چرا ما داريوش هاي خود را نداريم؟! داريم برادر، ولي طرز فکر بيمار گونه ي ما نمي گذارد که از " داريوش هاي " هاي خود نام ببريم. ببينيد تمام نمونه هاي که پرتو ذکر کرده، " داريوش هاي" ما نيستند. ديگران بسيار دارند ما هيچ و کاملا هيچ وابدا نداريم. بياييد خرم وار فرهاد دريا را به دليل معرفي شدنش در خارج از کشور، بيگانه قلم داد کرده و ممنوع قرارش دهيم زيرا "داريوشي" نمي خواند. مطمينم اگر داريوش در کشور ما مي خواند آنگاه مي گفتيم ديگران " دريا هاي" خود را دارند ما جز مبتذل چيزي نداريم.
از سوي ديگر مقايسه موسيقي کلاسيک يعني شوستکويچ با هنر موسيقي پاپ اصلا نبايد صورت گيرد زيرا ژانر هاي جداگانه است و اين مقايسه هيچ چيزي را ثابت کرده نمي تواند.
چرا ما داريوش هاي خود را نداريم؟! داريم برادر، ولي طرز فکر بيمار گونه ي ما نمي گذارد که از " داريوش هاي " هاي خود نام ببريم. ببينيد تمام نمونه هاي که پرتو ذکر کرده، " داريوش هاي" ما نيستند. ديگران بسيار دارند ما هيچ و کاملا هيچ وابدا نداريم. بياييد خرم وار فرهاد دريا را به دليل معرفي شدنش در خارج از کشور، بيگانه قلم داد کرده و ممنوع قرارش دهيم زيرا "داريوشي" نمي خواند. مطمينم اگر داريوش در کشور ما مي خواند آنگاه مي گفتيم ديگران " دريا هاي" خود را دارند ما جز مبتذل چيزي نداريم.
از سوي ديگر مقايسه موسيقي کلاسيک يعني شوستکويچ با هنر موسيقي پاپ اصلا نبايد صورت گيرد زيرا ژانر هاي جداگانه است و اين مقايسه هيچ چيزي را ثابت کرده نمي تواند.