صفحه نخست > دیدگاه > رابطۀ ساینس امروز با قرآن

رابطۀ ساینس امروز با قرآن

سوره 2 البَقَرَه(۲۹) اوست يکتايی که برای شما همه چيز را در روی زمين آفريد، سپس به آسمان پرداخت و هفت آسمان را در آن کامل کرد و او بر همه چيز کاملا ً آگاه است.
arif alif
شنبه 2 جنوری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سوره 41 فصلت (12)

فَقَضَٮٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَـٰوَاتٍ۬ فِى يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِى كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا‌ۚ

اينچنين، او هفت آسمان را در دو روز تکميل کرد و برای هر آسمان ماموریتی مقرر نمود.

علم ساینس مروز به اثبات رسانده است که فضای دور زمین از طبقات مختلفی دقیقاً ازهفت (7) طبقه بوجود آمده و هر یک دارای وظائف خاص و معین بوده که
بدون آنها ادامۀ حیات غیرممکن خواهد بود.

بخش سوم

آسمان که باز می گرداند

به زبان ساینس یعنی ریسایکِل

Recycle

مینماید

(هفت طبقۀ آسمان)

اثبات هفت طقبۀ آسمان که خداوند از وجود شان در قرآن مجید فرموده اند:

سوره 86 الطّارق(11)

وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ

قسم به آسمان که باز می گرداند.

سوره 2 البَقَرَه(۲۹)

هُوَ ٱلَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فِى ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعً۬ا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَسَوَّٮٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَـٰوَٲتٍ۬‌ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَىۡءٍ عَلِيمٌ۬

اوست يکتايی که برای شما همه چيز را در روی زمين آفريد، سپس به آسمان پرداخت و هفت آسمان را در آن کامل کرد و او بر همه چيز کاملا ً آگاه است.

سوره 41 فصلت (11)

ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِىَ دُخَانٌ۬

سپس او به آسمان پرداخت، هنگاميکه هنوز بصورت گاز بود.

سوره 41 فصلت (12)

فَقَضَٮٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَـٰوَاتٍ۬ فِى يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِى كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا‌ۚ

اينچنين، او هفت آسمان را در دو روز تکميل کرد و برای هر آسمان ماموریتی مقرر نمود.

سوره 71 نوح (۱۵)

أَلَمۡ تَرَوۡاْ كَيۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَـٰوَٲتٍ۬ طِبَاقً۬ا

آيا درک نمی کنيد که خدا هفت آسمان را در طبقات مختلف آفريد.

سوره 67 الملک (3)

لَّذِى خَلَقَ سَبۡعَ سَمَـٰوَٲتٍ۬ طِبَاقً۬ا‌ۖ

او هفت آسمان را در طبقات مختلف آفريد

اکنون ببینیم که علم بشر امروز و درین قرن به چه کشفیاتِ مخصوصاً درین مورد نایل آمده است:

علم ساینس مروز به اثبات رسانده است که فضای دور زمین از طبقات مختلفی دقیقاً ازهفت (7) طبقه بوجود آمده و هر یک دارای وظائف خاص و معین بوده که
بدون آنها ادامۀ حیات غیرممکن خواهد بود.

سوره 41 فصلت (12)

فَقَضَٮٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَـٰوَاتٍ۬ فِى يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِى كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا‌ۚ

اينچنين، او هفت آسمان را در دو روز تکميل کرد و برای هر آسمان ماموریتی مقرر نمود.

یکی از وظایف حیاتی این اقشار اینست که موجب برگشت شعاعات مضر از فضای مافوق فضای زمین شده و از سوی دیگر مانع اخراج بخارات وامواج
که از زمین بر میخیزند، میشوند:

سوره 86 الطارق (11)

وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ

قسم به آسمان که باز می گرداند

طوریکه خداوند بزرگ در قرآن مجید میفرمایند، هر طبقۀ آسمان دارای آمریت خاص میباشند،

سوره 41 فصلت (12)

فَقَضَٮٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَـٰوَاتٍ۬ فِى يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِى كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا‌ۚ

اينچنين، او هفت آسمان را در دو روز تکميل کرد و برای هر آسمان ماموریتی مقرر نمود.

امروز علوم هواشناسی و جیولوژی آسمان رابه هفت (7) طبقه تقسیم و وظایف آنان را چنین بیان مینماید:

طبقۀ اول ( 1 ) آسمان یا

Troposphere

http://www.ace.mmu.ac.uk/eae/a...

طبقۀ اول آسمان که 13 اِلا 15 کیلو متر بالای زمین قرار دارد از اخراج گازات و بخارات مثلاً بخارآب ممانعت نموده و آنرا به شکل باران بر زمین بر میگرداند.

طبقۀ دوم ( 2 ) آسمان یعنی

ozone layer یا Stratosphere

http://en.wikipedia.org/wiki/S...

این طبقۀ آسمان تقریباً به مسافت 25 الا 50 کیلومتر از زمین بلند بوده و مانع دخول شعاعات مضر و خطرناک چون اشعۀایکسره و نور اولترا ویولت شده و هردو
را بازپس میگرداند. ضمناً %93 - %99 نور خورشیدی اولترا ویولت که دارای فریکوینسی بسیار بلند و برای حیه جان خیلی مضر میباشند درین قشر
تجزیه و جذب میشوند.

طبقۀ سوم ( 3 ) آسمان یعنی

Mesosphere

http://www.windows.ucar.edu/to...

این طبقه بلندتر از 50 کیلومتر مافوق زمین قرار داشته و درین قشر سنگهای پرتاب شده از دیگر کرویات فضائی یا

meteors

قبل از داخل شدن بر فضای زمین ذوب و نابود میشند که ما آنان را ستاۀ دنباله دارمینامیم.

طبقۀ چهارم ( 4 ) آسمان یعنی

Thermosphere

http://www.windows.ucar.edu/to...

این طبقه بالاتر از 80 کیلومتر مافوق زمین قرار داشته و یکی از وظایف آن تجزیه کردن اشعۀ اولترا ویولیت میباشد.

طبقۀ پنجم ( 5 ) آسمان یعنی

Exosphere

این طبقه دارای قوۀ جاذبه خفیف بوه و بعضی اوقات مالیکولهای با سرعت بلند میتوانند از آن فرار نمایند. درین قش از آسمان گازات سبک مثل هایدروجن، هیلیم،
کاربن دی اوکساید و اکسیجن اتومی موجود میباشد که از اهمیت های خاصی برخوردارند.

طبقۀ ششم (6) آسمان یعنی

Ionosphere

http://www.uaf.edu/asgp/hex/io...

یکی از مهمترین وظیفۀ این طبقۀ اینست که امواج ردیوئی را که از زمین بلند میشند دوباره به نقاط مختلف زمین باز میگرداند که برای بشر استفاده از وسایل الکترونیکی مثل رادیو، مخابره و تیلویزیون و انترنت و.... را ممکن میسازد.

طبقۀ هفتم (7) آسمان یعنی

Magnetosphere

http://science.nasa.gov/ssl/pa...

درین طبقه توده های مختلف شناور و شعاعات گوناگون برقی و الکترومقناطیسی مجود بوده و بزرگترین وظیفه حیاتی اش خنثی کردن انرژی و شمال خورشیدی میباشد.

این بود شمۀ از تعریف هفت طبقۀ آسمان و وظایف آنان که بشر تا فعلاً قادر به کشق آن شده و خداوند برگ از آن 1400 سال قبل سخن گفته است.

سوره 71 نوح (۱۵)

أَلَمۡ تَرَوۡاْ كَيۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَـٰوَٲتٍ۬ طِبَاقً۬ا

آيا درک نمی کنيد که خدا هفت آسمان را در طبقات مختلف آفريد.

سوره 67 الملک (3)

لَّذِى خَلَقَ سَبۡعَ سَمَـٰوَٲتٍ۬ طِبَاقً۬ا‌ۖ

او هفت آسمان را در طبقات مختلف آفريد

بیائید دوستان چشمان مان را لحظۀ ببندیم و شکر خدا را بجا آورده و از اسلام راستین و از حق و حقیقت این دین مقدس ببالیم.

در خاتمۀ این بخش امیدوام توانسته باشم به سوال هزاربز جان بشکل علمی و منطقی جوابی داده باشم.
اینکه جهان بالای دو شاخ گاو قراردارد شاید طرز برداشت کسی باشد که بیشتر از آنرا جستجو نکرده و ناخودآگاه بر چنین تحلیل و تفسیری اعتبار میخشد.

بخش بعدی معجزه های علمی قرآن را به موضوع
فعالیت و اثرات کوهها اختصاص داده و کشفیات علمی را با آیات قران مجید مقایسه خواهیم نمود.

سرفراز باشید

كارنامه

گالری عکس

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دوست عزیز الف جواب نیکوئی برای هزاربز با تحلیلاتی علمیی که ازهفت اسمان ابراز داشته بودید داده اید اما جای بسیار تعجب وافسوس من درین استکه تا چه وقت علمای دینی از ساینتست ها علم گدایی میکنند به مجردیکه انها (ساینس دانان) یک نظریه علمی مید هند علمای اسلامی وروشنفکران اسلامی برای تطبیق ان باگفته های قران میخواهند علمی بودن قران را ثابت سازند چنانچه جناب عالی چنان کرده اید وقتی میخواهیم مقوله ای غیرعلمی را بااندیشه ای علمی به ثبوت برسانیم همان است که بدرا بدترش میسازیم چنانچه شما تروپوسفیر رااسمان اول خوانده اید وگفته اید که 13 الی15 کیلو متر بالای زمین قرار دارد که انرا درمعرض موشک های میان برد بشر قرارداده اید که خیلی نزدیک به نظر میرسد وبرای انکه انرا با گفته های قرانی وفق دهید ایه های ازسوره فصلت را اورده اید اماایه ای 12 همان سوره رانادیده گرفته اید که میفرماید :"انگا انهارابصورت هفت اسمان دردوروز افرید ودرهر اسمانی امروبرنامه ای ان اسمانرا وحی ومقرر فرمود واسمان پاین راباچراغ های ستارگان زینت بخشیدیم وبا شهابها ازرخنه ای شیاطین حفظ کردیم این است تقدیر خداوند توانا وداانا " که درتفسیر قسمت اخیر ایه اقای مکارم شیرازی درکتاب تفسیر قران خود درذیل ایه چنین میفرماید:"اسمان پاین را باچراغ های ستارگان زینت بخشیدیم ودران شهابهای که پهنه اسمان را ازشیاطین حفظ میکند افریدیم .دلیل براین است که همه ای ستارگان زینت بخش اسمان اول میباشند ودرنظر انسان ها همانند چراغهایی هستند که از سقف این اسمان نلگون اویزان شده است " نظر بایه فوق اسمان اول ملیونها کیلومتریا بیشتر ازان ازکره ای زمین دوراست وهمچنان ازاسمان هفتم که شما انرابیان داشته اید.بدنیست درینجا ایه های ازسوره ای نازعات ایه 27الی33 رانظراندازی کنیم که میفرماید:"ایا افرینش شما (بعدازمرگ) مشکل تراست یا افرینش اسمان که خداوند انرابنانهاد،سقف انرا برافراشت وانرا نظام بخشید وشبش راتاریک وروزشرا اشکار نمود وزمین رابعدازان گسترش دادوکوه هارااستوار ساخت همه ای اینها برای بهره گیری شما وچهار پایانتان است."ازایه های فوق چنان استنباط میشود که زمین بعد ازاسمان ساخته شده است وازگفته های شما چنین نتیجه میگیریم که نه اول زمین بعد اسمان که همان اتمسفیرباشد ارزومندم هرچه بیشتر قران بخوانید وانرا به زبان فارسی بخوانید تاازمطالب انبیشتر اگاه شوید.

  • این تیزعلمی را در مجله ساینس ژورنال چاب میکردی که شاید سال 2010 جایزه نوبل را نصیب میشدی .منتها جناب دانشمند(افلاطون شرق) این تیز شما دچار اشتباهات است !
    آن چه که شما بنام آسمان از آن یاد نموده اید بنام جو یاد میشود و در عربی کلمه بنام الجو داریم .

    واما الجو زمین:

    Troposphere 1

    Biosphere 2

    Tropopause 3

    Staratosphere 4

    Ozone layer 5

    Stratopause 6

    Mesosphere 7

    Mesopause 8

    Thermosphere 9

    Ionosphere 10

    Thermopause 11

    Exosphere 12

    Magnetosphere 13

    Plasmasphere 14

    می بینید جناب دانشمند جو زمین دارای چهارده لایه، بیبخشید چهارده آسمان است !

    بگفته جناب هزاربز پهلو بگردان که صبح شد .

    شاد باشید

    • قبل از همه اقای عارف الف!سلام بر شما!

