Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 69509

از تریبون بخش فارسی بی بی سی برای هویت سازی های جعلی سوء استفاده می شود

3 جنوری 2013, 19:41, توسط BBC

بی بی سی فارسی آلوده به ویروس های «شوونیستی»
کاظم وحیدی
دستگاه خبرپراکنی بریتانیایی موسوم به بی بی سی، از سالیان درازی است که به خاظر رفتار مشخص و اغلب ناسالمی چون باج خواری به عنوان یک وظیفه ی اقتصادی ـ سیاسی عادی اش همیشه سر و صدای تعداد زیادی از مردمان جهان را درآورده و با تحریفات آشکار همیشگی اش، بخش زیادی از مردم را مدتی در سرگردانی و اشتباه قرار می دهد. این امر دارای ریشه های متعددی است که مستقیما به منافع و پالیسی عمومی بریتانیا مرتبط می باشد. گرچه این روند به سالیان دراز گذشته برمی گردد، اما آن چه بیشتر مربوط به ما می شود، به دوره ی ایجاد بخش های فارسی و سپس دری و پشتوی این دستگاه خبرپراکنی برمی گردد. ناخوشایندتر از همه برخورد چندگانه ی تلوزیون فارسی بی بی سی است که در کنار پالیسی عمومی این دستگاه، معضلات دیگری است که فارسی زبان های غیر ایرانی با ان مواجه هستند.
از زمانی که تصمیم گرفته شد تا شبکه ی تلوزیون فارسی بی بی سی تأسیس گردد، تمامی مباحثات اولیه توسط تنها کارمندان ایرانی رادیو فارسی بی بی سی پیش برده شد و طرح های اولیه ای هم که برای مدیر عمومی شبکه ارائه گردید، کاملاً در رابطه با ایران و «ایرانیت» بود. این پروسه زمانی که وارد مرحله ی استخدام کارمند و برنامه ریزی گشت، بر میزان «ایران محوری» آن افزوده شد و تمامی تلاش ها در جهتی کاملاً شوونیستیِ صرفاً استخدام ایرانیان پیش رفت. بنابراین مسیری که طی گردید، به جای عمده سازی زبان فارسی، مبنایی کاملاً ناب ایرانی به خود گرفت. به عبارت دیگر، برخورد دوگانه ی مسوولین این رسانه با پدیده های غیر خودی شان، به تصفیه ی شدید این رسانه از غیر ایرانیان و نیز شدت یافتن روند «شوونیزم» منتهی گشت.
گرچه برخورد و روی کردهایی که از سوی ایرانیان به ویژه پان ایرانییست های توهم زده با دیگر فارسی زبانان این مؤسسه صورت می گیرند که اغلب آن ها از ظاهری بزرگ پندارانه برخوردارند. اما این کنش ناسنجیده ی پارس محوران، در واقع ریشه در احساس حقارت تاریخی شان داشته که از زمان به قدرت رسیدن رضاخان قلدر، باشدت و برمبنای یک عقده گشایی «خودکم بینانه» به راه افتاد و باروش غیردموکراتیک «استحاله» ی هویتی اقوام بومی ایران و جعل و تحریف تاریخ واقعی آن مرز و بوم و نیز تکیه بر روش «همسان سازی» فرهنگی، به حذف و مسخ خرده فرهنگ های اصیلی چون «ترک»ها، «کرد»ها، «عرب»ها، بلوچ»ها و… پرداختند تا بیگانگی خود را با تاریخ واقعی و نیز اقوام بومی خراسان بزرگ باستان که عمدتاً متشکل از «مادهای» ترک تبار بود، لاپوشانی نمایند. این حس حقارت و عقده های ناشی از مطرح نبودن در تاریخ سرزمین مسکونی کنونی شان که با روی کار آمدن رژیم پهلوی توسط بیگانگان، سر باز نمود و با تحقیر و بایکوت بزرگ ترین گروه قومی آن خطه ی جغرافیایی، یعنی ترک هایی که سرتاسر چند هزاره ی گذشته (به استثنای دوران هخامنشیان) یگانه حاکمان آن سرزمین ها بوده اند، تلاش برای جبران عقب ماندگی خود را آغاز نمودند.
با روی کار آمدن پهلوی ها، روند ترک ستیزی پارس های تازه به دوران رسیده به-مثابه ی یگانه راه جاباز کردن در جامعه، شتاب و شدت گرفت و جعل تاریخ سازی آغاز شد و ده ها قلم به دست به استخدام رژیم پارس محور درآمدند و برای نگارش تاریخی واژگونه، سخت به تقلا افتادند تا در ازایش زرهای بی حسابِ پارس محورانِ نیازمند «تاریخی فرمایشی» را دریافت نمایند. روشن است که تحقق این مأمول بدون تحقیر و توهین فرهنگ و تمدنی که هزاران سال (از زمان مادها) بر این سرزمین حکومت نموده و حتا بیش ترین تلاش را برای ترویج زبان فارسی انجام داده اند، ممکن و میسر نبود. ترکان به خاطر مشکل و پیچیده بودن زبان ترکی، همیشه از زبان فارسی برای برقراری ارتباط با دیگر اقوام استفاده نموده و حتا بزرگ ترین دانشمندان و شاعران صاحب اثر قوم ترک چون مولانا جلال الدین محمد بلخی و ابوعلی سینای بلخی (خوارزمی) نیز از همین زبان برای نگارش و ترویج اندیشه های خود استفاده کرده اند.
به هرحال، استیلای شوونیستی پارس هایی که بی بی سی فارسی را در انحصار کامل خود درآورده اند، به حدی است که جز ظاهر شدن ناجیه غلامی بر روی صفحه ی این تلوزیون و نیز موجودیت گزارش گران صلاحیت سلب شده ای چون داود ناجی، اسد شفایی و علی سلیمی، نمی توان فرد دیگری را از میان فارسی زبانان غیر ایرانی در آن جا یافت.
یعنی، با آن که شنوندگان و بینندگان این رسانه شامل تمامی فارسی زبانان کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان می باشد، اما در امر اداره و برنامه ریزی برای آن، تنها تعلق ایرانی است که برجسته می گردد. این تمامی معضل و مشکل ما با این رسانه نبوده و برخورد کینه توزانه ی مسوولین این رسانه با مردمان و جریاناتی که مسوولین بخش فارسی شخصاً از آنان نفرت دارند، یکی از مشکل سازترین مسائلی است که فارسی زبانان غیر ایرانی با آن مواجه می باشند. به عبارت دیگر، مسوولین این رسانه طی دو پارامتر متفاوت «شوونیستی» و «پارس محوری» همیشه با غیر ایرانیان (فارسی زبانان افغانستان و به ویژه هزاره ها) برخورد نموده اند که گذشته از بخشی که مربوط به پالیسی عمومی بی بی سی می باشد، همیشه تلاش می نمایند تا این هزاره ها را با بایکوت های آشکار به گونه ای از صحنه ی خبری کنار بزنند، حتا اگر در مواقع و مقاطع زیادی این مردم به شدت خبرساز باشند.
در خصوص رفتار شوونیستی پارس محوران ایران باید از آن ها پرسیده شود که آیا علت اصلی تشکیل این تلوزیون، موجودیت رسانه ی تصویری به زبان فارسی است و یا مبنا و محور آن باد ایران باشد؟ مسأله ی دیگر این است که آیا زبان فارسی در انحصار و تیول ایرانیان است و یا کشورهای افغانستان و تاجیکستان را نیز شامل می شود؟
اگر چنین است پس چرا سهمیه ی استخدام کارمند و به ویژه اختیار داشتن بخش ها و برنامه های متعدد این تلوزیون همگی در اختیر ایرانیان می باشند؟ می شود از این اقدام شوونیست های ایرانی که استیلای مطلقی و انحصاری بر تمامی جوانب تلوزیون دارند چنین برداشت را نمود که به زعم مسوولین تلوزیون فارسی بی بی سی افغانستانی ها و تاجیکستانی ها در سطح بسیار پایینی قرار دارند و تنها ایرانی است که تمامی دانش و ادبیات را معجزه وار به طور کامل در اختیار دارند؟
در کنار همه ی این انحصارگری که زمینه های رقابت و فرصت های بروز استعداد را از همه ی غیرایرانیان موظف در تلوزیون فارسی بی بی سی گرفته و با این کردار نامردمانه و فارسی ستیزانه که بیش از هر مسأله ی دیگر بلاهت و هراس خود را به نمایش می گذارند، چرا باید گویش مرکزی ایران زمین معیار فارسی شناخته شود و دیگر گویش ها به حاشیه رانده شده و یا به کلی طرد شوند؟
چرا وقتی سیدجمال الدین موسوی و ناجیه غلامیِ دارای تابعیت اصلی افغانستان روی صفحه ظاهر می شوند تا خبر گویند، باید از گویش ایرانی استفاده گردد؟
مگر کثرت گویش های تاجیکستانی و افغانستانی و ایرانی بر زیبایی این رسانه و حتا غنای زبان فارسی نمی-افزاید؟
مسأله ی محصور ماندن این رسانه در دست عده ای محدود،باعث گشته تا این رسانه ی به گروگان گرفته شده در مواردی چون دست یابی به اطلاعات بیش تر جهت اطلاع رسانی گسترده تر به خوانندگان، بینندگان و شنوندگان (مانند اطلاعاتی در مورد افغانستان و تاجیکستان و نیز ساختار اجتماعی ـ قومی و خرده فرهنگ های آن ها)، همچنین ادبیاتی که به کار می رود، به شدت دچار افتی مشهود گردد طوری-که در سایت فارسی این رسانه، گاهی حتا در جملات ساده هم اشتباهات زیادی وجود داشته و این موارد نیز بارها توسط نویسندگان سایت ها و وبلاگ های متعلق به مردم هزاره تذکر داده شده اند که متأسفانه بعضاً تاهنوز هم اصلاح نگردیده-اند.
