Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 61743

صعود عشق: داستان یک دختر فراری

27 جولای 2012, 08:12, توسط mubarak

به نظرم چند نکته قابل توجه است:
آنگونه که داستان در اول از نابرابری اجتماعی و جنسیتی حرف میزند.(نبود مکتب دخترانه و بی سواد بودن کبرا یا قهرمان داستان) و بعد در ادامه داشتن تحلیل های عمیق اجتماعی آنهم با ابزار طبقاتی ، قلعه های بزرگ که اشاره اش معلوم دار در مناطق پشتون نشین است و مقایسه آن در مقطع از لحاظ تاریخی و اشاره به مسله (ملی) یعنی همان که چرا اینها با داشتن این همه زمین ولی باز هم عقب مانده تر اند و غیره......مسایل است که حتی کمتر آدم با سواد جامعه افغانستان میتواند آنرا تحلیل نماید.و خود این بی سواد بودن وتناسب سندی وجنسیتی این دختر در یک جامعه سنتی با مناسبت قبیلوی که خود نویسنده هم به آن اشاره دارد ، با قهرمان سازی شخصیت داستان در تناقض قرار میگیرد.اگر بنا باشد که قهرمان سازی هم شود که باید شود در داستان نویسی ، به نظرم رعایت این اصول حد اقل شرط است.و اینجا این مسله رعایت نشده است.
میشود کبرا را قهرمان از جنس خودش ودر وضع که زندگی میکند ساخت. از آنجاییکه داستان به شکل واقعی آن اتفاق افتاده است، گر چند نویسنده در اول اشاره به آن داشته که میتواند "افکار خود را آزادانه در درون داستان بیاورد" اما این تصرف از طرف نویسنده، در داستان جایگاه قهرمان داستان را افکار خودش میگیرد تا قهرمان داستان.ساده اینکه قهرمان سازی شخصیت داستان متناسب به آنچه باید باشد نیست.و چون داستان واقعی هست تصرف داستانی هم به نظرم محدوده های را دارد.
ادبیات به کار رفته داستان گاها شکل ادبیات انقلابی را به خود گرفته و گاها خارج از آن شده.یعنی واضح تر این که فضای کلی که تصویر میکند از منظر ادبی خاص میتوان به آن نگاه کرد.و معلوم میشود که شاید خود نویسنده قصدا چنین کار کرده است.یعنی معلوم است که علایق فکری خاص را در ادبیات داستان در نظر گرفته است.و اما این روال در مقاطع قطع شده است.
شخصیت های داستان آنگونه که دوست اشاره کرده است بیشتر نا معلوم است.البته من در همین بخش که خوانده ام منظورم هست.
داستان میتوانست بیشتر راه برود.اگر نویسنده قصد داشت که مسایل اجتماعی و مناسبات خاص را در قلب داستان به تصویر بکشد، که بدون شک چنین حس میشود از لالبای داستان،به نظرم نیاز بیشتر داشت تا خواننده را در ا بتدا وارد یک فضای خاص نماید. گو اینکه شاید برای خواننده های خاص داستان نوشته شده است.خواننده که با روابط اجتماعی و بافت اجتماعی خاص در گیر است.و تا حدی خودش از این مسایل میداند. و نویسنده نیاز به آن فضا را ندیده است.یعنی انگار نویسنده با تصویر خواننده نویندگی کرده است.وآنهم خواننده های خاص.

جستجو در کابل پرس