Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 58967

سکوت ذلت بار خلیلی در قبال بهسود

9 جون 2012, 19:29, توسط کنیشکا قزلباش

در پایان این غزل، از لحاظ تکنیکی ناقص را به همه تقدیم میدارم
البته با سپاس از سروده بسیار پرمعنی و پراحساست البته این غزل را شما در بحر رمل سروده اید .
یعمی فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و من هن هم با اجازه شما خواستم کمی به آن بیفزایم امید که مورد پسند دوستان و افغانان عزیز قرار بگیرد و انگیزه باشد برای فکر کردن.
زخم خود را اي حريف اينبار كاري تر بزن
چونکه خواب سنگين شده تا دسته خنجر بزن
بسته ایم چشمان خویش بر درد زخم یکد گر
دیده را باز كن ویابر چشم ما نيشتر بزن
درد بي درد ي گرفته شهر ما را سال هاست
ايل ما بي پاسبان چون تيغ بدستی سربزن
ديو ظلم غفلت مكن تا ميتواني گرگ باش
جرم ما كه گوسفندايم بهرمطلب در بزن
نيست لازم تا زنان خانه ات، پوشند نقاب
بیشه خالیست با شفيع وصادق و سنگر، بزن
آن همه هيبت كه ميديدي زما يادش بخير
شهرك و شهرت شكست تا كُوتل شيبر بزن
تك سوارانی كه آتش ميپراند از سم رخش
چند حقارت جای او تعویض برای خر، بزن
مار هاي دوش خویشتن سير نما ضحاك وار
شهر خاليست ،فرصتی چون کاوةآهنگر بزن
در سيد آباد خواهیم ديد ، روزی همديگر
حال که در بهسود به آتش سوختندم سر بزن
طاهر هجران

جستجو در کابل پرس