Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 64606

آمرجنایی حوزه ششم امنیتی کابل برای رهایی دست به دامان وکلای پارلمان شد

16 سپتامبر 2012, 06:41, توسط كلام

گفتار اقاي جوادي
ر مورد حادثه روز 18 سنبله که در کوته سنگی و پل سوخته صورت گرفت کوشیدم خبر را آنگونه که شاهدان عینی و بعضی مقامات امنیتی و مسوول روایت کرده بودند نشر کنم، چون دیروز در سفر بودم نتوانستم عکس العمل ها را مشاهده کنم و صبح امروز هم در ویبلاکم وهم در صفحه فیسبوکم با بیش از صد نظر برخوردم، جمع بندی من از دیدگاه ها این است:
.
آنهایی که بر من ایراد گرفته اند که چه انگیزه دارم در هر بحثی پای پنجشیر را در میان می آورم پاسخ شان این است که به دلیلی که یک بخشی از تاریخ وسیاست چند دهه اخیر ما با پنجشیر گره خورده است و اکنون بازیگران زیادی در عرصه سیاست و قدرت پنجشیری اند و بدون شک در بر رسی حوادث پای کسانی که دخیلند کشانده می شود.
من با پنجشیر و پنجشیری مشکلی ندارم ولی با بازیگران پنجشیری که نتیجه کار شان به سرنوشت تمامی کشور را بطه می گیرد و یا مستقیما من و قومم را متاثر می سازد بدون تردید حرف خواهم داشت، نه پنجشیر سرزمین قدس است و پنجشیریان قدسیانی که نباید در مورد حریم قدس حرف و حدیثی داشت و البته نه سرزمین شوم و مردمان دیو صفتی که هر چه روایت و افسانه زشتی و پلشتی است به آنها نسبت داد. امروزه پنجشیری های زیادی در دستگاه اجرایی و سیاسی کشور هستند و بقول شهید مسعود هر کس کار می کند اشتباه هم می کند و طبیعی است که در نقدها رد پای اشتباه و به تبع آن اشتباه گران جستجو می شود.
من همانگونه که گفتم دوستان زیادی در بین اقوام مختلف دارم ولی دوستی ام با آنها هرگز موجب نشده تا مداح کسی و دشنام دهنده کسی باشم، من در دوستی هم معیار دارم و در خصومت نیز، بقول علی دوستی در حدی که کور نشوم و دشمنی در حدی که راه آشتی بماند.
دوستی من با پشتون بعنوان یک هموطن و انسان و همینطور تاجیک یا ازبیک و یا کس دیگر از قوم دیگر مانع نقد من از رفتارها و عادات نادرست نمی گردد و نقدم از رفتار های اشخاص نیز هرگز دشمنی با این یا آن قوم نیست و این را در نوشته هایم می توان دید.
و اما حکایت دستهای پشت ماجرای روز 18 سنبله، در زندگی ام دیروز اولین باری بود که قسمتی از دره پنجشیر را دیدم.
بنا بر دعوتی که از سوی داکتر عبدالله برای ضیافتی در خانه اش صورت گرفته بود همسفر دوستان بسیار خوبی بودم؛ استاد عبدالرحیم کریمی وزیر ساختمانی و عدلیه سابق و سفیر قبلی افغانستان در کویت از دانشمندان ازبیک های تخار، همایون شاه آصفی از محمد زایی های قندهار، تحصیل کرده در انگلیس و مقیم فعلی فرانسه، محمود صیقل مهندس تحصیل کرده در استرالیا و دیپلمات سابق افغانستان در استرالیا و نیوزیلند و بقول خودش نمی داند از کدام قوم و انجنیر ظهیر از تاجیکان بغلان و مولوی عظیمی همکار خوبم در دوره قبل مجلس نمایندگان از غور.
.
ب: زمانی که در منطقه دشتک در اول دره پنجشیر که خانه داکتر عبدالله است رسیدیم، دهها تن از مردم حاضر که من 99 درصد شان را نمی شناختم و آنها مرا می شناختند اولین پرسش شان از من این بود که ماجرای لوچک های پنجشیری چه شد؟ من معلوماتم را می گفتم و آنها می گفتند این لوچگ گری ها کار امرالله است. آنها بین خود به ملامت و سرزنش امرالله صالح و کار های بقول آنها بچگانه اش می پرداختند، اتهام آنها ناشی از شناخت شان از افراد می شد و ما یک نشانه را یافتیم که آنها موید ادعای شان می پنداشتند، موتور سوارانی و نیز بعض موتر ها را در کابل و در مسیر رسیدن تا به پنجشیر دیدیم که پرچم های سه رنگ سیاه، سفید و سبز را باخود حمل می کردند و در پسته های تلاشی این پرچم ها جمع شده بر سر سنگها انداخته و یا در دل دیوار ها میخ شده بود. این پرچم مربوط دولت مجاهدین به رهبری استاد ربانی بود و ما فکر می کردیم کار جمعیت اسلامی است ولی مردم در پنجشیر به ما گفتند که بیرق امرالله صالح است که در اجتماعات از آن کار می گیرد. در روزحادثه کوته سنگی نیز شاهدان گفتند که پرچم این گروه همان پرچم دولت مجاهدین بود و آنها تفنگچه هایی داشتند که نوعا امنیت ملی استفاده می کنند.
برای من جالب بود که دولتی در درون دولت را برای اولین بار می دیدم؛ یک سر زمین و دو پرچم! اگر پرچم سفید طالبانی و البته بیرق حزب اسلامی را بعنوان دشمنان نظام نا دیده بگیریم. شگفتی زمانی افزوده می شود که واقعا این پرچم مربوط به امرالله صالح و هوادارانش باشد، کسی که در زمان ریاستش در امنیت ملی کرزی را مساوی با تمام ملت می دانست و حفظ جان او را وظیفه اصلی اش و حالا حتی بیرق رسمی ملی را که در قانون اساسی هم مشخص شده مربوط کرزی دانسته نمی پذیرد! کسی که عضو ار شد جبهه ملی است و رهبر جبهه ملی تا دیروز معاون اول رژیمی بود که زیر همین پرچم شکل گرفته و عضو دیگرش جنرال دوستم هنوز هم درستیز وال قوای مسلحش است و عضو دیگر آن رییس یک کمیسیون در مجلس نمایندگان آن می باشد.
.
بنا بر این بجای برچسب زدن به این و آن بهتر است که نقطه های فتنه انگیز را شناسایی و از وجود خود طرد کنیم آنگونه که توده های مردم عادی می کنند، آنها شعور بیشتری دارند و ما با روشنفکری های دروغین خود می کوشیم آب را گل آلود کنیم.
.
محمد سرور جوادی

جستجو در کابل پرس