      با وجود آنکه رابطه قران با ساینس امروز، زیاد دوستانه نیست ،اما از اینکه برای تصدیق قران به تائید ساینس محتاج شده اید ،برای من جالب است.باید شما برعکس برای تائید ساینس دست بدامان قران میبردید.خوب شما را دل تان اما با اینکار تان ، برای من در قسمت درست بودن راه ساینس اطمینان بیشتر دادید.

      دوست گرامی!در نوشته قبلی تان کم وبیش در مورد آسمان صحبت کرده بودید.برای من هنوزهدف شما صد در صد مشخص نبود آسمانی که در قران صدها بار به آن اشاره شده و دارای معانی متفاوتی نیز میباشد در کجا موقعیت دارد؟حالا با این نوشته تان کمی بیشتر درک نمودم که چه میخواهید بگوئید.آقای الف!قبل از آنکه من به پاسخ شما و رد دلائیل شما چیزی بنگارم ،میخواستم نظر نهایی شما را در مورد همین نوشته تان و نوشته های قبلی تان و ممکن نوشته های بعدی تان بدانم.

      ایا این نوشته از شماست و یا مربوط نویسنده دیگری میگردد، وشما صرف آنرا ترجمه نموده اید؟

      آگر صرف مترجم هستید،چرا نام و منبع و ماخذ نویسنده را در آخیر هر نوشته تان تحریر نمیفرمائید؟

      آگر نوشته از کس دیگری باشد،نظر شما در مورد آن چه میباشد؟آیا اظهارات نویسنده را تائید میکنید ؟شما باید موضع و موقف تانرا واضح بسازید.اگر تائید میکنید و یا اگر رد میکنید و یا یک راوی بیطرف هستید ،برای ما واضح سازید.

      مطمئن هستید که آسمانها عبارت از همان اتموسفیر میباشند که به چند طبقه تقسیم شده اند، و صرف دور را دور زمین قرار دارد؟ یعنی آسمان اول از ارتفاع صفر مترسطح زمین آغاز و تا 13 الی 15 کیلومتر به( قول شما) میرسد؟

      طبقه هفتم اسمان هم به قول شما عبارت از مگنیتوسفیر است که ارتفاعش را هم نام نبرده اید؟

      پس شما ادعا دارید که ما در آسمان اول یعنی تروپوسفیر زندگی میکنیم؟

      حالا من اینرا ندانستم که ما در زمین زندگی میکنیم و یا در آسمان؟

      بجز ایاتی را که نوشته اید،مطمئن هستید که متباقی ایات قران هم موید این ادعای شما ویا آقای نویسنده خواهد بود؟

      فکر نمیکنید که ایاتی زیادی اند که با همین تبصره شما و( یا نویسنده اصلی نوشته) تضاد داشته باشد؟

      آقای الف من مطمئن هستم که بخش زیادی از مسلمانان با این نوع تبصره شما موافقه ندارند.حال تقاضای من از کسانی که خود را مسلمان میدانند و با تفسیر آقای آلف از ایات فوق هم نظر نمیباشند مخالف خود را بیان نمایند.
      در هر حال من شما را هم در ساحه علوم طبیعی و هم در ساحه قران و تفسیر آن فرد مسلکی نمیدانم که بتواند به سوالات منتقدان دینی پاسخ معقول ارائه نماید.از شما تمنا دارم تا در قسمت نوشته ،تحلیل و تفاسیر تان از احتیاط بیشتر کار بگیرید.

      در نوشته قبلی ام در باره آسمان برایتان چیزی نوشته بودم،لطفآ آنرا مطالعه نمائید.وضمنآ خواهش کرده اید تا ختم نوشته های تان حوصله نموده و تبصره یی ننمائیم.در هر حال اگر گاهگاهی چیزی برایتان نوشتم خوب وگرنه منتظر خواهم ماند که شما مرتکب کدام اشتباهات تازه دیگری خواهید شد.دوام بدهید.اما قبل از آن یک توصیه خیلی دوستانه دارم و میخواهم آنر صرف به گوش شما بگویم که دوستان دیگر از آن با خبر نشوند،و آن اینست که: آقای الف برای تائید قران و احادیث پیامبر تان دست به دامن علم و ساینس که هدف عبارت از علوم تجربی باشد نبرید.این یک اشتباه است.اگر ساینس درست بودن ایات الهی را تائید ننمود،آنکه پندار های دینی تان در خطر بی باوری و نابودی قرار خواهد گرفت.یک انسان هوشیار نباید حرافات را با معیار های علوم تجربی بسنجد.باور کنید که ضرر میکنید.من خو واقعیت را برایتان عرض کردم،متباقی مربوط خود شماست.مبادا از بی پروایی های شما مبادی اعتقادی صد ها میلیون هم کیش شما به خطر بیافتد.تا دیدار بعدی.

    • بابک عزیز و دوستان محترم؛

      هر شخص مطابق برداشتهای خود از قران سخن زده و هم میزند که البته این حق انسانی اوست تا جایکه به عقائد و باورهای کسی دیگری تجاوز نکرده باشد
      در مورد مضمون نشر شدۀ خودم در شروع و همچنان تکراراً یادآوری نموده ام که از منابع مختلف از زبان انگلیسی جمع آوری و نقل قول شده و نیز نوشته بودم که در آخرین بخش در دسترس دوستان قرار خواهم دادم.

      نظر به مشکلات که رخ داده وبیانش را هم ضروری نمیدانم از نشر بخشهای بعدی در صفحۀ اصلی کابل پرس? صرف نظر نموده ولی 3 بخش دیگر آنرا که آمادۀ نشر بود بزودی از طریق پنجرۀ نقد و نظریات به دسترس علاقه مندان میگذارم و شما میتوانید هر یک برداشت های مورد پسند خود را از آن داشته باشید.
      من تمام مسئولیت های این مضمون را پذیرفه و دفاع هم مینمایم، چون قران را کتاب مقدس خود میدانم و آنرا بالاتر از هرگونه برداشتهای قابل درک خودپسندان و ملاهای دروغین و نابکار میدانم.

      اگر هم عقیده هستید متشکرم ولی در غیر با کمال تأسف به برداشتهای شما احترام گذاشته و در رفع اشتباهات خود آخرین تلاشهای خویشرا خواهم نمود.

      دوستان میتوانند در گوگل

      Miracles of Quran

      بنویسند و مطالب بیشتر از مظمون نشر شده امرا درین مورد جستجو، مطالعه و تماشا نمایند.

      سپاسگذارم

    • دوست عزیز غزنوی اکنون که شما عناصر دورزمین را به 14 عدد رساندید ارزومندم که الف عزیز ازایه 12 سوره طلاق که میگوید: " الله الذي خلق سماوات ومن الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلمو انالله علي كل شيء قدير وان الله قد احاط بكل شيء علما." یعنی خداوند همان کسی است که هفت اسمان را افرید ، واززمین همانند انها را فرمان او درمیان انها پیوسته فرود میاید تا بدانید خداوند بر هرچیز تواناست وانکه علم او به همه چیز احاطه دارد. باخبر نباشد اگرنه هفت ان عناصر را زمین وهفت دیگرش را اسمان میساخت ویکعده مفسرین قران رانیز ازامکان دارد یانداردرها میساخت . توجه شمارا درمورد تفسیر ایه ای فوق ازاقای مکارم شیرازی درکتاب تفسیر شان که درزیر ایه فوق نگاشته است جلب میکنم : " ممکن است منظور ازعدد هفت، همان کثرت باشد زیرا این تعبیر درقران شریف وغیران گاه به معنی کثرت امده است مثلا میگوییم اگرهفت دریاراهم بیاوری کافی نیست، بنابرین منظور ازهفت اسمان وهفت زمین تعداد عظیم وکثیری کواکب اسمانی وکراتی مشابه زمین است .اما اگرعدد هفت را برای شماره بدانیم مفهوم ان وجود هفت اسمان میشود وباتوجه به ایه ای 6 سوره ای صافات که میگوید: " انازينا السماء الدنيا يزينة الكواكب." یعنی ما اسمان نزدیک ( اسمان اول) را باکواکب وستاره گان زینت بخشیدیم روشن میشود که ، انچه ما میبینیم وعلم ودانش بشر به ان احاطه دارد همه مربوط به اسمان اول است وماورای این کواکب وسیارات شش عالم دیگر وجود دارد که ازدسترس علم ما بیرون است .این درمورد اسمانهای هفت گانه امادرمورد زمین های هفت گانه ممکن است اشاره به طبقات مختلف کره ای زمین باشد زیرا امروز ثابت شده که زمین ازقشرهای گوناگون تشکیل یافته ." میبخشید هذیان نمیگویم نقل قول میکنم ریفرنس نویسنده راهم برایتان نگاشته ام . متوجه میشو ید که مفسر محترم بهوش وذکاوت الله شک دارد که میفرماید ممکن منظورازهفت کثرت باشد چون لغت کثرت را خدا نمیدانسته واقای شیرازی انرامیداند زیرا باهوش تر ازالله است وهمچنان دراخیر میفرمایدکه امروز ثابت شده که زمین ازقشرهای گوناگون تشکیل یافته خوب اینکه زمین ازقشرهای گوناگون تشکیل شده چه ربطی به هفتگانه بودن زمین دارد که قران ازان سخن گفته است ممکن زمین ازهزاران لایه درست شده باشد انگا میتوانیم بگوییم هزاران زمین وجود دارد بعد ازگذشت 1400 سال اقایون تازه به ممکنات رسیده اند نمیدانم چند هزار سال دیگر طول خواهد کشید که بگویند اینها گفته ای ان خدایی که ملیاردها سیاره را افریده وبطور منظم درفضای لایتناهی قرار داده نیست وگفته ای یک عرب 1400 سال پیش است وانرا نمیتوان باعلوم انسانی تفسیروتحلیلش کرد.

    • میبخشید علوم انسانی امروز تصحیحش میکنم

    • ببین آقای بابک شما شاید بسیار زیاد وقت بکار داشته باشید تا هدف از رابطۀ ساینس با قرآن را درک بتوانید و به همین لحاظ از تاکتیک مانیپولِشن استفاده نموده و ناگهان خود را غخوار اسلام و مسلمانان بروز داده و میکوشید عدۀ از برادران و خواهران مسلمان را برعلیۀ بنده ترغب نمائید البته کسانیکه نوشته های قبلی شما را خوانده اند از شخصیت تان بکلی آگاه اند و هیچ شخصی عجولانه و ناخودآگاه بدام عوامفریبی شما نخواهد رفت.

      بازهم به خاطر رفع سوء تفاهم اگر متوجه آیات بطور دقیق شده باشید آسمان میتواند معانی متعددی نظر به موقعیت و بزرگی کهکشانها داشته باشد ولی درین جا خداوند فرموده است که او زمین را خلق نمود و بعداً به آسمان پرداخت و هفت طبقه با وظائف مشخص پدید آورد.
      به نظرم واضح تر ازین نخواهد شد و هر فرد عادی هم میداند که منظور از آسمان درین جا چه خواهد بود.

      در رابطه بااینکه شما مرا در تفسیر قرآن و علم طبیعی یک فرد مسلکی نمیدانید من خود نیز مدعی آن نیستم ولی برعکس شما آنقدر درک و اندیشه در خود می بینم که با وجود این همه هستی و خلقت و آیاتِ روشن قرآنی، از وجود خالق توانا و فرستاده اش منکر نشوم و هم ادعا نکنم که خدائی وجود نداشته و همه چیز زادۀ طبیعت میباشد.

      در خاتمه این گفتۀ شما را که:

      " با وجود آنکه رابطه قران با ساینس امروز، زیاد دوستانه نیست ،اما از اینکه برای تصدیق قران به تائید ساینس محتاج شده اید، برای من جالب است."

      من بکلی رد کرده و به اصلاح آن چنین مپپردازم.

      اگر کشفیات علم ساینس مطابق به آیات و فرموده های خداوند نباشد آن کشفیات ناقص بوده و به تجدید نظر و تحقیقات بیشتر ضرورت خواهد داشت.
      نمونه اشرا در بخش های بعدی چه در روی صفحۀ کابل پرس? و یا در بخش نقد و نظریات آن خواهی دید.

    • عززم ناخدا غزنوی؛
      همانطوریکه

      plasmasphere

      بخش داخلی قشر/ طبقۀ

      magneteosphere

      http://plasmasphere.nasa.gov/

      شمرده میشود، بیشتر تحقیق کن برایت روشن خواهد شد که آسمان دور زمین صرف از 7 طبقه اصلی تشکیل گردیده است.

    • جناب الف شعبده بازی را کنار بگزارید لطفا، شما با پسر بچه کلاس هفتم طرف نیستید !

      جو زمین دارایی پنچ لایه اصلی (Principal layers) است

      Troposphere

      Stratosphere

      Mesosphere

      Thermosphere

      Exosphere

      http://upload.wikimedia.org/wi...

      و هر کدام از این لایه ها ، ازلایه های دیگری تشکیل شده که در بالا برای شما نوشتم .

      Ionosphere هم لایه اصلی نیست و در داخل Thermosphereقرار دارد .

      در ضمن طبقه چه کلمه مذخرف است که استفاده میکنی ؟ مگر ساختمان است ؟ لایه ، نه طبقه ! جو، نه آسمان !

      علم از خود قاعده و قانون دارد اینطور نیست که هر بیسواد بیاید وبا لق لقه زبان و جعل و تزویر آش خود را بپزد .

      دوستان بخوانند و قضاوت کنند http://en.wikipedia.org/wiki/A...

    • ناخدا جان،

      از 14 به 5 نزول کرردی کار خوبست کمی بیشتر تحقیق کن 7 طبقۀ (لایه) آسمان دور زمین که در بخش اصلی مضمون درج شده کمی اشتباه گردیده و معذرت هم میخواهم، به این ترتیب میباشند:

      Troposphere
      2. Stratosphere
      3. Ozonosphere
      4. Mesosphere
      5. Thermosphere
      6. Ionosphere
      7. Exosphere

    • بابک محترم؛

      برای سرگرمی هم اگر شده لطف بنما و این صفحه

      http://www.evidencesofcreation...

      را باز کن و در باره مضامینش هرچه میتوانی و دلت میخواهد بنویس!

      تشکر

    • الف جان سخن ماهمچنان بر سر جای خود باقی است !

      جو زمین دارای پنج لایه اصلی و هر کدام از لایه ها دارای لایه های کوچکتر میباشد!

      Principal layers


      Earth’s atmosphere can be divided into five main layers.
      These layers are mainly determined by whether temperature increases or decreases with altitude. From lowest to highest.

      Within the five principal layers determined by temperature are several layers determined by other properties.

      1

      Troposphere 1

      Biosphere 2

      Tropopause 3

      2

      Staratosphere 4

      Ozone layer 5

      Stratopause 6

      3

      Mesosphere 7

      Mesopause 8

      4

      Thermosphere 9

      Ionosphere 10

      Thermopause 11

      5

      Exosphere 12

      Magnetosphere 13

      Plasmasphere 14

      اگر بیسواد نباشی انبار فهمیدی !

      اینجا توضیح داده است !
      http://en.wikipedia.org/wiki/A...

    • به این بار اصلاح شد .

    • بابک ارجمند؛

      خِرد تقاضا میکند که منصفانه و عادلانه بسنجیم و من از اشتباه شخص خودم عمیقاً متأسفم زیرا در انتخاب منبع علمی مربوط، عجولانه اعتبار بخشیده ام و با کمال معذرت باید بنویسم که در اسامی هفت لایۀ آسمان دور زمین تحقیقات و جستجوی دقیقتر را لازم میبینم و از تمام آگاهان امور خواهشمندم تا مرا درین ضمینه مددگاری نمایند.

      با احترام.

    • ببخشید منظورم، خدا غزنوی میباشد.

    • درود بر شما جناب الف

      توصیه من به شما این است که اگر دنبال حقیقت هستید و میخواهید چیزی بیاموزید هیچ گاه به منابع دینی ( هر نوع دین ) رجوع نکنید و دنبال منابع مستقیل و جدا از حیطه دین باشید .

      شاد باشید

    • دوست ګرامی آقای الف سلام!

      از جمله ذیل تان خوشم آمد که:
      خِرد تقاضا میکند که منصفانه و عادلانه بسنجیم..."
      شما راست میگوئید.باید مطابق تقاضای خرد منصفانه و عادلانه سنجید .دوست گرامی من هم به همین نظر هستم که اگر خطایی از ما سر زده باشد معذرت خواسته و به اصلاح خود کوشا باشیم.چون هیچکدام ما کامل نمیباشیم.من به این نظر هستم که اعتراف به اشتباه ،از یک جهت از حیثیت انسان نمیکاهد و از جانب دیگر ما را به بهتر شدن کار ما کمک مینماید.تقاضای من از شما اینست که در همین موضع خرد باقی مانده و دستخوش احساسات نشوید.انتقاد سبب میگردد تا در کار تان جدی تر گردید و با دقت بیشتر به جزئیات مطالب بپردازید.به نظر من انتقاد به معنی اعلان جنگ با کسی نمیباشد.نباید در مقابل نظریات دیگران حساسیت منفی نشان بدهیم.شما یک سلسله مطالب را ترجمه و از طریق کابل پرس? به دسترس عموم قرار داده اید.کسانی هستند که با شما همنظر نمیباشند..مناسب همین است که به نظریات همدیگر گوش باز داشته باشیم.کابل پرس هم در صدر صفحه خود نوشته است که :"اگر از انتقاد نمی هراسید،در کابل پرس بنویسید." خوب در این باره حرف زیاد است از متباقی آن صرف نظر میکنم.چون شما نوشته کرده بودید که چند ترجمه دیگر تان نیز در استانه نشر میباشند،فلهذا با مطالعه متباقی آنها، اگر چیزی برای گفتن داشتم خدمت تان عرض میکنم.از جانب دیگر، مصروفیت هایم فراوان است ،ممکن نتوانم یومیه پیام بنویسم، امیدوارم مشکل مرا از این بابت درک نمائید.قبل از وداع با شما میخواهم یادآوری نمایم که اگر بار دیگری پیام های قبلی ام را که به عنوان شما نوشته شده است، بدور از عصبانیت مطالعه نمائید، ممکن است به چیز هایی که میخواستم برایتان بگویم متوجه شوید.
      موفق باشید.

  • دوستان گرامی؛

    به نسبت مشکلات تخنیکی و حقوقی وضمناً مسایل حساس مذهبی از نشر بخش های بعدی این مضمون خودداری ورزیده و اگر باعث رنجش فردی یا مرتکب اشباهی چه لغوی، ترجموی یا علمی شده باشم صمیمانه و صادقانه معذرت میخواهم.

    پیروز و صحتمند باشید.

    • الف !

      نترس ترا خدا با ( گاد سپات ) خلق نموده است ولی به خاطر مجبوریت های جسمانی تو قادر نبودی که موقع تولد شدن اشهدالله را بخوانی و مسلمان بودن خود را به همه اطرفیان خود واضح بسازی و بعدا یکی از بزگ سالان به گوش تو که اصلاء مفهومی نداشت برای تو حرف های به حساب خودشان زد که مثلاء الله اکبر ... ولی تو به زور چوب ملاه سر گذر و چندک های معلم دنیات در مکتب از ترسی خلاصی جان خود خدا را قبول کردی , عمر تو ان وقت هفت سال بود . بهر حال اگر ( گاد سپات ) در مغز تو مانند رادار خدا شناسی و یا خدا جویی از طرف خدا در یکی از اعضای بدن تو کار گذاشته شده بود و یا نگذاشته شده بود , ایا این فرار تو از ترس دوزخ خدا نیست و یا تو به خاطریکه بهشت را از دست ندهی از بحث فرار نمیکنی ؟ و یا معلومات تو راجع به بدعت های خدا چنان زیاد است که میترسی نتوانی جلوشان را بگیری و یک دفعه بیرون بزنند و لعنت بفرستی به هر چه دروغ گو است . کاری خوبی کردی به جای ضیاع وقت خود در باره خدا در جنگ بر علیه دشمنان مردم خود شرکت کنید بهتر است . میتوانی با دادن یک وعده غذا به یک افغان و نه خوردن کوکاکولا امریکایی درین جنگ عظیم و میهنی شریک شوید .

    • دوست عزیز اقای عارف الف ، در پناه پروردگار عالمیان باشید . بفکر این حقیر ظهور دین در واقعیت یک پدیده معنویست نه علمی و نه هم مادی . اگر دینمداری را در چوکات علم و دانش برابر ساخته و به پژوهش بپردازیم و آنچی در کتب آسمانی ذکر شده را مطابق به ساینس دانیم کمی اشتباه میکنیم . در نخستین برگ تورات خدا میفرماید که مار خاک میخورد و یا در انجیل میفرماید که خدا فرزندش دوست داشتنی خود را که عیسی باشد بخاطر آدمیان گنهگار به قربانی داده و یا در قرآن گاهی میگوید با دشمنان مدار کن و گاهی میفرماید با نزدیکان خود به خاطر اعتلای دین پیکار کن . اینهمه تناقص گویی ها از خدایی که این کهکشانها را با اینهمه عظمت و فراخی و سنجش دقیق آفریده بدور از واقعیت است که چنین ناسنجیده احکامی را به بنده گان خود توسط پیامبرانش بفرستد که در هیچ یک قانونی مطابق عقل ناقص بشر برابر نیاید . آیا شما باور دارید که خدا چنین فراموش خاطر و بی علم باشد که از کلامش بوی بی دانشی ، تمسخر به حیوانات خلق کرده خودش ، فریاد ناتوانی و دادن فحش و ناسزا به بنده گان پرزورش سرزند ؟ همۀ ادیان به شمول اسلام توسط دین فرمایان دستکاری شده به ما رسیده است ، یا کم شده و یا زیاد، اما گوشۀ از حقیقت ها در آن نهفته است که انسان خدا جو را وادار میسازد تا به تکاپو وجستجو بپردازد ، تا خدای واقعی عالمیان را از خلال اینهمه آیات ضد و نقیض دریابد تا رستگار شود . آنگاه است که میفرماید : انسانان متفکر را دوست دارم !

      دوست عزیز و دانشمند ما آقای توفیق بسیار بجا نقل قولی از پیغمبر اسلام نموده اند که اگر علم در چین هم باشد باید آنرا آموخت ! ولی دین صدوران وحشی در نخستین قدم جهانگشایی خود کتاب و کتابخانه سوزی را یگانه راه تحمیل دین دانسته و آنچی انجام داده اند ننگ تاریخ است . ولی با ایشان موافق نیستم که بهترین دانشمندان عصر سده سوم اسلام ، مسلمانها بوده اند . ابن سینا ، دقیقی ، مولانا ، ناصر خسرو ، منصور حلاج و غیره دانشمندان و فلاسفه عجم توسط اعراب کتاب سوز تکفیر شده یا اعدام شده اند و یا عزلت گزین . دین در واقع علیه تمام دانش و ساینس آنروز قرار گرفته بود که حتی امروز طالبان منحیث وفادارترین اصول دینی ظهور نموده و آنچی انجام میدهند در هیچیک از قوانینی علمی و انسانی برابر نیست ، چی رسد به اسلامی که آرزو داشت پیروانش بخاطر فراگیری علم و دانش به چین سفر کنند !

      در واقع جهان ، دانش و علم ساینس امروز به بسیاری پرسشهای جهان مادی ، پاسخی دارند که تا دیروز فقط آنرا از سطور کتاب های دینی ، خیال ، علم و حکمت الهی میپنداشتند . با وجود این علم و تکنالوژی پیشرفته جهان ما به بسیاری پرسشهای دین مداران پاسخ منطقی و علمی ندارند و آنرا در آینده ها مأکول میدارند .

      یک ماتریالیست هیچگاهی یک ایدالیست را قناعت داده نمیتواند و بر عکس . پس ادیان بسیار سجایای معنوی دیگری دارند که انسانها میتوانند از آن بشکل معقول و مناسب آن استفاده کنند . مانند برادری ، برابری ، کمک ، همیاری ، دوست داشتن ، اعتماد به نفس ، شکیبایی وحوصله در برابر ناملایمات زنده گی ، ترس و وحشت از ظلم ، چور و چپاول ، شخصیت سازی های شیطانی وغیره که با تأسف هرگز ازین فرمانهای دین استفاده نمی بریم .

      در یکی از پیامهای خویش دوست عزیزم بابک به پاسخ آقای سرپلی نوشته بودند ، اگر خدایی را بیابم هرگز مانند خدای عیسویان و مسلمانان نخواهد بود ، بلی خدای واقعی بمراتب بزرگتر ، دانا تر ، مهربانتر و با حافظه تر است نسبت به این خدای عربی و عبرانی که به خود قومی برگزیند ، با یکی از بنده گان خود کشتی بگیرد ، پسر خود را به کشتن و قربانی بفرستد ، و زن را مانند کشتزار مردان به معرفی بنشیند . اگر خدای انسانان ، زن را به معرفی گرفته این حیوانات و جنبنده از کجا راه و رسم بقای نسل خویش را آموخته اند ؟

      دوست ارجمند آقای عارف الف ! این نظریاتی را که در بالا نوشته ام ، کاملا شخصی بوده و هرگز آرزو ندارم به دینی ، آئینی ، مذهبی تجاوز و بی حرمتی نمایم . میدانم شما یک مسلمان صادقید ، احترام فوق العاده به شما و نظریات شما دارم . امید وارم آزرده نشده باشید . با عرض ادب و احترام .

    • هزار بز عزیز،

      من را ببخش که راجع به قرآنِ خدا حرف میزنم.
      دیگر نوشته هایمرا نخوان، خیر است تو حقیقت بنویس، من میخوانم.

      با خود دعوی نکن عزیزم!

    • تشکر از حسن نظر تان. بنده خودم را لایق صفات مذکور نمیدانم. در رده های پایینئ دانشجویی قرار داشته و راه دور و درازی را هنوز در پیش دارم.

      اینکه یکعده بدعت گر، خشکه مقدس (معتصب های قدیم) و بقول امروزی ها "طالبان" با دانشمندان از در دشمنی داخل معامله شده اند و میشوند، مشکل اسلام، قرآن و رسولش نیست.

      مناظرۀ فعلی روی این است که اسلام و قرآن با علم موافق، موازی و هم جهت است. و این نشانه ییست از حقانیت این دین.

      ما کاری به کار بدعت گران و معتصبین جاهل و مسلمان نما نداریم. همچنانکه دوستان خلقی و پرچمئ ما (بطور کُل کمونیست / مارکسیست) مسئولیت اعمال جالب و بیاد ماندنئ ستالین و سایر کمونیست های محترم را در دنیا به عهده نمیگیرند.

      مهم این است که بدانیم در دامن قرآن و اسلام میشود "ابوعلی سینا" و "حافظ" و "مولوی" و .... شد و همچنان در دامن همان قرآن و اسلام میتوان "ملاعمر" و "اسامه بن لادن" و ..... شد.

      به تعبیر شیخ اجل "سعدی" حکیم:

      باران که در لطافت طبعش ملال نیست

      در باغ، لاله روید و در شوره زار، خس

      با احترام

    • برادر محترم آقای مزاری؛
      بگذار دست دوستی تانرا بفشارم.

      روشن فکران جامعۀ ما اگر پیشتاز صحنه های عرفانی، اجتماعی و خردمندی نشوند، انعکاس از آبروی جامعه و کشورما را که اکنون در عمیق ترین منجلاب بدنامی غرق شده کی خواهد نجات داد و از کی میتوان این چنین توقعی نمود؟

      من صفحۀ کابل پرس? را یکی از بهترین منابع تبادل نظریات و کسب معلومات، دانسته و به خصوص اینکه از بروز سخنان رکیک و زشت به میزان چشمگیری کاسته شده و جلوگیری میشود، قدر دانی مینمایم

      قرآن کتابی است که با دین ومذهبم برایم به میراث آمده و شاید من تنها کسی نباشم که در تلاش و جستجوی حقیقت در آن باشد.

      از مدارس دینی و مدرسین آنها تنها میشود طرز برداشتهای فرقه های متعدد مذهبی را بنفع هر یک خود شان جستجو نمود و نتیجه اش هم روشن است که ما امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم.

      با آنکه عقیده و ایمان موضوع فردی است ولی دانش از دین و مذهب متعلقۀ ما امر ضروری بوده و بنده به همین سبب مضمون بحث برانگیز را از طریق کابل پرس بنشر رساندم چونکه از افتخارات میهن ماست و ما با همدیگر خواص و عادات مشترک داریم.

      پس چه خوب خواهد بود که با تبادل نظر و انتقادات با ارزش و سازنده از برادران و خواهران روشن فکر هموطن خود راجع به دین و مذهب هم بهتر و بیشتر بدانیم و هر از گاهی هم عصبانیت همدیگر را با دو دیده و بالب خنده بپذیریم.

      سرفراز باشید

  • در واقعیت مشکل از دین نیست، بلکه مشکل در بعضی از بالاخانه هاست که God Spot ندارند... اسلام دینی نیست که از دین ستیزی بترسد و اینطور هم نیست که به گفته بعضی از هموطنان ما (که God Spot خود را در اثر تغذیه آثار مارکس و سایر فلاسفۀ پوچگرا از دست داده اند) با علوم تجربی مغایرتی داشته باشد.

    اسلام اگر دین خرافی میبود و با علوم تجربی مخالف، هرگز آموختن علم را فرض ننموده و پیروان خود را برای آموزش دانش روز به "چین" نمیفرستاد. با آنکه همه میدانیم "چین" یک رمز است از نقطه ی دور و بدون شک در چین علوم دینی / فقهی (اسلامی) تدریس نمیشد که پیامبر اعظم اسلام، پیروانش را برای آموختن آن به بدانجا بفرستد.

    آیه 9 سوره زمر، ("هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون" ترجمه: آیا کسانی که می‌ دانند با آنان که نمی‌ دانند مساوی و برابرند؟) به تنهایی ارزش عالم و دانشمند بودن را در اسلام نشان میدهد و طرح سفسطه سرایی های بیجا را در مورد این مسئله از بین میبرد.

    بنابر این دینی که با این همه تأکید و پافشاری پیروانش را به آموختن علم و دانش تشویق میکند، نمیتواند تضادی با دانش داشته باشد.

    اینکه بعضی ها چشم های خود را بر روی دست آورد های دانشمندان مسلمان میبندند را بطور نمونه و مثال، باید تذکر داد که تا همین دو صد سال قبل کتاب قانون ابوعلی حسین ابن عبدالله ابن سینا در دانشگاه های اروپایی تدریس میگردید و این اثر بزرگ دانشمند نامدار و شهیر جهان اسلام، یکی از ماندگار ترین و موثر ترین آثار علمی در هزاره گذشته و در حیطۀ علم پزشکی بوده است. عقب ماندگی و شکست مسلمین در میدان عل و دانش علل های گوناگونی دارد که از ترویج تن پروری و کاهلی در میان خود مسلمین گرفته (به علت سیاست های شیطانئ سلاطین سلسله ی اموی و عباسی) تا اشغالگری و ویرانگری های لشکر مغول در 8 قرن پیش و بعد از آن نیز به علت ظهور استعمار انگلیس و روسیه و سایر چپاول گران به اصطلاح متمدن اروپایی که تمام سعی و کوشش آنها دشمنی با اسلام و مسلمین بود که از راه های مختلف این کینه و دشمنئ خود را عملی نموده اند و تاهنوز نیز ادامه میدهند. یکی از این شیوه ها در کنار ترویج نفاق و خانه جنگی، این است که مسلمین باید بیسواد و جاهل نگهداشته شوند. در این راه سرمایه گذاری های بزرگی نموده اند و هنوز نیز همان سیاست را به اشکال متفاوت ادامه میدهند. مجاهد سازی، طالب سازی، الگاییده سازی، مکتب سوزی، کتاب شویی، کتاب سوزی و صد های شیوه و ابزار دیگر برای جلوگیری کردن از باسواد شدن مسلمین و پیشرفت آنها در راه علم و دانش، و گرنه مسلمین برخلاف ادعای دشمنانش تا وقتیکه فرصت و امکان داشته اند، قدم های انکار ناپذیر و بزرگی در راه حصول و صدور دانش برداشته اند که اگر قرار شود همه ی آنرا در این صفحه ذکر نماییم "مثنوی هفتاد من کاغذ" خواهد شد.

    از اینکه آقای الف نتوانسته اند ادامه ی نوشته های خود را در کابل پرس? به نشر بسپارند متأسفم و امید که در آیندۀ نزدیک این مشکل بر طرف گردد. 

  • امروز انسان قادر شده است که بدون این تحفه خداوندی ( زمین ) باقی بماند ولی زمین بدون ( انسان ) دوام نخواهد اورد . این مسله را دیگر خداوند تخیلی فکر نکرده بود که انسان با دست ساخت خودش نسل خود را اول از دم مرگی که خدا برای شان ساخته است نجات بدهد و انسان را لایزال بسازد و بعداء تمام کاینات را تسخیر نماید . اگر خدا موهوم فکرش به این جا قد میداد حتماء در کتاب های اسمان خودش از بدبختی انسان در قرون اینده امیدواری برای اشخاصی چون ( الف ) میداد . ولی از جایی که ما انسان ها سازنده این خدا و ان دنیای ماورای ذهن انسان های که کم درست میبینند هستیم , بزودی که نه چندان دور است فابل فهم خواهند شد که خود کوزه گر و خود گیل کوزه هستند . انسان فقط یک ( کلک ) صد سال است که واقعاء از جنگل بیرون شده است و درین صد سال ابها , زمین و اسمان را تا جایی تسخیر نموده است و از زمین خانه اجتماعی برای هر باشنده ان ساخته است , که حتی حیوانات در ان قابل احترام هستند و کوشش جاری است که در تغیر و گذشت حیوانات از مرحله حیوانی به مرحله افهام و تفهیم با انسان ها و جامعه تسریع صورت گیرد , ما نظر به قوانین اسلامی میتوانیم گناه خلقت حیوانات را به این ( ناقصی ) به گردن خد ای شما بیاندازیم .

    • هزاربز عزیز ! اقای الف با تیر و کمان میخواست به شکار اژدها برود.. ولی جناب بابک روشنضمیر به سروقت شان رسیده و او را از خطر این سفر قبلا اگاه ساخت که ما ازین اقدام شان راضی نیستیم.زیرا او باید خودش با حقایق تلخ این سفر مواجه میشد تا پند و عبرتی به دیگر کوته اندیشان میبود. به هر حال او دیگر جراتش را در ادامه این سفر از دست داده پاهایش لرزید و از ادامه سفر منصرف شد. ای کاش جناب توفیق جرات بخرج داده و این سفررا ادامه دهد که اقلا تفنگ چقمقی یی در استین دارند. ببینیم که چه خواهد شد. واقعا استعداد و تیز فکری بابک عزیز تحسین بر انگیز است.برایشان عمر دراز با سعادت میخواهم!

    • عزیزم حقبین جان،

      من بالای ستیژم و متأسفانه خودت را نمیبینم چونکه عقب کسی دیگر پنهان هستی، تنها صدایت را شنیدن در میان غوغای این همه بی خدایان همانند رادیوئی قدیمی و کهنه میماند.

      بیا نزدیک تا صورتت راببینم.

    • دوست عزیز الف احترام تقدیم میدارم! امیدوارم از تگ و دو زیاد خسته نشده باشی!

      • برادر عزیز ! به هیچ وجه موافق نبودن مرا با نظریات تان بی احترامی نسبت به خویش تلقی نکنید. شما انسان ارجمندی هستید که از تربیه عالی هم برخوردارید. از ما به شما احترام
      • بالای ستیژ بودن شما نمایانگر شجاعت فوق العاده شما نیست که بدان غره نشوید. صد ها انسان همفکر شما به دفاع از عقاید و باور های شما سر هزاران انسان دیگر اندیش را بریده اند که شما با تکیه به این نیروها بالای ستیژ هیرو مابانه به دیگران فخر میفروشید.
      • من به تو بسیار نزدیکم و صدایم هم کافی بلند است.اینکه تو مرا بد میشنوی شاید دلیل استعداد پایینت بخاطر درک و شنیدن بدیهیات است.
      • میخواهی چهره ام را ببینی ؟ بسیار خوب من چهره ام را برایت تشریح میکنم تا تمام مشخصاتم را دانسته و کافی به شناختم موفق شوی :
      • من انسان گرسنه این سرزمینم که از بام تا شام بخاطر دست یافتن به لقمه نانی سرگردانم وبه ان دست نمی یابم ولی تو با شکم چرب از خمس و خیرات مرا به قناعت و شکر فرا میخوانی.
      • من معلمی هستم که به جرم اعتقادم به کرویت زمین پوستم را از بدنم زنده جدا ساختی.
      • من انجنیری هستم که به جرم اوردن روشنی و ساختن راه تنم را با برچه هزاران سوراخ کردی.
      • من ژورنالیستی هستم که به جرم انعکاس حقایق سرم را با تیغ بریدی.
      • من جوانی هستم که با اولین شک در مورد موهومات تو مرا تکفیر کردی.
      • من دختری هستم که با اتکا به احکام پیشوایت نابالغ بمن تجاوز کردی.
      • و بالاخره من صدای وجدان تو ام که مرا نمیشنوی...
      • اری ! اینست هویت من که امیدوارم تصویر دقیقی از چهره ام برایت داده باشم !
    • حقبین عزیز؛

      از حرفهای قبلی ام مخصوصاً از بالای ستیژ بودنم، ناراحت و آزرده مباش. فقط میخواستم ضرب المثلی را به امتحان بگذارم که میگویند:

      " مزن به دری کس به انگشت تا نخوری در جواب با مشت"

      برادر محترم،

      من برایت اطمینان میدهم که هرگز و به هیچ چیزی درین دنیا مغرور نبوده و متعصب هم نیستم.

      اگر متوجه شده باشید من بار ها گفته ام که در تلاش حقیقت هستم و خود را کدام دانشمندی هم به حساب نمی آورم.

      دین و اعتقاد موضوع شخصی هر فرد و عبادت هم بین عابد و معبود است و هرگونه جبر و فشار درین ضمینه از جهالت خواهد بود.

      مضمون نشر شده را برای خود مکتبی میشمارم که در آن از انتقادات و نظرات خوانندگان روشنفکر و ارجمند بیشتر و بهتر در مورد موضوعات دینی و عقیدوی بیاموزم، زیرا از درگاه آخوند و ملا چنین توقوعی نخواهد شد.

      موفق باشید

    • حقبین عزیز؛

      امیدوارم با مهربانی و جوانمردی خویش معذرت این حقیر را در رابطه با چند لفظ ناشایسه و نامعقول فوق الذکر پذیرفته باشید.

      میدانم که دل رجاندن بدترن خصلت انسان است،

      باور کن منظورم هرگز آن نبوده که معلوم میشود و چون درگیر چند معضلۀ حین زمانی و سرگیچه شده بودم بیفکر چنین عملی از دستم سرزده و خود را گنهکار شما میدانم.

      ببخشید!

    • برادر عزیز اقای الف! با خواستن بار بار معذرت مرا خجالت ندهید. ما کدام دشمنی ذاتی با هم نداریم واینجا اگر مسایلی را بسیار سریح طرح میکنیم بینگر طرز دید مان از مسایل بوده و تقابل دیدگاه ها است نه موضعگیری در برابر شخصیت همدیگر. با ان هم از لطف بینهایت شما شرمنده !

  • علاقه مندان عزیزِ مضمون رابطۀ ساینس با قرآن؛

    خوشبختانه مشکلات ذکر شده در نشر بخشهای بعدی این مضمون برطرف، و فعلاً قادر به نشر 3 بخش آماده شده، میباشم که در آرشیف تحت بررسی قرار دارند.
    اهداف این مضامین روشن بوده و تعبیر و تفسیر از آن دیدگاه و ظرفیت برداشت خواننده را بیان خوهد نمود.

    باید به اطلاع شما عزیزان برسانم که از طرف کابل پرس? هرگز و هیچگونه مشکلی در نشر آن وجود نداشته و من از همکاری و خدمات قابل قدر تمام گرانندکان این سایت قلباً سپاسگذری و افتخار مینمایم.

    با سپاس،

    عارف الف

  • قابل ذکر است که اسلام نیازی ندارد تا دست به دامن علوم تجربی شود... اگر مسلمین بعضی اوقات پیرامون ارتباطات علم با اسلام و قرآن بحث میکنند بخاطریست که بعضی از دوستان با خواندن چند کتاب و رفتن به مکتب، میشوند "کاسه داغ تر از آش" و بوکالت تمامئ دانشمندان علوم تجربئ جهان شروع میکنند به سنگ اندازی علیه دین و خصوصاً دین مبین اسلام.

    گاهی از آسمان میگویند و گاهی از ریسمان تا شاید سنگی به پای اسلام کوبیده باشند... تا بحث دین و اخلاق میشود، پای تکنالوژی و فلان را در میان میکشند و صد ها دلیل بی ربط و برهان کذایئ دیگر.

    پس طرح مسائل اینگونه برای این است که سوء تفاهم دوستان را در مورد اسلام و قرآن بر طرف نموده و از سنگ اندازی های ممتد آنها جلوگیری نمایند. البته هستند کسانیکه قسم خورده اند حقایق را تا به آخر قبول نکنند و آنها بدون شک مخاطبین اینگونه مباحث نمیباشند و همانگونه که آنها خود را بی نیاز از اسلام میپندارند، اسلام و مسلمین نیز به آنها نیازی ندارند.

    در همین باره دانشمند محترم، آقای دکتر فریدون صحافی در تلویزیون سلام به شکل مسلسل برنامه ی ساختند تحت نام "قرآن و علم" که تنها چند کلیپ آنرا دوستان میتوانند در پیوند های ذیل مشاهده کنند:

    1. برنامۀ نخست

    2. برنامۀ دوم

    3. برنامۀ سوم

    4. برنامۀ چهارم

    5. برنامۀ پنجم

    با آنکه با دیدگاه های تاریخئ دانشمند محترم (داکتر ذاکر) با تاریخ صدر اسلام، موافق نیستم اما از آنجاییکه در اصول با ایشان هم عقیده میباشم، سخنان ایشان را در مورد همین مبحث برای علاقه مندان و اسلام ستیزان گرامی خالی از مفاد نمیبینم. این سخنرانی در 15 قسمت قابل دسترسیست.

    به گفته ی ایشان، "قرآن کتاب نشانه ها و آیات (signs) است نه کتاب علوم تجربی (Science)" اما از آنجاییکه با علوم روز و تجربی مطابقت یا تطابق دارد، همزمان میتواند توسط یک دانشمند علوم تجربی، ریاضیدان، محقق و یا یک فرد عادی مطالعه گردد و اگر خواننده از اهل قناعت و هدایت بود، او را هدایت خواهد نمود و در غیر آن چیزی میشود مانند دین ستیزان کنونی که چشم ها و گوش ها را بسته و دهن را باز نموده اند و یکنواخت بر ضد اسلام و قرآن، شلیک میکنند.

    به هر اندازه ی که قرآن را از چشم دانش و علم روز کنکاش کنیم، به همان اندازه به حقانیت و درستئ این کتاب ایمان خواهیم آورد و طرح مکارانه ی بعضی از دوستان مبنی بر عوارض احتمالئ این گونه تجزیه و تحلیل ها بسیار بیجا و بی مورد است.

    خوشبختانه دین اسلام اساس علمی (بر پایۀ علم بی پایان و نامحدود الهی) دارد، چرا که علم و دانش بشر بدون تردید و شبهه، ناقص و محدود میباشد. بطور مثال دانشمندان علوم تجربی تا به اکنون از (نور) تعریف خاص و درستی ندارند و بدون تردید میلیون ها سوال در اذهان بشری الی یوم قیامت بی پاسخ باقی خواهند ماند.

    برای منکرین دین مطالعۀ کتاب ذیل خالی از موهبت نخواهد بود:

    Einstein and Religion: Physics and Theology

    همین کتاب قسماً در گوگل بوک و از همین پیوند قابل دسترس است.

    • برادر عزیز و گرامی توفیق جان؛

      از اشتراک شما و از ذکر و پیش آورد کتابها و نشانی
      برنامه های ذیدخل درین مباحثه، نیز سپاس بیحد و قدردانی مینمایم.
      باید اقرار نمایم که همین گونه مباحثات میتواند چشم گشای جویندگان مطلب باشد و نیاز به اشتراک اگاهان مثل شما و دیگر رشن ضمیران و روشن فکران خواهد داشت.

      موفق باشید

    • برادر عزیزم آقای الف

      تشکر از پیام تان. موفقیت تان را از پروردگار متعال خواستارم. حق تعالی در سورۀ عنکبوت آیه 69 میفرمایند:

      "وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ" ترجمه (مجتبوی): "و آنان كه در (راه يارى دين‏) ما بكوشند هر آينه ايشان را به راه‏ هاى خويش رهبرى كنيم، و براستى خدا با نيكوكاران است"

      بنده نیز با موجودیت تمام مشکلات زندگی، دوست دارم در این راه به حد توان و نیرویم گام بردارم.

      دست حق به همرایتان

    • درود

      برای شناخت آلبرت انیشتین که نظر ایشان در مورد خدا و دین چه بوده است باید به سخنان خودی اینشتین رجوع کرد نه به نظر اشخاص دیگر .

      سخنان آلبرت اینشتین در مورد خدا و دین :

      The word god is for me nothing more than the expression and product of human weaknesses, the Bible a collection of honourable, but still primitive legends which are nevertheless pretty childish. No interpretation no matter how subtle can (for me) change this.
      — Albert Einstein, in a letter responding to philosopher Eric Gutkind

      For me the Jewish religion like all others is an incarnation of the most childish superstitions. And the Jewish people to whom I gladly belong and with whose mentality I have a deep affinity have no different quality for me than all other people. As far as my experience goes, they are no better than other human groups, although they are protected from the worst cancers by a lack of power. Otherwise I cannot see anything "chosen" about them.
      — Albert Einstein, in a letter responding to philosopher Eric Gutkind

      I cannot imagine a God who rewards and punishes the objects of his creation, whose purposes are modeled after our own — a God, in short, who is but a reflection of human frailty. Neither can I believe that the individual survives the death of his body, although feeble souls harbor such thoughts through fear or ridiculous egotisms.
      — Albert Einstein, obituary in New York Times, 19 April 1955,

      I do not believe in immortality of the individual, and I consider ethics to be an exclusively human concern with no superhuman authority behind it.
      — Albert Einstein, 1954, : The Human Side, edited by Helen Dukas and Banesh Hoffman, Princeton University Press


      I cannot conceive of a personal God who would directly influence the actions of individuals, or would directly sit in judgment on creatures of his own creation. I cannot do this in spite of the fact that mechanistic causality has, to a certain extent, been placed in doubt by modern science. [He was speaking of Quantum Mechanics and the breaking down of determinism.] My religiosity consists in a humble admiration of the infinitely superior spirit that reveals itself in the little that we, with our weak and transitory understanding, can comprehend of reality. Morality is of the highest importance — but for us, not for God.

      — Albert Einstein: The Human Side, edited by Helen Dukas and Banesh
      Hoffman, Princeton University Press


      I cannot conceive of a God who rewards and punishes his creatures, or has a will of the kind that we experience in ourselves. Neither can I nor would I want to conceive of an individual that survives his physical death; let feeble souls, from fear or absurd egoism, cherish such thoughts. I am satisfied with the mystery of the eternity of life and with the awareness and a glimpse of the marvelous structure of the existing world, together with the devoted striving to comprehend a portion, be it ever so tiny, of the Reason that manifests itself in nature.

      — Albert Einstein, The World as I See It


      It was, of course, a lie what you read about my religious convictions, a lie which is being systematically repeated. I do not believe in a personal God and I have never denied this but have expressed it clearly. If something is in me which can be called religious then it is the unbounded admiration for the structure of the world so far as our science can reveal it.

      — Albert Einstein 1954, The Human Side, edited by Helen Dukas and Banesh Hoffman, Princeton University Press

      این هم از خداپرستی اینشتین !

    • سلام و احتراماتی مه بی ادبه قبول بفرماین ! امروز چشم امیدی ما بیسوادا و 99 فیصد مردوم مسلمان افغانستان بطرفی شوما چیز فهم ها میباشه . باعیسی افتخار ما استین . کوشیش بکونین صدقاتی جاریه ایتانه زیات ترک بسازین . و مردوم نافام و دو دلی خوده قوتی قلب شوین . نمی دانوم خداوند بکسی قلم داده لاکن عقل نداده و بکسی عقل داده خو قلم نداره . هر کسی که قلم داره و عقل داره و آرام میشینه خدا قلمیشه میده میده بسازه و عقلیشه ام از پیشیش بگیره که سوچه پاگل شوه . از نویشتای جانداریتان یک عالمی خدا جان تشکر .

    • خدمت آقای سرپلی که تازه و بعد از یک غیبت طولانی به جلسات این تارنما پیوسته سلام و احترام تقدیم است و امیدوارم که از گزند روزگار در امان پروردگار متعال باشند و در عین حال خدمت همه عزیزانیکه در این تارنما به نحوی از انواع قلم میزنند عرض ادب و احترام.

      قابل یاد آوریست که بنده نیز لایق القاب بزرگ، بزرگ نمیباشم. سواد و دانش انسانها نسبیست و هیچ فردی ادعا نمیتواند که همه چیز دان یا بقول معروف بحرالعلوم است. همواره پناه میبرم به خداوند بزرگ از شر عفریت غرور و کبر که پُشت شیطان را به خاک مالید و او را پست و ذلیل کرده و از عرش بیرون نمود.

      بنده به علت نزدیک شدن امتحانات آخر سمستر نخواهم توانست زود، زود به این دریچه "کله کشک" کنم اما بعد از ختم امتحانات انشاا... در یک گوشه ی از مجلس مزاحم تان خواهم شد.

      متأسفانه چند روزیست که کابل پرس? پیام های بنده را قبل از نشر، میبلعد و هیچ معلوم نیست که پیام هایم به کجا میروند؟

      (این پیام به علت مشکلات فنئ کابل پرس، برای چندمین بار فرستاده میشود امید اینبار اقبال نشر یابد)

      مسلم است که دین اسلام برای نشان دادن حقانیت خویش، نیازی به دیندار یا بی دین بودن دانشمندانی چون انشتین ندارد. بشر اختیار دارد تا اسلام را بپذیرد یا نپذیرد و در این راه هیچ نوع جبر و فشاری از جانب اسلام بر آنها وارد نمیگردد.

