Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 70256

غیبت خانه به همسایه مکن

27 جنوری 2013, 16:29, توسط پرویز "بهمن"

من نیز تا جایی با تشویش های آقای ستایش علی میتوانم همنوا باشم؛ ولی آقای ستایش علی طوریکه دربحث های قبلی ام نیز به ایشان متذکر گردیده ام؛ باید بپذیرند که اشتباهات وپیامدهای ناشی از توافقات جبل السراج درآستانهء سقوط جنرال نجیب الله احمدزی یکجانبه نبود؛ من چنانچه که بایک دوست فیس بوکی اما بیسوادی بنام عمرعزیز که خودش را پنجشیری معرفی کرده بود وچند سخن غیر مسؤولانه وآبکی را به آدرس خلق هزاره اظهار داشته است باشدیدترین الفاظ گوش هایش را تاب دادم ؛ خدمت آقای ستایش علی نیز بار دیگر عرض میکنم که بازخوانی حوادث اتفاقیهء جبل السراج ایجاب میکند که سه ملیت بزرگ هزاره وازبیک وتاجیک از خودشان بپرسند که از توافقات جبل السراج چه چیزهای را آموخته اند؟ شاید به نظر این حقیر؛ یکعده نخبگان این سه ملیت درسهای زیادی آموخته باشند. واگر نیاموخته باشند مصداق همان شعر معروف قرار گرفته اند که میگوید:
هرکی ناموخت ازگذشت روزگار
هیچ ناموزد زهیچ آموزگار
پیامدهای توافقات جبل السراج نباید؛ وسیله ایی برای عقده گشایی ها و ضربه زدن ونفی کردن دوبارهء همهء هزاره ها وتاجیک ها وازبیکها قرار گیرد بلکه باید بحیث یک درس عبرت برای کارگزاران عرصهء سیاست میان اهل خبره ونخبه گان این سه ملیت کارگرفته شود. همه باید بیاموزند که با انحصارطلبی وخودخواهی وتگ روی ونفی یکدیگر زمینهء بربادی همهء مردم فراهم میگردد. هر انسانی چه رهبر ویا سیاست مدار عادی میان این سه ملیت اگر هوای تکرار اشتباهات گذشته را درسر بپروراند باید ازطرف مردم خلع قدرت گردد وبه سرجایش نشانده شود. زیرا تکرار آن اشتباهات درحکم خیانت به منافع جمعی حساب می شود.
نسل نوین هزاره وتاجیک وازبیک باید رهبران پاسخگو ومسؤول را برای خودشان برگزینند. تنها صداقت نیت ویا داشتن یک سلسله خصایل جوانمردی وشجاعت وغیره کفایت نمیکند که کسی برسکوی رهبری ملیتهای هزاره وتاجیک وازبیک تکیه بزند. اگر چنین باشد پس تفاوت میان این چنین رهبران قبیله ایی با رهبران مادام العمر قبیله ایی اوغانی چون خان عبدالغفار خان و بعد پسرش عبدالولی خان و بعد نواسه اش اسفندیار ولی وهمچنان ملاعمر وگلبدین وتره کی وحفیظ الله امین وغیره که پشتونها درحد انسانهای مقدس حتی دستهای اولادهای شانرا بوسه میزنند درچه خواهد بود؟ زمانیکه ما ضد قبیله سالاری مبارزه میکنیم وسیستم قبیله سالاری را محکوم می کنیم وآنرا عامل عقب مانده گی فرهنگی ملیتهای خویش می شماریم پس چرا خود به همان هنجارها وارزشها تمسک بجوئیم؟ وبه شکل مادام العمر یک فرد را ازمیان خویش برگزینیم وهرسخن وی را سخن همهء ملیت خویش قلمداد نمائیم؟ هرتصمیم اش را ارادهء ملیت بخصوص خویش اعلان وتبلیغ نمائیم؟ این کهنه گرایی است. درقرن بیست ویک حتی درعقب مانده ترین کشورهای جهان؛ عقل آدمی به آن سطح رسیده است تا بداند که هیچ انسانی مقدس نیست. هیچ انسانی برانسان دیگر فضیلت ندارد. رهبران ونخبه گان دلسوز نباید خودشان را بادار وآقای یک ملیت ویا یک حزب ویایک جریان سیاسی بپندارند؛ ویا اینکه خودشان را نسبت به همه ایثارگر وفداکارتر به منافع جمعی تبلیغ کنند. بلکه آنها باید این مسأله را درک کنند که این یک امانت ودین الهی و وطنی است که بر گردن شان نهاده شده است و این امانت را بوجه احسن باید انجام دهند. آنها خودشان را خدمتگار ومسؤول مردمی بدانند که آنها را به سکوی رهبری رسانده اند. به منافع مردم خویش باید فکر کنند ازهرگونه افراط وتفریط وتصمیم گیریهای شخصی و إعمال سلیقه های شخصی بالای دیگران باید بپرهیزند. رهبر باید نزد مردمش مسؤول وپاسخگو باشد ؛ خودش را نسبت به دیگران ترجیح ندهد؛ خودش را متعهدتر ازدیگران با وفا تر ازدیگران خدمتگزار تر ازدیگران نداند. زیرا چنین شیوه های قرون وسطایی رهبری؛ دیگر به زباله دان تاریخ سپرده شده است وهیچ خریدار ندارد. دیگر زمان شخصیت پرستی ها وقدسیت بخشی به رهبران ونخبه گان از هر قوم وملیتی که باشند از مود افتاده است. هررهبریکه دچار اشتباه ولغزش شود باید ازسکوی رهبری برانداخته شود. تصمیگیریها نباید فردی وشخصی ویا خانواده گی باشد.
اگر بار دیگر؛ به یک جاکلیت و نوقل بادامی ونیم نگاه قبیله سالاران هریک ازنخبه گان مطرح درمیان این سه ملیت راه انحصارگری ونفی یکدیگررا درپیش می گیرند باید فاتحهء نسل آینده اقوام غیر افغان را ازهمین لحظه بخوانیم.
آری! همه اشتباه کرده ایم؛ باید این را هموطنان تاجیک بالخصوص آنانیکه سنگ وراثت از راه شهید احمدشاه مسعود را به سینه میزند بدانند که به شکل انحصاری وتگروانه درمقابل هیولای فاشیسم اوغانی که به حمایت تمام جهان برای حذف ونابودی همهء مردم کمر بسته اند مقابله کردن ناممکن است.
هموطنان پنجشیری ما باید این مطلب را درنظر داشته باشند که اگر آنها بار دیگر با قبیله سالاران بصورت علیحد ومستقل وپنهانی وارد معامله شوند؛ هزاره ها وازبیک ها نیز این ظرفیبت وقابلیت وپوتانسیل را دارند که به شکل مستقل با پشتونیزم وارد معامله شده وامتیاز بگیرند ولی درنهایت ازین معامله گری های ننگین خلقهای مظلوم وستمدیده چه ازبیک وتاجیک ویاهزاره وحتی پشتونهای غیر فاشیست زیان می بینند.
برای شکستاندن طلسم فاشیسم وانحصار گرایی قومی چه پشتونی چه تاجیکی وچه هزاره گی ویا ازبیکی فقط بیداری وآگاهی بخشی نسل جوان و آزادی بیان ودموکراسی واقعی وهمچنان نقد سازنده میتواند وسایل موثر وتضمین کنندهء آزادی وعدالت وبرابری واقع شوند. افغانستان یک کشور اشغال شده درطول دوصد سال است. تایکنفر اوغان است تمام منطقه درفغان است.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس