Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60987

تیوری های جدید رئیس جمهور کرزی برای جوانان افغانستان

14 جولای 2012, 09:38, توسط از وحید مژده

وحید مژده
رئیس جمهور کرزی روز پنجشنبه 15 سرطان در جرگۀ صلح جوانان سخنان عجیبی بر زبان آورد. سخنانی که اگر جدی گرفته شود، بسیاری از عملکردهای خود وی را زیر سوال می برد. کرزی رسانه های غربی را متهم کرد که علیه وضع در افغانستان بعد از سال 2014 جوسازی می کنند و می خواهند این ذهنیت را به میان آورند که بعد از آن سال، وضع افغانستان دوباره به حالت بحران باز گشته و ناامنی ها در این کشور سر از نو آغاز می شود. وی این تبلیغات رسانه ای غرب را یک دسیسه دانست که با ایجاد وحشت از آینده در ذهن مردم، می خواهند به حضور طولانی مدت خود در افغانستان ادامه دهند.
قبل از اینکه حامدکرزی توافق نامۀ استراتژیک را با اوباما به امضاء برساند، مخالفین امضای این توافق نامه همین نظر کرزی را داشتند اما کرزی می گفت که برای یک آیندۀ مطمئن، افغانستان نیازمند دوستی و همکاری درازمدت با امریکاست تا همسایه های ما گمان نکنند که افغانستان بعد از سال 2014 به دوران جنگ های گذشته بر می گردد. پس اگر کسی بیشتر از همه نگران وضع بعد از سال 2014 بود، شخص کرزی و اطرافیان وی در ارگ بودند. اگر چنین نمی بود پس انگیزۀ امضای توافق نامۀ استراتژیک با امریکا و یک درجن کشورهای دیگر شرقی و غربی چی بود؟
کرزی در سخنان خویش «قدرت» و «مداخله» را در روابط بین الملل به بررسی گرفت و بین این دو رابطۀ منطقی برقرار کرد. وی گفت که هرکشوری که زور داشته باشد، در امور کشورهای ضعیف مداخله می کند. امریکا زور دارد و در افغانستان یک رژیم دست نشانده را برقرار می سازد. ما هم اگر زور داشته باشیم می خواهیم که در واشنگتن دولت دست نشاندۀ خود را داشته باشیم. کشورهای همسایه هم به همینگونه اند که می خواهند در افغانستان مداخله نمایند و اگر ما قدرت داشته باشیم، همین کار را در کشورهای آنان خواهیم کرد. نتیجۀ منطقی که آقای کرزی از این بررسی گرفت، روشن است.
«برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پامال است».
این حرف وی هرچند دور از حقیقت نیست ولی شیوۀ بیان کرزی در این مورد می تواند به صورت وحشتناکی مشروعیت بخشیدن به قدرت های سلطه گر برای مداخله در کشورهای ضعیف باشد.
آقای کرزی به صورت تلویحی می خواهد بگوید که، وقتی کشور قدرتمندی به یک کشور ضعیف می تازد، این یک حق است و طرف مقابل به جای جنگ، باید تلاش نماید تا خود را از نظر دانش علمی تقویت نماید تا بتواند قدرت مند شود و در فرصت مناسب به کشور متجاوز حمله نماید و رویۀ بالمثل انجام دهد!
اگر چنین است پس همه قیام های ضد استعماری در طول تاریخ مردود بوده و نباید ملتی به استعمار ستیزی خویش افتخار نماید و از این سخن وی می توان به این نتیجه رسید که جهاد افغان ها علیه تجاوز شوروی هم یک حرکت نامعقول بود که نباید صورت می گرفت.
رژیم های دست نشانده که توسط کشورهای سلطه گر بر کشورهای ضعیف اعمال می شود نیز نباید مورد انتقاد قرار گیرد زیرا قدرت و زور و سلطه توجیه گر وجود چنین رژیم هاست و اگر ما هم توان بیابیم، می توانیم همین کار را انجام دهیم چنانکه آنها کردند. چنین حقی برای کشورهای ضعیف در آینده محفوظ است!
آقای کرزی گناه همه مشکلات افغانستان از گذشته تا امروز را به گردن دو حزب جهادی یعنی حزب اسلامی و جمعیت اسلامی انداخت که با جنگ های خود زمینه را برای طالبان مساعد ساختند و بعد از آن هم افغانستان مبدل به خطری برای جهان غرب شد. غربی ها به خاطر از میان برداشتن این خطر مجبور به حمله به افغانستان شدند. پس اگر می خواهید دیگران به شما حمله نکنند، برای آنان خطر ایجاد نکنید!
سوالی که باید از آقای کرزی پرسید اینست که اگر طالبان بد بودند، شما به عنوان یکی از بنیانگذاران این تحریک در تحمیل این حرکت بد، نقش اساسی داشتید. مگر شما نبودید که ملا محمد غوث، شیرمحمد عباس استانکزی و دیگران را در اسلام آباد از سفارتی به سفارت دیگر می بردید و برای شان مشروعیت بین المللی تقاضا داشتید؟ بزرگترین آرزوی شما در آن زمان این بود که به عنوان نمایندۀ طالبان به نیویارک بروید.
مگر شما نبودید که بعد از اینکه ملامحمد غوث از قدرت در تحریک طالبان برکنار شد و امید شما برای نمایندگی نیویارک به شکست مواجه گردید، از ملا محمد غوث خواستید که انشعاب را در تحریک طالبان به میان آورد و امریکا از این کار پشتیبانی خواهد کرد؟
آقای کرزی در سخنان خویش گفت که ایجاد خطر برای غرب، موجب حملۀ امریکا به افغانستان شد؛ سوال اینست اگر این خطر در افغانستان وجود داشت پس چرا امریکا در سال 2003 به عراق حمله برد؟ آیا واقعا در عراق سلاح کشتار جمعی وجود داشت؟ اگر افغانستان برای امریکا به خاطر حضور القاعده خطر بود، پس چرا زمانی که اسامه در پاکستان کشته شد و مشخص گردید که مراکز القاعده نه در افغانستان بلکه در پاکستان است، امریکا از پاکستان احساس خطر نکرد؟
هدف آقای کرزی از این گونه فرافگنی ها و اتهامات بی اساس مشخص است. او می خواهد خود را از مسؤولیت تمام وقایعی که در طول بیش از ده سال گذشته در این کشور رخداد داد برائت دهد و بار همه گناهان را به دوش دیگران بیاندازد. اما این حقیقت مسلم است که در پیشگاه تاریخ، هرکس به خاطر تقصیرات خود به محاکمه کشیده خواهد شد.
... در گذشته یکی از پادشاهان افغان( شاه شجاع درانی) ، تنی چند از مجاهدین استقلال را فرا خواند، شمشیر خود را از کمر باز کرد و در جلوی آنان نهاد و گفت: من نمی توانم با شما یکجا شوم اما این شمشیر جهاد است آن را بردارید و علیه دشمن بکار ببرید!
تاریخ آن پادشاه نادم را نبخشید و این حقیقت تاریخی برای دیگران هم می تواند یک درس باشد.
عجیب اینجاست که جوانان مخاطب رئیس جمهور در این اجلاس طوری که گفته شد، همه تحصیل کرده و اهل دانش بودند اما حامدکرزی زمانی که این سخنان را در جمع آنان بیان می کرد، با کف زدن های ممتد مورد تائید و استقبال آنان قرار گرفت. جوانانی که آیندۀ افغانستان به دست آنان است، آیا با کف زدن و تائید چنین سخنان گمان نمی کنند که ملت را مایوس کردند؟ آیا تائید این سخنان، با هدف این جرگه یعنی تامین صلح در تقابل قرار نداشت؟

جستجو در کابل پرس