البته در این شکی نیست که این رسانه ی شدیداً تجاری و سیاست زده، اغلب اوقات حتا مبانی پالیسی خود را به منظور کسب سودهای سرسام آوری که از بعضی کشورها به سان باج و حق السکوت دریافت می نماید، آشکارا زیرپا می گذارد که همگان شاهد چرخش های نیم دایره ایِ مکرر و شگفت آلود این رسانه در موارد خاص هستند. مثلاً این روی کردهای ناپایدار را می توان در رابطه با رژیم ایرانی که به دلیل برخورد بسیار خشن و ضدانسانی اش با مخالفان سیاسی، شدیداً نیازمند حمایت های سیاسی ـ رسانه ای جهت رهایی از فشار داخلی، بحران اقتصادی و انزوای بین المللی اش می باشد، مشاهده نمود و دید که چگونه بخش فارسی بی بی سی با افترا و دروغ پراکنی علیه مخالفان نظام سرکوب گر حاکم بر ایران، تا سرحد مبلغ غیررسمی این رژیم سقوط می نماید و به خاطر همین رفتار و خوش خدمتی به حاکمیت کشتار و اختناق ولایت فقیه (سلطنت مطلقه)، از سوی اپوزسیون دموکراتیک ایران و به ویژه شاعر نامدار فارسی زبان یعنی شاملوی بزرگ لقب «آیت الله بی بی سی» را دریافت نموده است.
روش اقدام به استمالت از رژیم آخوندی طبق روش همیشگی با مقدمه ای از صحنه سازی های فرمایشی مبنی بر بدرفتاری دولت ایران با خانواده ی کارمندان این رسانه در داخل کشور و بعضاً هم تبلیغات نادرست دستگیری آنان، آغاز می گردد تا بتواند تمایل و تبلیغ خود از این رژیم را بپوشاند، که این رفتار کلیشه ای با توجه به استخدام تعدادی از افراد فامیل سخصیت های سرشناس دولت ایران مانند پونه قدوسی و… دیگر برای همگان به سناریویی تکراری و خسته کن و مسخره ای تبدیل شده است.
برخوردهای شوونیستی این رسانه ی سودجویِ هفت خط با مسأله ی «ایرانیت»، دست شان را در همه نوع تحریف باز می گذارد و برای برنامه ی انتخاب بزرگ ترین مرد تاریخ ایران کنونی، خصلت شخصیت دزدی همیشگی پارسیانِ ابتر و بی تاریخ، چنان باز و گشاده می گردد که دست تجاوزشان دامن بزرگان ترک تبار برخاسته از خراسان زمین ما را که به جز در دوره ی هخامنشیان تجاوزگر و سرکوب گر اقوام بومی ایران (به استثنای کمبوجیه که به خاطر کاستن از «پارس محوری» پلید پدر و جدش و احترام گذاشتن به اقوام بومی و به ویژه مادها، با کودتایی نامردمانه و قوم محورانه از درون مواجه می گردد) همیشه از حاکمیت های مستقل و مقتدری برخوردار بوده اند، را گرفته و بی شرمانه آنان را در زمره ی شخصیت-های خود قرار می دهند.
پایان قسمت اول

جستجو در کابل پرس