Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 12819

ورشکستگی و درماندگی رقتبار

23 مارچ 2008, 03:20, توسط ستوان

راوا به صراحت می گوید که ارزش دهی به انسان ها فقط و فقط مربوط به عمل سیاسی و نظر سیاسی انسان ها است و نه چیزی دیگر. این راوا است که تعین می کند کی خوب است و کی بد. مانند اسلاف خود: ولادیمیر ایلیج لینین، استالین "کبیر"، معلم بزرگ مائو، انورخواجه، پولپوت و در یک کلام می توان هتلر را،خمینی را، اسامه را، ملا عمر را، گلبدین راهم مشمول این لست نمود که انسان ها را نظر به برداشت شخص شخیص خود شان تفسیر می کردند و ارزش گذاری می کردند. انسان چیزی نیست مگر آنچه رهبران و دست به قلم های راوایی نظر به برداشت خودشان می شناسند. این روان یک نهاد و متمرکز بر استبداد فکری و در آینده بر استبداد سیاسی و فرهنگی را نشان میدهد. جامعه "دیموکراتیک" برای این نوع نهاد ها و سازمان ها همانا رسیدن ایشان به قدرت و تداوم قدرت به هر قیمت است. تحول ایدئولوژی به اسباب ترور و استبداد چیزی نا تجربه شده نیست. مردم دنیا خاصتاً مردم که سالها در تحت استبداد لینینزیم-استالینیزم و نازیزم به اشکال مختلف "زندگی" کردن و مردند طعم را آن را چشیده اند. ما مردم افغانستان برعلاوه چشیدن مزه لینینستی آن افتخار مزه کردن چهرۀ اسلامی و بسیار اسلامی آن یعنی طالبی آنرا هم داشتیم. استبداد نه چیزی موهوم است که به مشکل قابل شناخت باشد و نه، خاصتاً در کشور ما، چیزی نیست که تجربه نشده باشد. سراپای "ایده" و "نظر" راوا حول فشار و سمت دهی افکار به طرف قبول بدون قید و شرط باور هایش است. استبداد در تکرار و دورنی ساختن باور هایش و برداشت هایش نهفته است.راوا دنیا را سیاه و سپید می بیند. یا سیاه باش هستی که دشمنی و سزاواور "ترور" و یا سپید باش که از ما هستی و سزاوار بودن. من برای اولین بار راوا را در زمان سک جنگی های جهادی خواندم و تا امروز که می خوانم ذره یی از محور های بحثش تغییر نکرده است. نمی دانم چرا باید آن قدر اکرم عثمان و غیره را باید این قدر سال های دراز کوبید؟ می بینم در این لست فقط تعداد آدم ها برای دشنام خوردن زیاد شده میرود. مثلاً خالد نویسا؟؟؟؟؟ چرا؟
چرا اندیشه را نکوبید و شخصیت ها را کوبید؟ آیا دل راوا در محاکمه "انقلابی" تمام اعضای یک روزه و هزاران روزۀ حزب دیموکراتیک خلق یخ خواهد کرد؟ آیا هر گاه تمامی اعضای خلق و پرچم، افغان ملت، سران رده های اول و دوم و سوم و حتی چهارم و پنجم (شاید ششم و هفتم. خدا میداند!!!!) مجاهدین در اثر محاکمۀ "انقلابی" سازمان به قدرت رسیده راوا و شرکای لینینیست-استالینست- مائویست آن به اعدام محکوم شوند و به جوخه های "انقلابی" سپرده شوند دردی را دوا خواهد کرد؟ آیا همین "پیام زن" پیش قراول "انقلاب فرهنگی" نوع لینینی-استالینی- مائوی و اسلامی نیست؟
زمان که من و یا هرکسی دیگر داستان میانه "مرداره قول" است اکرم عثمان را بخواند هرگز نمی تواند با راوا هم نوا شود. شاید اکرم عثمان زمان خلقی بوده یا پرچمی بوده و یا شعله یی بوده من نمی دانم و نمی خواهم بدانم و ضرور نیست ولی داستان هایش را خوش دارم و دوست دارم. هرگاه داستان از داستان هایش خوشم نیامد و خواستم به همه نشان بدهم میروم به طرف نقد ادبی نه اینکه چاک دهن را باز کرده و هرچه از دهنم برآمد باد کنم. در این لست طویل آدم ها و آدمک های زیر سیل دشنام راوا فقط یک نفر را می شناسم که واقعاً سیاست می کند و آنهم لطیف پدرام است. خوب است که راوا به جای خادی و جهادی خطاب کردن این که بسیار به تکفیر های جهادی ها می ماند، به نقد نظریات سیاسی او بپردازد بهتر خواهد بود و روشنگر خواهد بود.
به صورت عموم بهتر است که راوا به مردم افغانستان نشان بدهد که راه برون رفت از این وضعیت چیست؟ نه به کلی بافی های از قماش: سازمان یابی، مبارزه برضد بنیاد گرای مذهبی، مبارزه برضد بدی ها و پلشتی ها و غیره. بهتر است به ما بگوید که در ساحه اقتصادی چی برنامه دارد. در ساحه فرهنگی، در رابط خارجی وغیره تا ما بتوانیم متمدنانه از راوا برداشت داشته و مطابق به آن تصمیم بگیریم. بلاخره راوا خود را یک سازمان با سابقه 20 و چند ساله سیاسی میداند. باید سیاست کند دیگر.
گپ های من به نظر راوا "خرده بوروژوانه" می آید و این است درد اصلی که هنوز هم به حناهای رنگ رفته چسپیده اند.
هنوز هم که هنوز است من به این باور هستم که راوا یکی از ستون های بی پایان پنجم آی، اس، آی است. پر کردن جبهه جنگ فرهنگی طیف روشنگری پاکستان علیه افغانستان بدوش راوا افتیده است. یادم می آید که زمان راو از "مبارزات" مردم "کشمیر" بر ضد "تصلت" هند پشتیانی می کرد و نمی دانم هنوز هم میکند؟. این مساله با مقالات و پیام برای "کشمیری بهایو" درج در پیام زن، اردو و دری، در یافته بودم و به شگفت افتیده بودم.
اینکه راوا در این مقاله خود نوشته که گاهی آی، اس، آی از ما می خواست تا مصارف خود را نشان بدهم که نشود ما از هند کمک مالی دریافت کرده باشیم، تف سربالا است عزیزه جان های قندولک! من یکی هر گز نمی توانم باور کنم. چرا که مرغ من هم مثل مرغ شما در همین قسمت یک لنگ دارد. شما وابسته منطقوی آی، اس، آی برای مبارزه به خاطر بی اعتباری فرهنگی مردم افغانستان و هم نوع سازمان برای گسترش ضربه پذیری رژیم منحط آخوندی ایران هستید. این وظایف به خاطر این به شما داده نشده است که سبب تحول مثبت شوید بلکه وسیله برای تخریت است تا یکی از وسایل باشید برضد تحولات فرهنگی مثبت در افغانستان در بعد روشنگری، وسیله باشید برای گسترش ضربه پذیری رژیم ایران به نفع پاکستان و امریکا و یک ببوک چوچه برضد هند.
شما هرگز موفق نمی شوید. شما مثل سالها دیر در جا میزنید و بلاخره پوسیده شده و از خاطره ها میروید و بقایای تان به سازمانک های برای تبلیغات ضد فرهنگی پاکستان برضد افغانستان مبدل شده صدای تان از رادیو ها خواهد برون شد. شاید اشتبا کنم. شاید شما هنوز هم پول کافی و پشتیبانی کافی از پاکستان و غرب به دست دارید. شاید.

جستجو در کابل پرس