مقدّمهی کتاب « برگ بی برگی»، یادنامهی استاد رضا مایل پدر نجیب مایل هروی یکی از نامداران عرصهی تصحیح نسخ را میخواندم، ایشان در آنجا شرح بیشتری آورده که می تواند روشنگر باشد. به نوشتهی ایشان افغانها یکی از اقوام دیرینهی خراساناند که از عصر غزنوی به ارتش حکومتهای خودکامهی شرقی پیوستهاند. آنان به نام «اَوگان» در قندهار، فراه، حواشی رود هیرمند و حتّی در توس، زندگی کوچیانه داشتهاند. مایل هروی بر این باور است که اوگانها با قوم پشتون یک واحد قومی نبودهاند، هرچند که امروزه چنین نشان داده میشود.از آنجا که اَوگانان، ظاهراً تا سدهی ششم هجری فرهنگ و تمدّن اسلامی را نپذیرفته، و بر اثر زندگی کوچ نشینی، فاقد مدنیّت و جامعهی شهری بودند، به راحتی به دست قوم پشتون مغلوب شدند و زبان آنها را با تغییراتی پذیرفتند. ایشان عقیده دارد که تحمیل نام یکی از قومیّتهای آن سرزمین به عنوان نام کشور و قرار دادن یک لهجه یا زبان که تنها به صورت گفتاری است و وجه نوشتاری و علمی وهنری ندارد در عرض زبان فخیم و قدرتنمد پارسی، چیزی جز ترفند استعمارگران نیست که مشکل بزرگی را در راه تشکیل مفهومی به نام« ملّیّت» در آن سامان ایجاد کرده است. ایشان جابه جا نام « آریانا» را به جای افغانستان به کار میبرد که به نظرم یکی از نامهای قدیمی آنجا مانند« خراسان» مناسبتر باشد درست مانند «آذربایجان».
نداشتن فرهنگ و سطح پایین فکری پشتونها باعث شده که ملعبهی دست عربهای وهّابی قرار گیرند و جماعتی به نام طالبان را شکل دهند. از دید من کارکردن روی مسألهی زبان در افغانستان و تقویت زبان فارسی و فارسی زبانان باید یکی از دغدغههای مسؤولین و نخبگان ِما باشد؛ نباید گذاشت قومی بیریشه و مدنیّت به کمک دیگران نام و زبان خود را به قیمت حذف یا کمرنگ کردن زبان فارسی بر همسایگانی که تا دیروز پارهای از کشور ما بودند و امروز هم جزئی از فرهنگ ایران زمین هستند، تحمیل کنند.
یکی از وبلاگ نویسان ایرانی راجع به افغانی و افغانستانی چنین می نویسد:
مقدّمهی کتاب « برگ بی برگی»، یادنامهی استاد رضا مایل پدر نجیب مایل هروی یکی از نامداران عرصهی تصحیح نسخ را میخواندم، ایشان در آنجا شرح بیشتری آورده که می تواند روشنگر باشد. به نوشتهی ایشان افغانها یکی از اقوام دیرینهی خراساناند که از عصر غزنوی به ارتش حکومتهای خودکامهی شرقی پیوستهاند. آنان به نام «اَوگان» در قندهار، فراه، حواشی رود هیرمند و حتّی در توس، زندگی کوچیانه داشتهاند. مایل هروی بر این باور است که اوگانها با قوم پشتون یک واحد قومی نبودهاند، هرچند که امروزه چنین نشان داده میشود.از آنجا که اَوگانان، ظاهراً تا سدهی ششم هجری فرهنگ و تمدّن اسلامی را نپذیرفته، و بر اثر زندگی کوچ نشینی، فاقد مدنیّت و جامعهی شهری بودند، به راحتی به دست قوم پشتون مغلوب شدند و زبان آنها را با تغییراتی پذیرفتند. ایشان عقیده دارد که تحمیل نام یکی از قومیّتهای آن سرزمین به عنوان نام کشور و قرار دادن یک لهجه یا زبان که تنها به صورت گفتاری است و وجه نوشتاری و علمی وهنری ندارد در عرض زبان فخیم و قدرتنمد پارسی، چیزی جز ترفند استعمارگران نیست که مشکل بزرگی را در راه تشکیل مفهومی به نام« ملّیّت» در آن سامان ایجاد کرده است. ایشان جابه جا نام « آریانا» را به جای افغانستان به کار میبرد که به نظرم یکی از نامهای قدیمی آنجا مانند« خراسان» مناسبتر باشد درست مانند «آذربایجان».
نداشتن فرهنگ و سطح پایین فکری پشتونها باعث شده که ملعبهی دست عربهای وهّابی قرار گیرند و جماعتی به نام طالبان را شکل دهند. از دید من کارکردن روی مسألهی زبان در افغانستان و تقویت زبان فارسی و فارسی زبانان باید یکی از دغدغههای مسؤولین و نخبگان ِما باشد؛ نباید گذاشت قومی بیریشه و مدنیّت به کمک دیگران نام و زبان خود را به قیمت حذف یا کمرنگ کردن زبان فارسی بر همسایگانی که تا دیروز پارهای از کشور ما بودند و امروز هم جزئی از فرهنگ ایران زمین هستند، تحمیل کنند.