Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 61924

باز گشت کبرا به زاد گاهش

30 جولای 2012, 20:53, توسط نادر شاه نظری

با سلام و آرزوی سلامتی برای خوانندگان و از جمله دوستانی مثل، بصیر احمد، شريفه، جمال الدین ظفری، کریم سروش، هادی باهنر، مبارک،jumong، و باقی دوستانی که بدون اسم نظرات شان را پیرامون داستان بیان کرده اند.
درین میان از آقای مبارک و جمال الدین ظفری تشکر ویژه می نمایم که که وقت بیشتر صرف نموده و نظرات ارزنده ای را طرح کرده اند. طبق ضرب المثل چینی ها، «اگر هزار نفر از یک اثر نقاشی دیدن کند»،هزار تعبیر ازین اثر خواهند کرد».
بناً این ضرب المثل در مورد هر داستان صدق می کند.همانگونه که آقای مبارک و جمال الدین ظفری از زوایای متفاوتی به این داستان نگرسته اند، باز هم میتوان از زوایای مختلفی با این داستان برخورد کرد و پیرامون آن به تبصره پرداخت.
یک موضوعی که آقای مبارک و جمال الدین ظفری هردوی شان وحدت نظر دارند این است که، نسبت دادن آگاهی و تحلیل های روشنگرانه به یک فرد بی سواد، درست نیست. البته در شخصیت های قهرمان داستان به وفور دیده می شود که نویسندگان قهرما نان شان را از اقشار و طبقات مختلف جامعه انتخاب کرده اند. در جنگ و صلح تولستوی، ده ها قهرمانی وجود دارند که از قشر پائین جامعه و از جمله ولگردان نیز می باشد. چرنیشفسکی در چه باید کرد، از روسپی ها نیز بعنوان قهرمانهای داستانش سود برده است. چون یادی از چرنیشفسکی کردم، بگذار درین قسمت به جواب جمال الدین ظفری نیز پرداخته شود. جمال الدین نوشته است:
«...كه چون حبيب از عشقش چيزي نگفت به دل كبرا تبديل به حماسه شد و قهرمان اين يعني چه من چيزي درين نگفتن از عشق و قهرمان شدن نيافتم و اخيلي موضوع سطحي است ولي به اين سادگي مردكه قهرمان عشق ميشود».
پاسخ به این دوست این است که چرنیشفسکی چنان همین عشق بی کلام و بی بیان را با سوز و گداز در داستانش پیشکش کرده است که نه تنها عاشق و معشوق این عشق را با تمام وجود احساس می کنند، بلکه شوهر معشوقه را نیز تحت تاثیر قرار داده و برای اینکه خانمش به معشوقش برسد، ظاهراً دست به خود کشی می زند!
چاپانی ها یک ضرب المثلی دارند که می گویند:«نگاه های سکوت، بهتر از هر کلام و بیانی ادای مقصود می کند!». هم چنان خیلی از فلم های عاشقانه، ابتدا از نگاه های سکوت آغاز می شود تا اینکه به رشد و تکامل می رسد. خلاصه عشق سکوت، در تمامی زبانها و ادبیات و از جمله در ادبیات زبان فارسی خیلی زیاد آمده است. از جمله:
سکوت می کنم و عشق در دلم جاریست
که این شگفت ترین نوع خویشتن داریست
یکی از نظرات دیگری جمال الدین عزیز این است که می باید در داستان از زبان محاوری و لهجه های محلی استفاده میشد تا داستان دلچسپ و جذاب می گردید. من هم امیدوارم که داستان نویسان محترم از زبان و لهجه های محلی استفاده کنند تا کم کم به زبان لهجه ای در نویسندگی آشنایی پیدا کنیم. تا زمانی که این سبک در میان خوانندگان و نویسندگان ما عام نگردد، لااقل من چنین ریسک را قبول نمی کنم که از میان صد نفر خواننده ممکن باشد تا ده نفر داستان را دنبال کنند. به این مفهوم که اگر داستانی به زبان هزارگی نوشته شود، من با خواندن آن مشکل دارم.
جذابیت هر داستان در این است که خواننده صد در صد به آن زبان مسلط باشد. اگر خواننده به زبان داستان مسلط نباشد، برایش کشش و جذابیت هم ندارد. لذا اگر نویسنده از زبان محاوروی در داستان استفاده می کند، از لهجه ی استفاده کند که در سطح عمومی آن زبان باشد.
در رابطه با نظرات آقای مبارک که گفته است، ادبیات به کار رفته داستان گاها شکل ادبیات انقلابی را به خود گرفته وعلایق فکری خاص در ادبیات داستان در نظر گرفته شده است. خدمت این خواننده عزیز عرض شود که محدودیت های معین و مشخصی در مورد علایق فکری گونه گونی درین داستان وجود داشت. یکی از محدودیت ها، صحنه های واقعی داستان بود و نمی شد علایق فکری گونه گونی را در حجم کمی که برای این داستان در نظر گرفته شده بود، ارایه و پیوند داد. اگر این داستان در مقیاس یک کتاب در نظر گرفته میشد، یقیناً دیدگاه فکری و علایق گونه گونی را که در جامعه رایج است بازتاب میداد. لذا کمی و کاستی های که این داستان دارد می پذیرم واز انتقادات سازنده دوستان و از جمله دیدگاه جمال الدین و مبارک عزیز استفاده بردم.
در اخیر از تمامی خوانندگان و دوستانی که پیرامون این داستان نظر داده اند تشکر می کنم و امیدوارم که این داستان واقعی، سمبل مقاومت برای زنان و دختران باشد و دیگر شاهد خود کشی ها، خود سوزی ها و تسلیم پذیری های زنان و دختران، از ستم و اجحافی که بر آنها اعمال می شود، نباشیم.

جستجو در کابل پرس