Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 54858

نمایشهای مضحک فیلسوف قلابی بنام عزیزیاسین درباره قرآن !

28 مارچ 2012, 21:39, توسط آذین

.اگر میلیون ها نفر به یک چیزی احمقانه باور داشته باشند ، بازهم آن چیز احمقانه است .
مانند : « شق القمر » و « سفرِ معراج » سوار بر مرکب و عبور از کهکشانها و ملاقات خدا . مشاهده دوزخ که بیشترین ساکنان آن زنان بودند و ...
گفتند که موضوع شریعت نه به عقل است / زیرا که شد اسلام به شمشیر مقرر .
افکار مذهبی نوعی بیماری روانی است در سطح جهانی . و این همان بقایای پوسیده زنده گی گذشته است که دین خویان را مفتون می سازد. اصطلاحات عرفانی که به اثر تربیت مذهبی افراد با آن خو کرده ، دراعماق اسرارآمیز دعا وافسون غرق مانده . ریشه کن ساختن آن ، عمل بزرگی است و از خود جراحت های بدی به جا می گذارد . باور کردن دروغی که صد بار شنیده ایم ، خیلی آسانتر است از حقیقتی که برای بار نخست می شنویم .
خر باش که این جماعت از فرط خری / هر کی نه خر است کافرش می خوانند .
... و بدین صورت اهالی قبیله ی بنی قریضه سومین و آخرین قبیله ی یهود در یثرب ( مدینه ) به حکمیت سعد بن معاذ ، خلع سلاح گردیدند و فرمان داد تا کلیه مردان یهود را گردن بزنند و اموالشان را تصاحب کنند و زنان و کودکان آنان را اسیر و به عنوان برده بین مسلمانان تقسیم کنند . آنگاه یهودی ها که تعداد آنها را مورخین تا 900 نفر نوشته اند ، بر سری گودالی که قبلاً حفر شده بود آوردند و همه را علی بن ابیطالب و زبیر بن عوام ، گردن زدند . وقتی هوا تاریک شد ، مشعل ها افروختند و بقیه را سر بریدند و چنان شد که در فصل گرما بود و فضای مدینه بوی گند گرفته بود .
ریحانه دختر یکی از یهودی های بنی قریضه در سهمی خود محمد قرار گرفت . او دختری نمکین و زیبا بود و چون حاضر نشد اسلام آورد ، تا پایان عمر بصورت کنیز همخوابه با محمد بسر برد .
« ای صاحبان خرد ، قصاص برای شما مایه ی حیات است » آیة 175 سوره بقره .
« ای کسامیکه ایمان آورده اید قصاص بر عهده ووظیفه شماست . کشتن مرد آزاد به جای مرد آزاد ، بنده به جای بنده و زن به جای زن . » بقره 173

پروفیسور وات watt نویسنده کتاب محمد و مدینه ، تعداد زنانی را که محمد با آنان روابط جنسی داشته ، 36 نفر می نویسد . و خدای محمد این اجازه را به پیغمبرش در آیه 49 احزاب چنین ارشاد میفرماید :
« ای پیغمبر ما حلال کردیم بر تو همسرانی را که اختیار کرده ای چه آنها که حق شان را داده ای و چه آنها که کنیز تو بوده اند و خدا آنها را به عنوان غنیمت نصیب تو کرده است و همچنین دختران عمو ، دختران عمه ، دختران دایی و دختران خاله هایت که با تو مهاجرت کرده اند همه را بر تو حلال کردیم و نیز زنی مومنه ای که خودش را به پیامبر ببخشد و پیامبر هم بخواهد با او نکاح کند . و این نکاح بدون مهریه تنها برای تو است نه برای سایر مومنین . »
.و در آیه 51 احزاب ارشاد میفرماید :
« لازم نیست که در همبستری با زن های خود نوبت را رعایت کنی ، هرکدام را که مایل بودی نزد خود بخوان و هر کدام را که نخواستی کنار بگذار . بر تو ایرادی نیست . آزادی و اختیار مطلق در ترک آنها داری و برای انها نیز این ترتیب بهتر است .
آیینی که پیغمبرش در تصاحب زنان چنین دست و دل باز باشد ، زنان ( بنده خدا و بنده مرد ) ، از پیروان این دین چه انتظار میتوانند داشته باشند .
وختی محمد عاشق ( زینب ) همسر « زید » پسر خوانده اش شد او را به همسری خود درآورد . در بین اعراب پسر خوانده ، مانند پسر فزیولوژیک وارث پدر شناخته میشد و تمام قوانین فرزندی بر او جاری بود . محمد که خودش خطبه عقد زید و زینب را خوانده بود و مدتی هم آنان زن و شوهر بودند تا اینکه یکروز محمد سرزده و ناچاپ به خانه « زید » رفت و زینب را نیمه عریان دید و دل باخت و فوراً گفت « فتبارک الله احسن الخالقین » و بر گشت به خانه و ... داستان طلاق دادن زینب و به همسری پیغمبر در آمدن و رسوایی و طعنه ی اعراب ، و دوباره محمد دست به دامان جبرییل زد و چاره جست و دوباره یک آیة دیگر برای پایان تنه محمد به این شرح که : ازدواج محمد و زینب را قدسیان کر و بیان و ملایک آسمان جشن گرفتند . نیز در آیة 37 الاحزاب :
« و اذ تقول للذی انعم الله علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک و اتقوالله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس والله احق ان تخشاء فلما قضی زید منها و طراً زوجنا کها لکی لایکون علی المومنین خرج فی ازواج ادعیاییهم اذا قضوا مبنهن و طراً و کان امرالله مفعولا . » ترجمه :
« و چون تو با آن کس که خدایش نعمت بخشید و شما هم نعمت آزادی دادی و به نصیحت گفتی برو و زن خود را نگهدار و از خدا بترس ( زنت را طلاق نده ) و آنچه در درون پنهان میداشتی ( عشق به زینب را ) خدا آشکار ساخت و تو از مخالفت و سرزنش مردم ترسیدی و سزاوارتر بود از خدا بترسی . پس ما هم چون زید از آن زن کام دل بگرفت ، او را به نکاح تو درآوردیم تا بعد ازین مومنان در نکاح با زنان پسرخوانده خود که از آنها کامیاب شدند بر خویش حرج و گناهی نپندارند و فرمان خدا به انجام رسیده . » « ترجمه الهی قمشه ای »

ادامه : آیات 38 و 39 نیز در تأیید همین کارخیری است که سبب دامادی حضرت محمد شده است . تا اینکه در آیة 40 میخ را محکم می کوبد و دهان طاعنان را قفل میزند .
« ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لاکن رسول الله و خاتم النبیین کان الله بکل شیء علیما » ترجمه :
« محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی رسول خدا و آخرین پیغمبر است . و خدا به همه چیز آگاه است . » کار تمام . الله با صراحت به کمک آمده تا نیروی شهوت رسولش را ارضا کند و به اعراب فضول دستور میدهد ، خفه شوید . که زید پسر محمد نیست و زنش برای رسول الله حلال و مباح است .

از لباس ژنده ات خجالت نکش . از افکار کهنه ات شرمنده باش .

جستجو در کابل پرس