Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 63496

حاتم بخشی والی مزار، بیانگر وابستگی او با دولت ایران است

28 آگوست 2012, 01:41

ستایش علی
جناب پرویز بهمن سلام و ارادت مرا بپذیرید. اجازه دهید یک بار دیگر آنچه را که جناب مزاری در سخن رانی شان مطرح ساخته اند ومن کاپی آن را در پیام خانهء کابل پرس? خدمت شما گذاشته ام یکجا با شما مرور کنم. به گمانم مزاری در این فشرده حرفهای داشته که نباید از کنار آن گذشت.
گفتنیهای مزاری را، همراه با دیدگاههای خودم در زمینه، در چهار نکته چنین فشرده می سازم:
1 طی 250 سال دولتهای حاکم بر سرنوشت افغانستان، دولتهای خاندانی بودند. نباید استبداد و کارنامه های سیاه این دولتهای خاندانی را به پای تمام پشتونها نوشت.
هرکی به الف و بای جامعه شناسی آشنا باشد و کمترین درکی را از مفهوم دولت داشته باشد میداند که این حرف مزاری از چی وزنهء علمی بلندی برخوردار است. با تاسف که بسیاری از قلم بدستان و "روشنفکران" پرمدعا از درک همین موضوع بنیادی عاجز اند.
2 آنهای که ادعا دارند حکومت اسلامی را برقرار کرده اند(مسعود، ربانی، سیاف...) و رداء رهبری اسلامی به تن دارند، جنایت کردند. افشار و چنداول را به آتش کشیدند و با کارنامه های شان روی تمام جنایکاران پیش از خود را سفید کردند.
ما می بینیم که امروز با انصاف ترین "روشنفکری" که بر طبل عدالت خواهی برای تاجیکان می کوبد میگوید، "درجنگ حلواء تقسیم نمی شود، اشتباه صورت گرفته"!!! تازه این اشتباه را نیز تنها به پای سیاف می نویسند و بر لکه های خون که بر دامن "قهرمان" شان نشسته چشم می بندند. انصاف این "روشنفکران" به همین پیمانه است که جنایت افشار و چنداول را یک اشتباه بدانند، آنهم اشتباه سیاف.
3 جنایت را مسعود کرده نه همه تاجیکها؛ با اینحال مزاری به روشنی می گوید که جنایت یک عمل جرمی شخصی است و نه باید آنرا به قوم و تباری جنایت کار تعمیم داد، آنچه که مسعود از درک آن عاجز بود و هواداران او تا هنوز قادر نبوده اند به این درک برسند.
4 هزاره ها بازمانده های چنگیز نیستند بلکه بومی ترین مردم این مرز و بوم اند. آنچه را که برهان الدین ربانی با چشم سفیدی از تلویزیون ادعا کرد و بر بنیاد آن علیه هزاره ها و ازبیکها اعلام جنگ کرد.
می بینیم که سخنان فشردهء مزاری بر مخوری همین چهار نکته می چرخند. اما "پرویز بهمن" به آن حقایق روشن تر از آفتاب که در سخنان مزاری بازتاب یافته اند کاری ندارد؛ او یکه راست به سراغ مزاری و سازمان نصر می رود. از "اشتباهات" مزاری حرف می زند و سازمان نصر را "انحصارگر" می خواند. پرویز ارجمند از انحصار گری "قهرمان" خود حرف نمی زند. او نمی پذیرد که از دید "قهرمانش، مسعود بزرگ" تنها پنجشیریها می توانستند "تاجیکان اصیل" باشند؛ که جهاد گرده اند و روسها را شکست داده اند. بنا بر آن تنها پنجشیری حق دارد در راس امور قرار داشته باشد. وقتی که مسعود در زمان قدرت خود لقب وزیر دفاع را داشت ولی در واقع همه کارهء دولت بود، حتا به حرف برهان الدین ربانی که ظاهرآ ریس جمهور بودند، پیاز هم پوست نمی کرد. بگذاراینجا گفتهء دوستم را به یاد تان بیاورم که به "قهرمان" شما گفته بود: "جهاد را فقط پناه و گدا کرده یا کسی دیگری هم در آن سهم داشته؟".
افزون بر اینها نباید حافظهء مردم را به تمسخر گرفت؛ همه بیاد دارند که یگانه دلیلی جنگهای شورای نظار با جنبش ملی و خزب وحدت حس انحصار طلبی دیوانه وار "قهرمان" شما بود نه چیزی دیگر. حزب وحدت و جنبش ملی به سهم اندک نیز در قدرت راضی بودند، اما "قهرمان" شما هوای "شیر" را در تقسیم قدرت درسر داشت و به کمتر از آن تن در نمی داد.
و اما در بارهء پرسشهای که به آدرس من نویشته اید.
آشکارا به شما عزیز و ارجمند می گویم که هرگز در قالبهای تنگ قومی ، سمتی، زبانی و مذهبی نه گنجیده ام. با اینحال هزگز جایگاه افکار و اندیشه هایم را در میان "هزاره ها و شیعه ها" به عنوان یک قوم و تبار، نمی جویم. با اینکه هزاره ها را دوست دارم اما نه بیشتر یا کمتر از تاجیکها، ازبیکها، پشتونها و ... من به انسان می اندیشم و عدالت را به همه انسانها یکسان می خواهم. مشکل قومی تباری در افغانستان را درک میکنم اما راه حل را به هیچ وجه در تحقیر و توهین دیگران نمی پذیرم. به این امر آگاه ام که گروه "افعان ملتیها، طالبها، حزب اسلامی حکمتیار" کارت قومی بازی میکنند و تلاش دارند قدرت را در انحصار شان داشته باشند. اما خطر این نوع تلاشها توسط گروه های یاد شده به هیچ رو از خطری تلاشهای " شورای نظاریها" کمتر نیست و نمی تواند باشد. با این حال از دید من مبارزه برعلیه "افعان ملتیها، طالبها، حزب اسلامی حکمتیار" و شورای نظار که تجربه های ننگین را دز زمان قدرت شان به یادگار گذاشته اند در دستور روزی همهء روشنفکران و عدالتخواهان از هر هوم و تباری که باشند میدانم. یک نکته را می خواهم با تاکید دوچندان واضح سازم که گروه های سیاسی را نباید در پیوند قوم و تبار دید. آنهای که زیر نام مبارزه بر علیه طالبان یا هر گروه دیگر پشتونها را نشانه می گیرند یا احمق و ابله اند و یا در اخور دشمنان مردم سر فرو می برند
با مزاری هیچ گونه پیوندی فکری ندارم و آزاد اندیشی را مثل هر انسان دیگر، حق خود میدانم. با این حال در سخنرانی مزاری، که آن را برای مطالعهء خواننده های گرامی کابل پرس کاپی کرده ام، نکته های ارزشمندی می بینم و توجه به آن را در شرایط امروز افغانستان حیاتی میدانم.
اینکه هرگاه یک حزب شیعه مذهب و پیرو خط امام در کابل قدرت را به دست گیرد موضع گیری من چه خواهد بود، بگذار زمان به آن پاسخ دهد. اما بایسته است با قاطعیت به شما عزیز و گرامی روشن سازم که به استبداد، ظلم و بی عدالتی از جانبی هرکی باشد تن نخواهم داد. چه از جانب هزاره باشد چه پشتون، چه تاجیک باشد یا ازبیک. افغانستان را خانهء مشترک هم مردم افغانستان میدانم و برتری هیچ گروهی را بر گروهی دیگر، به هر نام و بهانهء که باشد نمی پذیرم. بهترین دوستانم از جمع پشتونها، هزاره ها، ازبیکها و تاجیک ها اند. به همهء شان به گفتهء سیاه سنگ " تا آسمان سقف زمین است مدیونم".
دست شما را به گرمی می فشارم

جستجو در کابل پرس