صفحه نخست > دیدگاه > در دفاع از شهروندان افغانستان در ایران

در دفاع از شهروندان افغانستان در ایران

سیامک بهاری
سه شنبه 23 دسامبر 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اعلام ممنوعیت حضور مهاجرین افغانستانی در استان مازندران و شکنجه وحشیانه چهار دانش آموز افغانستانی در پاکدشت ورامین٬ سبب شد تا بار دیگر وضعیت فاجعه بار شهروندان افغانستانی مقیم ایران از نو مطرح شود.
سابقه تاریخی دردناکی در پس مهاجرت میلیونی مردمی که قربانی نیم قرن کشتار و سرکوب٬ از هم گسیختن شیرازه مدنیت در افغانستان٬ نشسته است.
قربانیان رقابت جنگ سرد و کشمکش میان٬ هجوم ارتش شوروی سابق و مجاهدین دست پرورده غرب٬ گرفتار آمده در دست طالبان و کرزای٬ ناچار به ترک خانه و کاشانه شان شدند. میلونها نفر در چهارگوشه جهان پراکنده شدند. آنها که از بد حادثه به جمهوری اسلامی ایران گریختند و گمان بردند که "براردان حکومت اسلامی" میزبانشان خواهند بود٬ از بد اقبال ترین ها بودند.

سابقه فشرده از مهاجرت شهروندان افغانستانی به جمعوری اسلامی ایران

در بحبوحه جنگ ایران و عراق٬ حدود سه میلیون نفر آواره افغانستانی ساکن اجباری شهرهای ایران شدند. نیاز به نیروی کار در رشته های شاق و زیان آور که متقاضی چندانی نداشت٬ امکان داد که اولین دسته مهاجرین جذب بازار کار گردند و عمدتا در رشته هایی ماند جاده سازی٬ خطوط فاضلاب٬ سنگ بری٬ کشاورزی و دامداری واز این قبیل مشغول بکار شوند. سرمایه اسلامی با کسب سود سرشار از بی تامین ترین و خاموش ترین کارگران بی پناهی که جز اطاعت از کارفرمای بیرحم راهی در مقابل نداشتند٬ در تنگای اقتصادی زمان جنگ٬ تنها مفرشان فروش نیروی کار چند برابر ارزانترشان بود.
حکومت اسلامی با استفاده از کمک هزینه سازمان ملل برای هر پناهجو که در زمان خودش مبلغی بالغ بر چهار میلیارد دلار در سال میشد٬ با پز پناهنده پذیری در عرصه بین المللی و صاحب کاران و سرمایه داران از قبل این نیروی کار ارزان به نان و نوایی رسیده بودند.
دیری نپایید که با خاموش شدن شعله های جنگ ایران و عراق و بازگشت لشگر جویندگان کار٬ عرصه به مهاجرین افغانستانی تنگ شد.
زمزمه اخراج پناهندگان و مجاز و غیر مجاز بودن شهروندان افغانستانی شروع شد. بهانه هر کمبودی از جانب دولت٬ حضور چند میلیون مهاجر افغانستانی در بازار کار ایران اعلام میشد. حلقه محاصر برای نیروی کار ارزانی که که با تولید کوهی از ثروت٬ گنج باد آورده ای برای سرمایه داران و صاحب کاران محسوب میشد٬ تنگ تر میشد

عکس از یو. ان. اچ. سی. آر

اخراجهای گسترده شروع میشود

با اعلام "طرح جامع ممنوعیت کامل حضور افاغنه" تمدید اقامت شهروندان افغانستانی با مشکلات و موانع جدید توسط اداره تباع بیگانه وقت و موج اخراجهای چندین هزار نفره در روز آغاز شد.
با توافق جمهوری اسلامی و (UNHCR) مقرر شد که با پرداخت ١٥۰ دلار کمک اولیه برای بازگشت٬ یک کیسه آرد و یک کیسه برنج از سوی سازمان ملل٬ کار را فیصله دهند. بازگشت به جهنم افغانستان برای بسیاری از خانوادههای مهاجر افغانستانی غیر ممکن بود. چیزی جز گرسنگی و بیکاری٬ مرگ و نابودی در انتظار آنها نبود. از سویی اقامت در کشور جدید٬ تولد فرزندانی که خود را اساسا ایرانی میدانستند و هیچ ذهنیتی از افغانستان نداشتند کار را به مراتب برای خانواده ها سخت تر می کرد.
ناچار زندگی در بی تامینی محظ٬ دور تلخ تری بخود گرفت. دیگر هیچ چیز٬ نه خانه و کاشانه٬ نه درس و تحصیل فرزندان٬ نه شغل و حرفه٬ قانونی نبود.
مهاجرینی که کارت اقامتشان تمدید نمیشد٬ به نام غیر مجاز در شرایط دشوارتری به ماندن در ایران ادامه دادند.
بسیج ضد مهاجرین افغانستانی توسط حکومت اسلامی مداوما بیشتر گردید. واژه "افغانی" یک تحقیر رنج آور آشکار و سندی مجاز برای هر تهمت٬ افترا و هر زورگویی و قلدرمنشی بدل گردید.
دیگر مهاجرین افغانستانی "برادران دینی" محسوب نمی شدند. اما نیروی کار فوق ارزان آنها همچنان نصیب مفت خورهای بازار بی رحم کار می گردید!
هجوم فاشیستی سازمان یافته دولتی با سر کار آمدن خاتمی در سال ١٣۸۲ رسما آغاز گردید. دولت خاتمی راسا عهده دار گردید تا "شر" افغانها را بکند. تصویت "آیین‌نامه تسریع در روند بازگشت" با یازده بند و چند تبصره در ۲٦ آذر ماه ١٣۸۲ اعلام جنگ رسمی علیه مهاجرین و حمله سراسری به آنان را قانونی کرد. خاتمی رٸیس جمهور و محمدرضا عارف٬ معاون او٬ سند را به تصویب هیٸت دولت رساندند. دو وزارتخانه کشور و اطلاعات مامور اجرایی این آیین نامه گردیدند.
از این پس مهاجرین افغانستانی بعنوان موضوعی اطلاعاتی و امنیتی تلقی شدند و بکارگیری حتی مهاجرین مجاز تابع سنوات پیچیده تری میشد. هر نوع بکار گیری مهاجرین غیرمجاز٬ معامله با آنها٬ حمل و نقل و اسکان دادن آنان جرم امنیتی محسوب می گردید.
در عرض مدت کوتاهی به ناگهان چیزی حدود نیم میلیون کودک و عمدتا دختر٬ رسما بی هویت و بی شناسنامه شدند. از درس و تحصیل و نامنویسی در موسسات آموزشی و اداری محروم شدند.
اخراج شهروندن افغانستانی روزانه به بیش از صد و پنجاه هزار نفر رسید. اسکان در شهرهای مجاور مرز شرقی ایران بکلی برای آنان ممنوع اعلام گردید.

تبعات زندگی مخفی شهروندان افغانستانی در ایران

پس از اجرایی شدن "آیین‌نامه تسریع در روند بازگشت"٬ توسط دولت خاتمی زندگی شهروندان افغانستانی وارد فاز دیگری شد. زندگی مخفی شرایط بسیار دشوارتری را به آنها تحمیل میکرد. همه چیز چند برابر قیمت می شد و فروش نیروی کار در مقابل٬ چند برابر ارزانتر و نامطمٸن تر.
محرومیت از تحصیل فرزندان٬ از ابتدایی تا مدارج عالی دانشگاهی٬ تبعات غیرقابل جبرانی ایجاد کرد. دهها هزار کودک محروم از تحصیل ناچارا به نان آوران خانواده بدل شدند تا چرخ سنگین زندگی "غیرمجاز" لنگان بچرخد.
اما وضعیت خرابتر از آنچیزی بود که انتظارش میرفت. اسکان شهروندان افغانستانی در ٣١ شهر٬ در ١٤ استان کشور ممنوع اعلام گردید. اقامت در بخشهایی از استانهای خوزستان٬ فارس٬ بوشهر٬ اصفهان٬ کرمان٬ خراسان جنوبی، خراسان رضوی، سمنان، قزوین، گلستان، مرکزی و یزد٬ برای اقامت شهروندان افغانستانی ممنوع اعلام شد. فقط در سه استان تهران به جز منطقه خُجیر در منطقه ۱۳ شهرداری، استان البرز و قم مجاز اعلام شد.
بخشدار مرکزی نوشهر اعلام کرد که حضور شهروندان افغانستانی در بخش مرکزی این شهرستان کاملا ممنوع است.
این سیاست با شدت و خشونت سازمان یافته تری در زمان احمدی نژاد٬ سپس حسن روحانی ادامه یافت. محمد تهوری، مدیرکل اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور، ۸ خرداد١٣۹١ اعلام کرد که مهلت قانونی برای تعیین وضعیت اقامت پناهندگان افغانستانی در ایران رو به اتمام است و مردان مجرد مقیم استانهای تهران، اصفهان و خراسان رضوی باید ایران را تا خرداد ماه ۱٣۹۱ ترک کنند.
تحصیل کودکان افغانستانی که در هیچ یک از مقاطع تحصیلی رایگان نبود و در مدارس دولتی که تا چند برابر هزینه اعلام شده٬ شهریه آموزش پرداخت می شد برای بسیار از دانش آموزان افغانستانی بدلیل غیر مجاز بودن ممنوع شد. در مواردی دانش آموزان به اصطلاح مجاز از تحصیل در مدارس روزانه محروم شدند و به ناچار در مدارس شبانه به تحصیل ادامه دادند.
اعلام شد٬ برخی از کودکان افغانستانی که زادگاهشان ایران است، اجازه دارند در مدارس ایران تا مقطع دیپلم و در برخی رشته‌ها به مدت ٦ سال تحصیلات دانشگاهی کسب کنند. اما پس از آن اجازه کار و استفاده از تخصص‌شان را ندارند و به دنبال آن، اجازه اقامت در ایران را نیز از دست می‌دهند.
انتخاب رشته‌های تحصیلی مانند فیزیک اتمی، فیزیک (گرایش هسته‌ای)، مهندسی هسته‌ای، مهندسی تسلیحات، مهندسی فناوری اطلاعات (گرایش امنیت اطلاعات، امنیت شبکه، مخابرات امن)، مهندسی هوافضا (کلیه گرایش‌ها)، مهندسی شیمی (گرایش صنایع پالایش، پتروشیمی، شیمیایی، معدنی، گاز، عملیات پتروشیمی)، مهندسی نگهداری هواپیما (هوانوردی، خلبانی، مراقبت پرواز، نمایش و نگهداری هواپیما)، الکترونیک هواپیمایی، مهندسی فرماندهی و کنترل هوایی، تکنیک حوزه‌های نظامی، علوم و فنون هوانوردی، خلبانی هلیکوپتر، مهندسی تعمیر و نگهداری بالگرد، اطلاعات نظامی، اویونیک هواپیما، علوم نظامی، ناوبری و فرماندهی کشتی، مدیریت و کمیسر دریایی برای مهاجرین ممنوع اعلام گردید.
دولت در برخی استانها٬ سوپرمارکت‌ها، نانوایی‌ها و رانندگان تاکسی٬ اتوبوسهای شهری و بین شهری٬ خدمات دهندگان حمل و نقل و فروشندگان مواد غذایی را ملزم کرد که به افغانستانیها خدمات ارائه ندهند و از آنها کارت اقامت بخواهند!
مسئولان دولتی استانهای فارس و خوزستان فروش کالا و مواد غذایی و ارائه خدمات عمومی و بهداشتی به اتباع خارجی غیرمجاز را ممنوع کردند و هشدار داده‌اند که با افراد خاطی به شدت برخورد خواهد شد.
ممنوعیت رانندگی، ممنوعیت فروش مواد غذایی، ممنوعیت ورود به پارکها، ممنوعیت ارائه خدمات حمل و نقل افغانستانیها بعنوان بخشی از فشارهای سازمان یافته دولتی علیه مهاجران افغانستانی صورت رسمی بخود گرفت.
ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت ایران نوشت: "کارفرمایان و صاحبان حرفه‌ها و مشاغل در استان فارس باید قبل از ارائه خدمات به اتباع بیگانه، از هویت آنها با مشاهده کارت هویت و مجوز اقامت قانونی، اطمینان حاصل کنند.
روزنامه "عصرمردم" چاپ شیراز نوشت: "نانوایی ها، سوپرمارکت ها و مراکزی که مواد غذایی می فروشند، در صورت عدم رعایت این طرح، پلمپ و جریمه خواهند شد".
مدیرکل استان فارس دلیل این تصمیم را "آغاز فصل تابستان و منطقی بودن نگرانی کارشناسان بهداشت دانشگاه علوم پزشکی از شیوع بیماریهای مسری به واسطه اتباع خارجی غیر مجاز ذکر کرد"!
مسئولان دولتی اصفهان در ۱۳فروردین ماه ١٣۹١ ورود شهروندان افغانستانی به پارک‌ صفه این شهر را ممنوع اعلام کردند.

در شهر یزد٬ روز دوشنبه پنجم تیرماه ١٣۹١حمله سازمان یافته از سوی نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به خانواده های مهاجر افغانستانی صورت گرفت. اوباشان حکومت اسلامی خانوادههای کارگر و مهاجر افغانستانی را زیر حمله چوب چماق خود گرفتند و آلونکهای آنها را همراه با زن و فرزندانشان را طعمه حریق کردند. بسیاری از خانوادهها از وحشت و برای نجات جان خود٬ آواره بیابانهای اطراف شهر شدند. مجروحین در بیمارستانها بعنوان غیرمجاز پذیرفته نشدند. مامورین انتظامی شکایت قربانیان این حادثه را بدون بررسی گذاشتند و از اقدام برای تامین امنیت آنان نیز خود داری کردند.

در ششم تیرماه ۱۳۹۱، در روستای چهارستون از توابع سلماس در مرز ایران و ترکیه٬ جنایت رقت انگیز دیگری به وقوع پیوست. یک گروه از افغانستانیها از سوی نیروهای نظامی به گلوله بسته شدند. در این تهاجم نفرت انگیز٬ ۱۸ نفر جان باختند و ۵ نفر نیز بشدت زخمی شدند.
این اقدامات ضد بشری از سوی بسیاری از سازمانها و نهادهای مدافع حقوق انسان٬ فعالین اجتماعی و نیز شخصیت ها و هنرمندان شناخته شده مورد اعتراض قرار گرفت.

تهاجم سازمان یافته همچنان ادامه دارد

سرهنگ رحیم رمضان آقایی معاون پلیس راهور با اعلام ممنوعیت رانندگی افغانستانیها، اعلام میکند: "مهاجران افغان حتی با کارت اقامت هم نمی‌توانند گواهینامه رانندگی بگیرند و گواهینامه افغانستانی نیز در ایران معتبر نیست. این محرومیت تنها شامل مهاجران افغان مقیم ایران می شود و دیگر اتباع خارجی می‌توانند با مراجعه به معاونت اتباع بیگانه نیروی انتظامی، گواهینامه رانندگی دریافت کنند".

در ۲۲ تیرماه سال جاری نیز اشتغال اتباع با پیشینه افغانستانی بطور رسمی در دستگاههای دولتی ایران ممنوع اعلام گردید.

اقدام بعدی از سوی مسئولان استان مازندران اعلام شد که تیر ماه امسال را آخرین فرصت افغانستانیها برای خروج از مازندران اعلام کردند. این در حالی بود که مسئولان دولتی استان مازندران از پنج سال قبل حضور اتباع افغانستان را در ۱۰ شهر ساحلی مازندران ممنوع کرده بودند.
محمدتقی شفیعی یکی از مسئولان این استان به خبرگزاری تسنیم میگوید: اتباع خارجی که بصورت غیرمجاز در استان حضور دارند "توسط نیروی انتظامی دستگیر می‌شوند." اتباع افغان ساکن در مازندران ۹۰ درصد وضعیت مالی "مطلوب" ندارند. او شمار دانش‌آموزان دارای تابعیت خارجی که هم اکنون در مدارس مازندران مشغول تحصیل هستند را ۸۸۹ نفر اعلام می کند.
مدیرکل اتباع و مهاجران خارجی در استانداری مازندران از ممنوعیت اقامت و حضور اتباع افغان در این استان در نیمه دوم سال جاری خبر میدهد و میگوید: "تنها آن دسته از اتباع افغان که مادران ایرانی دارند٬ می‌توانند در کشور زندگی کنند".
درشهر یزد از سوی نهادهای دولتی٬ بیلبوردهایی مبنی بر ممنوعیت حضور و تردد اتباع افغانستانی "غیر مجاز" نصب میگردد.

جمهوری اسلامی را باید به جرم جنایت علیه شهر وندان افغانستانی به محاکمه کشید

آنچه در بالا بصورت بسیار فشرده ذکر شد٬ تنها بخشی از پرونده رسوای حکومت اسلامی در اعمال رفتار فوق خشن با شهروندان افغانستانی و خانواه آنها است. در تمامی سالهایی که این حکومت با فریب سازمانهای جهانی خود را میزبان آوارگان و جنگ زدگان افغانستانی معرفی کرده است٬ جز با اعمال سیاستهای آشکارا نژادپرستانه با شهروندان افغانستانی رفتار نکرده است.
از جمله محروم کردن نزدیک به نیم میلیون کودک و بی هویت و بی شناسنامه کردن آنها چیزی جز جداسازی بر اساس ملیت گرایی نیست.
ماجرای دردناک شکنجه چهار دانش آموز کلاس سوم ابتدایی در مدرسه ای در پاکدشت ورامین مانند قله کوه یخی است که بخشی از فاجعه محیط های آموزشی و سوءرفتار خشن آموزش و پرورش جمهوری اسلامی را نشان میدهد. جداسازی مدارس و ایرانی و افغانستانی کردن٬ اعمال تبعیض سازمان یافته دولتی علیه آموزش کودکان و طبقه بندی کردن آن تحت ملیت آنها است. "رعفت اسلامی" این حکومت همه جا به همین منوال شامل کودکان آنها شده است.
صدها هزار شهروند افغانستانی که توانسته اند با تحمل مصایب و مکافات بسیار و رشوه های سنگین٬ اقامت مجاز بگیرند در صف شاق ترین کارها و مشاغل قرار خواهند گرفت!

نگاهی گذرا به فهرست اعلام شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بخوبی نشان میدهد که چگونه برای استثمار کارگران افغانستانی در ایران نقشه میکشند و قانون وضع می کنند. از جمله مشاغل چهارگانه‌ای که افغانستانیهای مجاز می‌توانند در آن اشتغال داشته باشند به قرار زیر است:
١- مشاغل سنگبری و سنگ‌تراشی.
۲- کارگری در کارگاههای کشاورزی مانند بیل‌زنی، سمپاشی، علوفه جمع کنی و امثال آن.
٣- مشاغل راه‌سازی و معدن از جمله تعمیر و نگهداری تونل، استخراج و حفاری معدن.
٤- مشاغل کشتارگاه مانند چوپانی، متصدی مرغداری و سلاخ دام و طیور و برخی مشاغل پراکنده مانند سوزاندن و امحاء زباله، بازیافت مواد شیمیایی، کمپوست سازی، تخلیه و نظافت مخازن، استخرهای فاضلاب یا کارگر کوره های ریخته گری.

چاره کار اتحاد جمعی کارگران است

مردم شریفی که سالها آوارگان و جنگ زدگان افغانستانی را پذیرا شده اند و رابطه ای انسانی با آنها داشته اند٬ این بار هم باید در صف اول مبارزه با فاشیسم سازمان یافته حکومتی علیه شهروندان افغانستانی باشند.
کارگران افغانستانی وایرانی در کنار هم تحت حاکمیت جمهوری اسلامی استثمار میشوند و از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی خود بی بهره و محروم هستند. سرنوشت کارگران ایرانی و افغانستانی درهم تنیده است. جمهوری اسلامی دشمن مشترک همه کارگران است. کارگران افغانستانی بخش جدایی ناپذیر از صف کارگران ایرانی هستند.
مرز تراشی و بهانه رد مرز کردن بخشی از توطٸه سرمایه داران برای ارزانتر کردن نیروی کار کارگران افغانستانی است. ملیت تراشی در بین کارگران چیزی جز ایجاد نفاق در جامعه کارگری نیست. کارگران افغانستانی باید در تشکلهای اعتراضی کارگری همدوش سایر هم طبقه ای های خود متشکل شوند و در همه اعتراضات حضور فعال داشته باشند.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اعمال تبعیض، و "افغان هراسی" در ایران؛ اقامت اتباع افغانستان در ۹ استان ممنوع است

