صفحه نخست > دیدگاه > سرگردانی های سیاسی گلبدین حکمتیار

سرگردانی های سیاسی گلبدین حکمتیار

نويسنده: نور احمد شادمان
يكشنبه 20 جنوری 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چندی است که در مطبوعات داخل و خارج کشور مسایل مربوط به سازش دولت کرزی با گلبدین حکمتیار مطرح است. این مساله در برخی از رسانه های خارجی مانند سایت فارسی "بی بی سی" به نظر خواهی عمومی از مردم افغانستان کشانده شده است. این سایت با نظر خواهی نسبت به پذیرش حکمتیار از طرف دولت کرزی می تواند اهداف مشخصی را پی گیری کند. اما با گذر از اهداف و نگرش های خاص اصحاب مطبوعات، چگونه می توان نسبت به حکمتیار قضاوت کرد.؟

شکی نیست که حکمتیار یکی از شخصیت های سیاسی تاثیر گذار در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است. گلبدین حکمتیار رهبر جهادی حزب اسلامی و شخصیتی پشتون تبار است که فعالیت های اسلامی و سیاسی خود را از پوهنتون انجینیری کابل آغاز کرد. حکمتیار شخصیتی با روحیه شجاعت، مردانگی و غرور ملی ، قومی و دینی است که صداقت و پایبندی به تعهداتش وی را از احمدشاه مسعود متمایز می سازد . وی از اولین رهبران جهادی بود که به تند روی و فعالیت های بنیاد گرایانه شهرت داشت. شهره دوم وی در قدرت نظامی وتدارکاتی وی در دوران جهاد و همکاری وسیع دولت پاکستان با وی بود. چیزی که در آن شرایط یک امتیاز، و بعدها به عنوان یک نقطه ضعف به رخ وی کشیده شد.

البته بنیاد گرایی حزب اسلامی حکمتیار در میان سایر احزاب سیاسی مورد حمایت پاکستان یک استثنا بود. در عین حال جناب رسول سیاف و یونس خالص هم به بنیاد گرایی مشهور شده بود. با این تفاوت که احزاب تحت رهبری ایندو نفر از طریق حمایت های خاص کشور عربستان پشتبانی شده و معروف بود که گرایش های فرقه گرایانه وهابی دارند. برخلاف حزب اسلامی حکمتیار که از نظر سیاسی و شخصی روحیه تند و تک روانه داشت. همان گونه که از نظر مذهبی نیز بیشتر بنیاد گرایی اسلامی را دنبال می کرد تا این که به دنبال وسوسه های کور فرقه گرایی باشد.

کارتون از اشی يا تايمز

حمایت های وسیع دولت پاکستان به عنوان تنها گلوگاه توزیع امکانات کشورهای غربی و اسلامی درمیان مجاهدین، باعث ایجاد حساسیت های خاصی نسبت به حزب اسلامی شخص گلبدین حکمتیار شده بود. همین امر در مرحله اول باعث انشعاب وی از سایر احزاب و ایجاد دشمنی های دوامدار احمد شاه مسعود و ربانی با وی شد. رقابت ها و دشمنی های مسعود و حکمتیار تا آن حد کشیده شد که به خون ریزی های پیا پی این دو رهبر در برخورد های حزبی و قدرت طلبانه حزب اسلامی و شورای نظار جمعیت منجر شد. برخورد های خونینی که در تاریخ جهاد و مقاومت افغان ها بسیار معروف است. البته این برخورد ها در یک مرحله با وارد آوردن آخرین ضربه روحی و نظامی حکمتیار به مسعود باعث رکود و ضعف شدید شورای نظار شده و با عقب نشینی یک طرفه مسعود شدیدا کاهش یافت. با این که در سطح رقابت های قومی، سیاسی ، شخصی و دورنی تا لحظه ای مرگ هم ادامه یافت.

تند روی های سیاسی حزب اسلامی و شخص گلبدین حکمتیار باعث دوری و رنجش خاطر بسیاری از رهبران جهادی از وی شده و زمینه های سیاسی عملکردهای بظاهر سازش کارانه مسعود و ربانی فراهم می شد. این امر در سطح یک ذهنیت ساده تثبیت می شد. در حالی که واقعیت چیزی غیر از آن بود. زیرا نه مسعود شخصیتی منصف و واقعیت بینانه داشت و نه حکمتیار قدرتی بی رقیب افغانستان به حساب می آمد.

تند روی های سیاسی و شخصی حکمتیار همراه با حمایت های بی دریغ پاکستان و حتی سرویس های سیاسی و امنیتی آی اس آی باعث شده بود که رقیب قومی، زبانی و سیاسی حکمتیار به کشورهای رقیب پاکستان روی آورد. این جریان کسی نبود بجز حزب جمعیت اسلامی به رهبری مسعود- ربانی حزبی که تنها حزب تاجیک تبار و فارسی زبانی بود که با تردستی ها و چند چهره گی های سیاسی در صدد جلب کمک از کشورهای مختلف برآمده بود. رقابت های مسعود با حکمتیار بدان حد کشیده شده بود که مسعود تصمیم گرفت برای جبران عقب ماندگی های تدارکاتی و نظامی خود حتی با شوروی های آشنا در دره های سالنگ نیز همکاری نماید. مسعود خوب تشخیص داده بود زیرا این مساله می توانست موقعیت سیاسی و نظامی وی را حتی پس از جهاد نیز تقویت کند. همان گونه در عمل نیز بدین موفقیت دست یافت.

همکاری و دریافت کمک های نظامی و سیاسی جمعیت اسلامی از کشورهای ایران، هند و برخی از کشورهای اروپایی نیز در همین راستا قرار می گرفت. با وجود آن که نسبت به دولت ایران از اشتراکات زبانی و رقابت های سیاسی با پاکستان نیز به خوبی بهره برداری می کرد. البته سرمایه گذاری های پاکستان نسبت به حزب اسلامی و شخص حکمتیار در نهایت بی نتیجه ماند در حالی که سرمایه گذاری ها و عاقبت اندیشی های کشورهای شوروی (روسیه)، هند و ایران نسبت به جمعیت اسلامی و شخص مسعود به خوبی پاسخ داد. با این تاسف که تغییر سیاست مسعود از همکاری با روس ها و روی آوردن به کشورهای اروپایی- آمریکایی در نهایت امر باعث از دست دادن جان وی شد. امری که تاهنوز هم در مورد حکمتیار عملی نشده است.

تند روی های حزب اسلامی و حکمتیار بیش از آن که خاصیت بنیاد گرایانه داشته باشد، از انحصار گرایی قومی، حزبی و حتی شخصی وی تاثیر می پذیرفت. همین روحیه باعث اقدامات تک روانه و انحصار گرایانه وی در همکاری با کودتای ناقص تنی و جنگ جلال آباد بود جنگ جلال آباد نه تنها که به اهداف سیاسی و نظامی خود دست نیافت بلکه با تحریک احساسات قومی نیروهای ازبک و تاجیک در دولت نجیب، به شکست مفتضحانه مجاهدین حزب اسلامی و نیروهای پاکستانی منجر شد. در این جنگ دولت نجیب از احساسات قومی و سیاسی نیروهای غیر پشتونی به خوبی استفاده کرده و دست درازی های پاکستان را ناکام گذاشت. درست بعد از این جنگ بود که نیروهای گلیم جم درعرصه نظامی افغانستان نقش مهم یافت. زیرا که مهمترین پیروز یک جنگ وسیع در جلال آباد بود. در این جنگ تمام نیروهای نفوذی حزب اسلامی حکمتیار در دولت نجیب الله افشا شده و از نظر حیثیت نظامی و سیاسی هم در میان مجاهدین دچار افت عمومی آشکار شد. بگونه ای که در مراحل بعد نیز بر روحیات و ذهنیت های سایر طرف های سیاسی ونظامی مجاهدین نسبت به حزب اسلامی تاثیرات بدی بر جای گذاشت. هرچند که حزب اسلامی هرگز این مساله را بخوبی درک نکرد.

پیروزی مجاهدین درکابل با حاکمیت بالا دست احمدشاه مسعود همراه بود. چیزی که هرگز مورد تحمل حکمتیار قرار نگرفته بود. البته مشکل دیگر حکمتیار این بود که همکاری و توانایی های جریان های غیر پشتون را بکلی نادیده می انگاشت. امری که به خوبی توسط مسعود درک شده و با رندی خاصی مورد بهره برداری وی قرار گرفت. پیروزی بالا دست نظامی مسعود در کابل معلول دو امر مهم بود: اول همکاری نیروهای نظامی هزاره و ازبک در تصرف کابل که البته بعدها توسط مسعود بکلی فراموش گرفته شد. دوم وجود نیروهای تاجیک تبار در دولت نجیب و شخص نبی عظیمی. ایندو عامل اصلی در تسلط نظامی مسعود بر کابل بود. در عین آن که ذهنیت منفی مردم کابل و نیروهای نظامی دولت نجیب نسبت به حکمتیار و تبلیغات اغوا گرایانه جمعیتی ها و دست اندرکاران رسانه های تاجیک تبار کابل برای مثبت جلوه دادن جریان شورای نظار نیز بسیار تاثیر گذار بود. اما در این میان مهمترین عامل همان همکاری نیروهای نظامی ازبک وهزاره با مسعود بود. این همکاری نتیجه عهدها و توافقات مسعود، مزاری و دوستم در جبل السراج بود که بعد ها توسط مسعود بکلی نقض شده و حتی برعلیه هزاره ها و ازبک ها مورد استفاده قرار گرفت.

سیطره نظامی مسعود بر مناطق حساس شهرها و حتی اشغال موقعیت های نظامی کوه های مشرف برکابل توسط نیروهای مسعود عامل اصلی موفقیت وی در کابل به حساب می آمد. روشن است که این امر هم در نتیجه طرح ریزی های حساب شده و همکاری بی دریغ نیروهای کمونیستی و شخص نبی عظیمی صورت گرفته بود. و اقدام مسعود نسبت به محاصره کابل هم کاشف از این امر بود که وی در صدد جنگ های منظم وتصفیه حساب های جدی با سایر احزاب جهادی است. درحالی که سایر رهبران احزاب و جریان های جهادی فکر چنین مساله ای را نکرده بود که از این نظر شاید یک اشتباه تاریخی و نظامی را مرتکب شده بود.

شکست حکمتیار در کابل معلول دو امر روشن بود: یکی جنگ های منظم نیروهای کمونیستی و نیروهای جهت دهنده احمد شاه مسعود و دیگر بیگانگی نیروهای حکمتیار با مردم کابل و ذهنیت منفی نسبت به جریان حزب اسلامی و حاکمیت انحصاری پشتون ها.

بیرون رفتن حکمتیار از کابل باعث افت موقعیت نظامی و سیاسی وی در کل افغانستان شد. و اشتباه حکمتیار در گلوله باران شهر کابل بر این افت موقعیت در نظر مردم و افکار عمومی کشور هم افزود. تمامی این مسایل باعث تحکیم موقعیت نظامی و سیاسی مسعود و کشورهای رقیب پاکستان شد. چیزی که برای دولت پاکستان و جریان های تند رو پشتونی امری غیر قابل تحمل می نمود.

