د ډاکټر نجيب الله سياسي مفکوره او موجوده چېلنجز

نفرین به اندیشه خلقی
نفرین به رهبر خلقی
نفرین سیاست خلقی
نفرین به کودتای خونخوار خلقی
نفرین به نورمحمد تره کی خر فاسق فجول مفعول کثیف مردار وطن فروش ناموس فروش تاریخ مردار بیغیرت فاشست متعصب بی فرهنگ بی ادب بی دانش سک تخم سک نطفه سک .
نفرین به خلقی های نفرین شده ملت که اکنون جامه گلبدین طالب را به تن نموده است .
خلقی خر
خلقی سک
خلقی روبا
خلقی سک ماده
گو در اندیشه خلقی
اگر من جگر خلقی ها زنده از شکمش بکشم بخورم طوریکه بطرف من خودش نگاه کند دلم اخ نمیکند یعنی قلب نا راحت نمیشود بخاطر ایکه یک برادر کارگر داشتیم که مسئول اعاشه و باطه ما بود و اورا خلقی ها از من گرفت ودست پای ما را قطع کرد و فامیل ما کسی نداشتیم همه ما متعلم مکتب بودیم حیران مالندیم که چی کنیم و تا هنوز هم لادرک است
شما بگوئید قلب من باید شکاف باشد یانه . برادرم به هیج حزب نبود فقط کار گر بود شغل نل دوانی داشت یعنی نل دوان بود.
در گور مردار ترکی و خلقی های رزیل شاش کنم
در قبله ترکیست ها شاش کنم که قیبله انها کرملین بود.
اگر قدرت میداشتم بخدا قسم به شهدای گلگون کفن بدون قبرستان که ذریعه قلب خلقیها داش خشت را داغ میساختم تا خشت ها پخته میشد
تمام کسانیکه خلقی بود همه را برای سگ ها غذا میساختم هر قدر بود اوف اوف نعلت بر تو دنیا