Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85588

چه فرق است بین انسان و اهریمن؟

17 نوامبر 2014, 02:29, توسط نياز سلطان

٨٢٧٩٤٦٢اشخاصهاي چون شير افگن و امثال اين اوباشان حزب بدنام شعله جاويد که دین را به دنیا فروخته و آنرا فقط وسیله ای برای عوام فریبی و پیشبرد مقاصد دنیوی خود در نظر گرفتند. از ترکیب عقاید هندو – اسلام آئین جدیدی، جدا از اسلام را پایه ریزی نمودند و حتی حاضرند برای رسیدن به مقاصد دنیوی خود از این آئین نیز برگشته و آئین جدید دیگری را پایه ریزی نمایند. در این قسمت، اهل فن و دانش را دعوت به انصاف می دهیم، خود قضاوت کنند که آیا اين گمراهان می توانند با توجه به عقاید غلو آمیزی که دارند . تعلق و وابستگی به مسلمانان شیعیان اسماعیلی داشته باشند؟!

عقايد اين گمراهان!

امامت؛ اولین اصل اعتقادی اين گمراهان امامت است نه توحید.
برای گمراهان چون خالد ناصري و همفكرانش امام عصر، خداست. بیشتر اين پديده شوم ومتعصب به وجود خدا عقیده ندارند، مگر خدایی که بصورت آقاخان باشد
بدین ترتیب تمام صفات خداوند متعالی از قبیل: خالق، مالک، رازق و غیره را در حقیقت صفات امام زمان عليه السلام می دانند. اين پديده شوم که در شخصیت و مقام امام دچار کفر شده اند و امام را بجای خداوند محور همه چیز فرض کرده اند، معتقدند که امام حاضر می تواند احکام خدا و رسول را برحسب نیاز زمان تغییر داده و یا منسوخ نمایند. یا به عبارت دیگر همچون ابوسعید و ابوطاهر قرمطی حلال خدا را حرام و حرام او را حلال نمایند.
در صورتی که عقاید کفرآمیز اين گمراهان را با گفته های ائمه و تصنیفات حجتان و داعیان این طریقت مقایسه نمائیم، می فهمیم که امامان این طریقت خود را عبد و بنده خدا دانسته و بزرگترین افتخار خود را عبدالله ( یعنی بنده خدا بودن ) می دانستند و دائماً در ذکر و پرستش خدا بودند و سالکان این طریقت را به اطاعت امر خدا و تسلیم در مقابل او و عمل به قرآن و سنت رسول اکرم خاتم النبین( ص ) فرا می خواندند.

حال در اینجا به ذکر چند روایت در این مورد می پردازیم:

امام منصور بالله در ضمن جنگ دست دعا، بسوی خدا متعالی بلند کرده ومی خواند: « بار خدایا تو می دانی که من از ذریه رسول تو هستم و می دانی که من به خاطر تو جانم را نذر جهاد با دشمنان تو کرده ام. از تو می خواهم اراده فرمایی که آنچنان که شایسته توست با شوق و حرارت پرستش شوی و شریعت تو بر روی زمین حکم فرما شود. »

امام معزالدین الله می فرماید: « بعضیها حرفهای غلوآمیزی به ما نسبت می دهند که نه ما خودمان آنها را گفته ایم و نه کسی دربارة ما گفته است. ما از دروغ و کذب آنها به خدا پناه می بریم. ما بندگان خدا و مخلوق اوهستیم، ما ادعای پیغمبری و نبوت نداریم، حلال و حرام ما با احکام قرآن یکی است. »

شعری به مولانا مستنصرباالله منسوب است که دلیل توحید و ایمان به وحدانیت اوست:« شب را سپری کردم در حالی که جز از خدای خویش – که رحمت از اوست – ترس و امید ندارم – جدم پیامبر و پدرم امام من است - و مذهبم توحید و عدل.»

در زمان الحاکم بامرلله گروهی از پیروان ایشان که در تاریخ بنام « دروزیه » نامیده شدند، از نهضت شیعیان اسماعیلی جدا گردیدند و برای حاکم بامرالله، ادعای الوهیت و خدایی کردند. الحاکم بامرالله جهت ارشاد و هدایت آنها حمیدالدین کرمانی را به مصر فرا خواند. حمیدالدین کرمانی بحث زیادی با دروزیان نمود. ولی نتیجه ای از این بحث ها و مذاکرات بدست نیامد و دروزها بر عقاید خود پافشاری نمودند. تا آنکه مولانا حاکم دستور به آتش کشیدن مسجد و قتل و عام دروزها را صادر کرد.

سلطان محمدشاه، آقاخان سوم در فرمانی می فرماید: « آنها که شناخت سطحی از مذهب دارند، تصوراتی عجیب و غریب درباره من دارند، اینها معتقدند که کار من شفا دادن بیماران است. کار من این است که راه حقیقت را به شما نشان دهم تا بر سرنوشت واقعی خود، یعنی فنا فی الله نایل شوید. فنا فی الله، یعنی گم کردن خویش در الله. وقتی که در عبادات سجده می کنید، باید به تضّرع از او بخواهید که شما را در راه رسیدن به خالق راستین تان یاری کند. شما باید مانند طفلی که از مادرش به دور می افتد، مشتاق اتحاد دوباره با خدا باشید.»

و همچنان اين گمراهان به اين عقيده اند كه قرآن کریم کتاب پوسیده صدها سال پیش است. اینک فرمان امام قابل عمل است، ۱۳۰۰ سال از عمر قرآن می گذرد. قرآن برای سرزمین عرب است.
این در حالی است که شیعیان اسماعیلی، حضرت محمد ( ص ) را خاتم النبین و قرآن را وحی الهی و دستورات خداوند منان و آخرین کتاب هدایت می دانند و آن را تنها اساس احکام شرعی و اعتقادات دینی و راه رستگاری و فلاح می شناسند. که از هر نوع تحریف و تغییری پاک و مبراست. حضرت نور مولانا شاكريم الحسيني حاضرامام آقاخان چهارم در کنفرانس سیرت که در سال 1967 میلادی در پاکستان برپا گردید، می فرماید: « در برابر این جهان متغیر که زمانی برای ما کیهانی بود و اکنون بیش از جزیره شلوغی نیست، ... می پرسم که آیا درکی روشن، استوار و دقیق از اینکه جامعه مسلمان در آتیه چگونه باید باشد داریم؟ آنگونه که من باور دارم، پاسخ قطعی و مطمئن را باید در قرآن شریف و در زندگی پیامبر اکرم ( ص ) جستجو کرد. زیرا که ما بدین امر اطمینان داریم که اسلام پیام نهایی خداوند، قرآن کتاب غایی او، محمد رسول الله ( ص ) خاتم النبین می باشد. توفیق و عنایتی نصیب ما گشته است که پاسخ هایی که از این منابع اخذ می شود، ضامن این است که اکنون و نه در هیچ زمان دیگری در این راه به وادی ضلالت و گمراهی نخواهیم افتاد. »

جستجو در کابل پرس