صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > "نیچه" ی پرخاشگر

"نیچه" ی پرخاشگر

جاويد فرهاد
چهار شنبه 15 جون 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

"نیچه"، افزون بر این که دیدگاه های متفاوت درباره ی مقوله ها و مفاهیم فلسفی دارد، فیلسوفی است پرخاشگر در برابر بسیاری ازنگره هایی که امروز درحوزه ی اندیشه، فرهنگ، سیاست و اجتماع مطرح شده است.

با توجه به همین منش پرخاشگرانه است که او را افزون بردوستدارانش، منتقدان آثارش نیزجدی می انگارند.

دراین نوشتار، من به چند نگره ی این "ابرفیلسوف" اشاره کنم:

نیچه و مسیحیت:

نیچه، با مسیحیت میانه ی خوبی ندارد؛ و ازین رو، او یکی از منتقدان سر سخت اندیشه های مسیحیت است. افزون بر مواردی که این فیلسوف در نقد از تفکر مسیحیت مطرح می کند، یکی هم دفاع ازمقوله ی"هوس"است.

نیچه می گوید که مسیحیت(کلیسا)همواره می کوشد، هوس را در وجود انسان بکشد؛ زیرا از دیدگاه مسیحیت، هوس و هوس رانی انسان، چیز زشت، گناه آلود و بد است.

نیچه می گوید که باید"هوس را زیبا کرد" و از آن به عنوان چیز زیبا استفاده کرد. وی در پاسخ به این نگره ی دینی کلیسا- که بر گرفته از مسیحیت است- با انتقاد روشن می افزاید:" اشخاصی که مقوله ی هوس را رد می کنند و آن را چیز زشت می دانند"، افرادسست اراده اند که به تباهی گرفتارشده اند؛ زیرا خود آنان نتوانسته اند پارسا شوند."

با این توجیه نیچه به گونه یی می گوید که ستیزه گری و مخالفت با "هوس"،جنبه ی روانی و عقده مندانه دارد و این رویکرد کلیسا در برابر مقوله ی هوس، ناشی از عقده ی روانی کسانی است که نتوانسته اند تقدس و پارسایی را اختیار کنند.

دریک بررسی فشرده، مسیحیت از دید نیچه، "شورش در برابرزنده گی" است.

نیچه و اخلاق:

نیچه،با تعاریف و نگره های اخلاقی متعارف در کل(به ویژه اخلاق مسیحی) سرسازش ندارد و از همین رو به تعبیر خودش، خود را "اخلاق ناباور"می داند.

وی می گوید که "اخلاق طبیعت ستیز"، اخلاقی است که دین (مسیحیت) به بشر تحمیل می کند؛ یعنی او را از درک و حس لذت های طبیعت و دنیا محروم می کند و این اخلاق ستیزه گر با طبیعت را،عملن وجبرن برانسان می قبولاند.

وی بارد مقوله ی "اخلاق طبیعت ستیز"، از "طبیعت گرایی اخلاقی "(یا همان اخلاقی که قاعده پذیر نیست و غریزه های حیاتی و مادی بشر را از بین نمی برد) نام می برد و آن را در برابر مسأله ی "اخلاق طبیعت ستیز" قرار می دهد.

نیچه با توجه به آن چه درباره ی"اخلاق" گفته شد، به هیچ گونه واقعیت اخلاقی باور ندارد و هر گونه قضاوت در این باره را منتفی می داند.

انتقاد نیچه از "ژرژساند، ارنست رنان، سنت بوو، بالزاک، هوگوو...:

نیچه ،بربنیاد دید ویژه و نامتعارفش، "ارنست رنان" را فردی می داند که در مفاهیم مسیحی غرق شده و به تعبیر او "اراده اش بیمار" است.

"سنت بوو" نیز از دید نیچه فردی است که نشانه ی بزرگی در او نیست و "ذوق سست"دارد.
«ژرژساند» را هم شخصیتی می داند «دروغگو» که نگره هایش مانند: بالزاک و هوگو،عاری از لذت است.

وی به دلیل نگاشتن کتابی در باره ی «ارزش های زنده گی » توسط «دورینگ» فیلسوف آلمانی از او نیز به شدت انتقاد می کند و می گوید که "زنده گی را نمی توان ارزش یابی" کرد. به همین گونه معادله ی سه گانه ی سقراط در مورد «عقل =فضیلت =سعادت »را (که در مقاله ی نیچه به زبان نیچه در باره ی آن نوشته ام ) رد کرده، باطل می انگارد.

«شوپنهاور» نیز از دید نیچه ،به بیماری دروغگویی مانند: «ژرژساند» مصاب است.

وی با نقد نظریه ی شوپنهاور درباره ی زیبایی می گوید: او (شوپنهاور) زیبایی را مانند پُلی می داند که بشر برای رسیدن به نجات دایمی، از آن گذر می کند.

هم چنان «واگنر» را نیز به خاطر آن که هنر را نشان می دهد و غریزه های لگام گسیخته ی خاموش در خودش را می خواهد بیدار کند، «دیوانه» می داند .

نیچه و زیبایی:

نیچه، مقوله ی زیبایی را "معنادار" نمی داند و می گوید: چون انسان خودش زیباست و این زیبایی فی نفسه را در خود دارد ،جهان را که درواقع زیبا نیست، زیبا می بیند و به این باور است که تنها انسان زیبا است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • با عرض ارادت و احترام !
    ... و از همینجاست که نیچه را یک فیلسوف ایدیال پرست باید شناخت. تقابل غیر منطقی او در مقابل جهان مادی با همه زیبایی هایش بیمارکونه است و از حقایقی به این وضاحت انکار میکند که جهان هستی خارج از ذهن و حضور ماست.
    اخلاق پدیده نسبی و در احوال و جوامع متفاوت با معیار های مختلفی قبول میشود. انکار از اصل کلی اخلاق میرساند که دید نیچه چقدر بد بینانه وانسان گریزانه است. اگر نورم های قبول شده اخلاق را که بعضا در تمام جوامع یکسان پذیرفته شده از زندگی انسانها حذف کنیم گلیم انسانیت را باید جمع کرد.
    نمیدانم چه دلایلی نیچه را واداشت تا از عروج یک فیلسوف به ذلت بدبینی گرفتار اید. شاید بمن کسی این حق را ندهد تا در برابر نیچه ابرمرد اندیشه چنین استلال کنم .. اما باید پذیرفت که ببر های کاغذی بیشماری در مسیر انسانها در مقابل نوسازی شناخت انسان و معیار هایش قرار گرفته و او را از تجسس باز داشته است.. معتقدم که باید حتی اندیشه های نیچه را تردید کرد... انسان زنده به سیالیت فکر معتقد است و خواهی نخواهی هر اندیشه و جریان فکری را به چالش میطلبد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس