Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 69412

عقب نشینی ظاهری وزارت دفاع از موضع تبعیض آمیز علیه دو خلبان زن

30 دسامبر 2012, 20:23, توسط جمالزاده

برگرفته شده از وبسایت وزین خاوران:
www.khawaran.com
مقـــــــالات - تاریخــــــی
نوشته شده توسط وحید غیاثپور کاظمی
جمعه ، 8 دی 1391 ، 13:42
انگلیسها اسم "تکه ای" از خراسان را، افغانستان گذاشتند؛ و مشترکاٌ با روس ها، خراسان بزرگ را تجزیه کردند. (در حقیقت ایران بزرگ) این تکه ها را به گونه ای ترسیم نمودند که هر کشوری با همسایه گانش اختلافات و چالش های پیوسته مرزی، تباری، زبانی و حقوقی داشته باشند، تا در آینده از این طریق به اهداف راهبردی خود برسند. متعاقب آن به هر"تکه ای" از خراسانی تجزیه شده نامی نهادند،
این است که میگوییم:
اسم افغانستان، به هیچ عنوان وجاهت لازم، بار تاریخی، شکوه علمی، عظمت سیاسی، لطافت عرفانی، ماندگاری هنری، قدرت فرهنگی، قدامت تاریخی و وقار ذاتی خراسان را باز تاب نمی دهد و رداء نیست که قامت مردم شجاع این سرزمین تاریخی را بپوشاند.
این حرف به هیچ عنوان بی حرمتی به قوم افغان (پشتون) نیست بلکه یک حقیقت مسلم تاریخی می باشد. چنانچی اسم این کشور افغانستان نبوده "هزاره استان، ترکستان، تاجیکستان...و غیره می بود، باز هم گزینه خوبی برای خراسان نبوده و جز وسیله ای برای استفاده استعمار گران، افتراق، تشدد وبحران آفرینی نمی توانست ارمغانی به بار بیاورد.
چنانچی اسم افغانستان امروزه مورد چنین استفاده ای قرار می گیرد، ضمن این که در داخل کشور از قبولیت عام برخوردارنبوده، یکی از پایه های بحران هویت در کشور می باشد و باید عوض شود، که تمامیت خواهان بااستفاده از این اسم دست به تحریف تاریخ حوزه مشترک فرهنگی می زنند. بحث صاحب اصلی کشور بودن و بحث اقلیت واکثریت راه می اندازند، که دیگران را به رفتن به تاجیکستان، ازبکستان و ایران فرامی خوانند، که بااستفاده از این مدخل، ادعای همتباری با پشتون های پاکستان کرده و با استفاده از نیروهای خارجی ادعا بر تمامیت ارضی کشور پاکستان صورت می گیرد...که سد تا مشکلی دیگر.
ازطرفی از 150 تا 200 سال به اینطرف، قباء قدرت به قامت یک قوم" خاص" در کشور توسط استعمارگران خارجی (انگلیس،روس، پاکستان، امریکا) به منظور رسیدن به اهداف راهبردی مشخص دوخته شده است.
واین باعث یک نوع باور و اعتماد به نفس! اما با اتکاء به قدرت خارجی، د ر بین نخبه گان پشتون شده،هژمون پشتونیسم را به وجود آورد. از آنجایی که این جریان با واقعیت های موجود قومی،فرهنگی وتاریخی درکشورهمخوانی ندارد،همیشه "هژمونی پشتونیسم" از طرف سایر اقوام باشندۀ کشور طرد و مورد انکار قرار گرفته است. این انکار بر حق برخاسته از دل تاريخ، چیزی نیست جز شرح حال تمامی هنگامه های رقتبار تاریخ معاصر کشور، تاریخی پرماجرا خونین و دردناک که سرتاسر آن مملو از حوادث خونبار، شکست ها، پیروزی ها، جنگ ها و کشتار بوده، همچنان که حکایتی از سر افزاری و حماسه آفرینی فرزندان راستین وطن را در زندان ها و نبردگاه ها پشت سر دارد، این است چهره راستین تاریخ معاصر افغانستان.
یا در حقیقت امر جنگ استقلال و آزادی خواهی اکثریت مردم کشور که با چهره داخلی استعمار خارجی، یعنی استبداد میرزمید ند. از مقاومت مردانی هزاره ها تا خیزش امیر حبیب الله کلکانی، ده ها کودتا ومقاومت انفرادی وگروهی تا به مقاومت بزرگ علیه وحشت طالبانی که در آخرین دهه قرن بیستم طومار فرسوده پنداشت های تک تباری را متلاشی ساخت و ثابت کرد که در دست داشتن امتیاز قدرت سیاسی در مقدرات یک قوم خاص مرقوم نشده است. آن مقاومت بازگفت که بیش ازین، قدرت سیاسی در این سرزمین ملکیت و میراث انحصاری به حساب نمی آید و تفکرات کهنه، جای خود را به عصر مبارزه برای عدالت خالی کرده است. هرچند زمان و محدودیت های رنگارنگ فرصت نداد که رؤیای عدالت محوری در شرایط پس لرزه های انقراض یک سیستم کهنه، تحقق بیابد، اما در مجموع این گذشتۀ تاریخی حقانیت "انکارتاریخی " مبارزه ضد استبدادی سایر قومیت های کشور؛ وباطل بودن تفکر پشتونیسم را به اثبات رساند.
