بنام خدا
واقعا داستان جالبی بود.حتی جالب تر از رمان های آقای مرتضی مودب پور!به راست و دروغ بودن داستان کاری ندارم.!
واقعا دم هزاره های کویته گرم،احتمالا آقای نویسنده از مردم کویته است که کویته را ناجی کبرا قرار داده، از فرهنگ هزاره ها انتقاد کردی من هم میگویم.من ایران زندگی میکنم از هزاره های ایران میگویم،هزاره های ایران که هنوز همان فرهنک کوهستانی خود را دارند.البته بهتر شده راستی دو سه سالی است که در ایران فرار کردن دختران با پسران لاابالی زیاد شده!البته اینجا بخاطر ظلم والدین بر آنها نیست،بلکه اکثر یا سرپرست درست ندارند یا اینکه بی سواد هستند،خلاصه انسان های تازه به دوران رسیده اینجا زیادند!
بنام خدا
واقعا داستان جالبی بود.حتی جالب تر از رمان های آقای مرتضی مودب پور!به راست و دروغ بودن داستان کاری ندارم.!
واقعا دم هزاره های کویته گرم،احتمالا آقای نویسنده از مردم کویته است که کویته را ناجی کبرا قرار داده، از فرهنگ هزاره ها انتقاد کردی من هم میگویم.من ایران زندگی میکنم از هزاره های ایران میگویم،هزاره های ایران که هنوز همان فرهنک کوهستانی خود را دارند.البته بهتر شده راستی دو سه سالی است که در ایران فرار کردن دختران با پسران لاابالی زیاد شده!البته اینجا بخاطر ظلم والدین بر آنها نیست،بلکه اکثر یا سرپرست درست ندارند یا اینکه بی سواد هستند،خلاصه انسان های تازه به دوران رسیده اینجا زیادند!