Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 63765

د ۹۰ لسیزې کورنۍ جګړې څخه ولې عبرت نه اخلو؟

2 سپتامبر 2012, 20:26, توسط رهگذر(بیخدا)

خلاصه گفتمان
بحث از اینجه آغاز شد
هموطن بنام وفا چنین نوشته بود:سلام به آقای بهمن
با سپاس ازتبصره تان با عرض ادب ميشود از نظام متمرکز و نظام غير متمرکز معلومات ارايه کنيد و فواييد ونواقص هردو را به طور خلاصه بيان کنييد؟

.
جواب بیربط بهمن به سوال آرین وفا:
سلام به آقای آرین وفا!
دوست عزیز! هرزمانیکه خود احاد ملت احساس کرد که این وطن خانهء مشترک همه است واین نظام مال آنهاست وباید برای دفاع ازآن تا پای جان رزمید آنوقت میشود که برپایدار بودن نظام امیدبست. آقای مرادزی وهمفکران پشتون شان صرف همین جنگهای دههء نود میلادی می بینند و آنرا برخ دیگران می کشند ویا کم وبیش حوادث سقوط شاه امان الله وبقدرت رسیدن امیر حبیب الله خادم دین رسول الله را. من طوریکه بارها عرض کرده ام افغانستان کشوراقلیت هاست این اقلیتها خودشان باهم دشمن نیستند ولی افرادی ازمیان همین یک اقلیت مشخص یعنی افغان بعداز پادشاهی احمدخان ابدالی سر بالا کرده وخودش را نمایندهء تام الاختیار همان ملیت وقوم معرفی کرده هم برای خود وهم برای دیگران مصیبتهای زیادی آفریده است. اختلافات قبیلوی درانی ها وغلجایی ها وپسران سدوزایی وبارکزایی بخاطر احراز تاج وتاخت در دل تاریخ سابقهء دیرینه تر ازجنگهای حزب وحدت وشورای نظار وجنبش ملی اسلامی دارد. من منکر جنگها وحوادث اندوهبار دههء نود میلادی نیستم چه خاصا که خودم بحیث یک شاهد عبنی همان حوادث هنوز نفس می کشم ودرقید حیات هستم.
— 
پاسخ رهگذر بیخدا: این دراز گویی شما چه ربط به پرسش کاربر بنام وفا دارد؟ ایشان از شما درباره نظام متمرکز و غیر متمرکز روشنگری خواسته بود و شما سخنان بی ربط تحویل داده‌اید.
.
تازه در همین پیام دراز شما از دید منطقی سفسته هم کرده‌اید و آن اینکه، با بستن صفت عوام‌فریبانه «خادم دین رسول الله» به حبیب الله کلکانی می‌خواهید اشتباهات ایشان را چون از قبیله شماها بوده توجیه کنید. ملا عمر هم خود را نماینده اسلام می‌داند و این انگیزه نمی‌شود که کار های او درست است.

— -
عکس العمل و چرند نویسی بهمن:سلام خاص به رهگذر خداجو وهم به تمام کابل پرسیان نازنین!
آقای رهگذر!
کوشش کنید که بعدازین خداجو تخلص فرمائید زیرا تخلص بیخدایی به جناب شما نمی زیبد. شما زیر نام بیخدایی درحقیقت خدای خشن وزورگویی رامی پرستید که نامش (قبیلهء اوغان) است که آنرا احمدخان ابدالی درنامهء ایکه بدربار خلافت عثمانی نوشته است از آن بنام ایل جلیل افغان یاد کرده است. حالا برای من وبرای تمام خواننده گان عزیز ثابت شد که جناب عالی بیخدا تشریف ندارید طوریکه عرض شد خدای شما همانا خانهای قبیله ایی اوغانی ؛ پول؛ قدرت؛ خون ریزی؛ نسل کشی وقتل عام انسانهای بیگناه است. ای کاش که تو بیخدا می بودی اما دیده میشود که بیخدا نیستی بلکه خدا پرست استی وآنهم یعنی قبیله پرست.
تو بالای بهزاد گرانقدر تاخته ایی که چرا از سابقهء سیاسی سرلوچ مرادزی وخانمش منوره جان درننگرهار پرده برداشته است وآنها را وسابقهء سیاسی شانرا به خواننده گان معرفی کرده است. من ازخودت می پرسم که بهزاد درآن معرفی نامهء سرلوچ چه خطایی را مرتکب شده است که بالای وی تاخته ایی؟
مگر اینجا پورتال اوغان جرمن است که پیامهای مردم سانسور شود؟


پاسخ رهگذر بیخدا:بیخود است، باز هم دراز گویی و تهمت و افتراء و لودگی! چون کاستی استدلالی شما را نشان دادم شما نتیجه گرفته‌اید که من قبیله گرا و پیرو حاکمیت قبیله ای افغان‌ها هستم؟ شگفت منطقی دارید شما! ما پیرو انسان و انسانیت هستیم. مردم بی‌گناه هزاره و تاجیک برای ما همان قدر عزیز و ارجمند است که پشتون و یا هر گروه دیگر است. جنایت کار پشتون همان قدر برای ما نفرت انگیز است که از هزاره و تاجیک است.
.

سخن من این است که ما در استدلال‌های مان نباید به مسائل شخصی کسان دست یازیده و به حربه های رذیلانه ای متوسل بشویم.
.
تاریخ درباره حبیب الله کلکانی چیزی دیگری می‌گوید، و آن اینکه ایشان فرد متحجر و عقب گرا تشریف داشته‌اند؛ و شما نمی‌توانید با بستن صفت خادم دین رسول الله اشتباهات او را توجیه کنید.
— -
جواب پرویز بهمن:دوست نهایت عزیز وگرانقدر رهگذر خداجوی قبیله پرست سلام ودرود برشما!
شما چی جوابی داده اید من ازشما پرسیده ام که زمانیکه جنابعالی درمورد معرفی نامهء آقای بهزاد چنین نوشته اید:
آیا مگر این، اتهام بدکاره بودن به بانو مرادزی را نمی‌رساند؟
حالا شما بحیث وکیل مدافع بانو مرادزی که دعوای بی دینی ولا مذهب بودن هم دارید عبارات آقای بهزاد چه اتهامی را آنهم بدکاره بودن را درخودش حمل کرده است که شما علیه ایشان تاخته اید. آیا بهزاد نوشته است که بانو مرادزی با مشاوران روس همبستر شده است واولادهای مرادزی صاحب ازخودش نیست؟ مگر درزمان حاکمیت احزاب خلق وپرچم اعضای آن حزب با افتخار درمجالیس رقص وپایکوبی با مشاوران روس اشتراک نمی کردند؟ شما چرا خواسته اید جواب بدهید؟
من نخواسته ام که شما بحیث یک ملا وروحانی بمن جواب بدهید
— -
پاسخ رهگذر بیخدا:نخست روشنگری درباره چند تا سفسته و یا مغالطه که شما به آن آویزان شده‌اید!
.
یک: مغلطه پرداختن به خاستگاه سخنگو به جای سخن. اینکه من بی‌خدا باشم و یا باخدا، بی‌دین و یا با دین بر درستی و نادرستی سخن من ربط ندارد. بی‌خدایی به معنی بی دینی نیست. حال آنکه من هیچ‌گاه ادعای بی دینی هم نکرده‌ام، دین تنها به ادیان که به اصطلاح کتاب و پیغمبر دارند خلاصه نمی‌شود. از دیدگاه فلسفی هر راه و روش که انسان برای زندگانی بر می‌گزیند همان دین اوست. دین من هیومانیسم و خرد گرایی است.
.
دو: مغلطه دیگر شما نبود دقت برای گمراه سازی است، شما قسمت اصلی و فحوای استدلال من را رها کرده و به حاشیه گیر داده‌اید، در حالی که اصل استدلال من این است که، ما نباید به مسائل شخصی کسان دست یازیده و از این روش سخن خود را به کرسی بنشانیم.
.
اینکه بهزاد نوشته خانم مرادزی شعار کارمل کبیر را (دوستی-شوروی از دوستی به برادری و برادری به خون شریکی تبدیل گردیده است) را در عمل پیاده مینمودند که شب مستی را با یک توریش شوروی سپری مینمودند، این واژه خون شریکی را در عمل پیاده کردن و شب ها مست در کنار روس ها خوابیدن اگر خود را به خریت نزده اید به چه معنی است؟
اکنون برای فهم بهتر خود شما را مثال می‌زنم: فرض می‌کنیم کسی چنین ادعا را مطرح می‌کند: با شناخت که از گوربوز خان عطاخیل پیشین و پرویز بهمن امروزی دارم، این فاشیست قبیله گراتر از قبیله گرایان که هر جنایت کار تاجک را قهرمان و هر افغان را جنایتکار می‌داند، بیست و چهار ساعت سرگرم مزخرف نویسی و دروغ‌بافی در کابل پرس است و زن او در برمنگهام سرگرم باده نوشی با کردها و سیاه پوستان بوده و هر شب مست و خندان کنار یک سیاه خوابیده و خون شریکی تاجیک‌ها و سیاه پوستان را در عمل پیاده می‌کند. آیا چنین تمثیلی روسپی بودن زن بهمن را می‌رساند یا نه؟ اگر باز هم نفهمیدی، بحث با شما بیهوده است.
.
امیدوارم عزیزان تاجیک این نمونه را توهین تلقی نکنند، چون بهمن خان یکی از قبیله گرایان دو آتشه تاجیک است این مثال را زدم.



هذیان گویی پرویز بهمن:آقای رهگذر خدا جو وقبیله پرست!
شما نوشته اید که دین داری وبیدینی جنابعالی درابراز نظریات تان خصوصا درمواردی چون حمایت ازفاشیست های بی وجدانی چون مرادزی وغیره هیچ تاثیر ندارد برای یک لحظه باخودتان بیاندیشید که شما چه نوشته اید آیا این را عقل سلیم باور میکند؟ آیا شما مثالی ازپیامهای رنگارنگ تان درکابل پرس داده میتوانید که از یک اخوانی یا اسلامگرا یا کدام نویسندهء غیر اوغان دیگر بخاطریکه درکدام موضعگیری حق بجانب بوده باشد ویانباشد به همین شکلی که اززن مرادزی دفاع کرده اید از وی نیز دربرابر مخالفان عقیده وی اش دفاع کرده باشید؟
اگر من چنان انسان بی ناموس باشم که ازطریق انترنت مردم را به تقوا وپرهیزگاری دعوت نمایم ودرزنده گی شخصی ام شخصیت آنچنانی داشته باشم هرکسی حق دارد بصورت مستند اززوایای زنده گی شخصی ام پرده بردارد وچهرهء حقیقی مرا به مردم افشا کند
— -
پاسخ رهگذر(بیخدا): خواستم چند نکته کوتاه را به عرض جناب عالی برسانم.
.
1- اتهام قبیله گرایی زمانی بر من وارد است، که من از قبیله گرایان و یا دیدگاه سیاسی جناب مرادزی (به فرض اگر ایشان قبیله گرا باشند) دفاع کرده باشم. در حالی که چنین نیست. من تنها کاستی استدلالی شما ها را نشان دادم و آن این بود که، دیدگاه سیاسی افراد از زندگی شخصی آن‌ها جدا است.
.
2- مثال من در باره شما فرضی بود نه اتهام راستین. نوشتم فرض می‌کنیم! اگر آن مثال درباره زندگی شخصی شما صدق هم کند به هیچ کسی مربوط نیست.

— -
قسمت اول-

جستجو در کابل پرس