Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78626

دو قرن جنایت: اشغالگران به روایت عکس

15 دسامبر 2013, 12:37, توسط پرویز "بهمن"

اولین تجاوز نظامی روسها به کشورما وموقف امیر حبیب الله خادم دین رسول الله:
بتاریخ ٧ جوزای ١٣٠٨ سرحد دار تیلفونی به مرکز مزار شریف اطلاع داد که تعدادی افراد ناشناس با قایق از رود آمو گذشته داخل افغانستان شده اند. آنها لباس افغانی به تن و اسلحهء مدرن در دست دارند، افسر آنها غلام نبی نام دارد و گاهگاهی طیارات ایشان را بدرقه می نماید.
اما در کابل امیرحبیب الله کلکانی که روز مره خبر های جنگ را تلگراف می گرفت و از بی کفایتی و فرار های پی در پی وزیر جنگ خود اطلاع یافت خودش دست به کار شد و دستور داد تا خلیل الله خلیلی مستوفی بلخ را که با اسناد از مزار شریف آمده بود حاضر دارند. علاوتاً امیر به وزیر خارجه هدایت داد تا سفرا و دیپلومات های کشور های خارجی را فردا در ارگ دعوت نماید. دستور امیر جنگجو و خشن که انگشتش به ماشه تفنگ پیوند خورده و سخت عصبانی است باید مو به مو و بدون چون و چرا اجرا شود.
استاد خلیلی در یاد داشتهای خود جریان را چنین شرح میدهد:
«ساعت ده شب داخل ارگ شاهی شدم، امیر حبیب الله در تخت بام برج شمالی به انتظار من قدم میزد. عطآلحق وزیر خارجه ، شیر جان وزیر دربار، میزرا محمد یوسف سرمنشی و محمد اعظم خان رئیس مجلس اعیان هر کدام ساکت ایستاده بودند. بلا وقفه مورد سوال امیر قرار گرفتم و جواب ارایه نمودم.
شجاعت و دفاع در برابر اجنبی مورد تقدیر و از عقب نشینی های وزیر جنگ تاسف و نفرت صورت گرفت. از ابراهیم بیگ پرسید جریان را شرح دادم. گفت میدانم نایب السلطنه او را با اختیارش نگذاشته ورنه کار به اینجا نمی کشید. وزیر دربار به اشاره امیر اعلامیه ها را خواند. ( اعلامیه هایی که توسط روسها پخش شده بود و خلیل الله خان آنها را به حیث مدرک با خود آورده بود ) حبیب الله چون مار به خود پیچید و فوراً تصمیم خود را با کلمات سپاهیانه اش چنین افاده کرد: « هیچ راهی نپائیده، امان الله را از قندهار و نادر را از جنوبی می خواهم و تاج و تخت را به آنها می سپارم خود به میدان جنگ می روم، عهد به خداست تا پادشاه بخارا به تختش جلوس نکند بر نمی گردم.»۰
شب به پایان رسید، حبیب الله نماز بامداد را در مسجد شاهی ارگ ادا نموده به حرم سرا رفت و من به منزل خود برگشتم. حسب دستور امیر، ساعت ١٢ ظهر سفرا و نمایندگان کشور های خارجی در قصر دلکشا حاضر شدند. چهار طرف اطاق خود مختار های امیر با بروت های شخ، دستار های بزرگی که زنخ های شانرا بسته بود با پیشانی های ترش، سینه و بازو های پر از مرمی که از جامه های شان بوی خون و باروت می آمد دیده می شد. سفرا که چنین وضعی را در عمر خود ندیده بودند فکر میکردند امیر افغانستان آنها را برای چنواری خواسته است.
ساعت ٣٠: ١٢ دروازهء اطاق باز و خادم دین داخل شد امیر بدون آنکه با سفرا مصاحفه نماید در حالیکه قهر سرا پایش را فرا گرفته بود به ترجمان گفت به سفیر روس بگو غلام نبی قدرت جنگ را ندارد در جنگ ها عموماً طیارات و عساکر روسی دیده می شود، این کار غلام نبی نه بلکه کار شما روسهاست، به این فکر نباشید که افغانستان دچار جنگ های داخلی است. مردم افغانستان هر وقت حین جنگ با کافران خارجی متحد هستند مگر از شکست انگلیس ها خبر ندارید. به آمرانت در روسیه اطلاع بده که اگر ظرف ٢٤ ساعت ٢ نایب الحکومه گی ما را رها نکرده و غلام نبی از خاک افغانستان خارج نشود. جنگ داخلی را قطع میکنم و فردا ساعت ١٢ ظهر ترا با خانواده ات به توپ میپرانم و ساعت یک با شوروی از طرف ما اعلان جنگ است.
ترجمان سخنان امیر را به سمع سفیر روس و سایر نمایندگان دولت خارجی رسانید، حبیب الله در حالیکه از غیظ می لرزید رو به طرف سفیر روس نموده گفت: فهمیدی؟ سفیر روس که معنی فهمیدی را نمیدانست از ترس کله خود را تکان داده و متحیر ایستاده بود. حبیب الله همان طور قهر آمیز از اطاق خارج شد. آنگاه وزیر خارجه اعتراض نامهء وزارت خارجه را که در آن تجاوز روس ، بمباردمان طیارت آنها ، تخریب قریه ها و کشتن هزاران انسان بیگناه تصریح شده بود همرا با کاپی و اعلان هائی که از طرف غلام نبی خان برای مردم شمال پخش شده بود و دلالت صریح بمباردمان طیارات جنگنده داشت ضمیمهء اعتراضنامه به سفیر روس تقدیم کرد و یک یک نسخهء آنرا به سایر سفرا توزیع نمود.
امیر به وزارت دربار دستور داد تا به تمام ولایات کشور مکاتیبی ارسال و امر آماده باش صادر شود و جارچی ها در کابل جار زدند که فردا امیر صاحب شخصاً به جنگ روس می رود، هر گاه روسها تا فردا خاک ما را ترک نکردند هر کس آرزوی جهاد را داشته باشد، به دروازهء شمالی ارگ بیاید. با استماع خبر جهاد با روس که از سبب تجاوز آنها به خاک بخارای شریف مردم کابل بر آشفته بودند و تجاوز بعدی به خاک افغانستان آنها را سخت هیجانی ساخته بود با نعره تکبیر به صدای امیر حبیب الله لبیک گفته آمادگی خود را اظهار نمودند.
سفیر روس که از سخنان جدی و غضب آلود امیر افغانستان به ترس و لرزه آمده بود و میدانست که از حکومتی چون حکومت حبیب الله شکی نیست که او را با خانواده اش به توپ بپراند به مجرد ورود به سفارت جریان را توسط تلگراف به مسکو خبر داد به تعقیب آن نعره های الله اکبر کابلیان قهرمان و آزادی خواه سفیر روس را بیشتر وهم و اضطراب ساخت، خصوصاً که سفیر اطلاع حاصل نمود که پهره افغانی که مرکب از چند پولیس بود تبدیل شده و جای آنها را افراد سیاه پوش گرفته است به وحشت سفیر افزوده شد و سفیر به خاطر حفظ جان خود و فامیلش جریان را خطرناک تر از آنچه بود نشان داده در طول شب تلگراف های پیهم به سردمداران متجاوز خود در مسکو مخابره نمود.
ضمناً دولت های ترکیه و ایران نیز اعتراض های شانرا در برابر تجاوز به خاک افغانستان به دولت روسیه ابلاغ نمودند. فردای آن حبیب الله امر سفربری را جانب شمال صادر کرد و به برادر خود معین السلطنه دستور داد تا به کابل مانده امور سلطنت را در غیاب وی پیش ببرد. وی قبل از آنکه سفر بری آغاز شود، سیاست به اصطلاح روستائی و کُردکی خادم دین که از رسوم و آداب دیپلوماتیک چیزی نمیدانست کار خود را کرد و فردا ساعت ١٢ ظهر از مزار شریف تیلفونی اطلاع رسید که غلام نبی چرخی با قوای روسی افغانستان را ترک داده به آنطرف رود آمو رفته است.
غلام نبی خان چرخی یکبار بخود آمد و متوجه شد که فریب نیرنگ روسها را خورده و روسها از وی منحیث یک وسیله استفاده می کنند و اختیار دار اصلی در جنگ ها فرمانده روسی بنام راغب است و روس ها در اصل می خواهند بنام دعوت امان الله افغانستان را اشغال نمایند.
آقایکوف یکتن از جواسیس سازمان استخبارات روسیه در صفحه ٢٠٦ یادداشتهای خود می نویسد:
« شبی در مسکو غلام نبی خان، ستالین و پریماکوف آتشهء نظامی روس در کابل ضمن جلسه ای فیصله نمودند تا یک گروپ از ارتش سرخ به لباس افغانی به فرماندهی پریماکوف با اسم مستعار راغب عازم افغانستان شود و فرماندهی ظاهری این قوا به غلام نبی خان محول گردد تا از نفوذ او و نام پدرش در صفحات شمالی استفاده بعمل آید.
« بامداد مردم شاهد بودند که طیارات شوروی بر فراز آمو دریا بسوی پته کیسر به پرواز در آمده تمام عساکر مرزی افغانستان را با مسلسل درو کرده متعاقباً یک گروه هشتصد نفره از ورزیده ترین واحد های ارتش سرخ مستقر در تاشکند با ماشیندار و توپ ها جانب مزار شریف حرکت کرده و پس از مقاومت های مختصری مزار را متصرف شدند و بعد از قتل پنج هزار افغان که در اثر مقاومت در برابر ارتش سرخ کشته شدند، خان آباد نیز در تصرف قوای سرخ در آمد ناگهان خبر انصراف امان الله از مبارزه با حبیب الله و خروجش از افغانستان براه هند و از آنجا به ایتالیا حملات قوای روس را بی اثر گذاشت.


تبصره؛ در این شک نیست که روسها زیر پوشش اعاده سلطنت امان الله هدف اشغال کشور ما را داشتند. چنانچه بخارا را نیز تحت عنوان حمایت از سازمان جوانان بخارا که طرفدار مسکو بود، اشغال کرده و جز قلمرو خود ساختند. شادروان غبار در حالیکه نبرد ها علیه انگلیس را با تمام هیجان بیان میدارد ولی از این تجاوز آشکار و مبارزهء قهرمانانه ملت بسیار سطحی میگذرددر حالیکه هزاران جوان دردفاع ازکشوربه شهادت رسید در کتب تاریخ مفصل ذکر نکرده ، آیا صرف به خاطر اینکه افتخار این شکست متجاوزین به حکومت حبیب الله کلکانی می رسد ؟
تصویر؛اعضای سفارت شوروی در افغانستان. در مرکز LM Reisner,
نمایندهYZ Suritsو جانشین او FF Raskolnikov. کابل , سال ۱۹۲۲میلادی.
«ماع»

جستجو در کابل پرس