Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 66129

تجزیه افغانستان: از 2006 رای، 1139 رای مخالف و 867 رای موافق

9 اكتبر 2012, 15:49, توسط کابلی

اقای امید
لطف کن از دل خود درصد تعیین نکن. برو یک تحقیق کن بعد بیا بگو که طرح تجزیه ای افغانستان از کدام محافل شروع شد. طرح تجزیه ای افغانستان از سوی صاحب نظران تاجیک پیش کشیده شد. همچنان طرح فدرالی کردن افغانستان هم از سوی رهبران و روشنفکران تاجیک پیش کشیده شد. البته تعدادی از هزاره های فریب خورده و ازبک ها هم دراین هیاهو نقش داشتند. اما خود تان حتما می فهمید که لطیف پدرام به صورت رسمی طرح شمال و جنوب و قدرالی شدن را مطرح کردند. همچنان روشنفکران دیگر تاجیک مانند کامجو، حضرتی و ... طرح تجزیه ای افغانستان و ایجاد ایران بزرگ و خراسان بزرگ را طرح کردند.
برو در مطبوعات تاجیک میدیا بخوان که شب و روز از ایران بزرگ و از خراسان بزرگ و کشور مادر تاجیکستان دم می زنند. همین فعلا برو سری به وبسایت خراسان بزن که در ان اقای کامجو در مورد تاجیکستان بزرگ و ... دم می زند و اتجاد تاجیک های تاجیکستان و افغانستان با ایرانی ها را مطرح می کند. برو در وبسایت تاجیک میدیا بخوان که در ان از ایران بزرگ سخن ها می گویند و حتی مقاله ای را منتشر کردند تحت عنوان :
چو ایران نباشد تن من مباد
همچنان اگر شما یکی از برنامه های بی بی سی تحت نام پرگار در مورد افغانستان دقت کنید، حتی در لندن روشنفکران تاجیک در بحث با نماینده ای افغان ملت، اصلا کل تاریخ و هویت افغانستان را زیر سوال بردند.
من نمی گویم که این کارها خوب است و یا بد. هر کس حق دارد نظری داشته باشد. اما اینکه شما تجزیه طلبی را به هزاره ها نسبت می دهید بسیار بی انصافی است. شما به غیر از میر احمد لومانی، نشان بدهید یک روشنفکر معروف هزاره را که از تجزیه ای افغانستان دم زده باشد. حتی بلکویل سفیر امریکا در مقاله ای معروفش، در همان اول مقاله می گوید که این کار با تاجیک های افغانستان شروع می شود چون هم قدرت نظامی دارند، هم پشتوانه ای قومی در تاجیکستان دارند و هم بسیج سیاسی لازم را دارند.
من از شما می پرسم که جدایی طلبی به هزاره ها چه می دهد؟ حتی سیستم فدرالی به هزاره چه می دهد؟ اینکه در کابل پرس? یک نظر خواهی شده و مقاله هایی در مورد چاپ شده که اکثریت نویسندگان ان غیرهزاره ها بوده اند دلیل نمی شود که نظریه ای خیالی تجزیه ای افغانستان و یا نظریه ای قبیلوی فدرالی در میان هزاره ها طرفدار دارد. اگر محقق تق و توقی می کند و با ضیا مسعود حرفهای بیهوده می زند باور کنید که از روی حماقت است و پشتوانه ای مردمی ندارد.
تجزیه ای شاید برای تاجیک نفعی داشته باشد و ان هم به خاطر این است که موقعیت جغرافیایی شان در مجاورت تاجیکستان به ان ها یک پشتوانه ای قومی می دهد اما برای هزاره ها، تجزیه طلبی به معنی از زیر باران بالاشدن و زیر ناودان نشستن است.
همچنان است که داستان منحوس فدرالی شدن. در صورت فدرالی شدن افغانستان، هزاره ها در میان ایالت های قومی پراکنده می شوند و یا محصور در کوهستانات بی اب و علف و دور افتادن از جهان و زندگی می شوند.
در افغانستان کسانی را باید جدایی طلب دانست که در یاد اوری از کشته شدن اقای احمدشاه مسعود، نه بیرق ملی را بلکه بیرق یک حکومت سابق را در پایتخت بالا می کنند. باز هم نمی گویم که این کار خوب است و یا بد. فقط می خواهم بگویم که یک بیرق مفتاوت را بیرق ملی را به عنوان بیرق دولتی بالا کردن خودش تجزیه ای طلبی عملی است.
این چه قسم تجزیه طلبی است که در دایکندی که دور افتاده ترین منطقه ای هزاره نشین است ، حزب افغان ملت دفتر و اعضا دارد. و یا در حزب حق و عدالت از رهبران اجتماعی برجسته ای هزاره ها حضور دارند. ایا حزب افغان ملت می تواند در منطقه ای تاجیک نشین دفتر باز کند؟

جستجو در کابل پرس