Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 10834

دست افشانی و پایکوبی شکوهمند

8 فبروری 2008, 20:05, توسط بهمن اندرابی

درود به « آقایان » شهرام و حمید اردلان .
با استحضار حضور حضرات می رسانم که : نگارنده شایق وصل هستم و اتفاق نه فصل و افتراق . مهارت در گردآوری است ، نه در تفرقۀ نیروها . تاریخ هفت هزار سالۀ این سرزمین ، تنها مال کابلی و تهرانی فارسی زبان شیعی نیست ، بلکه مال همه اقوام پرافتخاری هست که در درازنای تاریخ کنار هم برادروار زیسته اند . گرچه مذهب مختلف شد هیچ کس بیگانه نیست / باغبان را در چمن هر گل به رنگی دیگر است / 14 قرن قبل اعراب بیابانگرد وحشی ، مثل سگ گرسنه ، پا برهنه ، بدوی و بی فرهنگ ، آنچیزی را شکستند که در هیچ کتابی « که نداشته اند » ، نخوانده و در خواب پدرکلان های شان هم ، قصر شاهان ساسانی و مداین ندیده بودند . و اینکه تو میگویی در دوصد سال اخیر استعمار دمار از روزگارت درآورده است ؟ و تو هنوز از آن بی خبر هستی گناه تو است ، نه من . راقم با هیچ همسایه ام دعوی مشاجره ندارم جز با استعمار و امپریالیزم و دروازه باز کن های داخلی آن . دعوی میراث بابا هم ندارم که سهم من ازین فرهنگ دیرینه کجاست ؟ اگر شمس از تبریز است و مولانا از بلخ ، ابومسلم از جوزجان و بابک خرمدین اهل آذربایجان و دیگران همه ستاره گان بلندی اند در آسمان فرهنگ این مرزوبوم و مورد حرمت و افتخار همه گان . دلشورۀ من ازین است که یک آدم های بامعرفتی میآد وسط و بمن میگه :
« چرا طالب نصیب تو شده و کشور تو مزرعۀ تریاک است کنون ؟ گویا ما فاقد یک رهبری وارسته هستیم و اتباع کشور من یک ملت نیست و اینکه در ماضی بعید مغولان آمدند دیگران را خوردند و مردم کشور من بی تفاوت مانده بودند ؟ و اگر آمریکاییان نبودند ؟ ملت با شهامت من از پس چند طالب پابرهنۀ پاکستانی بدر شده نمیتوانستند ... و با طنطنه از ظهور یک نفر « شاید هم ظهور یک نایب امام زمان ایرانی » یاد میکند که از آسمان افتاده و سر از نو کشوری بنام ایران را پایه گذاری کرده با یک ملت و یک ارتش از خانوادۀ پیغمبر ، و این نسخه را برای ما نیز توصیه میدارند .... » اینجاست که دود از دماغ آدم میبرآید ، به خدا . که در قرن 21 این « آقا » بخت خود از ایزد تقدیر میجوید و از تاریخ وطنش هیچ نیاموخته است هنوز ... افتخار به فرقۀ دموکرت آذربایجان و فرقۀ دموکرت کردستان که برای اولین بار حکومت ملی و مردمی را اساس گذاشتند و ایرانی بودند همۀ شان و افتخار شان بود نجات تهرانی و شیرازی و اصفهانی و دیگران و سراسر ایران . آنان جان های شیرین شان را نثار کردند . زنجیر های وابستگی انگریز و روس و عرب و دیگران را شکستند .... و آنانیکه ما را در « بی تفاوتی در حملۀ مغولان » متهم میدارند ، بایست حتمن تاریخ « کابلشاهان » را بخواند ، سپهسالار رتبیل شاه کابلی که در « تاریخ سیستان » و « روضته الصفا » شرح پایمردی هاشان آمده است . آنان که خودشان از نهضت آذری و کردی خلق خودشان پشتیبانی نکردند . امیران وابسته به کمک بیضه داران دین ، رزق و روزی را به روی شان بستند ، خرید و فروش شان را تحریم کردند و حسابات بانکی شان را بستند و به امان خدا رهای شان کردند در وطن خودشان . چگونه آن پاک مردان و زنان توانستند روی پای شان بیاستند و هرگز سر به بیگانه و زور خم نکنند ؟ افسوس که دامن این صفحه تنگ است ، همچون دل من ... ننگ است ،27 سال سکوت بس است . بیدار شو ، بجنب ، دست اندرکار شو ، پهلو بگرد که صبح شده است آقا ؟ آفتاب بلند برآمده در آسمان . دیگر امامِ زمانی در کار نیست . طلب کن بخت را از جنبش بازوی سخت خویش . هزار آخوند هندی و عربی فدای تار موی « سلطانزاده تبریزی » ، « پیشه وری » و تندیس های اعظم آزادیخواهان تبریز . یاد نظامی و شهریار و صایب تبریز و ... گرامی باد . حمید دادیزاده تبریزی و خدای قلم فارسی داکتر رضا براهنی آذری ، زنده و پاینده باد . روان رفته گان شاد و راه شان درخشان باد .

جستجو در کابل پرس