صفحه نخست > دیدگاه > انديشه > فدراليزم در افغانستان

فدراليزم در افغانستان

نظر شما درباره ی فدرالیزم در افغانستان چيست؟/ آيا فدراليزم در افغانستان می تواند به عنوان روشی موثر و مثبت بکار آيد؟ / لطفا پاسخ ها را، در صورت امکان همراه با يک عکس منتشر نشده از خود تا انتهای ماه حمل ايميل کرده و یا با ورود به بخش مدیریت کابل پرس، برای انتشار پیشنهاد کنید.
شنبه 3 آپریل 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس? تصميم گرفته تا هر از چند گاهی، بحث هایی را به شکل عمومی میان اهالی قلم به راه اندازد. اين بحث ها در حوزه های مختلف، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خواهد بود. از شما خواهشمندیم با پاسخ به پرسش های مربوط ، در بحث شرکت کنید.

لطفا پاسخ ها را، در صورت امکان همراه با يک عکس منتشر نشده از خود تا انتهای ماه حمل ايميل کرده و یا با ورود به بخش مدیریت کابل پرس، برای انتشار پیشنهاد کنید.

با احترام

سردبیر

فدرالیزم در افغانستان

يک: نظر شما درباره ی فدرالیزم در افغانستان چيست؟

دو: آيا فدراليزم در افغانستان می تواند به عنوان روشی موثر و مثبت بکار آيد؟

سه: اگر طرفدار سیستم فدرال در افغانستان هستید، با توجه به شرایط، چه راهکارهایی برای ايجاد چنين سیستمی لازم است؟

چهار: اگر طرفدار سیستم فدرال در افغانستان هستید، تقسیم بندی های هر بخش از کشور فدرال باید به چه اساسی صورت گيرد؟ آيا اين تقسیم بندی ها باید بر اساس ولایت باشد، بر اساس زبان، نژاد و مذهب و یا تقسیم بندی ديگر؟

پنج: اگر طرفدار سیستم فدرال در افغانستان هستید، تقسیم بندی های اداری و شمولیت قانون در کشور باید به چه شکلی باشد؟

شش: اختيارات بخش های فدرال، تا چه اندازه باید باشد؟

هفت: چه موانعی بر سر ايجاد سیستم فدرال در افغانستان وجود دارد؟

هشت: در صورتی که مخالف سیستم فدرال در افغانستان می باشید، سیستمی که به نظر شما در افغانستان کاراست چيست؟

نه: آيا مشکلات و نارسایی ها در افغانستان با تغيير سیستم حل خواهد شد؟

نظرات و دیدگاه های ارایه شده درباره ی فدرالیزم در افغانستان


فدرالیزم از حرف تا عمل

دوستانی که با گزینۀ فدرالیزم رای مثبت دارند جامعۀ افغانستان را باید زیادتر از طرح های فدرالی و تمرکز زدایی به دیموکراسی و وحدت ملی که اخیرا بر ضد آن توسط باند های فایشستی پشتون و تاجیک وسیعا دامن زده شده فکر کنند و بدانند که نسبت عدم سواد کافی و ریخت ایتنیکی زون ها و نواحی گزینش هر الترنیتیفی به جای حکومت مقتدر مرکزی، وضیعت را پیچیده تر از هر وقت دیگر میسازد و بخاطر تنظیم ها، گروپ های مسلح و باند های مافیای مواد مخدره امنیت بیش از پیش مختل و زمینه رکود انکشاف و توسعه مهیا میگردد.

شنبه 15 مه 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


گزینه مناسب برای افغانستان

فدرالیسم یا تمرکز زدائی؟

نظامهای متمرکزدرافغانستان درطول وعرض موجودیت خود فقط سیادت وزعامت سیاسی پشتونها را تسجیل کرده اند وتلاش ورزیده اند که این سیادت را نمادزعامت ملی تبلیغ نمایند. درون داده های نظامهای متمرکز درافغانستان درتمام عرصه های زندگی خشونت ریز و مصیبت برانگیز بوده است. گسترش تعصب وتفرق قومی، مذهبی وزبانی که دراشکال شکاف های عمیق اجتماعی و بحران های مهارناپذیر دهان گشوده اند قبل ازهمه چیز ریشه دررفتار وساختارنظامهای سیاسی متمرکزدارد که درمحورپشتونها چرخیده اند.

چهار شنبه 12 مه 2010, نويسنده: هادی ميران


فدراليزم در افغانستان

من فکر میکنم درشرایط بحرانی فعلی؛ مخالفت با فدرالیزم وتمرکز زدایی جز تداوم استبداد وسرکوب آرمانهای اقوام دربند کشیده افغانستان چیزی دیگری درپی نخواهد داشت واین خود درمرور زمان ثابت میشود که چنین سیاستی اندک اندک بر همه زمینه های اتحاد، همبستگی، همیاری ووفاق ملی آسیب جدی رسانده وملت رنج دیده کشور را بیش ازبیش شکننده خواهد ساخت.

دو شنبه 10 مه 2010, نويسنده: بصیرآهنگ



نظام فدرالی راه حل بحران کنونی درافغانستان

ایالت و یا فدرال ترکستان/ ایالت و یا فدرال قطغن/ ایالت و یا فدرال کوهستان/ ایالت و فدرال هزاره جات و یا غرجستان/ ایالت و فدرال شمال غرب/ ایالت و یا فدرال لوی قندهار/ ایالت و یا فدرال لوی مشرقی/ ایالت و فدرال لوی پکتیا

يكشنبه 9 مه 2010, نويسنده: محمد عوض نبی زا ده


فدراليزم در افغانستان

متاسفانه مفکوره ی نظام قبیله و آرزوی تداوم نظام قبیله ممکن است بزرگترین مانع ایجاد نظام فدرالی شود. وقتی بعضی از عناصر آگاه و خیرخواه از نظام فدرالی حرف می زنند، هستند عناصر عقب گرا و قبیله گرا که آن را باعث تجزیه ی افغانستان می دانند. اگر نظام فدرالی، سبب تجزیه ی یک مملک می بود، مملکت همسایه ی ما پاکستان، سال ها پیش به سرنوشت تجزیه مواجه می شد، و ممالک دیگر از این قبیل که به اساس اداره ی فدرالی اداره می شوند نه تنها معروض به تجزیه نشدند، بلکه به درجات عالی ترقی و تکامل رسیده اند.

جمعه 7 مه 2010, نويسنده: عبدالسمیع رفیع صافی


فدرالیزم در افغانستان فعلاَ جریان دارد و کار نمی کند

طرز اداری فعال در افغانستان نیاز به یک دولت مرکزی دموکراتیک دارد که در آن هر گروه مردمی به قرار بخش نفوس خود قدرت دارند. هیچ گروهی نباید از گروه دیگری امتیاز بیشتر داشته باشد و زنان باید بسوی در دست گرفتن نصف قدرت قدم بردارند.

يكشنبه 2 مه 2010, نويسنده: رضا جاوید


الگوی فدرال و تئوری دولت سازی در افغانستان

گروه های سیاسی بیشتر به ساده سازی بحران و عوامل آن پرداخته و اکثرا با تک عاملی پنداشتن بحران، عمدتا برنامه هایشان را با طرح نمونه های متفاوت از ساختار موجود بطور فارغدلانه مزین ساختند.

پنج شنبه 29 آوريل 2010, نويسنده: یعقوب ابراهیمی


فدرالیزم در افغانستان مثل یک بمب آماده انفجار است

فدرالیست های آن دوره – برخلاف فدرالیست های امروزی) مراد بسیار روشنی از فدرالیزم داشتند. آنان خواستار تجزبه افغانستان به چهار کشور پشتونستان، تاجیکستان، هزارستان و ازبکستان بودند.

سه شنبه 27 آوريل 2010, نويسنده: میرحسین مهدوی


آیا نظام فدرالی برای افغانستان کنونی مناسب است؟

افغانستان متأسفانه هنوز آماده گی عینی و ذهنی برای استقبال از نظام سیاسی فدرالی نداشته و اگر تلاشی در این راستا صورت هم بگیرد، منطقاً به شکست مواجه خواهد شد.

دو شنبه 26 آوريل 2010, نويسنده: پیکار پامیر


فدراليزم در افغانستان

آيا مشکلات و نارسایی ها در افغانستان با تغيير سیستم حل خواهد شد؟/ افغانستان چنانکه تاریخ نشان میدهد به اقتدار ملی، رشد و انکشاف صنعتی و کشاورزی ، عدم انسلاک به پیمان های سیاسی و منطقوی، روابط شفاف با همسایگان زیادتر از ترفند های به نام فدرالیزم، سوسیالیزم و یا حکومت های مذهبی نیازدارد.

شنبه 24 آوريل 2010, نويسنده: نعمت الله ترکانی


فدراليزم در افغانستان

جمعه 23 آوريل 2010, نويسنده: یعقوب یسنا


فدراليزم در افغانستان

فدراليزم نوع نظامی است که امروز در اکثر کشور های پيشرفته حاکم است و می تواند برای افغانستان نيز مفيد باشد./ تقسيم بندی بايد به اساس ولايت باشد، نه زبان و قوم، زيرا در آنصورت به کوچ های اجباری اقوام مختلف از يک نقطه به نقطهء ديگر می شود که امکان وقوع حوادث دلخراش خواهد بود.

چهار شنبه 21 آوريل 2010, نويسنده: نجیب روشن


فدراليزم در افغانستان

نظر شما درباره ی فدرالیزم در افغانستان چيست؟/ آيا فدراليزم در افغانستان می تواند به عنوان روشی موثر و مثبت بکار آيد؟ / لطفا پاسخ ها را، در صورت امکان همراه با يک عکس منتشر نشده از خود تا انتهای ماه حمل ايميل کرده و یا با ورود به بخش مدیریت کابل پرس، برای انتشار پیشنهاد کنید.

شنبه 3 آوريل 2010

واژه های کلیدی

فدرالیسم
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اجازه بدهید که از آقای اشرف غنی کاندید ریاست جمهوری در انتخابات اخیر نقل قول کنم:

    " هیچ سیستمی کامل نیست و هیچ سیستمی نمیتواند راه حل مشکلات باشد. نه سیاست فدرالی مکمل است و نه سیستم ریاستی. بهترین راه آن است که دولت ها به صورت درست امور شانرا عملی کنند"

    در افغانستان سیستم فدرالی در شرایط حاضر به معنی ملوک الطوایفی خواهد بود. در آینده وقتی امنیت واقعی تامین شود و کشور بتواند سطح تحصیل و سواد مردم را بالا برد هر سیستمی امکان دارد.

  • فدرالیزم یگانه راه حل مشکل افغانستان بوده و خواهد بود. مخالفت اشخاصی چون آقای بابر از سر آگاهی نه بلکه از سر هراسِ از دست دادن قدرتِ قومی که هیچگاه به نفع قوم مقتدر هم نبوده، است. با وجود ملیارد ها دالر سرازیر شده افغانستان یکی از عقب مانده ترین کشورهای جهان است. در مناطق جنوبی و شرقی به گفته یکی از سربازان امریکایی زندگی در عصر حجر را تجربه می کنند. این سرباز امریکایی که خود مسلمان هم است گفته که ما از مین هراس نداریم، همیشه در قلعه ها وقتی داخل می شویم پایمان از مین هایی که زنان به جای بیت الخلا در حویلی کار می گذارند، می لرزد. این محصول حکومت های مرکزی چند صد ساله است. برادر پشتونی که فریب شعار دروغین قدرتمندانِ قومش را میخورد و خود فکر نمیکند جای درد و تاسف است. ملوک اطوایفی هزار مرتبه بهتر از حالتی می توانست باشد که ما امروز داریم. شهر کابل به گفته آقای میر هزار به جای گل بوی گُه می دهد. اینست دستاورد حکومت های مرکزی. همین شهر کابل را اگر حکومتی می بود و به نواحی و شهرداری های کوچکی که هر کدام قدرت و توان پلان و ساخت و ساز را می داشتند قسمت می کرد، ما امروز شهری نمیداشتیم که از دیدن آن خجالت بکشیم. چه گونه کرزی از مدنیت میتواند حرف بزند وقتی مهمانان خارجی را در ارگ دعوت می کند، حتا در داغ ترین روز تابستان از ترس بوی بد شهر پنجره را نمیتواند باز کند. آیا گناه پاک نکردن گُهِ پیش دروازه کرزی هم به دوش خارجی هاست. او اگر قدرت را صادقانه تقسیم میکرد به این روز بد نمی افتاد. فدرالیزم در حقیقت نوعی تقسیم قدرت است نه ملوک الطوایفی.

    • همین خارجی های که شما به آن اینقدر میبالید میلیار ها دالر را مصرف کرده اند و خواهند کرد و اشخاص بیخبر چون شما را باز هم تحریک خواهند کرد و الله و بلا را به گردن افغان خواهند افگند.

      فدرالیزم یا حکومت های مرکزی مهم نیست مهم این است که چه نوع حکومت بر افغانستان حاکم باشد.

      یکی از راه های مهم رسیدن به دولت داری درست استقلال افغانستان و بیرون رفتن خارجی ها بخصوص امریکایی های جنایتکار است که در هشت سال گذشته به جز از قتل بیگناهان، نفاق و افزایش مواد مخدر هیچ کاری نکرده اند.

  • فدراليزم در افغانستان:

    حکومت داری در افغانستان برمبنای عدالت اجتماعی و تقسیم قدرت سیاسی به مثابۀ دیموگرافیک (زبانی، نژادی و جنسی) و بر اساس لیاقت و ظرفیت کاری و آنهم در یک نظام فدرالی در قدم اول تضمین کنندۀ صلح و ثبات و بعداً گامی مثبت بسوی ترقی، پیشرفت و انکشاف کشور در همۀ امور اداری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خواهد بود.

    ولی با توجه به تشکیلات سیاسی، اجتماعی و قومی یا گروهی، سطح دانش و تحصیلات ملت و سطح پذیرش و همنوائی جامعه و مردم ما، شاید ما به یک یا دو قرن دیگر ضرورت داریم تا اولاً بدانیم که با جُستن تقصیر در وجود هموطنِ دیگر فقط ایجاد چالش و مشکلات بیشتر خواهیم نمود و بعداً درک نمائیم که آبادی وطن نیازمند دانش، نیازمند خودگذری، نیازمند همکاری و بلآخره نیازمند پذیرش همدیگر چه از نظر قومی، نژادی، مذهبی و لسانی میباشد و نه روان فعلی!!!!!!!!

    عارف الف

    • ابتدا چند ولایت به همدیگر مدغم شود از یکجا شدن انان فدارال ساخته شود به گونه مثال تخار قندوز بدخشان بغلان یک ولایت نامش تخارستان یا ...هر نام دیگری قواننین خود را در هر بخش داشته باشد ..........

      قوانین هربخش فدارال در تضاد به منافع علیا وطن نباشد .

      هر مناطق فدارال مطابق به قوانین که تازه در مرکز ساخته شده و شکل پرداخت پول وسهم افراد که باید خدمت سربازی را بگذاراند وسهم شمولیت به اردو .. معلوم شود .

      سمنگان بلخ .... ایالت دیگر باشد - فاریاب جوزجان سرپل یک ولایت - بادغیس هرات فراه نمیروز یک ولایت و یک فدرال-قندهار هلمند زابل فدرال دگر - دایکندی غورارزگان یکجا ...... و سایر بخش ها .

      نام های تاریخی حفظ و هر فدارل نام جدیدی از نام های تاریخی محل مربوط برای شان انتخاب کنند نام های بی معنی چون قدغن قندوز شیندند تورغندی ..... را از میان بر دارند .

      دوسال اول را رهبری موقت از مرکز انتخاب شود بعد دوسال از مردم محل کاندیدا از طریق انتخابات در راس قدرت قرار گیرد .

      مسوول استخبارات برای چند سال اول از مرکز انتخاب در اینده خودشان انتخاب کنند .

      صلاحیت ها مرحله یی طی چند سال به انان داده شود . از قوانین فدرال کشور های فدرالی استفاده موثر صورت گیرد ازنظریات قانودانان و اقتصاد دانان برجسته کشور استفاده شود .

      واحد پول همه بخش های فدرالی یکی باشد .

      تمام فدرال هابه چند فدرال جدید که نهایت فقیر استبه شکل مرحله یی از لحاظ پولی و منابع و امکانات دست داشته فدرال خود کمک کنند .

      نام های تخارستان - بخدی -خراسان - خاوران - گندهارا -هیرمند - سیستان - یقتلیان - سبزوار - مرو - غرجستان-بگرام - کابلستان - زابلستان - غزنه - غور - کاپیسا - کودامن ........فراموش نشود .

      به امید چنین روز

  • به همه سلام

    فدارلی در شرایط امروز و فردا کشور ما ناسازگار بوده است.
    یکی از دوستان که در بندخانه گروه پرچم قرار داشته بود وی چنین گفته است
    جامعه ما به مثابه اجتماع کثيرالاتنيک و بالتبع کثيرالفرهنگ و کثيرالزبان همانند کشورهای مونو اتنيک ومتجانس مانند دنمارک ، سويدن ، ناروی و ساير کشورهای از اين قبيل نيست . بنأً آن چنان نظام دموکراتيک در افغانستان کارآمد و متناسب به شرايط وطن ما خواهد بود که مشارکت تمام اقوام ساکن کشور را در حاکميت ضمانت نمايد. هرگاه نخبه گان روشنفکر کشور ما به اجماع نظری در اين زمينه نايل شوند ، نظام دموکراسی ما ميتواند از شکل نظام نماينده گی تناسبی استفاده ببرد ، به این معنی که کليه گروههای اتنيکی متناسب به وزن اجتماعی شان در حاکميت اشتراک نمايند .
    در اخير يادآور ميشوم هر حزب سياسی پيرو هر عقيده و راه و روش ملی ، سياسی و اجتماعی که هستند در بستر دموکراسی رشد و انکشاف ميکنند، و اگر در آينده وقتی به پخته گی سياسی برسند و قدرت سياسی را با نورمها و اصول دموکراتيک با رأ ی مردم به دست آورند ، بازهم در همين دموکراسی خواهد بود . بنابرين ، دفاع از دموکراسی و کشانيدن آن از سطح به عمق يکی ا ز وظايف مبرم و تأخير ناپذير احزاب سياسی سرتاسری آينده خواهد بود

  • به يقين اينكه اقاى بابر سيستم فدرالى را با جنكهاى داخلى مقايسه ميكند الحق كه يك كودن محض است.راستى در افغانستان كه قدرت به دست قبيله برستان افغان ملتى قراردارد,هرسيستمى كه اينجا از ديدكاه قبيله تطبيق شود و به جاى قانون, بشتون والى دران حاكم باشد مساوى به فاشيزم است.درين جا كمونيزم توسط قبيله امد ورسواشد,اسلام فبيله كه توسط فاشيزم قبيله امد كه طالبان والقايده باشد اسلام را رسوا ساخت.همين دمو كراسى رياستى توسط خليل زاد از امريكا كابى شد ,نقاط حياتى ومردمى ان كه عبارت از انتخابى بودن والى ها باشد ازان حزف شده و فاشيزم ديكتاتورى قبيله جاى انرا كرفت كه بلاخره به يك رزيم غير مردمى تبديل شد كه كرزى مانند اسلافش همه وزارت هاى كليدى را به قوم وقبيله خود تخصيص داد و ديكران مانند اينكه از فلسطين باشند ...
    درست سيتم فدرالى واقعا جوابكوى همه نيازهاى مردم افغانستان است.برادران بشتون ما ترس دارند كه مبادا اقوام غير بشتون از حق و حقوق بر خوردار شوند. اقاى كرزى هم دريكى از بيانات خود كفت كه جنكها ى داخلى تكرار نشود و ملوك اطوايفى نشود.اصلا همين هالا ملوك الطوايفى جريان دارد ,خانها در مناطق شان خانهاى هيرويين ,خان هاى دوسره كه قدرت دولتى درانجا نيست والى توسط انها تعين ميشود.جون انها همه بشتون اند در مقابل شان خاموشى اختيار ميكردد.انانيكه از دين فاشيزم ساختند از دولت فدرالى ازان بد ترش را ميسازند اكر همين افغانملتى هاى وطن فروش بالاى قدرت باشند.من نظر اقاى بدرام را تايد ميكنم.مناطق جنوب كه انها طالب و يا طالب تبار و ياهم هوادران طالب اند به طالبان داده شود ديده شود كه اكر انها بهتر ترقى كردند واضحا كه ديكران هم خود همان راه را تعقيب خواهند كرد.واكر برعكس انها بر عليه طالب قيام خواهد كرد.يا از طريق انتخابات ويا بارلمان وغيره راه ها.يكانه راه بيرون رفت ازين وضع همان طرح داكتر لطيف بدرام است كه باربار مطرح كرده است.كه ان طرح خار جشم فاشيستان قبيله و باداران خارجى انها است.

    • جالب است که به نظر آقای بینا فدرالیزم به معنی تقسیم افغانستان به شمال و جنوب و دادن قدرت به طالبان به شمار میرود.

      الحق که شما مغز کل استید که معنی فدرالیسم را به صورت کامل درک کرده اید ! و لطیف پدرام فروخته شده را به صورت درست نمایندگی میکنید.

    • Moniraجان !!!

      بههههههههههههههههه چه عفت کلام زنانه وچه رعایت عفت قلم انهم از زبان یک زن و یک مبارز بهههه.
      فکر کنم این یک نوشته مردانه از قلم یک فرد راوایی قبیله تراوش کرده باشدتا یک زن .

      همان آش وهمان کاسه فکر میکنم انقلابی راوایی پختنه های ماوییستی گویا مدافع حقوق زن چون همه اوغان های
      قبیله نمی توانند عفت کلام را رعایت بکنندمخالف عقیده شانرا به باد دشنام میگیرندالفاظ کوچه و بازاری را استفاده میکنند .

      من چند نمونه کلام زنانه و اوغانی تان را اینجا ذکر میکنم اینکه فرق شما با بابر و جلال ابادی یا دیگر دشنام نویسان قبیله در چه است !!قضاوت با خوانندگان محترم و خودت .

      تنبان فدارالیزم....!!!تنبان ازادی زن !!! گلبدین بوی!! حرامزادگی !! طلاق گرفته از ...!!!روشنفکرانی به بیشرافتی نوکری .. دوستم خلیلی ...!!بچه سقو و وحشی های بیسواد قرون وسطایی ...!!! نر شیر نگارگر !!! ستم ملی ذوق زده ریاست جمهوری قوما...(قوما عموما از جانب متعصبین به هزاره ها خطاب میشد . یعنی ربانی هم مربوط به هیمن قوم است ) !!!ریس جمهور نجیب اله انرا به لگد زد... (کدام حیوان ... لگد میزند )!!!! استادان ... ربانی خلیلی بارها اوغانستان را در استانه تجزیه قرار داده اند !!!!رژیم ایران اسماعیل خان را وچ کند !!! مخالفت عطا همانقدر پوک!!!بگفته غیر پشتون شمال ... ستم و بی ناموسی های ... سگ یک والی وقوماندان پشتون!!!

      .........................................................................................................

      خانم مبارز !!نی تنها حزب اسلامی بل تمام اوغان های چپی و راستی اخوانی وهابی غربی و شرقی سکولارتان ... در قضیه فدرالیزم و دشمنی با مسعود و نظار ربانی دوستم خلیلی کارمل پرچم هم نظر اند .

      از داستان سرایی یا ازاین فارسی شیرین تان سر در نیارودیم که شما مخالف یا موافق فدرالیزم هستید ؟؟؟ اگر مخالف استید بکدام دلیل اگر موافق باز هم به کدام خوبیها و چرا مردم به خصوص اقلیت دنبال فدرالیزم هستند .

      من و اکثر هموطنانم فدرالیزم را راه نجات مردم به خصوص اقلیت میدانم و یگانه راه است که با پیاده شدن ان جلو تجزیه کشور گرفته بل تفاهم و برادری و حس ملی را تقویه میکند ..

    • منطق خان دوسره را ببینید که براساس آن هر کس جنایات شیطان الدین ربانی و جنایتکار ملی مسعود را محکوم کند ، پشتون است.

      من نمیدانم آن پشتونهای که چون سیاف ملا بچه مسعود را قهرمان افسانوی شان خطاب میکند چه جایگاه ی در دنیای فاشیستی این خان کودن دارد ؟

    • بابر سور

      راوا مخصوص اوغان های ماوییست است همه از ان اگاهی دارند که چقدر به اندیشه اوغانی پابند اند چقدر به پاکستان نزدیک اند این دیگه چیزی پت و پنهان نیست.

      اگر یک کلمه در دفاع از تنظیم یا اییتلاف شمال و جنوب گفته بودم خونم حلال قاتلم ...

      من از فاشیت ها بخصوص اکثر اوغان ها چون صرف نظر از جهت سیاسی و موقف شان (بی سواد باسواد غرب دیده وشرق دیده شان یک قسم فکر میکنند -و این واژه سیاسی را از همین کابل پرس? از کدام دوست هزاره ما یاد گرفتم وباید به قاموس سیاسی داخل بشود ((بی سواد و باسواد تان یک قسم فکر میکنید ))..... )متنفرم چون همه یک قسم فکر میکنند ملی فکر نمی کنندو نکرده اید قبیلوی فکر میکنند .

      به دلایل بالا دشمن درجه یک قبیله هستم واز هر حرکت مخالف سیاست های نا درست اوغان پشتیبانی خواهم کرد این حکم سیاست است من اتحاد تمام اقلیت ها را میخواهم تا یک پارچه مشت کوبنده بدهان فاشیست مشربان اوغانی باشند نه چون اکثر ستمی ها که به یک ملیت ویک سمت چسپیده اند نه چون پان ترکیزم نه چون پان مغلیزیم ..

      من دیدیم که جدا شدن و از هم پاشیدنها به فاییده انان نبوده وشعر کتاب های فارسی درسی مکاتب را... دو نفر دزد سر تقسیم به هم جنگیدن ...را بیادم میاورد ... دوستم قوی اگر خوار وزار شد بخاطریکه در اخر ها به یک قوم چسپید - اگر نظار از هم پاشید به یکقریه ویک سمت و یک ملیت چسپید اگر وحدت در بدر شد میخواست تنها قچین کند .

      به عنوان مثال من حرکات گذشته محقق دوستم وحالا حرکات نابخردانه عطا را نمی پسندم چون اب را به اسیاب اوغان نا مسلمان سرازیر میکنند اگر او سیاست بفهمد دشمنی با دوستم و محقق را فراموش کرده انان را با خود متحد خواهد کرد تا نقطه فشار بر اوغان ملت را تشکیل کنند .

      باید حزب ستم ملی واقعی متشکل از تمام اقلیت ها حتا هندو ها و سک ها تشکیل شود و از راه سیاسی و اگر ضرورت شد ار راه های دگر چون خود اوغان ها برای بدست اوردن حقوق شان مبارزه بکنند و در چنین موقع من یکی از سرباز خط اول این حزب خواهم بود ... از این که مردانه حرفا دلم را برایت بی پرده بیان کردم متاسف نیستم چون افراد چون تو را باید خر فام کرد .

    • آقای خان شما از تمام پشتونها تنفر دارید - جالب است که میر هزار به اشخاص مریض مانند شما اجازه میدهد که از سایت او برای پخش عقده های روانی تان استفاده کنید.

      اشخاص مریض مانند شما باید در یک شفاخانه عقلی و عصبی بستر شود و زیر کنترول 24 ساعته قرار داشته باشد زیرا شما به کدام پشتون نه بلکه برای فامیل ، شاید هم خواهر و برادر کوچک خودتان خطر خیلی جدی باشید.

      شما یک مریض واقعی هستید که فکر کنم همان مزاری = مریضی چوچه سگ پنجابی های کثیف و بویناک پاکستان هستید که اینبار زیر نام دیگری میخواهید به بهانه نفرت در مقابل تمام پشتونها پلان دیگر پنجابی های کثیف و بویناک پاکستان را در راه تجزیه افغانستان عملی کنید.

    • دوسره من نه بلکه کسانی هستند که .

      در گذشته ها یک سر شان پیش اشغاگران انگلیسی و سر دیگر شان پیش مبارزین هندوستان و مبارزین سربکف وطن ما میبود و جهاد و خون مبارزین دو کشور را با خیانت های شان با پول گرفتن های شان به اشغالگران انگریزی می فروختن .

      در دهه های اخر یک سر شان بکابل و مسکو و سر دیگر شان به پنجاب .

      اینک یک سر شان به هند و امریکا و سر دیگر شان به سعودی روسیه وایران کابل .

      از این رو مردمان وطن ما انان را دوسره میگفتند .

      گفتن خان دوسره از جانب اوغان به این می ماند که هندوی مسلمانی را بگوید هندو .

      یادت رفت که اجمل ختک تان 24 ساعت در استیژ های تر ه کی امین کارمل و نجیب هورا هورا میگفت زمانیکه دوباره به پنجاب رفت بر خلاف گروه های گویا پشتونی پاکستان با مشرف و بی نظیر بوتو توافق کرد و اوغان ها مهاجررا هم اخطار داد گویا تمام انان اسناد یا شناخت کارت پاکستانی را بدست اورده اند .....

      یا خان عبداغفار خان تان تا روز مرگ اش اگر سرفه یی هم میکرد چند و زیر کجاوه اش را گرفته به مسکو و هندوستان با پاسپورت و پول و موقف سیاسی سرزمین ما میبردند ..

      روزایکه عزراییل به سر وقتش رسید گفت جنازه ام را جای دفن کنید که پای استعمار انجا نرسیده باشد در حالیکه بگفته خودتان اوغستان در اشغال روس ها بود وجلال اباد هم با افتاب جهان تابش نواز ش گر بدن های برهنه مشاورین و سربازان روس بود .....

      اینها را میگویند خانهای دوسره نه ما را ..

      کلمه خان نیز کلمه فارسی است که هزاران سال قبل از شمال با امدن قبایل اریایی با انان یکجا اومده و رایج سراسری شده و تا هندوستان با غوری ها و غزنوی ها رفته و اینک بدست قبیله چون وطن ما اسیر ..... ..

      پس دیدی که خان دوسره کیست و چیست دنبال چنین مسایل نباشید چون جز روی سیاهی توو قبیله ات ارمغان دگر ان نخواهد داشت ....

    • خان مریض

      شما کشف بزرگ کردید. آفرین بر شما.

      ولی به یاد داشته باشید که اشخاص مریض مانند شما شرم بشریت است.

    • بابر من از روز اول تان حال بنام خان اینجا پیام میگزارم و گاهگاهی مضامینی مینویسم نه هرنام دیگر نه هر سایت دیگر .

      این تویی که گاهی اصیل کابلی میشوی و گاهی هم بابر ترک یا مغل و ده ها اسم دگر حالانکه کوچی خوستی چیزی بیش نیستی ...

      قضاوت با خوانندگان که کی مریض , فاشیست وقبیله پرست است.

      من کجا از یک ملیت و یک قوم دفاع کرده ام ؟؟

      من نگفتم که از تمام پشتون ها متنفرم گفتم از اکثرا نازیست های هتلری چون همه یک قسم فکر میکنند در پارلمان در کابینه در خواب در بیداری در اسیا در اروپا ...............................سی سال در غرب زندگی و تحصیل کرده بازم با پسوند زی و وال .. و افکار قبیلوی میایند اوغانستان و میخواهند کابلی ها اوغانی یاد بگیرند ..

      همه ملیت های ساکن و طن ما که بیش تر از سی ملیت اند با شما ها مشکل دارند چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      من گفتم من از کابلستانم نه مزار - من احترام مزاری صاحب را دارم مزاری صاجب تحصیل کرده شوروی سابق باشند ه مزار شریف اند - در حالیکه من فقد دوسه بار مزار رفته ام مزاری بی طرف و عضویت کدام حزب و گروه سیاسی را ندارند در حالیکه مرا تاریخ پیرو و دنباله رو کارمل بزرگ قرار داده اما این اندیشه من اندیشه کارمل و کارملی ها نیست من اندیشه بخصوص خودم را در قبال اعمال و کردار اوغان نا مسلمان دارم که دلایل خودم را کم و بیش اینجا جسته و گریخته بیان داشته ام ....

    • از سر شب تا حال به گوش کر ات داستان لیلی و مجنون را گفتم وگفتن باز هم از کتاب سیستانی و چاچا معروفی و توریش لایق و مستر حبیبی وداکو حبیباله جان کاکو (رفیع ) همان یک جمله را به اوز بلند میخوانید که فدرال یعنی تجزیه اوغانستان !!! و میپرسید که دغه لیلی نر وه که شحه!!!

    • شیوه های انسجام بهتر امور در وجود حکومت های فدرالیست .
      فدرالیسم یعنی یک ساختارو حکومتی است در یک ساحه ی تحت حاکمیت قوانین مربوط به حوزه را تدوین و آنرا در عمل پیاده میکند. که وحدت و یگانگی را بر شالوده تفاهم با دولت مرکزی و رضایت خاطر مردم محل بر قرار میسازد." در دنیای امروز، بطور رسمی بیست کشور فدرال وجود دارند که قریب به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. و در ساحه حاکمیت خود یعنی فدرال استقلال دارد .بعنوان مثال، در اسپانیا، به مناطق ناوارا (Navara ) و باسک، قدرت و ضع و مصرف مالیاتی بیش از آنچه که به مناطق خود مختار داده میشود، تفویض شده است. و یا، به ایالت های کاتا لونی و گالیسیا، در مورد فرهنگ وزبان و آموزش، اختیارات ویژه ای داده شده است. بهمین نحو، در کانادا، ایالت کبک (Quebec ) برای حفظ و پیشبرد فرهنگ زبان فرانسه، از اختیارات خاصی بر خوردار است. در آلمان فدرال، سه شهر برلین، برمن و هامبورگ یا دولت- شهر Lander تلقی میشوند، حال آنکه بقیه شهرها تابع سیزده منطقه Lander هستند. یا مثلا در چین به بندر هنگ کنگ، وضعیت سیاسی و حقوقی ویژهای تفویض شده است. یک حکومت فدراتیو،ضمن پخش قدرت سیاسی بشکل عمودی، هم از جامعیت قدرت مرکزی و هم از هویت وجامعیت ایالتها که مولفه های آن هستند، دفاع کرده وبه هریک از آنها قدرت واختیارات لازم برای حل مشکلات کشور را از طریق هم آهنگی باهم میدهد و شهروندان را در ارتباط نزدیکتری با تصمیم گیریها قرار میدهد."
      در روز تجلیل از زبان مادری در خانه فرهنگی مولانا شهر ونکوور کانادا شاعر زوالسانین زبانهای اوزبیکی و فارسی با تالم و تاسف اظهار نمودند که او نتوانسته است فرزندانش را زبان اوزبیکی یاد بدهد که توسط آن فرهنگ و تاریخ خود را حفظ میکرد. نویسنده مشهور کشور ما که به زبان پشتو می نویسند به جز چند کلیمه تبریکی به زبان پشتو سخن نراندند و یک برادر ما که داننده ی مولانا است نتواست به لهجه ی هزاره گی خود در روز بزرگداشت از زبان مادری صحبت کند. در همان روزنویسنده و تحلیلگر سیاسی محترم انجینیر فضل احمد افغان طی صحبتی مبسوطی زبان مادری را به شاخه گل تشبح کردند که در گلدان پروریش یابد. اگر آن پروریش نیابد گل خشک میشود و گلدان باقی می ماند و در داخل گلدان کسی دیگری گل خواهند شاند . در کشور ما در سده اخیر پولهای هنگفت از طرف حکومت مصرف شد تا زبان پشتو سراسری شود.من بیاد دارم دربعضی محلات افغانستان نامهای قدیمه داشت که هر کدام از خود تاریخ دارد به زبان پشتو تغییر دادند مثلآ در قریه ی جوی زندان سمنگان که نود فیصد اوزبیک نشین است نام قریه را از جوی زندان به ژوی ژوندون تغییر داده و در آنجا مکتب به زبان پشتو ساختند و معلمان محترم از مشرقی جنوبی مقرر کردند . دها سال به زبان پشتو برای اطفال اوزبیکها تدریس کردند و در جریان تدریرس به گونه های مختلف زبان اوزبیکی را توهین و تحقیر می نمودند بیاد دارم روزی معلم صاحب مضمون پشتو ما که سید عمر خان نام داشتند در صفت یک فکاهی گفتند که چنین بود(روزی شاگرد از معلم اجازه گرفت و برای رفع حاجت(تشناب) رفت بعد از مدتی معلم شاگرد دیگری فرستاد تا بداند که او چرا در تشناب رفته است شاگرد که به تعقیب ان رفته بود گفت معلیم صاحب احمد در تشناب اوزبیکی میگفت) ما خندیدیم و بعدآ پی بردیم معلم صاحب زبان اوزبیکی را با ... در حالت تشناب برابر کرده بودند. با چنان بی حرمتی معلم صاحبان پشتو نمی توانستند زبان پشتو را بر دیگران محبوب بقبولانند . در نتیجه با سویه ی پایین از آن مکتب شاگردان فارغ ، شامل متوسطه در مرکز میشدند و سواد کافی و لازم را فرا نمی گرفتند.
      باگذشت زمان آن قریه بنام های اصلی اش جوی زندان دو باره مسما شد و یگان کس که حتی کمی به زبان پشتو حرف بزند در آن قریه نیست . . مثل آنکه رفیقای خلقی ما شهر جلال آباد را تلون شهر نام گذاشتند و برادران جمعت ما نام شهر حیرتان را به نام شهر جنرال مؤمن نامگذاری کردند. چون این نامها تحمیلی گذاشته شده بود عمومی نشده دیری نگذشته هر کدام این شهر ها که از خود تاریخ داشت به نامهای اصلی شان برگشت.
      با جبر و ظلم نمیتوان اندیشه ی را بر کسی قبولاند. این معضله از مدت ها در کشور ما موجود و در طی سی سال گذشته اوج گرفته است . من که در کانادا زندگی دارم، کانادا تا قبل از فدرالی شدنش مدت هفت سال جنگهای خانماسوز ملیتی انگیسی زبان و فرانسوی زبان را گذشتاند . بعدار تاسیس حکومت فدرال هر یک ار ایالت آزدی اقتصادی ، زبانی و فرهنگی منطقوی خود را گرفتند و آنرا به قانون اساسی فدارال کانادا گنجانیدند.و در مدت کم کشور خود را به آرامی ، ترقی و شگوفایی رسانیدند.
      کشور ما افغانستان از قدیم ها به سمت مزاری های،مشرقی ها کابلی و غیره تقسیم تقسیم بودند خصلت و روش متفاوت انها را از سمت تشخیص میکردند. مثلآ تهدید به یک مزاری تعرض به مزاری ها حساب میشد. انتقاد بر یک قنداری بر همه قنداری ها برمیخورد .
      برای همه معلوم گروپ طالبان اکثرآ متشکل ازمحلات پشتون نشین ما استند آنها آرزو دارند مطابق به خواستهای اکثریت شان جامعه ی بسازند و در این راه همه روزه قربان میشوند. تا به کی حکومت خواست های انها را نادیده گرفته با تفنگ جواب میدهد.امروز همه در افغانستان به بالغیت سیاسی خود رسیده است و میدانند چه کنند. به هیچ وجه نمیتوان هرآنچه طالب میخواهد بر مردم سمت شمال تطبیق کرد و هر آنچه مردم سمت شمال خواهند بر طالبان تطبیق کرد.به گفته وطنی خون آنها را به دیگ انداخته جوش بدهیم یکجا نمی شود.
      و به همین اساس ذعیم های بزرگ ملی ما مرحوم (بابه)عبدالعلی مزاری بابای هموطنان هزاره ی ما ، جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ملیتهای ترکیتبار کشور ما همرا با همنظرانشان همچو لطیف پدرام چهره شناخته شده ی کشور ما که هر کدام از جمعت های بزرگی نیز نمایندگی دارند سیستم فدرال را تضمینی برای تمامیت ارضی و تصاوی حقوق ملیتهای کشور ما دانستندو راه برون رفت از بحران موجوده را تنها در حکومت فدرال میدانند. از اینکه همین اکنون فرست آماده شده است باید همه همنظر به راه تشکیل فدرال بی اندیشیم و جامعه آسوده و مرفع را به حواست و خواهش همه بسازیم.

  • ایا دافغانستا او دافغانستا دخلکو مشکل په سیستم کی دی چی دوی کوم نظام انتخاب کی او که دافغانستان مشکل په خپله دافغانستا په خلکو او همسایه وه هیوادونو کی دی که هرسیستم شی تر هغی چی په ملک کی موجوده په شخصی فایدو مین چارواکی موجودوی او دهمسایه وه ممالکو لاس ناستی مو جود وی نو هر سیستم په دی ملک کی ناکام ده او وی به لکه چی هر سیستم په دی لابراتوارکی ازمویل شویده لکه تنظیمی رزمونه د فدرالی سیستم ته ورته یو سیستم وه چی نتیجه یی هر چا په خپله ولیده او دریاستی سیستم نتیجه هم لیدلی شی چی په هریوکی هغوکسانوشتون درلود کوم چی اوس هم خپلو بادارانو لپاره کار کوی

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس