Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 63177

جهاد حکمتیار در افغانستان

21 آگوست 2012, 11:02, توسط بی رنگ

ای خراسان...
ای فغانستان فغانستان فغان/
ازجهالت ها و ره گم کردگان/
ای خراسان خراسان کهن/
زابلستان کابلستان و وخان/
بلخ و بامی غور و غرجستان وبست/
کابل وغزنین تخار و تالقان/
قندهار و شابهارونوبهار/
وای فراه و ای زرنگ وسیستان/
گوزگانان وچغانان و هرات/
وای بدخشان ای نگین باستان/
در اوستا امد ایران ویژه سغد/
غیر ان ایران و بلخ اش استوان/
گفت دانا چشمه لفظ دری/
بلخ بود و دجله گشتش میزبان/
گفت لیک ابلیس جز لفظ دری/
لفظ دیگر گیر و دیگر کن بیان/
تا ببرد خورد و ابشخور تو را/
وافکند از خوان تورا بر هفتخوان/
خشک سازد رشته های وصل را/
تا روی در ابدان شوکران/
ان که دی مان خواب کرد و لطمه زد/
ان که مکار است وبیدار است هان/
گفت ان روباه رو پیکار ساز/
به بهانه ی مذهب و بانگ اذان/
برتری بر دیگران باید تورا/
خاک افغان گفت باید این کران/
غیر افغان بیش گر باشد چه باک/
بافت باید اسمان و ریسمان/
تا شوی الت زبهر فعل او/
تا بیوبارد همه هندوستان/
بعد استقلال واستخلاص هند/
زد بلای دیگرت براستخوان/
خلق غوغاکرد وزان پس سال ها/
ملک در اشغال می بود و تکان/
تا بفرجام ان بلا ناچیزشد/
وزتوان افتاد وبگذشتش زمان/
بود شورائی به بیرون و بدند/
رای زن در ان همه رزم اوران/
دولتی اورد شورا تا کند/
انتقال دولت اندر استان/
وانهد انگه به دیگر دولتی/
کو فراخوانی کند از نخبه گان/
که در اندازند طرحی را ی را/
کار تا افتد بسامان بعد از ان/
دورتحویل و تحول چون گذشت/
دولت بعدی فرا خواند ان مهان/
اهل حل و عقد طرحی دادتا/
دولت اش تا هشت مه سازد روان/
گفت مجمع بهر خلع اسلحه/
وانتخابات است دولت میهمان/
بعد قانون اساسی می فتد/
کار کشور در مسیر ارمان/
زان سپس قانون شود فرمانروا/
رای ملت کار را گیرد عنان/
خواست سازد نوبهارآن انجمن/
کرد حکمتیار گلشن را خزان/
گفت رای مخدوش است انجمن/
خواست استعفای دولت مردمان/
کس نگفتش ای مجاهد طی شود/
بعد چندی مهلت ان ویژگان/
حیف باشد پست گردد نام تو/
زاین بهانه کاوری اندر میان/
وانمودی دوستم دی ماندنش/
نزد ربانی تورا باشد گران/
چون برفت او گوچه سان شد تبرئه/
از بد اعمال دی وآن اقتران/
گیرم او گردیدآن گه توبه کار/
چون در امد در شمار غازیان؟/
زانکه آن دولت بدی مامور کار/
تاکند معلوم رای مردمان/
سهم بیش و سهم کم جائی نداشت/
در قبال انتخاب اندر نهان/
الغرض کابل ز بیرون و درون/
رفت زیر حمله کنگاشیان/
لیک اخر ماند کوشش شان عقیم/
گرچه بد شمشیرهاشان خون چکان/
عاقبت تا طالبان از قندهار/
خواست زی کابل کند نقل مکان/
ان مجاهد رفت از چاراسیاب/
شد گریزان او به روز امتحان/
طالبان بدتر گنه کار است لیک/
کو ببندد راه روزی کسان/
گفت خرقانی که هر کو بگذرد/
اند ارید و نشانیدش به خوان/
کو به نانی نزد من ارزد چو حق/
فارغ از دین اش بدو بخشید جان/
گفت سعدی گبرو ترسا را خدا/
بود ناظرشان و روزی داد ونان/
واین گرفته راه را با نام دین/
تا زقحطی مسلم افتد از توان/
می شود مانع چو یاری می رسد/
برمسلمانان زاکناف جهان/
بارد او باران اتش دایما/
تیر بارد از زمین و اسمان/
نیست از او چیز دیگر خلق را/
غیر رنج ودرد وزخم جانستان/
این چه دین است و چه ائین ای فلک/
زاین گروه ابله نامهربان/
دین ندارد ای مسلمان این عمر/
مولوی باشد وگر ملا بدان/
اه از این اواز شوم جاهلی/
وای از این سلاخ در جلد شبان/
شرمشان بادا که نام دین برند/
دین بود تبلیغ نی قحط و سنان/
الت فعلند و فاعل اجنبی/
ظاهر اینانند ودر پس شان فلان/
چونی ای نامیده گشته از تو شهر/
چونی ای از تو روان گشته زبان/
چونی ای افتاده از مادر کنار/
شاخه پیش و نخست خاندان/
ای فغانستان فغانستان فغان/
هم زحکمتیارهم از طالبان/

آنلاین : http://ندارد

جستجو در کابل پرس