درود بر تو!
دست مريزاد. اگر گزاف نگفته باشم، اين نوشته، نخستين نوشته ايست که پديده ای روشن انديش را از زير آوار بدبختی در می آورد و می شناساند.
بد بختانه در سرزمين مان واژه ای روشن انديش را ناآگاهانه و نادرست به کار می برند. در سرزمين مان به هر آموزگار، استاد، دانشمند، پزشک و ... (و يا به گفته ای خود تان) روشن انديش می گويند.
نويسنده و دانشمند های بسياری از سرزمين مان پيرامون روشن انديش نوشته اند، ولی بدبختانه پای بيشتر شان در گنداب فرو رفته است، زيرا همه پديده ای روشن انديشی را در دين جستجو می کنند، شور بختانه نمی دانند که به گفته ای شما: "روشنفکری و دین، دو تافتهی جدا بافته از هم است". کار برد واژه ای روشن انديش دينی نادرست است، زيرا روشن انديش پديده ايست که در برابر تاريکی، نادانی و بی خردی بر پا می خيزد. برای کسانی که از دين جدايی ندارند و همه چيز را از دين جدا ناپزير می دانند، نوانديش می گويند و نه روشن انديش.
پيرامون پرسش تان که "آیا مدلهای غربی را برای بهبود وضعیت جوامعمان، باید از غرب مستقیم بیاوریم و یا سالها با سنتها و افراطها موضعگیری شود تا ایدهی جدید برای جامعههای سنتی شرقی به وجود بیاید؟" به گمان من، چون پديده روشن انديش و جنبش روشن انديشی در اروپا، در برابر فرمان روايی کليسا زاده و بزرگ شد، به همان گونه به کار ببريم. اگر ما ماشين اروپای را مانند اروپايی ها نرانيم و سوار نشويم و به شيوه ای افغانی به کار ببريم، شايد به جای ريختن نفت آن را به دم گاو خر ببنديم و يا با آن گاورانی کنيم!
درود بر تو!
دست مريزاد. اگر گزاف نگفته باشم، اين نوشته، نخستين نوشته ايست که پديده ای روشن انديش را از زير آوار بدبختی در می آورد و می شناساند.
بد بختانه در سرزمين مان واژه ای روشن انديش را ناآگاهانه و نادرست به کار می برند. در سرزمين مان به هر آموزگار، استاد، دانشمند، پزشک و ... (و يا به گفته ای خود تان) روشن انديش می گويند.
نويسنده و دانشمند های بسياری از سرزمين مان پيرامون روشن انديش نوشته اند، ولی بدبختانه پای بيشتر شان در گنداب فرو رفته است، زيرا همه پديده ای روشن انديشی را در دين جستجو می کنند، شور بختانه نمی دانند که به گفته ای شما: "روشنفکری و دین، دو تافتهی جدا بافته از هم است". کار برد واژه ای روشن انديش دينی نادرست است، زيرا روشن انديش پديده ايست که در برابر تاريکی، نادانی و بی خردی بر پا می خيزد. برای کسانی که از دين جدايی ندارند و همه چيز را از دين جدا ناپزير می دانند، نوانديش می گويند و نه روشن انديش.
پيرامون پرسش تان که "آیا مدلهای غربی را برای بهبود وضعیت جوامعمان، باید از غرب مستقیم بیاوریم و یا سالها با سنتها و افراطها موضعگیری شود تا ایدهی جدید برای جامعههای سنتی شرقی به وجود بیاید؟" به گمان من، چون پديده روشن انديش و جنبش روشن انديشی در اروپا، در برابر فرمان روايی کليسا زاده و بزرگ شد، به همان گونه به کار ببريم. اگر ما ماشين اروپای را مانند اروپايی ها نرانيم و سوار نشويم و به شيوه ای افغانی به کار ببريم، شايد به جای ريختن نفت آن را به دم گاو خر ببنديم و يا با آن گاورانی کنيم!
آنلاین : http://x