صفحه نخست > حقوق بشر > آزادی بيان > حاشیه روی وزارت فرهنگ در مورد فیلتر سایت های خبری افغانستان

حاشیه روی وزارت فرهنگ در مورد فیلتر سایت های خبری افغانستان

چندی پیش کابل پرس سندی را منتشر کرد که در آن وزارت مخابرات افغانستان به یک آی اس پی در کابل دستور داده تا سایت کابل پرس و یک سایت اینترنتی دیگر را فیلتر کند. موضوع فیلتر سایت های اینترنتی و سانسور در افغانستان، دستمایه ی نوشتن مقاله ای به قلم آقای "ذکی دریایی" در روزنامه "سروش ملت" شد. پس از انتشار این مقاله، خانم "نسرین پوپل" ، کارمند ارشد وزارت فرهنگ افغانستان، به این نوشته پاسخ دادند. در پاسخ وزارت اطلاعات فرهنگ هیچ اشاره ای به فیلتر سایت های اینترنتی افغانستان و سند انتشار یافته در کابل پرس نشده و خانم نسرین پوپل بیشتر به حاشیه پردازی روی آورده اند.
جمعه 7 می 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس?: چندی پیش کابل پرس سندی را منتشر کرد که در آن وزارت مخابرات افغانستان به یک آی اس پی در کابل دستور داده تا سایت کابل پرس و یک سایت اینترنتی دیگر را فیلتر کند. موضوع فیلتر سایت های اینترنتی و سانسور در افغانستان، دستمایه ی نوشتن مقاله ای به قلم آقای "ذکی دریایی" در روزنامه "سروش ملت" شد. پس از انتشار این مقاله، خانم "نسرین پوپل" ، کارمند ارشد وزارت فرهنگ افغانستان، به این نوشته پاسخ دادند. در پاسخ وزارت اطلاعات فرهنگ هیچ اشاره ای به فیلتر سایت های اینترنتی افغانستان و سند انتشار یافته در کابل پرس نشده و خانم نسرین پوپل بیشتر به حاشیه پردازی روی آورده اند.

نوشته آقای ذکی دریایی و پاسخ خانم نسرین پوپل را بدون کم و کاست، به نقل از وبلاگ "چشم انداز دانشجو" با هم می خوانیم.

آزادی بیان؛

از قیودات وزارتی تا برداشت های رسانه ای

ذکی دریابی

چندی قبل وزارت اطلاعات وفرهنگ افغانستان اعلام کرد سایت های انترنتی که خشونت وارزش های ضد اخلاقی را ترویج می نمایند فیلترخواهندکرد. به دنبال این اعلام واکنش های متفاوتی نسبت به آن صورت گرفت. شماری از رسانه های تصویری، صوتی وچاپی کشور این اقدام را مقدمه ی برسانسور دانست.

به تازگی درخبری که درخود سایت کابل پرس? آمده است سندی را نشان می دهد که درآن از شرکت های خدمات رسانی انترنت خواسته شده است که دوسایت افغان پیپر وکابل پرس را فیلترکنند.

دلیل اصلی که برای اجرای این عمل از سوی وزارت مخابرات افغانستان اعلام شده "تبلیغات سوء علیه رجال برجسته، شخصیت های سیاسی و مقامات عالی رتبه دولتی" ذکر شده است.

با اینکه هنوز نمی توان درمورد صحت وسقم این سند ویاهم جعلی بودن آن به طور قطعی حکم کرد، می توان حسن وقبح اقدامات هردو طرف را مورد تأمل قرار داد. مطبوعات درکشوری که رژیم آن داد از دموکراسی وآزادی وحقوق بشر می زند، حمایت وکمک به رسانه های صوتی، تصویری، چاپی والکترونیکی یکی از نیازهای اساسی تحقق چنین ادعای است که درصورت ممانعت ومشکل تراشی به بهانه های مختلف از سوی نهادهای حکومتی نمی توان پذیرفت که ادعای حکومت مبنی بردموکراتیک بودن آن صحت دارد. خلق چنین مشکلات برای مطبوعات ازسوی نهادهای حکومتی قطعاً دلیل برای بطلان چنین ادعایی بی بنیه است.

