بزرگترین مرکز فرقه وهابیزم در تپه مرنجان احداث می شود

باقر جان !
در مرکز فساد و فتنه محسنی در کابل چنین درس داده میشود:
محسنی:
بودنبود در زمان های خیلی قدیم یک امام بود. این امام از دست خلفای عباسی تحت فشار بود. تا اینکه جام شهادت نوشید. از این امام یک فرزند ماند. نامش را مهدی گذاشتند . او امام دوازدهم بود. مهدی در پنچ سالگی بخاطر اینکه به قتل نرسد از انظار غایب شد.
شاگرد مدرسه : به عبارت دیگر از ترس مرگ گریخت و پنهان شد. مثل بن لادن وهابی.
محسنی در حالیکه گوش خود را به کری زده ادامه میدهد : این زمان را غیبت صغرا گویند. بعد از هفت دهه امام از غیب صغرا وارد غیبت کبرا شد.دیگر نامه ای روان نمیکرد. ارتباطش با امت شیعه مقطوع گردید. این امام تا حال زنده است و روزی برمیگردد و جهان را از عدل و انصاف روشن میکند. همه کفار را با شمشیر هلاک میکند. شمشیرش خیلی بران و قوی است. امام در روز بازگشت سوار بر اسپ سفید است. هر کسی که بر این امام باور ندارد کافر مطلق و واجب الجهنم است.
شاگرد مدرسه محمدیه :
محسنی صاحب از زمان امام دوازدهم چند قرن سپری شده است؟
محسنی: دوازده قرن.
شاگرد: اقای محسنی ، یک انسان میتواند دوازده قرن زندگی کند؟
محسنی:بلی تنها امام این کار را میتواند.
شاگرد: آقای محسنی، ایا امام میتواند با شمشیر به جنگ کفار که اسلحه اتمی و طیاره بی پیلوت دارد برود.
محسنی : بلی به یقین . امام با شمشیر خود زراد خانه های اتمی امریکا، چین ، روس ، اسرائیل ببخشید از اسرائیل را نه چونکه از تبار ان است. مگر مابقی را تخریب میکند.
شاگرد : اقای محسنی ، اگر امام اینقدر نیرومند باشد که با یک شمشیر به جنگ چند میلیارد کفار برود ، پس چرا از دست یک خلیفه عباسی که اسلحه او هم شمشیر بود چنین فراری شد که جرئت برامدن از غار و یا چاه را بعد از دوازده قرن هم ندارد؟
محسنی: شاگرد بی حیا، تو از جمله کفار هستی. خاموش باش و دلیل نیاور. در این مدرسه هر چه برایت گفته میشود مثل گوسفند قبول کن. دلیل اوردن کار شیطانی است. تو نباید فکر کنی. فکر کردن و شک کردن و سوال کردن همه کار کفار اند و با اخلاق اسلامی سازگاری ندارد. تو باید تسلیم و فرمانبر باشی ورنه تو را از مدرسه اخراج میکنم.
امام زنده است و تا ابد زنده خواهد ماند.