      بحث دیندار بودن یا بی دین بودن آلبرت انشتین، یک بحث کاملاً جانبیست. اگر دانشمندی همچو انشتین کدام روزی بخواهد (میخواست) از خوبی های یک دین (خصوصاً اسلام) صحبت کند، نظر به دشمنئ عمیق و آشکار ماتریالیزم با اسلام، همان روز، روز آخر عمرش میگردد (میگردید).

      دانشمندی که در قرن بیست و یکم نتواند راجع به مضرات گلوبل وارمینگ و سایر مسائل بسیار عام، از تجارب و پژوهش های خویش علناً صحبت کند پس چگونه میتواند از حقانیت اسلام و قرآن چیزی بر زبان آورد؟!

      یقیناً هیچ فرد دانشمند و نخبه ی دوست ندارد تا خود یا اعضای خانواده اش به شکل مرموز و فجیعی به قتل برسند و فلهذا سکوت را ترجیح میدهد بر گفتن حقایق. بطور مثال اگر نظری بیاندازیم بر زندگئ خصوصئ داکتر عبدالقدیر (پدر اتومئ پاکستان)، خواهیم دانست که غرب و صهیونیزم و در کل آدمخواران ِ ماتریالیست، برای رسیدن به اهداف خود، به هر عمل پست و دون دست میزنند تا از علنی شدن حقایقیکه برای بقای آنها مضر است، جلوگیری کنند.

      اگر قرار باشد نامه ها، اسناد و مدارک بجا مانده از آلبرت انشتین بررسی و ارزیابی گردد پس باید نامۀ آخر او را عنوانئ آیت الله بروجردی نیز بی طرفانه بررسی و قضاوت کرد.

      جمله ی بسیار مشهور از آلبرت انشتین نقل گردیده مبنی بر اینکه، "علم بدون دین لنگ و دین بدون علم کور است". حال اگر قرار باشد آلبرت انشتین را بی دین و بی خدا بپنداریم، پس باید نخست از همه ثابت سازیم که او هیچگونه دغدغۀ دینی نداشته و در عمرش گاهی به نفع دین و دینمداری حرفی نزده است.

      همانطوری که آتییست ها (بی خدایان) ادعا دارند، ایشان بی دین بوده است، دینمداران نیز به همان شدت مدعی هستند که ایشان دغدغه های شدید دینی داشته است.

      ماجرای رد و بدل شدن نامه ها میان او و مرحوم آیت الله بروجردی مسئله ی نیست که به آسانی از کنار آن گذشت، همچنانکه آتییست ها پافشاری میکنند که نامه های وی که حاوئ جملات ضد دین ، عقیده و متافزیک بوده و عنوانئ بعضی از مخاطبین و هم دوره های وی نوشته شده، حقیقت دارند.

      بسیار دشوار و مشکل خواهد بود تشخیص اینکه دانشمندان واقعی در دنیا چه نظری دارند پیرامون دین مبین اسلام. این بخاطریست که در شرایط کنونی دشمنان انسانیت، صداقت، صلح، آرامش، عدالت و ... هرگز نمیخواهند تا حقایق در مورد همچو مسائل حیاتی و مهم بر همگان آشکار و هویدا گردد. فراعنه ی عصر ما توسط هزار و یک شیوه ی شیطانی و بطور شبانه روزی مصروف این هستند که حقایق هرگز بطور واقعئ آن به سمع و نظر جمعیت دنیا نرسد و در این راستا آنها از مطبوعات و رسانه های اجیر و مزدور که اکثراً بخشی از ملکیت خود آنهاست استفاده ی اعظمی را میبرند. مردم عام جهان نیز تمام و یا اکثریت مطلق اخبار را از طریق همین رسانه های اطلاعات جمعی میشنوند و یا میبینند.

      اینرا همه و از همه مهمتر گردانندگان کاپیتالیزم / ماتریالیزم میدانند که معتقد یا اقلاً علاقه مند بودن افراد دانشمند، شهیر و پر آوازه ی چون آلبرت انشتین به دین و خصوصاً دین مبین اسلام، میتواند اساس مکتب ماتریالیزم را از اساس دگرگون و تخریب نماید.

      فلهذا، این قدرت ها که تمام رسانه ها و مطبوعات جهان را نیز در اختیار دارند، با انواع و اقسام دغل بازی ها هرگز اجازه نمیدهند تا حقایق معمولی مثلاً در مورد نتایج زیانبار گرم شدن کرۀ زمین به گوش مردم برسد چه رسد به حقایقی آنچنانی، مهمتر و اساسی که اگر به سمع مردم جهان برسد، جهان را از ریشه دگرگون خواهد کرد.

      بار ها دانشمندان در کشور های به اصطلاح متمدن و آزاد، شکایت کرده اند که دولت های مطبوع آنها نتایج تحقیق و پژوهش ها را سانسور میکنند. اما "گوش سخن شنو کجا، دیدۀ اعتبار کو؟"

      اینها حتی نتوانستند تغیر عقیده ی یک خواننده / هنرمند (مایکل جکسن) را تحمل کنند و او را به شکل مرموزی از بین بردند چرا که دوست داران هنر و صدای او در جریان کنسرتی که قرار بود چند هفته پس از مرگ نابهنگامش در چندین شهر بزرگ دنیا برگزار شود، بدون شک از اعلان احتمالئ این خبر توسط خود وی منقلب و دگرگون میشدند. بنده یقین دارم که شیطان صفتان عصر کنونی از این میترسیدند که مایکل جکسن علناً مسلمان شدنش را در حضور علاقه مندان خود اعلان نموده و تیر خلاص را بر سینه ی آنها بزند، که واقعاً نیز نتایج بسیار ناگواری برای اسلام ستیزان جهان میتوانست داشته باشد.

      پس در آخر نتیجه میگیریم، مردمانیکه برای چور و چپاول منابع طبیعئ سایر کشور ها بتوانند حوادث نظیر یازدهم سپتامبر را خلق کنند، به آسانی میتوانند از زبان دانشمندانی چون انشتین چند جمله و شعار را مبنی بر غلط یا صحیح بودن فلان خط فکری ویا مکتب ساخته و به دنیا تقدیم کنند.

      برای انسان نما های ماتریالیست، که خدا نمیشناسند و تمام هست و نیست شان را همین دنیا تشکیل میدهد، هیچ جنایتی مشکل نیست ویا به عبارۀ دیگر هر چیزی ممکن است از آنها سر بزند و از آنجاییکه دشمنئ عمیق و کهنه ی با دین مبین اسلام دارند، بعید نیست که افراد سرشناس و دانشمندانیکه به اسلام گرایش پیدا کنند را ترور شخصیتی و فزیکی نمایند. و کسانیکه این اعمال را انجام دهند، بسیار به آسانی میتوانند حرف ها و آثار آن افراد را تحریف و یا بکلی محو کنند.

    • توفیق جان به سلامت باشید!

      از درگاه خداوند بزرگ و مهربان موفقیت تمام در امتحانات و همۀ امور و مرامهای نیک زندگی تان استعدا مینمایم.

    • درود

      جناب توفیق شما هر از چند گاهی آویزان مشدید به دامان اینشتین ، که گویاه ایشان هم دیندار بوده ، من با استناد به سخنان اینشتین به شما نشان دادم که اینطور نبوده است . بقیه سخنان شما مغلطه و حدس و گمان است . علت جنگ خاورمیانه هم دینی است . کشور اسرائیل بر اساس دین بنانهاده شده ، اینکه شما از سیاست های آمریکا ناراضی هستید ، بوش هم خواب عیسی مسیح دیده بود .بلیر هم که کاتولیک شد. در آمریکا بیخدایان در اکثر ایالت ها اجازه کاندید شدن برای پست های بالای حکومتی ندارند. اون سخن معروف اینشین هم در زمان نوجوانی بوده ، من هم یک زمان مثل شما مسلمان بودم و به امام زمان اعتقاد داشتم.

      شاد باشید

    • درود دوباره

      یک قسمت مهیم نوشته توفیق عزیز یادم رفت بود

      توفیق مینویسد:برای انسان نما های ماتریالیست، که خدا نمیشناسند و تمام هست و نیست شان را همین دنیا تشکیل میدهد، هیچ جنایتی مشکل نیست ویا به عبارۀ دیگر هر چیزی ممکن است از آنها سر بزند.

      بیبینید جناب توفیق بیخدایی آن نیست که فلان آخوند یا دینداران بصورت بیسیار مغرضانه تبلیغ میکنند . بیخدا به معنی به همه چیز نیست. یک بیخدا انسان گرا هم است. از نظر ما بیخدایان ، انسان یک بار زنده گی میکند و باید به این یک بار حیات ،بهترین معنا و مفهوم را بخشید و زنده گی خود و دیگران را بهتر کرد. مفهوم نهای زنده گی انسان، خوش وسعادتمند زنده گی کردن در این دنیا است و خدای پشت پرده وجود ندارد . این خداباوران است که به زنده گی این دنیا ارزش قایل نیست ، از نظر دینداران دنیای بعد از مرگ مهم تر است ،برای همین از روزیکه یک دیندار خوبی و بدی را مشناسد رو به قبله و منتظیر مرگ است، تا به آروزوهایش که هفتاد حوری و چند تا غلمان باشد برسد .

      شاد باشید

    • برادر عزیزم ناخدا غزنوی،

      آز آنجائیکه مشت نمونۀ خروار قرار دادن خردمندانه نبوده و عقده گرفتن نیز جائز نخواهد بود.

      باید بگویم که اعمال چن تندر و ویا ملای جاهل نمیتواند انعکاس دهندۀ ایمان و عقیدۀ بیشتر از بلیون مسلمان باشد.
      من منحیث یک انسان و مسلمان چنین تدریس شده و به عقیده هستم که:

      زمین گذرگاه موقت بسوی زندگی جاودانه معنویت برای ما به امانت سپرده شده و مسلمان نیکو آنست که جهان فانی را بهتر از آنچه دریافته، بجا و باقی بگذارد.

      و هیچکس مانع از زندگی خوب، مرفع، شرافتمندانه و آبرومندانه نیز نشده است نه خدا، نه دین و نه پیشوا.

      مسلمان و یا غیر مسلمان؛ اگر ما درین دنیای که هستیم و همه چیز را میبینیم و احساس مینمائیم، ناکام بمانیم از دنیای دیگر چه توقوع؟

      سرفراز باشید

    • درود از ماست

      قضاوت اینکه مفکورۀ کی مغلطه، گمان یا حدس است را میگذاریم به خواننده ها... آنهاییکه در دنیا بجز به مادیات نمی اندیشند و به ظاهر خود را عیسوی و یهودی معرفی کرده اند، به آسانی میتوانند سخنان افرادی چون انشتین را تحریف و سانسور نموده و عقایدش را بکلی وارونه جلوه دهند، همانطوریکه از دانشمندان زندۀ فعلی را میکنند.... و در بالا مثال هایش را به اندازۀ کافی ذکر نموده ام که نیازی به تکرار نویسی نیست...

      ثانیاً بنده معتقد هستم اسرائیل و کشور های مطرح غربی هرگز پیرو دین خالص حضرات موسی و عیسی (ع) نیستند و برای این حرفم دلیل نیز دارم و آن مخالفت گروه های معتدد یهودی و عیسویست با تشکیلات صهیونیستی تحت نام حکومت یهودی در اسرائیل و در عین حال گروه های متعدد عیسوی نیز دیندارئ ظاهری عالی جنابان هریک بوش و برون و ... را واضحاً رد میکنند و در این زمینه دلایل منطقی نیز دارند... و از همه مهمتر اعمال این حکومت های به ظاهر دینی، معرف اصلیت و باطن آنهاست.

      اینکه شما در گذشته چه بوده اید و حال چه هستید برای مسلمین، اسلام و آفریدگار جهان هرگز اهمیتی ندارد، ابلیس نیز روزگاری سرتاج عابدان و زاهدان در عرش بود...

      بنده شب ها و روز های زیادی در مجالس امثال شما در کابل شرکت کرده ام که از تمام وجود مبارک شان پوچ گرایی و نیهیلیسم میبارید... تمام سرمایه ی زندگییشان خواندن کتاب هائ بود از فلاسفه ی پوچ گرا که دنیا را هیچ و پوچ معرفی کرده و زندگی کردن را بیهوده ترین عمل بشر دانسته اند... جالب است بدانید که اخیراً یکی از آن به اصطلاح روشنفکران پوچ گرا، دست به خود کشی زده ولی باقی ماندۀ دوستانش از فرط بزدلی تا هنوز بدون هدف و مقصدی شب ها را روز و روز ها را شب میکنند... و آنها را بنده چند بار به شوخی گفته ام که شما حتی جرئت خودکشی را نداشته و تنها سفسطه بافی و لاف زدن بلد هستید...