همکاری نکردن ها و کارشکنی های احمدشاه مسعود با جناب مجددی به عنوان اولین رییس جمهور مجاهدین باعث دل آزردگی های آشکار وی از جریان جمعیت اسلامی و شورای نظار احمدشاه مسعود شد. این مسایل تا حدی از طرف مسعود پیش رفت که انحصار گرایی قومی و سیاسی وی را برهمه برملا ساخت. بگونه ای که جناب مجددی در بیانیه پایانی دوره ریاست جمهوری خود با صراحت تمام شخص احمد شاه مسعود را متهم به انحصار گرایی قومی ونفاق افکنی سیاسی وملی در افغانستان کرد. و از وی گلایه های کلانی را در برابر خبرنگاران دنیا برشمرد.(کتاب اردو وسیاست، نبی عظیمی صفحه 434)

انحصار گرایی های قومی و سیاسی احمدشاه مسعود باعث درگیری های شدید قومی و زبانی درکابل شد. این مساله نه تنها به جنگ مسعود با حکمتیار محدود نماند که پای هزاره ها و ازبک ها را نیز به میان کشاند. مسعود در پی انحصار گرایی های خود حتی برعلیه نیروهای ازبک تبار دوستم که روزی همکار وی بود هم اقدام نظامی کرده و نیروهای جنبش شمال را از کابل بیرون کرد. اما در جنگ های خونین وحساب شده ای خود برعلیه مردم هزاره در غرب کابل هیچ توفیقی نیافت. تا این که با همکاری نیروهای طالبان و عهد شکنی آنان با عبدالعلی مزاری موقعیت نظامی هزاره ها را از کابل به شکست کشاند.

ناکامی پی در پی نظامی و سیاسی حکمتیار در مرحله اول معلول موقعیت بالادست نظامی مسعود در کابل بود. این شکست باعث شد که حکمتیار در ضعف شدید سیاسی و نظامی قرار گرفته و موقعیت سیاسی وی نزد کشورهای حامی نیز شدیدا کاهش یابد. کاهش موقعیت حزب اسلامی وسرخوردگی های سیاسی پشتون ها ا ز اداره ربانی- مسعود باعث شکل گیری جریان تند قومی و فرقه گرایانه طالبان شد.

پس از شکل گیری طالبان کشور پاکستان از حکمتیار روی بر تافته و به تدارک طالبان روی آورد. این روی گردانی قدری هم معلول همکاری دوستانه و واقعیت بینانه حکمتیار با هزاره ها و ازبک ها بود. چیزی که به هیچ عنوان مورد قبول کشور های پاکستان، عربستان و علی الخصوص نیروهای تند رو پشتونی نبود. لذا تمامی این مسایل دست به دست هم می داد که جریان تند قومی و سیاسی وابسته طالبان تقویت شود. و طبیعی بود که تقویت روز افزون طالبان و حمایت های قومی پشتون ها به زوال روز بروز موقعیت حزب اسلامی منجر می شد. این امر تا بدان حد کشیده شد که به انزوای کلی حزب اسلامی تا سرحد انحلال ویا فراموشی شخص حکمتیار از صحنه سیاسی افغانستان کشانده شد.

دوران سیطره و حاکمیت نظامی طالبان دوران انزوای حکمتیار و تبارز نظامی وسیاسی احمد شاه مسعود ، کریم خلیلی و دوستم و سایر احزاب سیاسی غیر پشتونی بود. از طرف دیگر شخصیت های پشتونی همانند ملاعمر و نیازی و ملا برجان و... بازیگر نقش شخصیت های پشتونی بود.

در این دوره بسیاری بر این عقیده بودند که حکمتیار نیز بلحاظ قومی وسیاسی و حتی فشار های خارجی ناچار از همکاری با طالبان است. اما نویسنده معتقد است که حکمتیار بدلیل روحیه تک روی شخصی و گرایش های بنیاد گرایی اسلامی اش تمایل چندانی با طالبان نداشت. در عین آن که من معتقدم که گلبدین حکمتیار تا حد زیادی نیز قربانی روحیه استقلال خواهی خود در برابر فشارهای خارجی شده است چیزی که در مورد رهبران بیگانه پرست طالبان اصلا مصداق ندارد. و همین استقلال خواهی سیاسی و غرور ملی وی همراه با روحیه تک روی او باعث انزوای سیاسی و بی مهری کشورهای خارجی نسبت به وی شده است. در عین آن که معتقدم که وجود گرایش های تند قومی وزبانی در وی، از طرف دیگر، باعث سرگردانی های سیاسی وی نیز شده است.

همین روحیه تنها چیزی است که در شرایط پس از نابودی طالبان نیز باعث ناسازگاری حکمتیار با کشورهای خارجی ، مردم افغانستان و جریان های سیاسی ملی و قومی شده است. سرگردانی گلبدین حکمتیار بین استقلال خواهی ملی و تک روی سیاسی باعث محرومیت وی از حمایت کشورهای خارجی از ایشان است. از طرف دیگر، گرایش های تند قومی و زبانی و حتی انحصار خواهی های سیاسی و تک روی شخصی همراه با غرور کاذب قومی و سیاسی او باعث نا سازگاری وی با جریان های ملی و قومی داخل است. در نتیجه این مسایل است که حکمتیار نه مسعود است، نه خلیلی ونه دوستم. در مرحله بعد از قرار گرفتن درموقعیت حامد کرزی، اشرف غنی احمد زی ویا سیاف و ملاعمر نیز نا توان مانده است. این در حالی است که سازش گاری های کاملی نیز با جریان طالبان وابسته با پاکستان هم ندارد. زیرا که از پاکستان دلی بسیار آزرده دارد و عطش های سیر ناشدنی وی برای کسب موقعیت سیاسی همطراز با کرزی و یا خلیلی ودوستم و حتی قانونی نیز هر نوع آرامش سیاسی را از وی ربوده است.

در نتیجه در یک موقعیت سرگردانی دردناکی گرفتار آمده است. سرگردانی که امیدواریم با دقت وتامل و حتی تصمیم های شجاعانه اش از آن رهایی یابد. زیرا که حکمتیار شخصیتی برجسته و شجاع در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان بوده و هست. آنهم شخصیتی که همطراز و بالاتر از بسیاری از کسانی است که اکنون در صحنه سیاسی افغانستان نقش بازی می کند.


اين مطلب از نسخه ی نخست کابل پرس? به اين نسخه منتقل شده است.

تاريخ انتشار قبلی: 22 عقرب سال 1385

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • شما بکدام حق بخود اجازه میدهید که از یک شخصیت خود فروش و قاتل ملت که هزار ها شاهد جنایات اش هنوز زنده اند منحیث یک شخصیت برجسته و شجاع با بسیار بی مسولیتی یاد میکنید ؟
    بسیار بجاست تا گفته شود گلبدین در ماتم نشاندن صدها فامیل برجستگی خاص دارد. به امید روزیکه این خاين و دستیارانش به محکمهً ملت کشانده شوند

    • جناب مير هزار. از قديم گفته اند ( با هر چه بازی ، با ريش بابا هم بازی) يک نويسنده به اسم شاد مان با نا ديده گرفتن خون ۶۰ هزار کابلی ، با سر هم بندی مطالب تکراری و بی ارزش کنار هم ، به اين نتيجه رسيده که گلب الدين شخص بسيار شجاع و متقی است و به زبان ديگر ( حيف است مردم از رهبری همچو آدمی محروم بمانند!) طرح رهبری وزعامت يک جنايتکار جنگی و منطقه ای ( آنهم خون آشام ترين آنان) برای ملت بدبخت ، تماميت روز نامه نگاری شمارا ، برای من زير سوال می برد! آيا شما با اين تبهکاران همدست نيستيد ؟ من که تا حال، مباحث کابل پرس? را اغلب تاييد ميکردم ، اکنون بايد ، در يک نشريه ديگر در باره شما دست به افشاگری بزنم . با خون مردم ، تجارت کردن يا ازد ست حکمتيار برمی آيد يا روز نامه نگاری که دچار الزايمرشديد است، يعنی کامران ميرهزار. فرهاد يزدانی

    • کامران مير هزار عزيز. مطلبی که اکنون به اسم شادمان نشر شده، متاسفانه اکثريت روشنفکران داخلی و برونمرز را عليه کابل پرس? ، بسيج خواهد کرد، شما درين اقدام يعنی حکمتيار را « برجسته و شجاع» خواندن ، دچار اشتباهی شده ايد که يک روز نامه نگار آگاه ازان خود داری ميکند، کدام قلمزن ، می خواهد، به اين آسانی خودرا هدف تير ملامت ، همه جانبه قرار دهد، قربانی کردن خويش در برابر هيچ ، کاريست که شما انجام داديد، ديگر چه کسی جرات دفاع از کابل پرس را خواهد داشت؟ ا احترام. دوست محمد فاضل

    • حکمتیار و مزاری چهره های نادر و بارز آزاداندیش تاریخ افغانستان است کسانیکه خودشان نمی اندیشند و شخصیت های سیاسی شانرا دیگران میسازند انتظاری بیشتر ازین نیست که اینهمه ملامتی و تهمت نثار میکنند. دشمنی با حکمتیار یا از روی مرض است یا غرض و یا از بیخبری.

    • آقای حلیم . درست است که گلبدین ومزاری اشخاص نادر در حرفهء خویش هستن . ( آدم کشی ) ولی آزاداندیش نیستن شما اشتباه میکنید یا اینکه میدانید ولی حال دل نمیگویید یا از شمادر کابل و افغانستان نبوده اید که رنج ظلم این دو آدمخور را برده باشید. احساس همدوستی و هموطنی را خو هیچ ندارید . اینکه پول شان را میگیری و در کابل پرس? برایشان خوش خدمتی کرده وآنها را نادر و کمیاب معرفی میکنید بی فایده و بیهوده است. چرا که همه وطنداران این جناوران نادر و کمیاب را میشناسند. ضرورت به معرفی شما نیست پولت را بگیر وناحق خود را در گناه کرده و بی آب نساز . روزی حضرت ازرایل به سراغ تو و این دو الگوی متبرکت میاید و باز در پیش خداوند که جان و نفس دادید چه خواهد گفتید .

      نوت : اگر عضویت این باند را داری ملامتت نمی کنیم باید دفاع شان را کنی تا پول که میگیری حلال شود . در غیر آن اصلا شما میگویید و در معنای حرف تان چند روز بعد میرسید .

    • محمدی محترم!

      به همان حق که شما مسعود وطنفروش را قهرمان ملی لقب داده ایدو همان حقی که عبدالعلی آدمکش را بابا خطاب مینمودید و حالا شهید می گویید ما هم حکمتیار را شخصیت شجاع و برجسته خطاب می نماییم, آیا جنایات مسعود و مزاری و دوستم و... را فراموش نموده ای که تمام ملامتی را بالای حکمتیار می اندازی-یا شما شخصی هستید که آفتاب را با دو انگشت پنهان می نمایید و یااصلآ هیچ چیزی نمی دانید.

      والسلام

      فیصل

    • جناب محترم فیصل
      مشکل ما درین است که با پیش چشم آوردن جنایات یکتعداد، تعداد دیگری را براءت میدهیم.حالا که دیگران مرتکب جنایاتی شده اند بهیچ وجهه آقای گلبدین رامستثنی ساخته نمیتواند مگر در جنایاتش.چشم پوشی از مسؤل بودن گلبدین در قتل حد اقل صدها وطندار ما نهایت بی مسؤلیتی است و آگاه باشید که هیچ فردی از محکمهً الهی فرار نتواند کرد مگر اینکه مثل گلبدین بدین عقیده نباشد.

    • آقای معصومی! خدمت تان عرض کنم که من نه عضویت حزب اسلامی را دارم و نه از حزب وحدت را و نه از حوادث کشورم دور بوده ام اما این دو چهره در نزدم قابل احترام و قدر است. جملاتی را که بمن نوشته ای معرف سطح اطلاعات و آگاهی ات است. اندرزی که از مرگ دادی تشکر اما عزراییل به الف نه بلکه به عین نوشته میشود من هم یک خاطره برایت دارم که اگر علاقمند مسایل سیاسی هستی بهتر است همه شخصیت های سیاسی و فعالیت های آنان را مطالعه کنی و از روی احساسات طرفداری این و آن را نکنی. در پشت پرده اینهمه قتل و قتال و حوادث کشور ما دست تاجران اسلحه پنهان است که خودت متاسفانه تا هنوز از اینهمه غافل ماندی.
      در باره حکمتیار خیلی مختصر بگویم که نه در دامن روس افتاد و نه چون دون همتان قدرت طلب به آستان بوسی به قصر سفید راه یافت نه غلامی پاکستان کرد ونه ایران. و مزاری هم مردی بود که تا آخر درکنار مردمش ایستاد و در آخرین دقایق که حوادث مثل برق واقع میشد یکطرف مرگ و باخت همه تلاش ها فداکاری ها را ریسک میکرد ولی آنطرف دیگر بروجردی با کجکلاه پنجشیر برایش پیام میفرستادن که طرف ما بیا ولی آنمرد فداکار و آزدیخواه نخواست آزموده را باز بیازماید و مردم خود را اجیر برنامه های شوم قومی یک گروه بی بند وبار و بی مسلک بسازد. رفت و نام خود را جاودان ساخت و حالا من که تاجک هستم از این دو مرد تاریخ کشورم که یکی پشتون و یکی هزاره است خوشم میآید خودت اختیار داری میتوانی کسی دیگری را خوش داشته باشی و ازینها بدات بیاید.

    • آقای یزدانی! شما الا و بلا را برگردان ملا انداختید. جنگ های جاده میوند چور و چپاول سرای شهزاده و فجایع افشار و کوته سنگی و کارته سه و کارته چهار و دشت برچی و بمباردمان و راکت پرانی هایی این مناطق جنوب و جنوب غرب را کی انجام داده؟ یا هیچ گپی آنجا رخ نداده؟!!!! وقتی جنگ بین وحدت و اتحاد در غرب کابل جریان داشت و آنان بار ها آتش بس میکردند کی بالای هردو راکت فیر تا هرکدام فکر کنند که طرف مقابل آتش بس را شکستانده و باعث شلعه ور شدن جنگ آنان میشد؟ آقای یزدانی! حتما بخاطریکه مناطق کارته سه و کارته چهار و افشار و همزنگ و دشت برچی و چارآسیاب کوته سنگی بسیار بعد مسافه داشته؟!!! و شما نتوانسته اید هیچوقت آنجا بروید و خانه ها و دیوار های ویران و سوراخ سوراخ آنجا را ببینید یکبار تا مکروریان کهنه میرفتید و دیوار های سوراخ سوراخ شده بلاک جوار دریای کابل را میدیدید که از کدام طرف سوراخ سوراخ شده. شما میتوانید پاسخ بدهید که کدام طرف دریای کابل تخریب شده جنوب و جنوب غرب یا خیرخانه و کارته پروان؟ جنابعالی یا بیرون از افغانستان تشریف دارید و یا عینک هایتان بسیار ذره بینی است و معکوس میبینید!!!!!!!!!! آقای یزدانی شما بمباردمان دهمزنگ و علاوالدین را میپذیرید اگر بلی چگونه توجیه میکنید و اگر باور نمیکنید بروید پرسان کنید وقت نوشتن زیاد است شله یخ نمیکند

    • علیم آغا این شما هستید که کاملآ در اشتباه غرق هستید .واز این دو شخص که شما با دلایل آتی دفاع ایشان را میکنید.اگر شما درست درعمق فعالیت های سیاسی وعفاید شان در باره کثیری از ملیت ها و اقوام افغانستان داخل شوید ویا حد اقل عمل کرد هایشان را ارزیابی عادلانه کنید البته در مجموع همه برادران مجاهد را چه شرقی چه غربی چه شمالی وچه جنوبی بنام کسانی که ما مردم کابل از مال وجان سرخود در مقابل هریک شان تیر بودیم اما متاسفانه.....:آنوقت امکان دارد که اهلیت ظرفیت وشخصیت شانرا بخوبی درک کنی .آنهای که از عدالت سخن گفتن ظلم و بی عدالتی کردن ، از وحدت سخن گفتن بی اتفاقی کردن ، از امانت داری میگفتن چور و چپاول کرده به غارت بردن ،از غریب پروری یتیم و یسیر پروری گفتن اولتر از همه آنها را کشتن و بی خانومان کردن ، از ناموس داری گفتن بالای ناموس وطنو مردم تجاوز کردن کشور را به خاک و خون کشیدن تعمیرات برق، آب ،مکتب ،مدرسه، معلم، مامور سواد تعلیم ..... همه را از بین بردن .نمیگویم که تنها یک جریان شان همه تنظیم های مجاهد ین راه آزادی. از مزاری ستایش کرده اید من چشم دید خود را در کارته سه سرای غزنی .... اعمال نابخشودنی شانرا دیدم از گلبدین را هم همه ما دیدیم همه مردم کابل . از عزرایل یاد کرده اید عاقلان پی نقط نروند . شما گفته اید که گلبدین در پا بوسی روس ها وکاخ سفید و ایران یا پاکستان نرفته من از شما یک پرسشی دارم . اگر گلبدین این کار را نکرده آیا هزاران میل سلاحهای ثقیل و خفیف را خودش با پول که از پدرش برایش میراث رسیده بود خرید یا پای و دست ضیاالحق و حمید گل ودیگران را بوسیده و در مقابل پول دریافت کرده و دراین سالهای متمادی سلاح خریده واعاشه و اباطه سربازانشان را کرده؟ همین حالا اجنبی ها از وی استفاده میکند . او برادر اگر عضویت حزب شان را نداری بیجا و بی فکر از ایشان دفاع نکن که همه برایت بی عقل خطاب میکند .

  • لالا جان کمی حوصله کن کی نبودکه درافغانستان جنايت نکرد؟

  • آقای شادمان سلام . از مقاله شما چنین برداشت میشود که گویا گلبدین یک شخصیت سیاسی مثبت و کاملآ بخاطر نفع ملت افغانستان از شجاعت ، پاکی ومردانگی هیچ نوع تلاش ابا نورزیده . جای گفتن دارد که گلبدین یک شخصی خود خواه جنگجو که همه مسایل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی را به نوک تفنگ و برچه به نفع خویش حل میکند که البته این خصلت نتنها از گلبدین بلکه همه مجاهدین صاحبان سر به کف است .
    شما که از شجاعت و مردامگی به وصف یکی از قاتلین خون خواردر برابر مردم کابل یاد کرده اید. آیا میدانید که مردانگی در قتل و قتال و خون ریختن ملت بیدفاع آن هم وطندار خودنیست ؟ . برادر عزیز دفترجه زندگی گلبدین در مجموع جهادی هارا همه وطنداران مطالعه کرده اند واز اینکه پاکستانی ها یا عربیها .... این شخصیت های خود فروش در بدل مقدار پول خریدن و بر علیه ملت افغان و خاک و وطن افغان آماده ودندانهایشانرا تیز کرده و فرستادن همهء ملت آگاهی پیدا کردن . کسی که در بدل پول مادر وطن و ناموس خود را پایمال کرد .پس سگ هزار مرتبه شرفت دارد نسبت به این اشخاص که حد اقل از خانه و مال صاحب خود تا دم مرگ پاسبانی میکند .

  • افسوس بسيار برأنست كه هنوز هم کسانی اند که بدون هیچ توجهی از جنایت کاران جنگی دست به قهرمان سازی میزنند. اگر نویسنده ء گرامی شما به نمیخواهید به خاطر بیاورید و آقای میرهزار نیز بیرحمانه به آزادی مطبوعات اینگونه با خایینین ملی همراه میشوند ، فراموش نکنید که جنایات تمامیی دی فروشان و مهین فروشان عاصی قدرت را هیچکسی از یاد نخواهد برد. حکمتیار و تمامیی باند های مزهب فروش خاین که هنوز هم با خون ملت معامله میکنند روزی به دادگاه ملت سرافگنده خواهند ماند و آنگاه به شما دریغم میاید که باز لقمه نان تانرا با کدام نوع معاملهء بدست میاورید.جنایت کاران جنگی زیر هر نامی که باشند باید به دادگاه بین المللی کشانده شوند. یک نکتهء دیگر برهان الدین ربانی و باند منحوس وی هیچگاهی نماینده ی مردم تاجیک نبوده و ما مردم تاجیک افغانستان از این خاین مثل جنایت کاران دیگر متنفریم.
    آقای میرهزار ! شما چرا صداقت و شجاعت تانرا حیف خواسته های سازمانی آِی اِس آی میکنید؟

    آنلاین : حکمتیار جنیات کار جنگی و ناقض حقوق بشر است!

  • سلام به دوستان وخوانندگان کابل پرس?
    يکی از بزرگترين مشکلات جامعه افغانی ما که بدون شک عدم ديگر پذيری است بدين مفهموم که ما کمتر به گفتمان ازاد ورد وبدل نظريات مختلف عادت داريم. بس هادربين سياست مدازان وسرمداران کشورما اتفاق افتيده است که بنابه سليقه های شخصی دست به تشنج وانتقام جوئی زده و باعث بربادی کشورشده اند.
    من تمام خوانندگان کابل پرس را دعوت ميکنم که کوشش کنند درفضای باز با احترام به نظرديگران برخورد کنند و ازتشنج وغيرگوی اجتناب ورزند.
    با عرض حرمت

  • سلام به همه:به همه گان روشن است که امریکا و سی آی ای فقط وفقط به منافع امریکا فکر میکند و بس.هر گاه منافع امریکا ایجاب کند مستبد ترین افراد دنیا را بنام فرشته نجات به دنیا معرفی(طالب) میکند.بعدا که کارایی خودرا ازدست دادند ویا پلان دیگری در دست گرفتند، رذیل ترین چهره های بنیاد گرا(اتحاد شمال) را نیز نکتایی دموکراسی زده با توپ و لشکر و بی 52 برگرده مردم سوار نموده وباشد که با زدودن طالب بهانه به ماندن نیروهایش به افغانستان داشته باشد.درین روز ها معلوم میشد که دل امریکا یخ نکرده و از آوردن گلبدین و عده از طالبان حلقه جنایت کارانش را تکمیل کند.وازین سبب است هر گاه بیگاه آمد آمد طالبان و گلبدین را سرزبان ها می اندازد.وبعضی ها هم آنهارا شجاع،ناترس...وعده هم زیرک و سازمانده میخواندشان.وشاید امریکا با آوردنشان به ملت ما بگوید که اگرا از افغانستان خارج شویم چی میشود؟و ملت مظلوم ما همه با هم خواهند گفت سک جنگی! و جنایت کاران خواهند گفت که ما همدیگر را بخشیده و ما برادران جهادی همدیگریم.الحمدوالله که با هم رسیدیم.

  • گلبديني جينايت كار با ياداري عر ب وامريكاي شان در فكري اين است اگر كرزي خان كم غفلت كند از نوكري سر باز زند به زود ترين فر صت شغالي دومي جايش را ميگرد اگ كرزي از دستي امريكاه برود طاليب ويا گلبدين است كشتاري كه اين كرد مردم از يادش نميرود همه اين ها

  • Dear Mir Hazar Salam!
    I hope you are fine. I strongly support your policy; in deed a real journalist should give chance to different people with different ways of thinking to express their views. My request from you is to ignore people with prejudice opinions. Regarding the article I should say that, the writer is right in someway, I also agree with him, Hekmatyar is a real loyal person to his ideology and faith. He also could join invaders and get position in Karzai’s so called government, but he didn’t do so, just because of his ideology. Otherwise if people like Fahim and Sayaf could reach high positions, obviously Hekmatyar could reach higher than them. Personally I respect people who are loyal to there ideologies until the end.

    • دوست عزيز يكه خودرا بسيار زحمت داده به اصطلاح مقاله مطولي را بدست نشر سبردئيد. اولا سعي نمائيد تا فارسي را درست ياد بكيريد تا خودرا مورد استهزاء قرار ندهيد، دوم زمبنيكه ميخواهيد در مورد مطلبي خودرا زحمت دهيد، از تناقض كوي برهيز نمائيد، زيرا به اصطلاح مقاله فعلي جناب مملو از تناقضات است. سوم جملات شما باهم ارتبات نداشته و از مبتدا و خبر بي خبر است.
      يا سخن دانسته كو اي مرد دانا ياخموش

      هروي از لندن

  • به نظر من حکمتیار مانند جنایتکار ملی مسعود ، ربانی، فهیم و شرکای شان مرتکب جنایات شده است. ولی یک واقعیت را نباید هیچ کس از یاد ببرد که بدون حکمتیار و حزب سازمان داده شده ، کادر های فعال و قومندانان برجسته او روسها به آسانی شکست نمیخوردند. در زمانیکه مسعود خفاش با روسها اوربند اعلان کرده و امنیت کاروانهای نظامی شانرا میگرفت ، حکمتیار و جنگجویان استقلال طلب او در تمام جبهات مشغول نبرد بر علیه روسهای جنایتکار بودند.

    از این چنین نتیجه باید گرفت که اگر جنایتکار و خائین ملی اکنون قهرمان ملی اعلان شده پس حکمتیار باید فرشته خوانده شود.

  • COMENTE MARA CHI KADI AGHAIE KAMRAN ?? MAN KI CHIZE BAD NA NAWESHTAM . KABUL PRESS? SANSOR NAMEKONAD HAM DOROGH BAR AMAD.

    Dobara baret megom baname azadi har charande ra nashr kardan kare shayestaie nist . QATELI MELLAT RA QAHRAMAN SAKHTAN KHEYANATE BOZORGE BA MARDOM MEBASHAD .

  • په حقيقت سره حکمتياريو سياسي رهبر او په وطن مين ځوي دې ټول عمر يي د اسلام او وطن لپاره مبارزه کړي او کويي٠ يو څه غلتي او تيروتني هم لري خو دومره خيانت او جفا چه د شمال ټلوالي ددي خاوري سره کړي د حکمتيار تيروتني يي تر شاه پټي شوې٠ ددولت دې کوشش وکړې چه حکمتيار قانع کړي او ددولت سره همکار شې د هغه په يوځاي کيدو ډير خلک خوشحاليږې ځکه هغه په خلکو کي زيات نفوس لري او هم به په امنيتي چارو کي زيات خوالي راشي دا به دکرزي ډيره لاسته راوړنه وېپه درنښت سيدولي ٠حسني ٠ لندن

    • اقای مير هزار:
      از تعهد عميق به دمکراسی گپ ميزنيد اما يک دو گپ کوتاه را هم نميتوانيد در سايت خود باز تاب دهيد.من فکر ميکنم که ان همه نوشته های را که با نام مستعار به نشر ميرسانيد ياخودت مينويسی يا به خواست تو نوشته ميشود.
      در نقد شعر دراين خراب اباد ميتوان گپ زد اما بارندی نمی توان در سياست بسيار جولان کرد.راستی اين بحث را جدی تر بايد مطرح کرد که جگونه عرصه سياست را اين ژورناليستان وشاعران پر کرده اند؟انکس که به ازادی ايمان نداشته باشد نميتواند تا اخر انرا پاسبدارد.

  • جناب تمام حرفهای شما یک طرف - فکاهی که در آخر نوشته اید یکطرف. من هم اضافه میکنم که حکمتیار شخصیت بسیار با تقوا و کاردان است که دل شما بیشتر خوش شود. ولی حقیقت چیزی دیگریست. در طول تمام مدت جهاد یگانه کسی پیشرفت نکرد حکمتیار بود. بدنام ترین آدم امروز در افغانستان حکمتیار است. پیشرفتی نکرد بدلیل آنکه قسمی که افراد روشنفکر تنظیم خودش به وی (کله خشک) لقب داده بودند همانطور هم بود. حکمتیار کاسه لیس پاکستان بود و است. امروز هم مانند همیشه منحیث یک جوکر - یک مهره اضافی منتظر است چه وقت فرمان از آی اس آی برایش میرسد که جنگ را علیه مردم آغاز کند. حکمتیار به هیچ کسی نیکی نکرده است. نیت بسیار بد دارد. بدتر از طالب هم است. حکمتیار یک چانس داشت که به کابل داخل شود و چانس را از دست داد. این ورق هر طرفی برگردد دیگر به ذوق و طالع حکمتیار نمیگردد. نام حکمتیار در لیست سیاه تروریستان بین المللی هم است. هیچ ممکن نیست که حکمتیار را کسی اجازه بدهد حد اقل یک آدرس در یکی از مغاره ها داشته باشد. بدنام، گمنام، آواره، بیچاره، بدبخت، آه و دعای بد مردم هم بدنبالش، مثل یک حیوان درنده دور از انظار آدم های نورمل در میان چند وحشی آدمکش خونخوار زندگی به گندگی و مرداری و کثیفش را با تمام نومیدی های شیطانی بسر میبرد. حکمتیار در یکی از کوه ها خواهد مرد. مثل یک حیوان زندگی کرد و مثل یک حیوان میمیرد. ناممکن هم نیست که بدست هم زبانانش کشته شود. در اخیر باید بگویم شما حق دارید پیشوای ناکام و نادان خویش را همه جا بزرگ و دانا جلوه دهید. هیچ جای افسوس نیست. به اجازه شما ما هم مرگ به خواری و زاری و ذلت و فلاکت حکمتیار را از پروردگار عالمیان خواسته بودیم و خواهان استیم.

    • از کسی پرسیدند: استاد سراهنگ خوب میخواند یا استاد رحیم بخش؟ مرد حاضر جوابی بود و چنبن پاسخ داد: به همان استاد نتو هم لعنت.
      این یک مثال بود خدا نخواسته توهین به این هنر مندان نبود. یعنی هر کدام ما در محدودهء صلاحیت خود جل و جیاز این ممکلت را بهدر دادیم. حتی همین کابل پریس هم مثال همان گربه ای را دارد که بخاطر خدا موش نمیگیرد. والله اعلم. از همه بد تر اینکه چهره اسلام ستیزی و دین ستیزی اش بر جسته تر است.

    • شما به حکمتیار که اردوی سرخ را به زانو درآورد توهین میکنید و با افتخار از اشغال افغانستان بوسیله امریکایی های جنایتکار که باز هم حکمتیار اخراج آنها راتقاضا کرده و شجاعانه مردم را به دفاع از کشور اجدادی شان فرا میخواند، یاد میکنید و در اخیر هم یک بز کثیف را که به روسها خود را فروخت و باعث قتل هزاران کابلی و تباهی اردوی افغانستان گردید قهرمان خطاب میکنید.

    • سردار همه چیز را بسیار اعلی گفتی!
      زنده باد سردار!

    • salam alikum ba tamame afghan wa khownendagen een matlab!
      Gulbudin, Fahim, Sayaf, yonos Be Qanoni,Moheseni, Mujadedei,Gelani, Etc etc, are the Crimnals and have to be in the Guatnamo jail right now!! I hope some day we should se dose crimnals behaind jail!

    • جناب مير هزار صاحب . چگونه ميتوان در مباحث سهيم شد، در حاليکه ابراز نظر ها اکنون بيرحمانه وخونسردانه سانسور ميشود، به نظر ميرسد ابراز نظر های منعکس شده، شايد ساخته و پرداخته خود اعضای سايت باشد، آنچه ديروزسانسور شده اصلا وابدا توهين به کسی نبوده است ، مگر اينکه سايت شمارا زير سوال برده است.با احترام . بينام

  • با سلام به همه ی همسایگان عزیزم . من تهرانی هستم و تمام آن چه از حکمتیار و ربانی و مسعود و... می دانم از رادیوی ایران شنیده ام و در حال تحقیق در اینترنت بودم که به این مقاله رسیدم . بسیار در عجبم که مردمی که در حال حاضر امکانات آشتی و ایجاد حکومت عادل مردمی را دارند ، حتی در زمان اشغال این گونه دو دستگی و دشمنی دارند . عزیزان من ! شاید من از تمام رنج های شما بی خبر باشم ، ولی بدانید فردا و آینده ی کودکان شما در گرو زمین گذاشتن اسلحه و نفرت ، و بخشیدن و در صلح زندگی کردن است . هر چه زود تر کینه را رها کنید ، زود تر به آرامش خواهید رسید . ما از استواری و پایمردی شما بسیار درس گرفتیم . بگذارید از بزرگ منشی و بخشش شما نیز درس بگیریم.

    • تهرانی صاحب ایا یازنه کدام اوغان (پتان) هستی ؟؟ چونکه کاملا مثل ما مینویسید!!!

  • زنده بادحکمتیار!
    وآن کسی که کاریکاتور گذاشته بسیارانسان پستی بوده
    خداوندهمیشه یارویاورحکمتیار است

    • زنده باد حکمتیار به چه معنی؟
      به این معنی:
      زنده باد قاتل آدم ها، زنده باد تروریست، زنده باد انسان وحشی، زنده باد خونخوار، زنده باد منافق، زنده باد کوچی ب یفرهنگ، زنده باد جاسوس استخبارات نظامی پاکستان، زنده باد افکار بدوی و ضد حقوق زن، ضد حقوق بشر، ضد آزادی بیان، ضد آزادی های مدنی،
      زنده باد حکمتیار، یعنی زنده باد تاریکی و جهل، زنده باد وحشت و بربریت، زنده باد شمشیر و انتقام، زنده باد فرهنگ قبیله و وحشت، زنده باد ویرانی و بیداد و زنده باد هر چه که رذالت ، بی شرفی، پستی و حیوانیت است.

  • ستاره اقبال حکمتیار,سه بار طلوع نمود وسه بارغروب کرد. مقدمات توطئه مشترک حفیظ الله امین با حکمتیار با میانجیگری پاکستان,کودتای حکمتیار با شهنوازتنی, وتبانی داکترنجیب الله با گلبدین برای انجام کودتای مشترک درآستانه سقوط نظام دموکراتیک درافغانستان.
    گلبدین ونیروهای وفادار به داکترنجیبالله وسازمان خلق به اشتراک وطنجارورازمحمد پکتین وزرای دفاع وداخله وقطعات نظامی مربوط,نقاط استراتیژیک شهرکابل, به شمول قصر ریاست جمهوری را تصرف نمودند,اماازشهر کابل رانده شدندوتا چهارآسیاب عقب نشستند.من به این عقیده ام که این غروب ,غروب همیشگی خواهد بود,دیگر حکمتیار وشرکا به منفورترین عنصر تاریخ مبدل شده اندوودر عصرخود آگاهی مردم ,دیگرمجال برگشت برین سرزمین رااز دست داده اند.بگذارگلبدین مانند چلپاسه در صحراهای پاکستان درآرزوی قدرت,جان دهد!

    • والله من از عاشقان صدای داکتر نجیب الله بودم.پسان پسان فهمیدم که او یک فاشیست حیله گر ومکار بود.آهسته آهسته با خواندن کتاب حکمتیار(رازهای پنهان ودسایس عریان )پی بردم که نجیب یک نشنلیست ویک فایشست تمام عیار بود.وی تقاضای تا سیس نظام مشترک ائتلافی با نماینده معلوم الحال پاکستان یعنی حکمتیار را نمود.وی خواست تا داوطلبانه نظام را برای پاکستان تسلیم نماید. وی جاروکاری را ازشمال آغاز کرد تا میدان را برای خودفراهم نماید,اما حریفان سیاسی نجیب این دسیسه را کشف وبه سروقت وی رسیدند.

  • digar hekmatyar murdae seasi ast. ow digar hech nero nadarat.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس