Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 70636

آنچه از حادثه افشار باید آموخت!

12 فبروری 2013, 10:32, توسط halim

واقعیت این است که در جنگ های کابل دو طرف اصلی وجود داشت کسانیکه یکطرفه قضاوت میکند همه اش چوپ نژاد پرستی را در کون خود درون کرده و یا هم در حال درون کردن است.ولی واقعیت این است که رژیم نجیب چون پشتوانه خارجی یعنی شوروی را که از درون فرو پاشیده بود از دست داده بود ورهبران حزب نجیب با کودتا شهنواز تنی خلقی که در تبانی با ای اس ای پاکستان صورت گرفته بود بعد از کودتا دولت نجیب هم ضعیف شده بود و هم اعضای ان اعتماد به نفس را از دست داده و به شکلی راه گریز و فرار را در اختلافات و سازش های قومی با گروپ های مخالف شان جستجو میکرد و نظامیان و جنرالان نجیب نیز دنباله رو رهبران فرکسیون باز خلقی وپرچمی شان بودند.و در جانب مقابل دو گروه عمده مخالف دولت یعنی جمعیت برهبری مسعود و حزب اسلامی برهبری گلبدین در صدد قبضه قدرت در کابل از هر طریق ممکن بودند ولی با تجربه کودتا تنی یکتعداد جنرالان پرچمی نیز اغوش مسعود را راحت تر احساس مینمودند و با تفاهم رهبران سیاسی بخش پرچم جنرالان پرچمی با اتحاد دوستم و نادری وسر کشی مومن در حیرتان با مسعود در تماس شده و زمینه عینی قطع شاهرگ نجیب از شمال و سقوط انرا مهیا و هزاران سرباز دوستم و حزب وحدت و شورای نظار در شمال و شمالغرب کابل توسط طیارات نظامی دوستم و جنرال فتاح پرچمی از بگرام و مزار به میدان هوایی کابل پیاده گردید وازینطرف خلقی ها وزارت داخله و دفاع را تسلیم گلبدین کردند و وزارت داخله دفاع به زور افراد دوستم شورای نظار ووحدت تصفیه و نقاط حساس توسط دوستم شورای نظارووحدت به کنترول در امد و خلقی ها گلبدینی ها شکست خوردند و قرار گفته های شاهدان عینی جناح مسعود فورا تعینات دولتی نموده و عموم وزارت خانه هارا عمدتا از بخش شورای نظار پر نمودند و متحدین خود رامسعود که در گرفتن کابل با ایشان کمک کرده و قبلا در جبل السراج معاهده همکاری امضاه و بخاطر شکستن طلسم انحصار قبیله خاص که در طول تاریخ افغانستان را در قبضه خود داشت وتقسیم قدرت موافقه کرده بودند خصوصا حزب وحدت که عمدتا هزاره بودند و سالها در تاریخ محکوم و محروم و خواستار شریک شدن در قدرت سیاسی مطابق نفوس شان بودند و ازبک ها برهبری دوستم هم محروم ومحکوم بودند و خواستار شریک عادلانه در قدرت ولی مسعود بعد از کنترول نقا ط مهم دولتی ووزارت خانه ها اولا حزب اسلامی که تقریبا نماینده پشتون ها بود با ایشان در گیر شده و در صدد حذف کامل گلبدین از ساختار قدرت مرکزی بر امد ودر نتیجه گلبدین تمام ادارات دولتی را زیر حملات راکتی از چهار اسیاب قرار داده که بعضی راکت ها از هدف منحرف شده و باعث تلفات مردم ملکی گردید در نتیجه بعد از نصب ربانی به ریاست دولت مسعود در صدد قبضه کامل قدرت و انحصار توسط جمعیت و گروپ شورای نظار بر امد و یک متحد اصلی خود را علیه اش که دوستم بود جهاد اعلان کرد و با مهارت خاص جنگ نیابتی را علیه متحد دیگرش حزب وحدت توسط سیاف براه انداخت و بعدا خودش مستقیم در جنگ علیه حزب وحدت جنگ افشار و متباقی جنگ را غرض امحای حزب وحدت براه انداخت. که مجموع این در گیری ها و جنگ ها از طرف اقای مسعود به عنوان وزیر دفاع و ربانی به عنوان ریس جمهور انحصار قدرت و نادیده گرفتن سایر گروه ها و خصوصا متحدین اولی و اصلی شان حزب ووحدت و جنبش دوستم بود.ولی با بازی های منطقه یی و جناح های داخلی بالاخره گروپ طالبان که عمدتا پشتون بودند جان فدا بعضی را با چال فریب وبعضی را با جنگ تقریبا ا ز صحنه نظامی و سیاسی افغانستان حذف کرده بودند که بالاخره وا بستگی به ترور و افراطیت طالبان و تاریک اندیشی این گروه و یکدنگی و کله خری این گروه باعث سر نگونی شان توسط خارجی ها گردید. نتیجه تا همه اقوام گروه ها مطابق به واقعیت عینی و نفوس و زبان و قوم حقوق یگدیگر را نا دیده بگیرند ممکن در یک مقطع کوچک زمانی صاحب قدرت سیاسی به قیمت بد بختی تمام مردم افغانستان شود .ولی بزودی به سر نوشت مسعود و طالبان مواجه خواهند شد. با احترام حلیم

آنلاین : http://fffffffuuuuaaa

جستجو در کابل پرس