم پاکستان را و هم افغانستان را مرکز توحش درست کرده اند. چشم خود را باز کن و منافقت نکن.

    • ولی تو پنجابی کثیف و بویناک پاکستانی ره چه به اقوام محروم افغانستان ؟

  • ببینید خانم تهمینه
    شما اصلا سخنان اقای مراد را غلط درک نموده اید
    تا جایکه من اگاه هستم و زادگاه اصلی بنده تیز ولایت کاپیسا است اقای مراد یگانه شخص بود که در ولایت کاپیسا خدمات با ملاحظه کرده است درهمه ارثه ها
    و باید یاد اور شد که شورشیان مخالف دولت در کاپیسا طالبان نه بلکه افراد حزب اسلامی حکمتیار هستند که اوضاع را مخطل میسازند و انهم تنها در دو ولسوالی تگاب و السای که این دو ولسوالی از لحاظ نفوس در کاپیسا بترتیب در دریف دوم و سوم قرار دارد و تهدید بسیار جدی برای اهالی کاپیسا حساب نمشود
    خواهشمندم یکبار گفتگو اقای مراد را خوب دقیق مطاله و بعدا ازبراز نظر کنید
    چون اگر گفته های شما حقیقت داشته باشد پس تمام والیان ولایات نا امن همدست طالبان و پاکستان هستند
    خورسند باشید

  • از اینکه پاکستان در کشور ما به دخالت بدون قید زمان خود ادمه میدهد ولی با عواقبی هم روبرو خواهند شد که خودشان هم از آن بیم دارند در مقاله آغا مسعود حسین توجه کنید :

    آنلاین : آیا آمریکا به مناطق قبیله ای پاکستان حمله خواهد کرد؟

  • dear respected readers, iam an Afghan and then iam a pashtoon, who was the one who freed Afghanistan, of course PASHTOON, and who was the one who sold Afghanistan, every can easily say that people from NORTH(Shamalee) . so every one hould respect PASHTOON and appreciate the efforts of PASHTOONS. i should write these things in ourlocal languages but Unfortunately i can not type in local languages. any way my mean was to understand some one and i am sure every can understand it. thanks alot to every one and i really appreciate those who explains thier COMMENTS and Ideas. sorry if i said more. if any one has special COMMENT please contact me on asharefi gmail.com.

    • Dear All, Salam, I think it is not good to blame eah other. WE are all brothers & sisters. We are all Afghans. We are all from Afghanistan. Lets put hands togather and work for the rebuilding of our ruined country. Lets serve this poor nation who suffer war and fighting for years & years. Lets stop blaming each other and instead of blaming appreciate each others work.

      Wassalamu Alaikum,
      Your Brother,
      From Afghanistan.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس