ما افغان نیستیم و افغانستان نام جعلی برای کشور ماست
10 می 2013, 15:07, توسط جبران
بیایید دوستان محترم هزاره کمی از تدبیر کار بگیریم : چرا هزاره عقب مانده بماند؟ اسیب پذیر بمانند؟ در رده ضعیف قرار بگیرد ؟ از مقامهای مهم سیاسی محروم باشد؟
زیر اثر یاظلم قومی قرار بگیرد؟
ایا فکر کرده اید چرا؟ مشکل این گروه چه است ؟ مانع کجاست ؟ :
1.چون تراکم نفوس شان کم است دراقلیت قرار میگیرد؟
2.به لحاظ تفاوت های مذهبی اوشان در قطب مخالف قرار میگیرد؟
3.به لحاظ تفاوت های نژادی به قطب مخالف قرار میگیرد؟
4.به سبب قرار گرفتن در جغرافیای محروم از اقتصاد است لذا به سبب فقروبیچاره گی شان است؟
5.چون ازطرف حاکمان در طول زمانها محدود نگه داشته شده است؟
6.همه گزینه های فوق در ان دخیل است ؟
7.همیشه فاقد رهبران مدبر وواقیعی بوده است؟
8. ,,,,
خوب شما فرض نمایید همه گزینه های فوق یا تعداد از انها منحیث مانع شان باشد , خوب راه حل چیست ؟ ایا هیج راهی تابه حال وجودنداشته بودند؟
نه البته که هرگز چنین نیست .
در اوایل گروه مسلمین نیزبسیار اندک بود و با بسیار محدودیتهای روبرو بود ؟ کشور انگلیس با چه مساحت و نفوس زمانی تمام کره زمین را کنترول مینمود حال انکه هند با چندین برابر اندازه نفوس همیشه تحت سیطره بود , در زمان حاضر قدرت های سیاسی ونظامی درجه اول جهان در دست یهودیهاست حال انکه نفوس اندک و ناچیز درجهان دارد !!!!
هیچکس ,هیچ چیز و هیچگاه کسی مانع برسرراه بوده نمی توانند اگر واقعا خواستن درمیان بوده و مدبرانه حرکت صورت گیرد خردمندانه پالیسی طرح شود و درسایه پالیسی طرح شده و سازمان یافته یک جامعه حرکت نماییند .
اگر جامعه اگاه داشته باشیم , رهبران لایق و با درایت داشته باشیم کسانیکه هم اگاه و هم جامع ولایق باشند , اگرگاندی برای هند موجود نبود سلطه انگلیس چه وقت از انکشور برطرف میشد ,اگرجورج واشنگتن نبود چه وقت مهاجرین میتوانست کشور مستقل بنام امریکا بنا نهند , اگرخمینی نبود چه وقت ایران از دست امریکا وفاحشه گری نجات میافت ,اگر محمد(ص) نبود کجا نامی از اسلام دردنیاه موجود بود و و ,,,,
مشکل اصلی ما نداشتن رهبران جامع ولایق در طول تاریخ بوده و است , جزکسانیکه به مدت کوتاهی ظهور نمودند اما نابود شدند ودیگران نیز در بی خبری این وضعیت را پروراندند نابودی رهبران واقیعی برابر نابودی همه یک جامعه اند چون انها به مثابه چشم وگوش جامعه است !
راه حل این است که جامعه اگاه گردد زیرا این عمل زمینه بروز استعداد های پنهان و ناشناخته را فراهم می سازد .
ودر این وقت است که ما میتوانیم هرگونه خواست جامعه خود را براورده ساخته و در باره تجزیه و عدم تجزیه به اسانی تصمیم گرفته و به ان جامه عمل بپوشانیم .
منتظر نظرات سازنده دوستان هستیم .
بیایید دوستان محترم هزاره کمی از تدبیر کار بگیریم : چرا هزاره عقب مانده بماند؟ اسیب پذیر بمانند؟ در رده ضعیف قرار بگیرد ؟ از مقامهای مهم سیاسی محروم باشد؟
زیر اثر یاظلم قومی قرار بگیرد؟
ایا فکر کرده اید چرا؟ مشکل این گروه چه است ؟ مانع کجاست ؟ :
1.چون تراکم نفوس شان کم است دراقلیت قرار میگیرد؟
2.به لحاظ تفاوت های مذهبی اوشان در قطب مخالف قرار میگیرد؟
3.به لحاظ تفاوت های نژادی به قطب مخالف قرار میگیرد؟
4.به سبب قرار گرفتن در جغرافیای محروم از اقتصاد است لذا به سبب فقروبیچاره گی شان است؟
5.چون ازطرف حاکمان در طول زمانها محدود نگه داشته شده است؟
6.همه گزینه های فوق در ان دخیل است ؟
7.همیشه فاقد رهبران مدبر وواقیعی بوده است؟
8. ,,,,
خوب شما فرض نمایید همه گزینه های فوق یا تعداد از انها منحیث مانع شان باشد , خوب راه حل چیست ؟ ایا هیج راهی تابه حال وجودنداشته بودند؟
نه البته که هرگز چنین نیست .
در اوایل گروه مسلمین نیزبسیار اندک بود و با بسیار محدودیتهای روبرو بود ؟ کشور انگلیس با چه مساحت و نفوس زمانی تمام کره زمین را کنترول مینمود حال انکه هند با چندین برابر اندازه نفوس همیشه تحت سیطره بود , در زمان حاضر قدرت های سیاسی ونظامی درجه اول جهان در دست یهودیهاست حال انکه نفوس اندک و ناچیز درجهان دارد !!!!
هیچکس ,هیچ چیز و هیچگاه کسی مانع برسرراه بوده نمی توانند اگر واقعا خواستن درمیان بوده و مدبرانه حرکت صورت گیرد خردمندانه پالیسی طرح شود و درسایه پالیسی طرح شده و سازمان یافته یک جامعه حرکت نماییند .
اگر جامعه اگاه داشته باشیم , رهبران لایق و با درایت داشته باشیم کسانیکه هم اگاه و هم جامع ولایق باشند , اگرگاندی برای هند موجود نبود سلطه انگلیس چه وقت از انکشور برطرف میشد ,اگرجورج واشنگتن نبود چه وقت مهاجرین میتوانست کشور مستقل بنام امریکا بنا نهند , اگرخمینی نبود چه وقت ایران از دست امریکا وفاحشه گری نجات میافت ,اگر محمد(ص) نبود کجا نامی از اسلام دردنیاه موجود بود و و ,,,,
مشکل اصلی ما نداشتن رهبران جامع ولایق در طول تاریخ بوده و است , جزکسانیکه به مدت کوتاهی ظهور نمودند اما نابود شدند ودیگران نیز در بی خبری این وضعیت را پروراندند نابودی رهبران واقیعی برابر نابودی همه یک جامعه اند چون انها به مثابه چشم وگوش جامعه است !
راه حل این است که جامعه اگاه گردد زیرا این عمل زمینه بروز استعداد های پنهان و ناشناخته را فراهم می سازد .
ودر این وقت است که ما میتوانیم هرگونه خواست جامعه خود را براورده ساخته و در باره تجزیه و عدم تجزیه به اسانی تصمیم گرفته و به ان جامه عمل بپوشانیم .
منتظر نظرات سازنده دوستان هستیم .