      بدرود

    • مشکل شما اینه که رادیو قم زیاد گوش می دهید !

      اینکه شما چه فکر میکنید اصلا مهیم نیست ، من فاکت های تاریخی را برای شما نوشتم ! شما اصلا فکر کن حوادث طبیعی که در کشور های اسلامی اتفاق میفته کار صهیونیست و استکباری جهانی است. مثل که احمدی نژاد که گفته بود آمریکا میخواهد از ظهور امام تهی چاه جلوگیری کند .

      انتهار هم عادت پست مسلمانان است ، برای اینکه این جهان برای شان ارزش ندارد .

      هر روز برادران مسلمانیت بخواطر رفتن به بهشت یا فاحشه خانه اسلامی خود و صد ها تن بیگناهان دیگر را بکام مرگ میکشاند یادیت رفته ، چسپیدی بیک تن که معلوم نیست که بوده و چه بوده .

      ما به این جهان ارج میگذاریم برای اینکه میدانیم جهانی دیگر، بهشت و دوزخ ننگین و موهوم در کار نیست .

    • دوست گرامی آقای الف!

      بحثی را که شما آغاز کرده بودید میتوانست با آرامش و منطق به استقامت مثبتی برده شود.من وقتی که پیام های آخری تانرا مطالعه نمودم ،این امیدواری برای من پیدا شد که ما میتوانیم بدور از طعنه و کنایه ،بدور از خشم و احساسات و یا کینه ،حرفهای ما را برای همدیگر بگوئیم.متاسفانه ظهور ناگهانی یکی از افراد شناخته شده و بیمار،همراه با نظریات وتحقیقات سه ماهه شان در مورد یکی از نوشته های من که شاید در هنگام حج به مطالعه سایر دوستان وهابی خود به شمول خادم حرمین شریفین نیز رسانیده باشند،مسیر گفتگو را به سمت نادرست آن که همانا طعنه و دشنام و لعب باشد سوق داد.نتیجه نهایی ،آن میتواند باشد که شعله های خشم و خشونت بار دیگر در این سایت بلند گردد.وتر و خشک را بسوزاند.حتی ممکن است مقدسات مسلمانان بار دیگر مورد هجومی از اهانات قرار بگیرد.من واقعآاز این بابت متاسف میباشم.اگر هر مدافع دین اسلام مثل شما و یا آقای موحد میبود ،مقدسات دینی تان هر روز مورد اهانت قرار نمیگرفت.در جریان گفتگو، ما چیز های خوبی از همدیگر می آموختیم.

      با استفاده از لحظات فراغت امروزی،میخواستم مطلبی را برایتان بنویسم،اما با مطالعه نوشته های انحرافی آقای خلیل الله انصاری، که اینبار نوشته هایشان بدون کمک و اصلاح اشتباهات شان توسط عثمان جان انصاری بود،مرا بدان واداشت تا نخست خدمت ایشان پاسخی تحریر نمایم.متاسفانه نتوانستم به تصمیمم که نوشتن برای شما بود جامه عمل بپوشانم.اینکار را البته در فرصت بعدی خواهم نمود.

      دوست گرامی از بیگ بانگ یاد کرده اید.اگر نظرتانرا کمی در این باره نیزاشکارا تر سازید.خیلی خوشحال خواهم شد. در مورد کوه ها و میخ زمین و آسمان ها از نگاه قران من نیز برایتان چیزی خواهم نوشت.تا آنزمان موفق و صحتمند باشید.

    • چه تفاوتی دارد که بنده به رادیو قم گوش بدهم و شما به رادیو بی بی سی؟ "دو پانزده یک سی"...

      انتحار و کشتار خود یا سایر بیگناهان از نظر اسلام ناب محمدی (ص) شدیداً محکوم و مردود است (آیه 32 از سورۀ مائده). اینکه بعضی ها به ظاهر مسلمان و در واقع از جاهلان مرکب، اینکار را تحت نام اسلام و قرآن انجام میدهند کاملاً به این میماند که ارباب به اصطلاح روشنفکران جهان (جلالمتآب بوش پسر، جانشین وفادار و خوش خط و خال ایشان به همرای سایر همرزمان محترم آنها در اتحادیه ی اروپا و کشور های اقیانوسیه) تحت لوای حقوق بشر، انسانیت، مردم سالاری، و هزاران دروغ دیگر دست به کشتار میلیون ها انسان میزنند و خواهند زد. و این در حالیست اکثریت مطلق مردم به اصطلاح متمدن و روشنفکر که دغدغه های دینی نیز ندارند و عملاً نیز مذهب نام نهاد خود را تمرین نمیکنند، در بلاد غربی از این تجاوزات، بی عدالتی ها و چورو چپاول ها حمایت میکنند ویا لااقل با سکوت خود زمینه را برای چور و چپاول بیشتر آماده میسازند.

      حرف های انتقادئ شما از نسخه های غربئ اسلام (وهابیت و بهائیت) راه را برای تاخت و تاز به مکتب شما (بی خدایی) به شکل واضح هموار میسازد، بدینگونه که اگر کدام روزی یک بی خدا و از همفکران جناب عالی، دست به کدام جنایتی زد (همانطوریکه همیشه اینچنین بوده) دیگران نیز چشم و گوش را مانند شما بسته نموده و تا میتوانند دشنام های ناب (مانند گفتار خودتان) نثار تان کنند.

      شفیق سحر که اخیراً در کابل خودکشی کرد، از بیخدایان بیرقی بود. بنده هرچند با ایشان شخصاً بحث نکرده ام اما با اکثریت دوستان و همکاسه های ایشان شب های معتددی را میزبان بحث های دین و بی دینی بوده ام. 

      بی خدایی و پوچ گرایی محور اصلئ افکار آنها را تشکیل میدهد که شما نیز ظاهراً جزء همان گروه هستید.

      من با تجزیه و تحلیل اعمال به اصطلاح مسلمانانیکه با تابعیت از نسخۀ غربئ اسلام (وهابیت و بهائیت) دست به انتحار و انفجار میزنند، از یک طرف و افکار و عقاید گروه بی خدایان از طرف دیگر به این نتیجه رسیده ام که شما با آنها "دو روی یک سکه هستید".

      آنها برای بهشتی که توسط مولوی های انگریز، به آنها وعده داده میشود دست به حذف فزیکئ دیگران زده تا باشد که غول کاپیتالیزم به اهداف شوم خود برسد، ولی شما با فریبی که از یک مشت حرف مفت فلاسفه ی انگریز و فرنگی (اکثراً یهودی الاصل) خورده اید، خوراک فکرئ ماشین کاپیتالیزم را در آینده تضمین مینمایید.

      پس نتیجه روشن و واضح است، شما در کنار سایر پیاده نظام های کاپیتالیزم (وهابیت و ...) آب را به همان آسیابی میریزید که فلاسفۀ غربی مستقیم و غیر مستقیم به شما دیکته نمایند.

      مغز آنها را به شکل مذهبئ آن و مغز شما را به طرز فلسفئ آن شسته اند.

      پس نتیجه میگیریم که همیشه "دو 15 یک 30" است.

       

    • بسم الله نام خدا :

      بسیار عالی فرمودند که در اسلام خود انفجاری حتی حرام است و این کسانی که خود را منفلق میکنند , به نام اسلام و یا به نام مملکت و یا ه برای رفتن به بهشت , چه فرق میکند , در اخر ما میفهمیم که از کم زوری این کار را کرده اند برای نجات خود و مردم خود , اخر دشمن بسیار قوی است , ساز و سامان جنگی زیاد دارد نفری جنگی بسیار دارد , خو بدست همین مسلمان ها و یا افغان ها هیچ هم نیست . و برای نجات وطن و وطندار خود و هم چنان برا صرفه جویی از کارتوس و تفنگ و بمب های دستی , به خود بمب را بسته به قعر دشمن میروند و همو خود را میکشن و چند تا کفار را هم میکشند . این کاری بدی نیست , در جنگ همه کار ها حلال است . مگر امریکایی ها در مابین جنگ حلوا بخش میکنند ؟ نی بابا شلغم هم نمیدهند به کسی .

    • نصیر اله بابر از ای اس ای حمل گرفته و اعجوبهء بنام اطلس زایید که بر همگان مبارک باشد.

    • بسم الله نام خدا :

      حق بین خانه !

      شما با حرف زدن خود معلوم ساختید که در مشکلات سیاسی خاصی قرار دارید . یا احزاب سیاسی شما از صحنه سیاسی خارج شده است ویا شما اقلیت مزهبی و یا زبانی در افغانستان هستید شما با این اخلاق که دارید هیچ فایده برای افغانستان رسانیده نمیتوانید . خود شما افغانها به دولت پاکستان گفته بودید که بابر را وزیر جنگ بسازد . از اینها گذشته بابر مگر به افغانستان کابل امده بود و از کمونیستهای ناراض قوای جنگی درست نموده به مقابل دولت مرکزی افغانستان فرستاده بود و یا است در زمان نجیب و یا به مقابل کرزی ؟ . مگر در شب هیلی کوپتر ها را خود شما افغانها گرفته به پاکستان فرار ننموده بودید؟ . شما میدانید خرچه پانی شهواز تنی کمونیست را با حزب غورزنگش کی میدهد ؟ خرچه پانی انتخابات او را کی داده است ؟ . شما مردم به زور پای پاکستان را به کشور خود کشیدید مانند پای انگریز مانند روسها . حالا نشسته اید بسر سر خود میزنید و واویلاه میکند . احزاب چپ سیاسی شما به اروپا عشق میکند و غیرت مند ترین و جنگجو ترین شما به قومانده خارجی ها است . درد داره نی ؟ باز هم تشکر از پاکستان که از ترس او امریکا مازو قدم راه میره در اطراف افغانستان اگر نی خوردن افغانستان برای امریکا 24 ساعت وقت نمیبره . سلامونه

    • بسم الله نام خدا .

      من در وب سرف میکردم که به کابل پرس? برخوردم . نام شما حق بین است ول توحین میکنید .

    • اتلاس جان، ببخشید که نظر شما برای من و امثالم قناعت بخش نبوده و در بسا موارد هماهنگی با مرام و هدف مورد نظر شخص خود تان نیز ندارد:

      جان فدائی در مقابل ظلم و استبداد، صرف نظر از درجۀ شهادت، بیشک یک عمل قابل افتخار و مورد قبول خواهد بود ولی انتحارات امروز عمدتاً دامنگیر بیگناهان شده و دسیسه سازان ارتجاع داخلی و خارجی با شستشوی مغزی، نواجوانان ما را منحیث خطرناک ترین اسلحه برای بمقصد رسیدن آرمان های سیاسی و فردی، زیر نام جهاد و دفاع از اسلام و وطن، راهی جهنم نموه و جان هزاران بیگناهی دیگری را هلاک مینمایند و صرفاً بخاطر تفرقه و نفاق افگنی حتی از ارسال چنین انتحاریها در مساجد برادران سنی یا شیعه و از بین بردن مسلمانان نیز دریغی ندارند.
      حالا من این گونه اعمال را غیر انسانی و غیر اسلامی شمرده و با شدت تمام تقبیح مینمایم و آنرا پست تیرن حرکت بزدلانه میپندارم.

      باعرض ادب و احترامات،

    • سلام نام خدا !

      برادر تو همو گپ های تلویزیونی را به ما میگی و یا زیر اثر بچه های افغانهای که در اروپا به دنیا امده اند شده ایی و یا به دنباله رویی شکست خورده های احزاب چپی افغانستان رفته ایی . پدری که اولاد خود را بمب بسته میکند برای نابودی دشمنان مملکت شما مگر شست و شور مغزی از طرف کی شده است ؟ . مگر ملا عمر امیر المونین صاحب جادو گر است مانند داکتر های دماغ شما واری . یا تولی مشری طالبی چه قدر قدرت علمی باید داشته باشد تا یک نفر را از بیخ و بن به نفع پاکستان و یا سعودی عرب حاظر به خود انفلاقی کند ؟ اکثر قوماندانانی طالب حتی الف ب را هم نخوانده اند . ولی برای ازادی کشور خود بهتر از هزار تا تحصیل یافته عمل میکند . و اگر تمام مردم افغانستان به کشور خود احترام میداشتند و قیمت خون های که پدران شان در گذشته برای افغانستان رختانده بودند میدانستند . امروز بر اثر حمله به اصطلاح شما انتهاری چند نفر رهگذزی که همیشه مثل مرغابی واری اب را تا بجلک پای خود نگهه داشته اند . در بازار نمیمرد . کشته شدن و کشتن در هر حالتی هیچ درجه نزد الله و تعالی ندارد . جز مردن انسان به مرگ سیده ساده . این اصول دنیایی را ما انسان ها مانند زنجیر به گردن خود انداخته ایم و نام قوانین را به انها داده ایم . از راهی خدا هیچکس گم نمیشه . برو بابا جان پشت کار و بار غریبیت .

    • دوست عزیز اقای حقبین ! وقتی نصیرالله بابر حامله بود چند کنیزی و نوکراصیلی داشت که به شادمانی ، پیشوازی و پایوازی نوزاد ، گاهی سر به در میزدند و گاهی بدروازه که خورشید را هم ماتم زده کرده بودند . چنان اشتیاق دیدارش داشتند که میثاق بسته بودند هنگامی طفل بدنیا بیآید ، زچه داری کنند ، روزه باشند وروی هرکس و ناکس را الی به ثمر رسیدن نونهال آرزوی شان نبینند . یکتعداد بیالوژی دانان غیرتی در بخش شانه سرک شناسی که دیپلومی از دیوبند گرفته اند ، با تابیدن گوشۀ بروت بی غیرتی بخاطر گل روی نوزاد ، چارغوک کنان گاهی سیب دزدی می روند و گاهی هم منطق پویی تا قدر نوزاد شانرا دیگران بدانند !

      اصیلان ملتانی و پنجابی با تولد خجسته و فرخنده این عجوبه به آرزوی دل رسیده ، چنان مستغرق ومدهوش و روزه دارند که سور اسرافیل را توان و یارایی نیست ایشان را بیدار کند تا بچشم سر ببینند که این نوزاد جهنده ازنطفۀ کران و کوران ، چنان عیسی گونه در گهوارۀ دبستان انتحار وانفلاق لب به ستایش و پیرایش خداوندگار ، پرورشگاه و ادبگاه خود گشوده که لبان بسته و خفته را وادار به سخن گفتن نموده است . یکتعداد دیگر که تا هنوز مصروف تکمیل نمودن معلومات خود در بخش شانه سرک شناسی اند ، آهنگ صدای این نو زاد را نشنیده اند و با مبارک بادی تان چنان نوای خوشی بگوشهای شان دمیده اید که شمله ها برافراشته اند و دهل دوسره را ترنگ تر و سُرتر کرده ، شروع به مالش و پالش نمودن کاکل ها نموده اند .

      آرزو دارم خداوند به این نوزاد رحمت خود را دریغ نفرماید تا با درایت خدا داد ، عقل سلیم ، زبان گویا و سرشت همیشگی مشتی بکوبد به دهان آنهایی که قدر جایگاه اصلی و عنایت سرور و سالار فراموش کرده اند و شبانه ها آرزوی خوان سرداری از بوریای دیگران دارند .

    • مزاری خانه !

      اگر از توحین نمودن دست بردارید با شما صحبت نمودن بی نتیجه نخواهد بود . باز هم تاسف بر این که از شهر مزار جایکه شخصیت های علمی و سیاسی برخاسته است و خاک ان واقعاء نابغه ساز است انسان های مانند شما در فحاشی مشغول است . من جوابی برای شما ندارم . شما میتوانید مستقیماء به من فحش بدهید .

    • درود

      توفیق عزیز مستند حرف بزن ، فیرهای هوایی در استدلال های شما زیاد است .

      نسخه غربی اسلام یعنی چه !؟ وهابیت باهمین اندیشه ی امروز انسان کش خود که شیعه را کافر، مشرک و رافضی میداند ، 210 سال پیش که نه غرب در منطقه بود و نه آمریکا ،( آن زمان ترک های عثمانی حرف اول را در منطقه میزد )یعنی 1801 میلادی شهر کربلا را با خاک یکسان کرد و هزاران نفر برادران مسلمان شیعه خود بنام مشرک قتل عام کرد و گوری حسین تشنه لب را ویران . کجای این غربی است ؟ در رابطه به بهائی هم شما اشتباه میکنید .
      شما به حول و قویه الهی هرآن چه را که صرف نداشت، غربی و آمریکایی میپیندارید.

      در رابطه به آن عزیز از دست رفته من هیچ گونه اظهار نظر نمیکنم چون شناخت از ایشان ندارم ، علت خودکشی ایشان ممکین است به دلایل مختلیف بوده باشد . چند ماه پیش دروازه بان تیم ملی آلمان، که مسیحی هم بود، به دلیل بیماری دیپریشن خود کشی کرد .اینکه بگوییم علت خودکشی ایشان به دلیل بیخدایی بوده بسیار کوته بینانه و مغرضانه است.

      باز هم تکرار میکنم بیخدایی به معنی بی همه چیز نیست . بیخدایان اکثرا سیکولار اومانیست هستند.
      http://en.wikipedia.org/wiki/S...

      اعتقاد به خدا بیشتر به دانش انسان ارتباط دارد ، در نظر سنجی که در سال 1998 م در آمریکای بین دانشمندان انجام شد نشان داد ، تنها 7% دانشمندان برجسته به خدای شخصی مثل خدای ادیان ابراهیمی باورد دارند.

      Nature, 394(6691):313, 23 July 1998

      "Leading Scientists Still Reject God"

      A recent survey of members of the National Academy of Sciences showed that 72% are outright atheists, 21% are agnostic and only 7% admit to belief in a personal God.

      Survey answers among "greater" scientists

      Belief in personal God 1998

      Personal belief 7.0 %

      Personal disbelief 72.2%

      Doubt or agnosticism 20.8%

      .....

      Belief in human immortality 1998

      Personal belief 7.9 %

      Personal disbelief 76.7%

      Doubt or agnosticism 23.3%

      .....

      leading Sientist :

      atheists 72%

      agnostic 21%

      belief in God 7%

      http://blogs.mit.edu/CS/blogs/...

      امپریالیزم غربی هم به بیخدایان مربوط نیست ، اولین کسانی که از سیاست خاینانه غرب اعتراض میکند و کرده است بیخدایان و انسان گرایان بوده و خواهد بود .

      شاد باشید

    • بی خدایان عزیزیکه زمینی فیر میکنند، فعلاً همین چند پیوند را بخوانند تا بنده از امتحانات فارغ گردم و خدمت تان برسم. گفته اند، "یار زنده صحبت باقی"

      پیوند اول

      پیوند دوم

      پیوند سوم

      حال شاید بگویید که اینها بخش تیورئ توطئه علیه کشور دوست (!) بریتانیای کبیر است. و جواب بنده برای فعلاً این است که:

      چو نیست اهل قناعت نمیشود قانع

      بهانه جو کجا بی بهانه میماند؟

      تا یک وقت دیگر در امان همان طبیعت تان باشید

    • عجب منابع قابل اعتماد را لنک دادی ! درامه جالبی است ، من همین کتاب که شما لنک دادی را به زبان آلمانی یافتم ، ترک های مسلمان نوشته است . در مقدمه این کتاب ( خاطرات جاسوس انگیلیس) به زبانی آلمانی ، شیعه را فرقه جعلی وساخته یهود دا نسته است ، متن آلمانی چنین است :

      Der erste Jude, der zum ersten Mal die Zwietracht stiftete, um den Islam innerlich zu zerstören, war Abdullah bin Sebe aus Jemen . Er grüdete die Sekte Schiismus gegen die Angänger der Sunna , die rechten Muslime . Die Juden , die is jedem Jahrhundert als schiitesche Gelehrte ershienen, verstärkten diese Sekte. Die Schaden, welche diese Juden dem Islam angerichtet hatten , sind in Büchern namens Hayanet-ül-yehud das von dem verlag Mektebet-üs-sahabet-il-Islamiyye in Kuweit und Er-redsch-lus-sanem , das in Beirut veröffentlich wurden , erläutert worden .

      ترجمه : اولین یهود که برای بار اول آتش نفاق را بین مسلمانان در داد ، تا اسلام را از داخل نابود کند ،عبدالله بن سیبی اهل یمن بود . او ( عبدالله بن سیبی) فرقه شیعه گری را بر ضد اهل سنت یعنی مسلمانان واقعی بنا نهاد . یهودیان در هر سده که بنام پیشوایان شیعه ظاهر میشدند، این فرقه را گستریش دادند . زیان های که این یهودیان بر دین اسلام وارد کرده اند ، کتاب بنام خیانت الیهود و مکتبت الصحابت الاسلامیه در کویت و الریجلوالصنیم در بیروت بچاب رسیده است .

      http://www.maktabah.org/index....

      نوت: اگر کدام اشتباه در ترجمه رخ داده باشد ، با بزرگواری تان بیبخشید .

      بیچاره یهودیان ! سوال که پیش می آید این است آیا واقعا این افشاگری ها در در مجله اشپیگیل صورت گرفته یا نه ؟ به منابع مسلمانان نمیشه اعتماد کرد . ریفیرینس هم نداده این دوستان مسلمان . معمولا پایان هر کتاب و یا در لابلای آن ریفرینس ها را هم ذکر مکنند . پس معلوم میشه که به حول و قویه الهی باز یک جعل دیگر از طرف سربازان اسلام . من هر چه کوشیدم منبع مستقیل نیافتم .

      منتظیر منبع غیر اسلامی هستیم .

  • هموطن عزیز !

    اخلاق خوب قابل تحسین است، دفاع از عقیدهء تان نیز. میخواهم نظراتم را در مورد نوشتهء شما بیان دارم که خدا کند آزرده نشوید.

    توجیه دین همیش مورد توجه دینداران بوده است. برایم بگویید از کلام کتابهای آسمانی در کشف این حقیقت چقدر استفاده صورت گرفته است؟

    موضوع دیگر اینکه در بسا موارد ما از فلسفه و دیدگاه های سایر فرهنگ ها و تمدن ها بیخبر میباشیم. زمانی یک کسی ادعا داشت که موضوع اتوم اولین بار توسط قران و دین اسلام بیان شده است. آن عزیز نمیدانست که عالم یونانی حد اقل 800 سال قبل از اسلام گفته بود که اجسام و اشیا از اتوم ساخته شده اند. حتی امروز این نظر که اولین بار در قران از اتوم ذکر شده است قویاً مورد قبول است. این هفت آسمان گفتن شما نیز پیشینهء دارد.

    دین اساس علمی ندارد. دین را با علم توجیه کردن ره به جایی نمیبرد.

    مثلاً چگونه میتوانیم با علم معراج پیامبر اسلام و یا غایب شدن حضرت مسیح را توجیه کنیم؟ در این مورد یک قصهء جالب برایتان میکنم:

    یکبار فرصت دست داد و ساعاتی چند در مصاحبت اهل دل و اهل معرفتی گذراندیم. آن دوست در امریکا میزید و تکسی دارد. در خلال گفت و شنود روی دین و سیاست و اینطور چیز ها یکبار گفت: "روزی دو مسیحی مذهب در تکسی نشستند و نامم را پرسیدند همینکه دانستند من مسلمانم شروغ کردند به جرو بحث و حق دانستن مسیحیت و رد اسلام. بالاخره یکی از آنها گفت آنچه در اسلام است با عقل جور نمییاید و معراج حضرت محمد را مثال آورد و من به خنده برایشان گفتم واقعیت اینست که هیچ دینی با محاسبات علمی جور در نمییاید و اضافه کردم که چگونه ممکن است که مسیح در حالی که مصلوب باشد به آسمان پرواز کند ولی محمد با تن سالم نتواند؟ اینکه این دو مورد درست است و یا نیست روی آن بحث نمیکنم.

  • محترمین
    تکنالوژی امروز در آن عصر نبود.و ‍پیامبر اسلام بدون دست رسی به کدام وسایل چنین ابلاغ را داشتن.خواننده محترم خودت ګفته میتوانی که چیزی به نام آسمان دارای طبقه و هر طبقه دارایی ماموریت میباشد.؟نخیرآیا ګفته میتوانی بالای بام چی است و دارای چند طبقه است و هر طبقه دارای ماموریت میباشد؟نخیر البته مواردی زیادی از قبیل ګردشت مهتاب، ستاره ګان آفتاب، سازش ابر ها، ګیاهان، تشکیل انسان در رحم وغیره را بدون تکناوژی سخن ګفته( این ها سخن انسان نیست.البته وحی بوده)که بشر امروز با مایکرسګوپ، تلسکوب یعنی ساینس و تکناوژی صحبت میدارند.خواننده محترم برای معلومات بیشتر به مطالعه اعجاز علمی قرآن دعوتت میدارم.با جستجو در ګوګل میتوانی دریافت بداری.خوب خواننده محترم اګر به اسلام باور نداری.میتوانی اسلام بیاوری.زیرا از مدت عمر هیچ انسانی اطلاعی ندارد

    خواهشمندم به همه دوستانت ارسال بداری

    تشکر

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس