Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60007

مقایسه دو شخصیت در اتحاد شمال افغانستان: سید منصور نادری و احمد شاه مسعود

25 جون 2012, 01:52, توسط گل احمد

آقای برومند! ماجرای کشته شدن سید شمس الدین وافراد خانواده واقاربش را به دست طالبان ناشی ازهمکاری گروه مخالفین سید ها نامیده اید، یک غلط فاحش وایجاد بد بینی بین سیدها وباقی مردم اسماعیلیه آن مناطق است. مخالفین عقیدتی خانواده ی نادری با بقیه سید ها هیچ مشکلی ندارند، مشکل تنها وتنها همین خانواده ی روحانی نمای متقلب، فریبکارو عوام فریب است که از طریقه ی صلحجو و پاک اسماعیلیه بعنوان ابزار سیاسی کار گرفته ومیگیرند.
مسؤل کشتن سید شمس الدین و قتل عام بقیه اسماعیلیان و بخصوص اهالی دره کیان توسط طالبان وحشی شخص سید منصور است نه دیگران، زیرا او فرمان مصرح امام مفتر ض الطاعه را نادیده گرفت و آن را بار ها وبار ها نقض کرد. آنگاهی که جناحبندی ها، ائتلاف ها ی مقطعی ودسته بندی های نظامی ـ سیاسی مُد روز شده بود امام به خانواده ی نادری دستور داده بودکه" شما باید مطلقاً بیطرف باشید" خانواده نادری این دستور مصرح امام را نقض کرد وبخاطر جنون قدرت گیری ودست یابی به منابع مالی عظیم کمونیست ها واتحاد شوروی متجاوز، نوکری رژیم مزدور و بادارانش را پذیرفت و صاحب فرقه ملیشه ای و تشکیلات وسیع نظامی گردید. (اولین نقض دستور امام) پس از شکست شوروی ها، سید منصورپشت به ولی نعمت خود کرد و در ائتلاف جنبش ملی ـ اسلامی شمال داخل شد.( دومین نقض دستور امام ) سپس با شورای نظاروارد معامله شده و معاهده ی نظامی ـ سیاسی خنجان را پیر یخت و در سقوط دولت داکتر نجیب سهم فعال گرفت.(سومین نقض دستور امام) در جنک بین دولت نام نهاد اسلامی و حزب اسلامی حکمتیار، عملاً با حزب اسلامی در نبرد پرداخت.(چهارمین نقض دستور امام) وقتی مطالبات جنبش از سوی دولت نام نهاد اسلامی بر آورده نشد، جنبش با حزب اسلامی ائتلاف کرد و با دولت ربانی ـ مسعودبه جنگ پرداخت. (پنجمین نقض دستور امام)
معامله وتبانی جنرال عبد الملک با طالبان و فرار دوستم به خارج زمینه را برای تهاجم و سیع طالبان به ساحات شمال مساعد ساخت که در نتیجه همزمان با اشغال مزار شریف، دوشی و پلخمری مرکز و پایگاه خانواده نادری نیز به تصرف طالبان در آمد. سید منصور با کلیه اعضای خانوادۀ خو راه فرار بسوی ازبکستان را در پیش گرفت؛ نیروهاو جزو تام های عدیده ی فرقۀ 80سنگر ها و مراکز دفاعی خودرا ترک گفته و استحکامات ایشان بدون کدام مقاومت به تصرف طالبان و پشتون های منطقه ای در آمد.
شکست مفتضحانۀ طالبان در مزار شریف باعث شد که قسمت عمدۀ نیروی طالبان تارو مار گردد، سپس در اثر عملیات متحدان و تشریک مساعی نیروهای جبهۀ مخالف، قوای طالبان از پلخمری بسوی ولایت بغلان عقب نشینی نموده و با همکاری پشتون های ولایت بغلان خود را به کندوز رساندند. با این پیش آمد سید جعفر قوماندان فرقه مجدداً به پلخمری برگشت. موصوف در مصاحبۀ که با نمایندۀ بی بی سی انجام داد، بدون در نظر داشت وضع آسیب پذیر جماعت اسماعیلیه و عواقب نا گوار آن،مفتخرانه از دستگیری و کشتن و زخمی شدن شماری از طالبان در پلخمری سخن گفت.
وقتی در ماه اگست 1998طالبان به صفحات شمال تعرض کرد، قبل از رسیدن آنان به پلخمری قوای پاسبانان عزت و شرف و ناموس مردم اسماعیلیه استحکامات وخطوط دفاعی و سنگرهای شکست ناپذیر خویشرا ترک گفته و طالبان بدون کدام مقاومت تمام نقاط سوق الجیشی پلخمری، کیله گی و دوشی را به تصرف در آوردند، دارای و مایملک مردم اسماعیلیۀ این ساحات مخصوصاً پلخمری از سوی همسایگانش که منتظر چنین فرصتی بودند ونیز طالبان بغارت رفت. سپس طالبان عازم درۀ کیان مرکز تسخیر ناپذیر سید منصورشدند. سید منصور و خانواده اش توسط هلی کوپتری که احمد شاه مسعود در اختیارش گذاشته بود قبل ازرسیدن طالبان فرار کرد. براستی او که شعار فریبندۀ دفاع از مردم اسماعیلیه را سرداده بود و اگر به آن مُحق میبود میبایستی درکنار مردمش باقی میماند و سرنوشت خودرا باسرنوشت مردمش پیوند میزد و عملاً به تجربه در می یافت که چگونه مردم نامراد اسماعیلیه قربانی سیاست غلط و بابخردانه و رهبری فاسد او میگردد.آنکس به دعوی خود مُحق است و می تواند واژۀ بزرگ رهبر را بخود اختصاص دهد که در لحظات غم و اندوه و زمان بحران مردم خودرا تنها نگذارد. اما این جامعه ی بد بخت است که باید تاوان و کفارۀ رهبری بد را بپردازد.
در کیان عدۀ از را ه های کوه و مخفیگاه ها موفق بفرار شدند، اما تعدادی دیگر بشمول افراد مسن، اطفال وزنان که موفق به فرار نشده بودند، در معرض کشتار طالبان قرار گرفتند. طالبان در سه روز اول به هر جنبندۀ فیر کردند. تلفات مردم اسماعیلیه را درکیان بین 350-450 و اسرای آنهارا بین 70- 80 برشمرده اند. سید منصور بخاطر آیندۀ خود ذخیره گاه های بزرگی از سلاح ومهمات مختلف النوع که از باداران شوروی اش در کیله گی بجا مانده بود و نیز مواد سوختی، روغنیات نقلیه و مواد غذایی در درۀ کیان ذخیره کرده بود. همۀ این ذخایر عظیم دست نخورده در تصرف طالبان در آمد.در طی یک هفته 500 نفرمصروف بار کردن " غنیمت اسلامی " بودند. قسمتی ازرمه های گوسفند، گاو واسپ ویرا مردم تاتار و حبش و بخشی ازانهارا هم طالبان متصرف شدند. 150 عراده موتر مختلف النوع بشمول موتر ضد مرمی سید منصورو جعفراز جمله غنایمی بود که به تصرف طالبان در آمد. ( هفته نامۀ ضرب مومن مورخ 28 اگست1998 ))
قصر افسانه ای " آشیانۀ عقاب "که به مصرف ملیون ها دالر و عرق ریزی مردم نامراد اسماعیلیه اعمار و حکایتگر آرزوهای بلند پروازانۀ سید منصور ویاد آور خاطرۀ محافل عیش و بزم آرایی او و پسرانش بود، طالبان قشری بدلیل حرام بودن مجسمه در اسلام آنرا منفجر کردند." بار شراب " بسبک امریکایی و اروپایی، حمام سونا که در کاشی کاری و تزیین آن تصویر های برهنۀ دختر و پسر بکار رفته بود، همچنان دیگر آثار قبیحه و علایم شنیعه منجمله عکس های برهنه با دختران و پسران و نیز فیلم های وید یویی سکسی از محافل عیش و سرگرمی ایشان کشف گردید. این آثار و فلم ها بحدی وقیح و بیشرمانه بود که طالبان مخالف هم از نشر و تکثیر آنان احساس خجالت کردند. صرف یک قسمت جزیی آن که عبارت از بوتل های شراب رنگارنگ بود در جریدۀ اردو زبان ضرب مومن مورخ 4اگست 1998 انتشار یافت و درزیر عکس بوتل ها بزبان اردو نوشته شده بود: " افغانستان می آغاخان کی سب سی بری خلیفه سید منصور نادری که محل سی بر آمد هونی والی غیر ملکی شراب کی بوتلین." " بزرگترین خلیفه ( یعنی نماینده) آغاخان در افغانستان سید منصور نادری که از اقامتگاه اش بوتل های شراب ساخت خارج کشف گردید."
بدین ترتیب عمل وقیح و شرم آور این خانوادۀ روحانی نمای درباری عوام فریب بنام مذهب اسماعیلیه در افغانستان تمام شد.در حالیکه مذهب اسماعیلیه که رعایت وظایف دینی، تقوی فلاح، بهبودی انسان و زندگی صلح آمیز در سرلوحۀ برنامۀ آن قرادارد کجا و این مرجعیت هوسران و فاسد کجا. براستی اگر مردم اسماعیلیه بیطرف میبود، به انتریک های سیاسی و زدو بند های کثیف نظامی ذیدخل نمیبود، آیا باز هم به قتل عام، بی عزتی و بربادی نام وناموس خویش روبرو میشد ند؟ البته که نه. برای اینک طالبان با مردم بیطرف و غیر مسلح هیچ کاری نداشتند و در سراسر درۀ شکاری، و نیز درۀ کالو و سیاسنگ که در مسیر راه طالبان واقع بود همچو موردی دیده نمی شود. ولی حساب مزار شریف، سر پل و بامیان که مردم هزاره قتل عام گردید جداست زیرا در نتیجه ی عملکردحزب وحدت بود که اغلب هزاره ها چوب آنراخوردند، بهمین ترتیب مردم اسماعیلیه نیزبا قتل عام شان چوب تشکیلات ملیشه ی و نظام فاسد سید منصور را خوردند.
انهایه، این خانواده روحانی نمائی مفسد بخاطر کسب اقتدار و جنون قدرت گیری و شهرت کاذب به لاس زدن ها و دست اندازی های نادرست در زدو بند های کثیف سیاسی و دسته بندی های نظامی، جور آمدن و بستن پیمانهای مقطعی نظامی- سیاسی با تنظیم های بد نام و باند های خون آشام که هر کدام با بیرق اسلام و شریعت بدوش افغانستانرا جهنمی بی مانند ساخته اند، دست یازید. جماعت بی آزار، بی نهایت اقلیت و فاقد دانش را درین ترفند های سیاسی دخیل گردانید و با پر رویی عجیب به این اعمال نا موجهۀ خویش رنگ مذهبی و صبغۀ دینی بخشید؛ و با توجیۀ مذهبی آنرا به خورد جامعۀ فاقد تفکر و نا آگاه خود داد. یعنی با دعوی رهبری و گاهی گماشتگی از سوی امام و ادعای فرمان یافتن ازو، به کارهای ناموجۀ خود ماموریت دینی داد و مدعی شد که هر چه میکند به حکم و ارادۀ صاحب الامر است. در نتیجه با این گونه عملکرد ضد مذهبی خود نه فقط عزت و آبرو و اعتبار جماعت را به صفر رساند، بلکه به مبادی و اصول مذهب اسماعیلیه در افغانستان نیز لطمۀ شدید و ضربۀ کاری وارد آورد و هنوز دست از سر کلِ مردم بینوای اسماعیلیه بر نداشته است.با احترام گل احمد

جستجو در کابل پرس