Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 13549

ستمکاری، قتل و ازدواج اجباری جنگسالاران در فاریاب

7 آپریل 2008, 17:54, توسط نبی زاده

تا زمانی که عدالت در گرو سیاست باشد، هرگز جنایتکار را نمیشود به جزا رساند و عدالت را تطبیق کرده داد مظلوم را از ظالم بستانیم.

به کارگیری کلمهء "جنگسالار" درمورد جنایتکاران، خود یک ابزار سیاسی است. همه قوماندانان جنگسالار نیستند و همهء جنگسالاران جنایتکار نیستند. همهء جنایتکاران جنگسالار و قوماندان هم نیستند.

کسانی که به راستی خواهان تطبیق عدالت در جامعه هستند باید کاری کنند که جنایتکاران از زیر چتر جمایت نیرو های سیاسی خارج کرده شوند. ما تنها زمانی میتوانیم به این مامول دست یابیم که عدالتخواهی را سیاسی نسازیم.

عدالتخواه کسی میتواند که مردم به بیطرفی اش اطمینان داشته باشد. عدالتخواهی مغرضین هرگز نمیتواند مورد پذیرش مدعی و مدعی علیه قرار گیرد.

با تاسف که مسالهء حقوق بشر و تطبیق عدالت انتقالی درکشور ما به شدت سیاسی است. متهمین نیز برای گریز ازین محاکمه پوشش سیاسی برای خود دست و پا میکنند.

طنز تلخ روزگار ما اینست که امروز تمامی کمونیست های سرخ و زرد در همراهی با قبیله پرستان روی محاکمهء جنایاتی پافشاری دارند که متهمین آن به نوعی به حزب مخالف دولت کرزی بستگی داشته و از نگاه قومی غیر پشتون اند. درحالی که طالبان همین حالا مردم را حلال میکنند و صحنه های وخشتناک این جنایات هولناک همه روزه در انترنت گذاشته میشود اما حتی یک فیصد داد و فغانی که علیه دیگران میشود علیه طالبان وجود ندارد؛ چرا؟

پاسخ اینست که این "عدالتخواهان" برنامه های سیاسی را دنبال میکنند نه موضوع رسیدن حق به حقدار و دفاع از حقوق اساسی مردم را.

به سخن دیگر، همهء هم و غم این "عدالتخواهان" را ملامت کردن و از صحنهء سیاسی برون کردن حریف های است نه چیز دیگر. ازینروست که آه و درد و فغان مظلومین برای "عدالتخواهان" آنچنانی تنها یک وسیله است برای کوبیدن حریفان سیاسی شان.

پس بیایید عدالت را از چنگال دست های مرموز سیاسی برون آوریم. یگانه نامی که میتواند جنایتکار داشته باشد، خود کلمهء جنایتکار است. جنایتکار را جنگسالار خواندن، قوماندانش نامیدن ویا نام های دیگری برایش دادن که ارتباطی به جرمش ندارد، او را هویت غیر از جنایتکاری نیز میبخشد که درانصورت ما خود برایش پناهگاه میسازیم.

مثلاً آدمی کشته شده و دخترش را به زور به نکاح گرفته اند. حالا کسی که این جنایت را کرده است، باید تعقیب شود و به جزای اعمالش رسانده شود. آیا دوستمی بودن، طالب بودن، حکمتیاری بودن، پشتون بودن، تاجک بودن... از جرمش میتواند بکاهد یا به جرمش بیافزاید؟ هرگز نی! پس چه ضرور است که جنایتکاران را به احزاب سیاسی، به گروه های قومی و اجتماعی منسوب کنیم.

درصورتی میتوان یک حزب را محکوم کرد که در دستور کارش برنامه های جنایتکارانه وجود داشته باشد و جنایت در نظام فکری آنها به صورت سیستماتیک صورت گرفته و دنبال شود. به طور مثال آلمان نازی تمامی یهود ها را به "جرم" یهود بودن به زندان افگنده و سربه نیست میکرد. حالا این کار را حزب نازی کرده است و این حزب محکوم است. اما همهء اعضای حزب نازی را کسی محاکمه نکرده است. بلکه تنها کسانی را که مستقیماً در جنایت سهم داشته اند، محکوم کرده و به سزای اعمال شان رسانده شدند.

درکشور ما حزب خلق در کشتار مردم به طور سیستماتیک و در چوکات دولتی که حزب آنرا رهبری میکرد جنایت صورت گرفته است. تا پیش از لشکر کشی روسها به افغانستان بیش از پنجاه هزار انسان را خلقی ها از طریق سازمان های اولیهء حزبی و یا توسط افراد "اگسا" و "کام" گرفتار به کام مرگ فرستادند.

این یک جنایت سازماندهی شده است که توسط یک حزب صورت گرفت است. بنا بران حزب خلق محکوم است و تمامی کسانی که درین کشتار ها سهم داشته اند، از گرفتاری و اشخاص تا اعدام آنها، محکوم اند و باید به جزای اعمال شان برسند. این است جنایت علیه بشریت که اشخاص و افراد جامعه به خاطر عقاید شان، به خاطر تعلق سیاسی شان، به خاطر تعلق اجتماعی و قومی شان به زندان افگنده شده یا کشته میشوند.

اگر یک سازمان سیاسی به مجرم و جنایتکار پناه میدهد و مانع تطبیق عدالت در مورد او میشود، این حزب و شخصی که در مقام تصمیگیری درین حزب قرار دارد، نیز شریک جرم است که باید به پنجهء قانون سپرده شود.

بازهم اینجا پای مجکمه و قانون می آید که باید مجکمه و قانون مورد اعتماد مردم باشد. آیا محاکم امروز افغانستان به خصوص زمانی که حامد کرزی در راس آن قرار دارد، میتواند عنوان بیطرف را داشته باشند؟

جستجو در کابل پرس