مجموعه جنگ ها و زور آزمایی های اجتماعی تاریخی و سیاسی نشان می دهد که نوعی بیداری و آگاهی و احساس هویت در همه جا بروزکرده، اکنون دیگر نمی توان در افغانستان مانند گذشته قدرت را به نفع یک قوم به دست گرفت و بر مردمان اقوام دیگرحکومت کرد. افغانستان فعلی نیاز به یک ساختار ملی تازه و به شکلی از حکومت که تنوع واقعی آنرا بنمایاند، نیاز دارد. در کشور چند تباری مانند افغانستان، همه باید در سامانه سیاسی و اداره مملکت حضور شایسته خود را متبارز سازند، والا، تشنج ادامه خواهد یافت ومقاومت حتمی است.
کشور و نظام در عرصه‌های مدیریتی، سیاسی،امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی با چالش‌های زیادی روبرو است. تشدید ناامنی‌های اجتماعی و نابسامانی‌های اقتصادی همه ریشه در افراط گرایی‌هایی پشتونیسم در گذشته و حال دارد. نخبه گان قوم پشتون با سیاست های غلط و همسو با استعمار گران زمینه ساز مداخله کشور های خارجی در کشور گردیده، که داستان پر آب چشمی است که بخش بزرگی از تیره روزی ها و سیه بختی های ما برخاسته از آن است وسیاست مداران و نخبه گان پشتون مسئولیت تاریخی لشکر کشی روس ها، پاکستانی ها و آمریکایی ها را به افغانستان در کار نامه خود دارند ودر پیشگاه تاریخ و مردم کشور مسئول عمل بی خردانه خود می باشند.
نخبگان فکری و سیاستمداران پشتون اگر می خواهند در کشورصلح و آرامش برقرار شود و تجزیه نشود، باید به بازنگری ریشه یی و بنیادی دیدگاه های کنونی شان در قبال تمامی مسایل بپردازند. از جمله:
رفع بحران با پاکستان وحل مسئله دیورند، از توسل به نیرو های خارجی بخاطر رسیدن به قدرت و فراموش نمودن افسانه واهی «اکثریت» که موجب فزونخواهی و برتری جویی تباری و زبانی و زمینه ساز نا به هنجاری ها، نارسایی ها و بسا نا به سامانی های دیگر می گردد و پذیرش تز همزیستی دادگرانه مسالمت آمیز با دیگران نیاز دارند. تا از این راه به شکستن بن بست زیانبار موجود بر سر راه روند ملت سازی و دولت سازی در کشور برسیم، چه تفکر حاکم بر نخبگان پشتون، با تاسف هنوز هم بر بنیان همان بینش منحط و واهی سراب گونه در دوره جنگ سرد و آمارهای موهوم استوار است که تا کنون بارها قدرت های بزرگ و نیز پاکستان از آن برای دستیابی به منافع آزمندانه خود به زیان ما بهره گیری ابزاری ناروا نموده اند.
ما تجارب ذی قیمتی را در 40 سال‌ آزگار پشت سر گذاشته‌ایم و غلط بودن بسیاری باور ها به اثبات رسیده است، وضع فعلی کشور اقتضا می‌کند این تجارب در کنار یکدیگر قرار گیرند. باید مجموع گفتمان‌های گذشته یعنی گفتمان حزب دموکراتیک و سقوط آن،دوران جهاد، دوران مقاومت و گفتمان ده سال اخیر را به عنوان تجربه و سرمایه پیشین مبنای نظر قرار داده و تلاش کنیم شرایط کشور و نظام از وضع فعلی رهایی یابد، چرا که این وضعیت قابل تحمل و البته قابل دوام نیست.
اگر در چنین مقطعی بلبشو نخبگان و دلسوزان واقعی نظام و مردم به این اقدام دست نزنند و از یک همگرایی و هم افزایی در جهت بهبود بخشی شرایط کشور و عبور دادن نظام از بحران پیش آمده فعلی(با توجه ویژه به منش بیمار و خطرناک پشتونیسزم) که عمدتا هم سیاسی است تلاش نکنند آیندگان آنها را نخواهند بخشید.
وحید غیاثپور کاظمی

جستجو در کابل پرس