موضوع قطع گوش و بینی با ولنتاین چه ربط دارد؟ آخر وی ولنتاین را تجلیل نکرده و اصلا ولنتاین را نمیشناسد و تا هنوز نشنیده که بجرم آن گوش اش بریده شده باشد. بلکه موضوع با مخدرات و هیرویین و پودر ارتباط دارد و صد البته که شوهرش پودری بوده ورنه هیچ کسی به عمل متوسل نمیشود. اگر نشر این موضوع بخاطر اشاعه ولنتاین و مفاهیم غربی است خو نزد من اینهمه از خرافات و جهل غربی ها در قرن 21 است و این گپها برای کسی مقبول است که در غرب زندگی نمیکند میگن صدای دهل از دور خوش است و یا کسانی درغرب ازین گندگی ها خوش شان میآید که سر شان از بوی گندگی های روابط اجتماعی غربی کاواک شده. اینها یک روز ولنتاین را تجلیل میکنند و صد روز دیگر بی وفایی و جفا در خفا با کسی دیگر رابطه و دوستی و همخوابی و... است و آنکه مردانه وار روگردانی اش را اظهار میکند طرف مقابل با مخدرات وارد شده از افغانستان پناه میبرد و یا با تابلیت های ضد استرس و یا اقسام شراب های نشه آور و... حالا قبول کنیم که این ولنتاین یک رسم خوب است باوصف آنهمه ملاحظاتی که در بالا ذکرش را کردیم پس مبارک غربی ها باشد اما این رسم در شرق بدرد نمیخورد که مختصرا یک دلیل اش نوع زندگی است. تاثیر و حاکمیت فضای ماشین و اقتصاد در زندگی غربی همه روابط احتماعی را به مقتضای خود چرخانده و درغرب که روز بروز مفهوم فامیل از بین میرود و ارگانهای دولتی و قانونگذاری کوشش میکنند این مفهوم را ذریعه پول و کمکهای ماهوار به مردم بقبولانند و تشویق شان کنند که زیر بار روابط فامیلی قرار بگیرند درین وضعیت که مردم حوصله زندگی خانوادگی راندارند یک جوان اگر با یک شاخه گل سرخ میخواهد خود را در دل طرف مقابل نگاه و حفظ کند از مقتضیات روابط اجتماعی شان است اما در شرق و در روابط فامیلی با وجود فقر و بلا های سیاسی و وارد شده از غرب به اندازه کافی محبت و حفاظه های روابط وجود دارد و رسم و عنعنات به اندازه کافی این محبت را میدهد هیچ وقت ولنتاین نمیتواند جای آنرا بگیرد. و فراموش نکنیم که ولنتاین در پهلوی داشتن پیام دوستی پیام های دیگر هم دارد که عبارت از روابطی نامشروع است که باعث گندگی هاو مشکلات و رکود اجتماعی میشود و اگر کسی میخواهد با اشاعه این رسوم اجتماع را دگرگون کند باید متوجه علمی جامعه شناسی مساله بود که آیا ممکن است؟ آیا ممکن است یک جسمی که از ده ها مرض رنج میبرد بدون درنظرداشت درد های دیگرش دوایی برایش تجویز کرد؟ من و کسانیکه چون من شغل طبابت دارند همچو درمانی را در یک مریض جسمانی خلاف عقل و علم میدانند و در مسایل اجتماعی خوانندگان خود قضاوت کنند
موضوع قطع گوش و بینی با ولنتاین چه ربط دارد؟ آخر وی ولنتاین را تجلیل نکرده و اصلا ولنتاین را نمیشناسد و تا هنوز نشنیده که بجرم آن گوش اش بریده شده باشد. بلکه موضوع با مخدرات و هیرویین و پودر ارتباط دارد و صد البته که شوهرش پودری بوده ورنه هیچ کسی به عمل متوسل نمیشود. اگر نشر این موضوع بخاطر اشاعه ولنتاین و مفاهیم غربی است خو نزد من اینهمه از خرافات و جهل غربی ها در قرن 21 است و این گپها برای کسی مقبول است که در غرب زندگی نمیکند میگن صدای دهل از دور خوش است و یا کسانی درغرب ازین گندگی ها خوش شان میآید که سر شان از بوی گندگی های روابط اجتماعی غربی کاواک شده. اینها یک روز ولنتاین را تجلیل میکنند و صد روز دیگر بی وفایی و جفا در خفا با کسی دیگر رابطه و دوستی و همخوابی و... است و آنکه مردانه وار روگردانی اش را اظهار میکند طرف مقابل با مخدرات وارد شده از افغانستان پناه میبرد و یا با تابلیت های ضد استرس و یا اقسام شراب های نشه آور و... حالا قبول کنیم که این ولنتاین یک رسم خوب است باوصف آنهمه ملاحظاتی که در بالا ذکرش را کردیم پس مبارک غربی ها باشد اما این رسم در شرق بدرد نمیخورد که مختصرا یک دلیل اش نوع زندگی است. تاثیر و حاکمیت فضای ماشین و اقتصاد در زندگی غربی همه روابط احتماعی را به مقتضای خود چرخانده و درغرب که روز بروز مفهوم فامیل از بین میرود و ارگانهای دولتی و قانونگذاری کوشش میکنند این مفهوم را ذریعه پول و کمکهای ماهوار به مردم بقبولانند و تشویق شان کنند که زیر بار روابط فامیلی قرار بگیرند درین وضعیت که مردم حوصله زندگی خانوادگی راندارند یک جوان اگر با یک شاخه گل سرخ میخواهد خود را در دل طرف مقابل نگاه و حفظ کند از مقتضیات روابط اجتماعی شان است اما در شرق و در روابط فامیلی با وجود فقر و بلا های سیاسی و وارد شده از غرب به اندازه کافی محبت و حفاظه های روابط وجود دارد و رسم و عنعنات به اندازه کافی این محبت را میدهد هیچ وقت ولنتاین نمیتواند جای آنرا بگیرد. و فراموش نکنیم که ولنتاین در پهلوی داشتن پیام دوستی پیام های دیگر هم دارد که عبارت از روابطی نامشروع است که باعث گندگی هاو مشکلات و رکود اجتماعی میشود و اگر کسی میخواهد با اشاعه این رسوم اجتماع را دگرگون کند باید متوجه علمی جامعه شناسی مساله بود که آیا ممکن است؟ آیا ممکن است یک جسمی که از ده ها مرض رنج میبرد بدون درنظرداشت درد های دیگرش دوایی برایش تجویز کرد؟ من و کسانیکه چون من شغل طبابت دارند همچو درمانی را در یک مریض جسمانی خلاف عقل و علم میدانند و در مسایل اجتماعی خوانندگان خود قضاوت کنند