    عزیز کاظمی مدیرکل امور اتباع خارجی وزارت کشور ایران، با اعلام ممنوعیت اقامت اتباع افغانستان در ۹ استان این کشور، گفته است که طرح ممنوعیت اقامت افغان‌ها در چند استان دیگر نیز مطرح است. به گزارش هرانا به نقل از ایرنا؛ عزیز کاظمی دوشنبه ۲۲ دسامبر افزود که دولت هنوز درباره ممنوع شدن اقامت اتباع افغانستان در دیگر استان‌های کشور، به نتیجه قطعی نرسیده و «این طرح‌ها در حال بررسی است» به گفته مدیرکل امور اتباع خارجی وزارت کشور ایران، استان‌های مازندران، گیلان، اردبیل، آذربایجان شرقی، کردستان، سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، زنجان و گلستان به جز بخش مرکزی آن، استان‌هایی هستند که اقامت اتباع افغانستان در آن‌ها ممنوع است. مدیرکل امور اتباع خارجی وزارت کشور ایران اما، توضیحی درباره دلایل ممنوعیت اتباع افغانستان در استان‌های ذکر شده نداده است. این سخنان چند روز پس از آن بیان می‌شود که مدیرکل اتباع و مهاجران خارجی استانداری مازندران، از ممنوعیت اقامت و حضور اتباع افغانستان در این استان در نیمه دوم سال جاری خبر داده بود. مدیرکل امور اتباع خارجی وزارت کشور ایران با تایید این ممنوعیت و «ابراز رضایت» از آن، گفت: «این طرح در استان مازندران به خوبی به نتیجه رسیده است و هم اکنون هیچ افغانی در این استان اقامت ندارد.»

  • ماجرای مدرسه حکمت در پاکدشت

    محمدرضا احمدی، یکی از چهار دانش‌آموز تنبیه شده در گفت‌وگو با روزنامه شهروند، ماجرای تنبیه رخ داده را این گونه روایت کرده بود: "ما آن روز دفترمان را به مدرسه نبرده بودیم. آقا به من و ٣ نفر دیگه گفت از این به بعد یا درس می‌خوانید، یا گومی‌خورید. ما خیلی گریه کردیم ولی آقا به امیرحسین گفت باید ما را به دستشویی ببرد، به او گفت که اگر ما این کار را نکنیم، او را خطکش می‌زند. بعدش امیرحسین ما را به دستشویی برد و حمید انگشت خودش را که داخل دستشویی کرده بود، خورد، من و بقیه اما انگشتمان را زدیم توی دستشویی بعد از آن یکی از بچه‌ها زودتر از ما از دستشویی فرار کرد و آقای عظیمی، ناظم مدرسه را دید، او هم آمد و ما را به دفتر مدرسه برد. حمید را بردند و به سر و صورتش آب زدند."

    سکینه بهره‌مندی، مادر یکی از دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه و عضو سابق انجمن اولیا و مربیان این مدرسه هم گفته بود که مدیریت مدرسه، اولیای این دانش‌آموزان را فراخوانده و به آنها توصیه کرده است که دراین‌باره شکایت نکنند، چرا که اگر جار و جنجال راه بیندازند، مدرسه تعطیل می‌شود و فرزندانشان از درس و مشق می‌افتند.

  • آیا شما همواره تنها از پاکستان و آی اس آس گله دارید؟ شما همیشه پشتون ها را نماد از جهالت و جیوانیت میدانید؟ از وحشت ایرانیان تاجک و شعیه تان هم بگوید. آیا نمونه که در مطلب فوق مطالعه نمودید کافی نیست که وحشت ایرانیات تاجک و شعیه کمتر از دیگران نیست؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس