Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 11568

عربده از کرم خرم و اتمر هاست، دری زبانان به ناچار دفاع میکنند!

23 فبروری 2008, 14:34, توسط قلعه نایی

خدمت شقایق

باید دید که کیها آغازگر مسایل نفاق بر انگیز بوده و با آغاز همچو بحث های انحرافی میخواهند اذهان مردم را از جنایات فعلئ همراهان کرزی، احدی، اتمر و غیره منحرف سازند؟ واضح است که اینها افرادی چون احدی، کرم خرم و اتمر و باقئ افغان ملتی هایی اند که همه گی پیروان خاندان آل یحی و عبدالرحمن و ملاعمر میباشند...

نوشته زیرین از آقای سخیداد هاتف است که بدلیل جالب بودن آن، خدمت خواننده گان محترم کابل پرس? تقدیم میشود:

"دیداری با منطق ِ خرم

اگر از من بپرسید که دشمن شماره یک زبان ِ پشتو کیست ، پاسخ من این است : کریم خرم ( افزودن " ها" در آخر این اسم اختیاری است). این سخن را شرح می دهم :

یک – ضعیف ترین ادعا، ادعایی است که بتوان دلایل اش را بر ضد خودش به کار برد. کریم خرم می گوید که استفاده از ترکیبات " دانشجو-دانشگاه- دانشکده" کاری غلط است. دلیل ؟ دلیل اش این است که این کار " غیر ملی و غیر اسلامی" است. این سخن را می توان به این گونه هم بیان کرد :

" اگر کشوری داشته باشید به اسم افغانستان و در این کشور دو زبان رسمی-ملی وجود داشته باشند به نام های پشتو و دری. آن گاه ، هر کسی که در این کشور به جای استفاده از واژه گان رایج در این دو زبان از واژه گان زبان های بیگانه استفاده کند ، کاری غیر ملی و غیر اسلامی کرده است". حال باید دید چه قدر می توان به تبعات این موضع گیری پابند ماند. به نظر من موضع گیری آقای خرم در این زمینه کاملا خلاف پرور است.

کلمه ی " فرهنگ" را بگیرید. کریم خرم " کلتور" را بر فرهنگ ترجیح می دهد. حال یک دری زبان می تواند اولا ادعا کند که کلمه ی فرهنگ ( که در زبان مولانا جلال الدین بلخی ، بلی بلخی ، به کار رفته ) بهتر و اصیل تر از کلمه ی کلتور است. البته به شرطی که کریم خرم مولانا را به خاطر استفاده از کلمه ی فرهنگ ، ایرانی نداند. ثانیا چون زبان دری یکی از دو زبان رسمی کشور است و چون معادل پشتوی " فرهنگ" در زبان پشتو زبانان معاصر مولانا جلال الدین بلخی به ثبت نرسیده ، بنا براین در زبان پشتو نیز باید از کلمه ی فرهنگ استفاده شود و نه از معادل پشتوی آن. این که یک پشتو زبان استدلال کند که "فرهنگ" کلمه ی فارسی-دری است و در زبان پشتو همان معادل پشتوی آن بهتر و آشناتر است ، استدلال درستی است. اما این استدلال به درد کریم خرم نمی خورد. چرا که اگر بنا باشد منطقی تر برخورد کنیم روشن است که کلمه ی " دانشگاه" هم در زبان دری روشن تر و آشناتر است. دری زبانان با ترکیبات دانش و دانستن آشناتر و نزدیک تر اند تا با ترکیبات " پوه" ، "پوهنی" و امثال آن.

دو- اگر کریم خرم بخواهد به پشتو سخن بگوید ( و نه به انگلیسی ، فارسی یا زبان های دیگر) و در عین حال در قرن بیست و یکم هم زنده گی کند ، ناگزیر است برای بسیاری از مفاهیم این زمانه معادلی پشتو بسازد. به یاد بیاورید که روزگاری عده یی پشتو زبان تصمیم گرفتند که اسم یک نهاد مدرن آموزش عالی را " پوهنتون " بگذارند. پوهنتون چه ترجمه ی " دانشگاه" باشد و چه نباشد ، کلمه ی زیبا ، رسا و مناسبی برای دانشگاه در زبان پشتو است. اگر کسی از دری زبانان از آقای خرم بخواهد که از این پس در گفتار و نوشتار خود به زبان پشتو هم پوهنتون نگوید و ننویسد و در عوض دانشگاه بگوید و بنویسد ، واکنش ایشان چه خواهد بود؟

اکنون اگر یک دری زبان نخواهد " محصل" بگوید و " یک چیز دیگر" بگوید که معادل دری محصل باشد ، چه کلمه یی را استفاده کند خوب است؟ " علم پال" خوب است؟ دانشخواه چطور؟ دانشجو را که آقای خرم ضد اصول ملی و اسلامی افغانستان می داند. شاید آقای خرم بگوید که مگر شما مرض دارید که می خواهید به جای کلمه ی محصل از کلمه ی دانشجو استفاده کنید؟ عین همین سوال را می توان در برابر آقای خرم گذاشت : شما چرا " روزنه او پالنه " می گویید و نه تعلیم و تربیت؟ شما چرا پوهنتون می گویید و نه " یونیورسیتی"؟ در ضمن اگر یک دری زبان نتواند از واژه گان زبان مادری خود استفاده کند ، چرا باید از واژه گان زبان پشتو استفاده کند؟ شما می پسندید که کسی استفاده از واژه گان فارسی-دری را بر شما تحمیل کند؟

سه – برای آقای خرم زبان فارسی زبانی بیگانه است به این دلیل که ایرانیان هم به این زبان سخن می گویند و می نویسند. آیا اگر زبان ساکنان کوریای جنوبی پشتو می بود ، کسی می توانست بگوید که هرکس از واژه گان پشتوی کوریای جنوبی استفاده کند کاری غیرملی و غیر اسلامی کرده است؟ گویی آقای خرم نمی داند که زبان مادری آدم به صرف این که مردمان دیگری نیز از آن استفاده می کنند ، بیگانه نمی شود. برای یک دری زبان افغان زبان فارسی در همه جای دنیا آشنا تر از زبان پشتو است و این هیچ ربطی به وحدت ملی و شهروند افغانستان بودن ندارد. گوینده گان همه ی زبان های افغانستان شهروندان این کشور اند و وطن خود را دوست دارند. همه هم در روزهای بد از وطن مشترک خود دفاع کرده اند. با این همه زبان پشتو ، دری ، ازبکی ، ترکمنی و ... هم چنان با هم فرق دارند. شما می توانید چند سیب را با چند انار در یک سبد بگذارید ، اما جهالت محض است اگر مدعی شوید که سیب های این سبد تنها به دلیل بودن در کنار انارها هیچ نسبتی با سیب های دیگر در دیگر سبدهای جهان ندارند و بنا براین سیب های افغانی بیشتر به انار افغانی نزدیک اند تا به سیب های آلمانی.

چهار- وقتی که کریم خرم با استدلال ابتر خود توریزم را بر جهانگردی و کلتور را بر فرهنگ ترجیح می دهد ، در واقع ادعا می کند که کلمه ی انگلیسی توریزم هم ملی تر است ، هم اسلامی تر است و هم آشناتر. هر سه ی این ادعاها خردگریز اند. کلمه ی جهانگردی فارسی و بنابراین آشناتر است. دری زبانان به راحتی معنای جهانگردی را می دانند ، در حالی که ممکن است بسیاری معنای توریزم را ندانند. در ضمن افغانستان چند بار با انگلیس جنگیده است و از این جنگ ها با عنوان بزرگ ترین افتخارات تاریخی خود یاد می کند. حال ، چه شده که کلمات انگلیسی ملی تر از کلمات فارسی شده اند ، نمی دانیم. در مورد اسلامی بودن کلمه ی توریزم نباید چیزی گفت ، چرا که ظاهرا این کلمه در روایات و احادیث دینی بسیاری آمده و روا نیست که حرمت و قداست آن را در این گونه بحث ها بشکنیم.

پنج- می ماند این که کسی بگوید ما واژه گان هر زبان دیگر دیگر دنیا را بر واژه گان زبان فارسی –دری ترجیح می دهیم. اگر موضع کریم خرم همین است ، باید گفت که او بزرگ ترین دشمن زبان پشتو است. چرا که او خود پشتو زبان است و هر وقت که با زبان فارسی –دری دشمنی کند ، عوام دری زبان را در برابر زبان پشتو برخواهد انگیخت. می گویم عوام ، چرا که در میان روشنفکران منصف این امکان هست که اقدامات کریم خرم را ناشی از بی بصیرتی شخص او و اطرافیان متعصب اش ببینند و نه برخاسته از نگرش همه ی پشتو زبان ها. اما در میان عوام این تفکیک محو می شود. آن گاه در زمانه یی که خبرها به سرعت برق منتشر می شوند ، دری زبان بی سوادی که تا به حال پوهنتون می گفت ، از این پس برای دفاع از زبان مورد حمله قرار گرفته ی خود هم که شده دانشگاه خواهد گفت. کریم خرم نمی داند که یک زبان را می توان از لوحه ها و عنوان ها برداشت ، اما از وجود میلیون ها انسان نمی توان زدود. او نمی داند که دشمنی با یک زبان در واقع دشمنی با اندیشه ، احساس و اصالت زنده گی اهل آن زبان است. این یعنی واکنش مخالف اهل آن زبان را برانگیختن. این یعنی جلو گسترش اجتماعی زبان خود را گرفتن.

شش- کاش کریم خرم دماغی تر می داشت و گاهی به احمد ظاهر یا ناشناس یا اول میر گوش می داد. این سه نفر پشتون بودند و اگر چه در میان ویتنامی ها ناشناخته مانده اند و اهل "کلتور" غرب هم آنان را چندان نمی شناسند ، اما در میان دانشجویان دانشگاه های افغانستان معروف و محبوب اند. همدلی از هم زبانی بهتر است- گرچه هم زبانی هم جرم نیست."

جستجو در کابل پرس