Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79002

اقلیت هستند یا اقلیت سازی می شود؟

25 دسامبر 2013, 18:52, توسط پرویز "بهمن"

اينكه جناب محترم ايشور داس از عدم ثبت مادهء مستقل در مورد پيگيرد قانوني آنانيكه به مقدسات هندو باوران بي حرمتي ميكنند، سر شورانده اند حق بجانب ميباشند، واقعا دريك كشور مسلمان كه ادعا دارد هيچ قاتوني بر خلاف احكام شريعت غراي محمدي نافذ و مرعي الإجراء نمي باشد، عدم پيگرد قانوني متجاوزان به مقدسات پيروان ساير أديان خودش خلاف شريعت غراي محمدي است. زيرا نص صريح قرآن در منع نمودن مسلمانان از دشنام دادن به پيروان ديگر أديان هيچگونه تأويل وتوجيه ديگر را نمي پذيرد و آن آيهء ....قرآن در سورهء أنعام است:
(ولا تسبوالذين يدعون من دون الله فيسبوالله عدوا بغير علم)
ترجمه: دشنام نزنيد به آنانيكه غير الله را مي پرستند كه آنها نيز از روي ناداني ودشمني به ذات الله، دشنام ميزنند، حال اگر واقعا در افغانستان از روي صداقت وإيمان داري قانوني براي حفظ حريم مقدسات اسلامي تصويب ميگردد، بايد حريم مقدس پيروان ساير أديان را نيز شامل شود، در غير آن إنفاذ چنين قانوني بخودي خود مخالف حكم صريح اسلام بوده و جنبهء رئاكارانه ونمايشي دارد. اما از آنجايكه اسلاميت مردم افغانستان با أرزشهاي قبيلوي اوغاني مزج شده وتعدادي از قومگرايان برتري طلب پشتون آنرا بنام رعايت دو أصل افغانيت واسلاميت مد نظر ميگيرند چنين تناقضات آشكار منطقي خود بخود بايد بوجود بيايد، زيرا دو تربوز را دريك دست گرفتن ممكن نيست، اسلام يك دين است وأحكام خاص خودرا دارد ولي افغانيت مجموعه اي از يك سلسله ارزشهاي قبيلوي متروك و ما قبل اسلامي است كه ريشه در زور گويي وبرتري طلبي أفراد قبائل مختلف دارد، خلط نمودن اسلام با ارزشهاي اوغاني ، درجامعهء امروزي افغانستان ،ريا كاري، نفاق، زن ستيزي، قوم ستيزي وتمدن ستيزي وبالاخره رهبراني چون ملا عمر وگلبدين را بار آورده است، آنطرف ديگر : نام افغان در زبان انگليسي نيز مشكل زا بوده ومعناي سگ شكاري را ميدهد
ازنظر برداشتي كه من از اسلام دارم:
همانطوريكه در يك جامعهء مسلمان در إيمان وإسلام باهم شريك بوده و خود مسلمانان در قرآن چون برادران وخواهران يكديگر خوانده شده اند ( إنما المؤمنون اخوة ) در مواطنت ( هموطن بودن) نيز با پيروان ساير أديان، برادران وخواهران يكديگر شمرده ميشوند. زيرا وطن ؛ خانهء مشترك همهء شهروندان يك جامعه بوده ودر صورت تجاوز از سوي يك كشور بيگانه بالاي حريم آن وطن ؛ جنگ بخاطر دفاع از حريم وطن بالاي همهء شهروندان آن كشور از هر دين وآئين كه باشند واجب ميگردد ، در غير آن قواي مهاجم بيگانه بالاي هيچكسي رحم نكرده وهمه را به يك سويه آماج تعرض وبي ناموسي قرار ميدهند.
بناء از نظر احكام إسلامي كه بنده از آن درك دارم : شهروندان غير مسلمان دريك جامعهء اسلامي كه به هيچ صورتي محارب نبوده اند وسالها با مسلمانان در صلح وهمزيستي مسالمت آميز بسر برده اند هم در حقوق وهم در وجايب با مسلمانان همسان شمرده ميشوند، همان مكلفيت عسكري كه بالاي يك شهروند مسلمان واجب است، بالاي يك غير مسلمان نيز واجب است، همان مالياتي كه بايد يك مسلمان بپردازد، يك غير مسلمان نيز بايد بپردازد، به همين ترتيب همان حق تعليم كه يك اولاد مسلمان دارد، يك اولاد غير مسلمان نيز بايد از آن برخوردار باشد، همان مسجد وتكيه خانه اي كه يك مسلمان بايد بخاطر اداي مراسم مذهبي خود ضرورت دارد، يك غير مسلمان نيز در صورت احتياج به يك عبادتگاه بايد از آن برخوردار باشد وحريم آن مانند حريم عبادتگاههاي مسلمان بايد از هر نوع تعرض وبي حرمتي مصوون باشد
همچنان اگر يك دولت اسلامي براي از بين بردن فقر ومحتاجي شهروندانش بانك مخصوص كمك به فقراء ومحتاجين ميداشته باشد، فقراء ومساكين غير مسلمان نيز از سهم مساوي در آن بانك برخوردار ميباشند وهرگونه تبعيض وتمايز در موارد ذكر شده ميان مسلمان وغير مسلمان در يك دولت اسلامي جرم محسوب ميشود
تمام آنچه گفته آمديم در زير حكم اين آيهء قرآني ميتواند بيايد كه قرآن در سورهء مباركهء الممتحنه ميفرمايد:
( لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم وتقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين)
شمارا الله منع نميكند از نيكي و إجراي قسط ( داد) در حق آنانيكه با شما بخاطر دين تان نجنگيده اند وشما را از سرزمين هاي تان آواره نساخته اند ، به تحيق كه ذات الله دادگران را دوست داد
در اينجا من نيز به پيروي از معلم شهيد زنده ياد دكتور علي شريعتي بزرگ ميتوانم بگويم كه : واژهء معادل قسط كه در قرآن آمده است وخدا مومنان را به إجراي آن امر كرده است در زبان فارسي نيافتم، فقط همين قدر ميگويم كه واژه قسط در زبان عربي مفهوم وسيعتر از (عدل)دارد. عدل را ميتوان به فارسي ( داد) ترجمه كرد ولي ( قسط) مفهوم وسيعتر از عدل ميباشد كه اگر وارد مثالهاي آن اگر شويم وقت زيادي را در بر ميگيرد

جستجو در کابل پرس