ازسوی دیگر به بهانه اینکه آزادی بیان در قانون اساسی ما پذیرفته شده وحق نشر افکاربرای نویسندگان وجود دارد؛ نمی توان توهین وتهمت ودشنام به نهادی یا شخصی روا داشت. چنین عمل که ضد ارزش آزادی بیان است ویکی از چالش های جدی مسئله آزادی بیان درکشورهای جهان سوم می باشد، از سوی هر رسانه واز هرقلمی که جاری شود و از هر حنجره ی که بدون استناد و دلیل گفته شود، نه تنها که کارویژه آزادی بیان نیست بلکه یکی از آفت های جدی آزادی بیان است که با دفاع غیرعقلانی از آزادی بیان، تیشه ی خودی برریشه ی آزادی بیان است. لذا این گفته ها نه برای تأیید موضع وادعای یک طرف و رد دیگرآن ونه برعلیه وزارت ویا سایتی مطرح بحث است بلکه پیش فرض مسلمی است، برای نگرش واقع بینانه نسبت به این مسئله.

درحالی که چند روز از استبداد هزاران ساله درکشورمان نمی گذرد، نباید از ارزشهای انسانی که درقانون اساسی ما وجود دارد، آنچنان استفاده کرد که جمعیت آمیخته با استبداد را چنان برانگیخت که چرخش صد سال به عقب را اختیارکنند وهم چنان نباید چنان ترسو و بزدل بود که از حق اساسی شهروندان مبنی بربازتاب حقیقت های جامعه درسطح حکومت ومردم ونهادهای حکومتی به دلیل دریوزه گری مجبورانه و غیروجدانی، چشم پوشی کرد و دفاع نامردانه و غیرعقلانی مثل سانسور را انجام داد. با درنظرداشت این نکات توهین به مقامات نه تنها آزادی بیان نیست ونه تنها گامی برای اصلاح است بلکه با درنظرداشت ارزشهای جامعه ما وبا درنظرداشت عمق فکری مردم ما، به مثابه یک عمل غیرعقلانی است که منجر به متوسل شدن استبداد گران به ابزارهای اجباری واستبدادی بیشترمی شود. واین ادعا خود به معنی این نیست که ما سایتی را یا نشریه ی را متهم به توهین کردن بکنیم. هم چنان، به بهانه ی توهین وتبلیغات سوء به مقامات عالی رتبه ای کشور نمی توان بر انتقادات و تحلیل های جامع ومنطقی ودرست نشریات از هرنوع که باشد، سانسور وضع کرد. طبیعی است که دریک درگیری مشترک میان دوجناح هرکدام تلاش می کنند که ابزارها را با درنظرداشت کارآیی که برای منفعت شان دارند برچینند، و این مورد دراین بحث ازسوی طرفین مطبوعات وحکومت نیز مصداق عینی می باشند. افتراح، تهمت وتوهین تحت نام آزادی بیان وسانسور وفیلتر انتقادات وتحلیل ها ودیدگاههای شهروندان ازسوی حکومت به بهانه ی توهین وتبلیغات سوء، دستاویز اساسی طرفین است که به آن متوسل می شوند وتوسل به این ابزارها برای توجیه موضع وتأمین منفعت یک آفت مشترک را درپی دارد که متوجه تأمین ونهادینه سازی آزادی بیان است.

لذا، منطقی وعقلانی است که استفاده ابزاری از آزادی بیان ازسوی رسانه ها به منصه اجرا گذاشته نشود چنان نهادهای حکومتی برای پوشیده نگهداشتن نواقص وناکارآمدی وفساد شان مانع استفاده از حق آزادی بیان شهروندان به بهانه های مختلف نشوند واین امر مستلزم این است که؛ اولاً، رسانه ها از تهمت های بی اساس و از تبلیغات که سوء است نه انتقاد که نهادهای حکومتی آن را سوء می دانند، تحت چترآزادی بیان پرهیزنمایند؛ دوماً، نهادهای حکومتی برای طفره رفتن ا زمسئولیت شان وپرده پوشی برنواقص شان بر سانسور و وضع محدودیت بررسانه ها متوسل نشوند وآمادگی پذیرش مسئولیت را بگیرند وظرفیت پذیرش انتقادات که به هدف اصلاح صورت می گیرد را دردرون خودشان ایجاد کنند. تاهم آزادی بیان تأمین گردند وهم پروسه اصلاحات درنهادهای دولتی با انتقادات سازنده رسانه ها تأمین گردند.

این مطلب قبلاً در روزنامه سروش ملت نشرشده است.

حمایت از آزادی بیان ،

تأمین ونهادینه کردن آنکارروزمرۀ وزارت اطلاعات وفرهنگ است .

نویسنده : نسرین پو پل

اين مطلب درپاسخ به مقاله تحت عنوان" آزادي بيان از قيودات وزارتي تا برداشت هاي رساني" نشرشده درشماره 347 روزنامه سروش ملت،‌به دفترروزنامه رسيده است. اينك بدون هيچ گونه تغييرات وويراستاري منتشرمي گردد.

اين مقاله درحقيقت جوابيه اي است از سوي يكي از كارمندان ارشد وزارت اطلاعات وفرهنگ كه به دفتر روزنامه درپاسخ به مقاله چندي قبل من رسيده است، ما هم بدون هيچ دخل وتصرفي آن را براي خوانندگان عزيز نشر مي كنيم. البته پاسخ اين جوابيه را نيز به زودي خواهم گذاشت.

طی دو ماه اخیر وزارت اطلاعات وفرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان پنج سیمینار مهم و ارزشمند را سازماندهی وتدویر نمود . تصادفی نیست که دو سیمینار ازاین جمله به مسالۀ آ زادی ، عمدتاً آ زادی بیان و مطبو عات و حمایت از حقوق دمو کراتیک مردم افغانستان اختصاص یافته بود .

رهبری وزارت اطلاعات وفرهنگ با درک اینکه مردم افغانستان طی سی سال اخیر انواع مصایب ، بی حقوقی ها ، استبداد ، اختنا ق و نبود د موکراسی و آ زادی های اساسی ، ازجمله آ زادی بیان را تجربه کرده اند ، نیاز های مبرم واساسی را در شرایط مساعد به وجود آ مده پس از کنفرانس بن به درستی تشخیص داد . قانون رسانه ها ومطبوعات گام اول بود که بر داشته شد . در کشور ده ها نشریه غیر دولتی ، رادیو ها وتلویزیون های آ زادی به میان آمدند .

د کتورسید مخدوم رهین هم در سیمینار رسانه ها وهم در سیمینار د موکراسی، به مردم افغانستان اطمینان داد که نها دینه کردن د موکراسی درکشور وتأ مین مطمئن آ زادی بیان به گونه یی که در جهان متمدن معمول است ، هم رسالت ووظیفه وزارت اطلاعات وفرهنگ است وهم بخشی از کارروز مرۀ این نهاد مهم دولتی را تشکیل می دهد .

دراین دو سیمینار مهم وزیر اطلاعات وفرهنگ با قاطعیت از آ زادی وحقوق دموکراتیک مردم افغانستان به خصوص ازآ زادی رسانه ها و صدای رسای مردم جا نبداری نمود و حتی راه های رشد ونها دینه شدن آ نرانیز نشان داد . اما وزیر اطلاعات وفرهنگ همانگونه با قا طعیت به این نکته هم اشاره کرد که خود سری وبی بند وباری د موکراسی نیست و تهمت زدن ، دشنا م دادن و بد نام کردن افراد جامعه از طریق رسانه هم نباید زیر نام « آ زادی بیان » مجال داده شود .

به نظر می رسد که این هشدار معقول منطقی و قانونی وزیر اطلاعات وفرهنگ را تعدادی از رسانه داران وقلم بدستان بدرستی درک نکردند .

در تعدادی از مقالات جراید آ زاد ، از جمله در یک مقاله چا پ شده در جریده سروش ملت ، این هشدار های وزیر اطلاعات وفرهنگ چنین تعبیر شد که گو یا این اشارات سر آغاز نوعی ازبندش ها وسانسور های دولتی خواهد بود .

دو ستان ما فراموش می کنند که در کشورها یی که خود را مهد د موکراسی و آ زادی های فردی می دا نند ، تعدادی از بندش ها وسانسور ها بر گفتار واعمال افراد همین اکنون مسلط است که قوانین اساسی و پارلمان های ایشان از آن حمایت میکنند . به گونه مثال در اکثر کشورهای غربی از جمله در استرا لیا ، دولت صاحبان فابریکات سگرت سازی را مجبور می سازد تا روی هر قوطی سگرت بنویسند : « سگرت شمارا می کشد » و یا هیچ فرو شنده یی حق ندارد به دختر و پسر پایان تر از سن هژده سگرت بفروشد . اگر کسی به پایان تر از سن هژده سگرت بفروشد ، بیش از صد هزار دالر جریمه میشود .

همین گونه در اکثر کشور های غربی تلویزیون ها وادار می شوند قبل از شروع فلم های هنری هشداربدهند که فلم بعدی صحنه های سکسی ، خشونت ، ترسناکی و . . . . دارد. همین گونه مغازه های فروش CD و DVD ها مجبورند روی پوش فلم ها این هشدار ها را قید نمایند .

همین گونه در کشور های غربی رسانه های چا پی ، صوتی و تصویری در صورت اهانت به اشخاص فزیکی زنده و مرده مواخذه می شوند و با جریمه های سنگین تا سرحد قطع نشرات مواجه میگردند .

هرکشوری در جهان تعدادی از مصلحت ها نیز دارد و ما نند مصلحت های ملی ، دینی ، سیاسی و مقطعی ، این مصلحت ها به صورت طبیعی مقداری از قیودات را به بار می آورند که پذیرفتنی است و رعایت کردنی .

میخواهم مثالی بیاورم . نویسنده معروف انگلیسی جورج اورول George Orwell در جریان جنگ دوم جهانی کتابی نوشت زیرعنوان مزرعه حیوانات Animals Farm . نویسنده دراین رو مان طنز آ میز برستالین ورژیم توتالیتر شوروی تا خته بود .

این کتاب درانگلستان قطعاً اجازه چا پ نیافت و درامریکا هم بعد ازحذف ( سانسور ) قسمت هایی از آن به چا پ رسید . دلیل این سانسور گری، مصلحت مقطعی انگلستان وامریکا درآن سالها بود. نمی خواستند در آن موقع نازک ، شریک کاروبارشان ما رشال ستالین را خشمگین بسازند .

وطن ما افغانستان در وضعیت شکنند موجود و در حالیکه تجربه ودرک دقیق و فرا گیر هم از دموکراسی و آ زادی بیان ندارد ، مصلحت های مهم وواجب الرعایۀ فراوان دارد .

وقتی که وزیر اطلاعات وفرهنگ ازسرخیر اندیشی به مصلحت ها اشاره می کند و « نباید» های لازم را با ارباب مطبو عات وصاحبان رسانه ها درمیان می گذارد ، در قدم اول سلامت فزیکی و ادامه کار رسانه ها رامد نظردارد . این هشدار های خرد مندانه و دلسوزانه چنین وزیر دانشمند وخبیر وواقعاً معتقد به موکراسی و آ زادی بیــــــان را، مقدمه ای براعمال سانسور دولتی تعبیر نمودن ، نهایت بی انصافی است .

د کتور رهین با درک اینکه چندین بار ژورنالیستان با خشونت مسؤلان امنیتی و نظامی مواجه شده اند ، در سیمینار رسانه ها ، با مهارت و کفایت تمام ، مسؤولان درجه اول سه ارگان اساسی مسلح و یک نفر ژ نرال آ یساف را در برابرژورنالیستان قرارداد تـــــــا آ نان اعترا ضات و تشویش های خود را مستقیماً با این مسؤولان در میان بگذارند و آ نان را متوجه افراد سلاح بدست شان بسا زند .

