آقای بهمن،اتفاقا مقاله بسیار جالبی نوشته اید ، از مدتها قبل که نوشته مستند و جذاب شمارا در باره برادران فارانی خوانده بودم ،این دومین مطلب بااهمیت و پر کشش تان است!اما باید اقرار کنید که نه تنها در تدارک و متن مقالات گاه گاه دچار لغزش و احساسات یشوید بلکه حتا در پاسخدهی کامنت ها نیز گرفتار عصبانیتی مفرط میشوید!
در یکی از کامنت ها ، کامنت گذار گرامی فقط به شما« مستعار نویس، خیالپرداز» خطاب کرده و عشق شما به یک قوماندان جهادی را ، تلویحا شگفتی زا خوانده ست، اما جنابعالی اورا چند جا « خر و بی عقل» نامیده اید!
بهر حال نویسندگی سعه صدر میخواهد و لحنی مهذب!
این پسر سعید افغانی ، واقعا که آدم افراطی و بیمار است، چند روز پیش در مطلبی، گرفتن سالگرد را یک عمل ضد اسلامی نامیده( آن هم در خارج کشور)!تو خود حدیث مفصل بخوان! احترام. پیام رستاقی
آقای بهمن،اتفاقا مقاله بسیار جالبی نوشته اید ، از مدتها قبل که نوشته مستند و جذاب شمارا در باره برادران فارانی خوانده بودم ،این دومین مطلب بااهمیت و پر کشش تان است!اما باید اقرار کنید که نه تنها در تدارک و متن مقالات گاه گاه دچار لغزش و احساسات یشوید بلکه حتا در پاسخدهی کامنت ها نیز گرفتار عصبانیتی مفرط میشوید!
در یکی از کامنت ها ، کامنت گذار گرامی فقط به شما« مستعار نویس، خیالپرداز» خطاب کرده و عشق شما به یک قوماندان جهادی را ، تلویحا شگفتی زا خوانده ست، اما جنابعالی اورا چند جا « خر و بی عقل» نامیده اید!
بهر حال نویسندگی سعه صدر میخواهد و لحنی مهذب!
این پسر سعید افغانی ، واقعا که آدم افراطی و بیمار است، چند روز پیش در مطلبی، گرفتن سالگرد را یک عمل ضد اسلامی نامیده( آن هم در خارج کشور)!تو خود حدیث مفصل بخوان! احترام. پیام رستاقی