Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 67929

شرح درگیری دانشجویان دانشگاه‌ کابل

25 نوامبر 2012, 13:45, توسط انجنییر گلبدین حکمتیار

عاشوراء هم يکى از آن قضايائيست که در مورد آن شاهد اختلاف شديد ميان امت هستيم اين اختلافات يا ريشه هاى سياسى دارد و يا از روايات متضاد برپا شده اند. قبل از آنکه ببينيم روايت مربوط به عاشوراء چه ميگويند، کدام يکى آن صحيح و قابل اعتبار است، کدامش جعلى، موضوعى، ضعيف و فاقد اعتبار است، در روشنى قرآن و سنت در مورد عاشوراء چه گفته ميتوانيم ودرين روز کدام عمل را جائز و کدام را نا جائز شمرده ميتوانيم، بايد به آن اعمال نفرت انگيز و خلاف اصول بنيادى اسلام و ضد روح و مزاج اسلام اشاره کنيم که بعضى مردم آنرا درين روز زير عنوان مذهب انجام ميدهند.
و آنرا کار ثواب و وسيلۀ رسيدن به جنت ميدادنند، چنان اعماليکه نه در قرآن براى آن جواز يافته ميتوانيم و نه در سنت و نه در منهج صحابه، نه با عقل ميسازد و نه با احساس مذهبى يک انسان سليم الفطرت. بعضى ها درين روز مجالس سوگوارى بر پا ميکنند، ماتم ميکنند، به کوچه و بازار مى برآيند، در مقابل مردم خود را به زنجير ميزنند، لباس سياه ميپوشند، سينه هاى خود را با سيلى ميزنند، بعضى شان از ناف بيالا خود را لخت ميکنند و پشت شانرا با زنجير ميکوبند، بعضى با طرز سرود يا حسين يا حسين و يا على مدد ميسرايند، کاکل مى اندازند، حرکات شان منظم و در قالب يک رقص مذهبى و توأم با طبل و سرود، در جلو جلوس اسپ تزئين شده بنام ذوالجناح روان، پرچمهايشان سياه و بر چوبش نشان کف دست و پنج انگشت (که آنرا نشانۀ پنج تن پاک مى انگارند)، پارچه ها و دستمال هاى رنگارنگ بر آن آويزان، اين کار را در حالى ميکنند که عملاً زير سلطۀ طاغوت بسر ميبرند، همراهى ظالم ها را ميکنند، از آنها امداد ميطلبند ولى بر دهن شان دعاء يا على مدد...
اين را ميگويند محبت با امام حسين رضى الله عنه و ماتم بعنوان شهادت او!! اين حرکات نه تنها نفرت انگيز، خلاف دين و عقل اند و هيچ دين الهى و مذهب صحيح آنرا جائز نمى شمارد، بلکه چنان خرافاتى اند که هر انسان عقلمند از آن نفرت دارد، و اديان الهى و مذهب صحيح آنرا جائز نمى شمارد، بلکه چنان خرافاتى اند که هر انسان عقلمند از آن نفرت دارد، و اديان الهى براى آن آمده اند، تا گليم اين خرافات و رسم و رواج شرک آلود را بر چينند.
ايشان اين مراسم را در حالى تجليل مينمايند، بر يزيد و يزيديان لعنت ميگويند که اطاعت و همراهى ظالمان بيشتر از يزيد را مينمايند!! امام حسين از بيعت با يزيد اباء ورزيد و در ين راه به استقبال شهادت رفت ولى اينها در افغانستان و عراق تحت سلطۀ آمريکائيها زندگى ميکنند، نه تنها مخالفت آنها را نمى کنندو ساکت، راضى و تسليم هستند بلکه زير قوماندۀ آمريکائيها بر ضد سنى ها ميجنگند، زعيم بزرگ مذهبى آنها در عراق با يورش آمريکائيها همراهى کرد، کليد هاى نجف را به آمريکائيها سپرد، به هوا خواهان خود فتواء رفاقت با آمريکائيها و جنگيدن زير فرمان آنها را داد، مراسم دهم محرم را در حالى تجليل ميکردند که امنيت شان از سوى انگليسى ها و آمريکائيها تأمين شده بود، در پاکستان در کنار پرويز مشرف ايستادند، آمريکائيها از ايشان دسته هاى ساخت که آنها را بر ضد سنى ها بجنگانند. انفجارات در مساجد، مدارس، مکاتب، شهرها، زيارتگاه ها و در محلات تجمع مردم در افغانستان، عراق و پاکستان بدست آنها و به گفتۀ آمريکائيها صورت ميگيرد.
اين جلوسهاى ايشان عيناً همانطوريست که يهوديها بر پا ميکردند همانگونه رقص مذهبى در کوچه و بازار، سرود، رقص و کاکل انداختن و خود را زخمى کردن، يقيناً که اکثر عقائد و مراسم ايشان از يهوديها کاپى شده، نه در قرآن شاهدى از آن ميابيم و نه در سنت رسول الله صلى الله عليه وسلم و نه در منهج صحابه، از اينها سوال ميکنيم: آيا رسول الله صلى الله عليه وسلم بخاطر شهادت کاکاى محبوب خويش چنين ماتمى نموده که شما مينمائيد؟ مگر قرابت حمزه رضى الله عنه به رسول الله صلى الله عليه وسلم از على رضى الله عنه نزديکتر نبود؟ مگر مقام او از على رضى الله عنه و اولادش بلند تر نبود؟ آيا او قائد دوم نبرد هاى عظيم و بزرگ بدر و احد نبود؟ آيا شهادت او از شهادت آنها بيشتر دردناک نبود؟ آيا او بدست دشمنان مثله نشد؟ چرا رسول الله صلى الله عليه وسلم براى او ماتم نکرد؟ چرا شما براى او ماتم نميکنيد؟
آيا صحابه بخاطر شهادت عمر رضى الله عنه ، عثمان رضى الله عنه و على رضى الله عنه ماتم و سوگوارى کرده اند؟ آيا عبدالله بن عباس رضى الله عنه و اعضاء خانوادۀ او ماتم کرده اند؟ بما در تاريخ صحابه، تابعين، و تبع تابعين و همۀ سلف يک مثال چنين ماتم را نشان دهيد ! اگر ماتم جائز ميبود پس روز وفات رسول الله صلى الله عليه وسلم آن روز بزرگ غم و ماتم است که در تمام تاريخ انسانى نظيرش نيست، چرا درين روز ماتم نميکنيد؟! چرا صحابه بشمول على، حسن و حسين (رضى الله عنهم) ماتم نکردند؟!! يقيناً که شما مصداق اين بيان هستيد: (و قالت اليهود عزير ابن الله و قالت النصارى المسيح بن الله و قالت الشيعه على بن الله) يهوديها گفتند عزير پسر خداست، نصارا گفتند مسيح پسر خدا است، شيعه ها گفتند على پسر خداست!! و اولادۀ او دوازده تن را بر زمين جانشين خدا، همانطوريکه مسيحيون براى عيسى عليه اسلام دوازده حواريون را تعيين نمودند و آنها را جانشين خدا و پسر خدا پنداشتند اينها امام زمان موهومى را که ميگويند در پنجسالگى در کنار يک چشمه مفقود شده در آسمانها جستجو ميکنند و براى زود آمدنش ميگويند: عجل الله فرجه الشريف: خدا خلاصى شرفناک او را نزديک سازد!!!!
يعنى در چاه افتيده، خدا او را در آورد تا بيايد و دشمنان ايشان را برايشان ذبح کند و پادشاهى شيعه ها را بميان آرد، و اين همان چيزيست که يهوديها در مورد عزير عليه السلام ميگفتند که در کنار نهرى از همراه خود جدا شد و بسوى آسمان بالا رفت!! يهوديها هم به آمدن چنين مسيحى منتظر اند که از آسمان فرو خواهد آمد و تمام دشمنان يهوديها را از تيغ خواهد کشيد و پادشاهى بزرگ آنها را بر سر زمين خواهد ساخت!!!
اکثر مذاهب جاهلى به ناجى غائب باور دارند و به آورنش انتظار ميکشند، درين مورد بودائى ها، طرفداران متراس، مسيحيان و يهوديان و شيعه با هم شبيه اند، فرقشان در اينست که ناجى منتظر بعضى نخست بدنيا آمده کار هاى خيلى بزرگ کرده، مرده، واپس زنده شده، بآسمان بالا شده، باز خواهد آمد، ناجى منتظر يهوديان هنوز پيدا نشده، در وقت مناسب پيدا خواهد شد، و براى يهوديان کارهاى بزرگ بزرگ خواهد کرد، ناجى منتظر شيعه ها پنج ساله بود که غائب شد، تا حال زنده است، خدا امور تمام عالم را باو سپرده است، دعاهاى شيعه را از طريق او و به شفاعت و وساطت او قبول ميکند، در وقت مناسب خواهد آمد و تمام دشمنان شيعه را خواهد کشت!! او را چنان ناجى اى ميپندارند که، پدر، پدر کلان، جد و تمام سلفش وفات شده ولى او چهار قرن ميگذرد که زنده است و تا روز قيامت زنده خواهد بود!! پس حالا شما قضاوت کنيد درين گروه ها عقيدۀ کدام گروه از همه بيشتر خلاف عقل و بر خرافات بناء است؟!!
آيا بر عقل اين احمقها گريه در کار نيست؟!!
براى مرده ها چنين ماتمهايى نه تنها جائز نيست بلکه با اساسات بزرگ بزرگ اسلام تصادم ميکند، با اينکه فيصلۀ مرگ و زندگى از جانب الله تعالى ميشود، اينکه موعد مرگ از قبل تعيين شده، اينکه مرگ آغاز حيات نوين است، اينکه شهيد زنده است، اينکه با مرگ ما بسوى رب خود ميرويم، اينکه شهادت در راه الله پيروزى بزرگ و فوز عظيم است، آيا اين عقيده بکسى اجازه ميدهد، تا بر شهداء ماتم کند؟!!
قرآن مؤمنان را چنين معرفى ميکند که گاهى کدام مصيبت برايشان برسد ميگويند: انا لله و انا اليه راجعون: ما از الله هستيم و بسوى او باز گشتنده، اين که شعار رضايت و قناعت است نه شکايت، سوگوارى، و فرياد ماتم!! قرآن در مصائب بما سفارش صبر ميکند و ماتم عمل خلاف صبر است، کاريرا که پيامبر صلى الله عليه وسلم نکرده، صحابه نکرده، ائمه نکرده، تو چگونه مرتکب اين بدعت کريه ميشوى و به چنان چيزى رنگ مذهبى ميدهى که با اساسات دين و مذهب تصادم ميکند؟!!
بعضى ها وقايع بزرگ بزرگ تاريخ را به اين روز منسوب ميکنند و ميگويند: آدم عليه السلام درين روز آفريده شده، پس از پائين شدن از جنت اوو زوجه اش درين روز با هم يکجا شده اند، نوح عليه السلام درين روز نجات يافته، فرعون درين روز غرق شده، و موسى عليه السلام از بحر سالم گذشته، يونس عليه السلام درين روز از بطن ماهى سالم برآمده، ابراهيم عليه السلام درين روز از آتش سالم بر آمده!!! و اين همه را براى آن ذکر ميکنند تا نشان دهند که واقعۀ کربلا و شهادت حسين رضى الله عنه درين روز بزرگ تاريخى بميان آمده!!
به اين هم توجه نميکنند که هيچ مناسبت و مماثلت آن وقايع خيلى بزرگ با واقعۀ کربلا نيست، در آنها الله تعالى ظالمان و دشمنان دين را هلاک ساخته و به پيامبران عليهم السلام پيروزى بخشيده و از مشکلات نجاتشان داده، حالانکه در کربلا خلاف اين همه وقايع تاريخى بشمول حسين رضى الله عنه نزديک به هفتاد عضو خانواده اش به شهادت رسيده اند!!
به اين نمى نگرند که روايات مربوط به وقايع بزرگ بزرگ تاريخى روز عاشوراء همه روايات اسرائيلى اند که هيچ وزن و ارزش ندارند.
بعضى ها به اين روزنام يوم من ايام الله ميدهند!! که بطور کلى نامگذارى غلط است، قرآن به آن روزهاى بزرگ بزرگ نام ايام الله داده که قوت هاى خيلى بزرگ شر، فساد، کفر و شرک به عذاب سخت الهى دچار شده اند و پيروزى بزرگ و تاريخى نصيب حقپرستان شده.
بعضى تمام ماه محرم الحرام را آنقدر مقدس ميدانند که از تمام ماه ها غير از رمضان آنرا افضل ميپندارند، در حاليکه در مورد فضيلت خاص اين ماه نه در قرآن چيزى گفته شده و نه در کدام حديث صحيح، از نظر اسلام همه روز ها و ماه ها يک برابر اند، فضيلت اوقات ذاتى نيست، از روى آن عمل خاص که در آن انجام يافته يک وقت بر ديگرى فضيلت ميايد. ماه روزه براى آن افضل دانسته شده که در آن قرآن نازل شده، شب قدر به اين لحاظ باين نام ياد شده و از هزار ماه بهتر شمرده شده که در همين شب نزول قرآن بر رسول الله
صلى الله عليه وسلم آغاز شده، چهار ماه حرام، رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم ازين سبب بنام اشهر الحرام ياد شده که در آن مراسم حج و عمره برگذار ميشد.
اين ماتمهاى روز عاشوراء خلفيۀ سياسى دارد، زمامداران ايرانى و آخندهاى مذهبى شان از روز و واقعۀ عاشوراء بر ضد اعراب و تمام امت اسلامى منحيث يک حربه و وسيله کار گرفته اند، اينها يزيد را به سنى ها منسوب ميسازند و حسين رضى الله عنه را امام شيعه ها ميدانند، سنى ها را همراهان جابر و قاتل مى دانند و شيعه را طرفداران و محبان اهلبيت، ايشان على رضى الله عنه را يگانه جانشين حقيقى رسول الله صلى الله عليه وسلم ميپندارند و آن اولاد على رضى الله عنه را که از فاطمه تولد شده اند وارث منصوصى امامت ميخوانند، به همه آن صحابه خطاب منافق ميکنند که غير از على رضى الله عنه با کس ديگرى بيعت کرده، ابوبکر، عمر و عثمان رضى الله عنهم را غاصبان امارت ميخوانند، و اين همه حرف ها هم حرفهاى خلاف قرآن است و هم خلاف عقل و منطق!! اين حرفها را تنها آن انسان سياه دل و بد ضمير گفته ميتواند که در دلش کينه و دشمنى سخت با اسلام و مسلمانان باشد، کسيکه به قرآن باور دارد او ميداند که در اسلام نه تصور امارت موروثى است و نه امامت منصوصى، قرآن امارت و امامت را امانت مردم ميشمارد و انتخاب امير و امام را وجيبه و حق مسلمانان ميخواند.

جستجو در کابل پرس