جلسات منظم صاحبان رسانه ها با وزیر اطلاعات وفرهنگ در کمیسیون « بررسی تخطی های رسانه ای » شاهد دیگر دلسوزی وزیر اطلاعات وفرهنگ به اهل مطبو عات و ژورنالیستان است . همه میدا نند که در موارد متعدد ، د کتور رهین برای استخلا ص ژورنالیستان دربند تلاش ورزیده است، تا حدی که خود درجلسات محاکمۀ آ نان نیز حاضرشده است . همه دیدیم که در پنج سال اول وزارتش چه فشار ها و خصومت هارا تحمل کرد ولی بازهم محکم و قاطع در سنگر دفاع و حمایت ازآ زادی بیان ایستاد .

وزیر اطلاعات وفرهنگ درعمل نشان داده است که اعتقادش به آ زادی بیـــــــان مولانا واراســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت :

هیچ ترتیبی وآدابی مجــــــــــوی

هرچه میخواهد دل تنگت بگوی

پس هُشدار هایش را چرا نباید اینگونه تعبیر کنیم ؟

هرسخن جایی وهر نکته مکا نی دارد

اين جوابيه قبلاً‌در روزنامه سروش ملت نشرشده.

--------------

سند دستور وزارت مخابرات افغانستان برای فیلتر کابل پرس و افغان پیپر

کابل پرس ضمن تاکید بر ادامه ی سیاست انتقادی و نقد مقامات بلندپایه ی افغانستان که در نقض حقوق بشر و چور و چپاول دارایی های همگانی دست داشته و دارند، سانسور اینترنتی دولت افغانستان را به شدت محکوم کرده و خواستار برداشتن فیلتر سایت های اینترنتی می باشد.

دو شنبه 26 آوريل 2010, نويسنده: کامران میرهزار


چگونه با فیلتر کابل پرس در افغانستان مبارزه کنیم؟ راه های آسان برای عبور از فیلتر و دسترسی به کابل پرس

اينترنت جایی نيست که زور و پول بتواند مانع بزرگی برای دسترسی به معلومات شود و از اينرو کابل پرس برای مبارزه با سانسور و فيلتر شدن سایت کابل پرس و سایر سایت های اينترنتی، روش های آسان عبور از فيلتر را معرفی کرده و در صورت لزوم هر از چند گاهی آن را با توجه به نوع فيلتر در افغانستان بروز خواهد کرد.

يكشنبه 28 فوريه 2010, نويسنده: کابل پرس


متن کامل اظهار نظر کميسيون بررسی تخطی های رسانه ای درباره ی کابل پرس

عبدالکريم خرم

پنج شنبه 9 اوت 2007

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ

    بنیــامین یهــودی هســتم

    وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.

    سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.

    وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...

    بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.

    روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.

    این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.

    مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.

    روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.

    سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.

    همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.

    این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.

    همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.

    وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.

    این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.

    داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
    افغان یا اوغان یا پشتون این سه تا نام یک است ما می توانیم افغانستانی باشیم نه افغان میخواهد که هویت اقوام مختلف سرزمین مانرا نادیده بگیرد و همین هویت تحمیلی نا روای(اوغان) را بالای ساکنین سرزمین مان باز تحمیل کنند.به کسانیکه از قبایل پشتون نیستند دیگر تحمل این هویت برای شان ننگ است برینکه.حالا به همه روشن گردیده که اوغان یعنی تروریست، اوغان یعنی تولید کننده ای تریاک، اوغان یعنی فاشیستان قبیله،اوغان یعنی طالب فرزندا ن نا مشروع آی اس آی پا کستانی بی فرهنگ واعراب وحشی که در سوف های توره بوره تولید وبه

    از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند

    ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر

    لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
    Afghans=Pashtuns=Lost tribe of Israel5

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس