آقای مير هزار ! چگونه در سخنگاه ميتوان شرکت جست ، در حاليکه آدم های بيکار و بيعار و فحش های ناموسی، محلی برای گفتگوی سالم نمی گذارد!
کابل پرس? به ارگان تبليغ و تعاون پناهجويان تبديل شده است!
از همه بدتر اين که فقط چند همکار قلمی محدود قادر هستند، مطالب شانرا در کابل پرس منتشر کنند و بس!
و فاجعه بزرگتر اين که اگر نويسنده ای ميخواهد بداند چرا نوشته ارسالی اش به سطل باطله افگنده شده؛ طبيعتا به آدرس سردبير ايمل ميزند ، اصلا سردبير محل سگ را به وی نمی گذارد!
خوب ، چه فرق است ميان وبسايت شخصی و خصوصی مثلا « افغانستان آزاد » و کابل پرس که هردو خود را « آزاد» می انگارند، اما از حد اقل روش دموکراتيک در آن هاخبری نيست !
حيف از « کابل پرس » سال های پار که سردبير آن سعی ميکرد، روشها و ايده های دموکراتيک را نهادينه کند ! آن سبو بشکست و آن ساقی نماند!
آقای مير هزار ! چگونه در سخنگاه ميتوان شرکت جست ، در حاليکه آدم های بيکار و بيعار و فحش های ناموسی، محلی برای گفتگوی سالم نمی گذارد!
کابل پرس? به ارگان تبليغ و تعاون پناهجويان تبديل شده است!
از همه بدتر اين که فقط چند همکار قلمی محدود قادر هستند، مطالب شانرا در کابل پرس منتشر کنند و بس!
و فاجعه بزرگتر اين که اگر نويسنده ای ميخواهد بداند چرا نوشته ارسالی اش به سطل باطله افگنده شده؛ طبيعتا به آدرس سردبير ايمل ميزند ، اصلا سردبير محل سگ را به وی نمی گذارد!
خوب ، چه فرق است ميان وبسايت شخصی و خصوصی مثلا « افغانستان آزاد » و کابل پرس که هردو خود را « آزاد» می انگارند، اما از حد اقل روش دموکراتيک در آن هاخبری نيست !
حيف از « کابل پرس » سال های پار که سردبير آن سعی ميکرد، روشها و ايده های دموکراتيک را نهادينه کند ! آن سبو بشکست و آن ساقی نماند!