Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 71913

له ښاغلو صلاح الدین سعیدی سعید افغانی؛ سیستانی صیب او عزیز جرأت سره د زړه خواله

6 آپریل 2013, 16:58, توسط پرویز "بهمن"

آقای کوهزادی!
هرچند که سیاق کلام و هیجانات وشعارهای توخالی تان به اعظم جان سیستانی بزرگمرد می ماند ولی من با این موضوع کاری ندارم؛ جناب کاندید اکادمیسن سیستانی ازنظر روانی مشکلات دارند بخاطریکه ایشان درطی نمودن مدارج علمی پیشرفت ننمود وهمچنان درمقام کاندیدی سنگک شد وتا آخرمفتخر به دریافت لقب اکادمیسن نگردید وازین ناحیه سخت در رنج وعذاب است؛ روی همین منظور گاهی به نعل میکوبد وگاهی هم به میخ؛ گاهی پشتونهای شهرمالمو را فاقد استعداد متمدن شدن معرفی میکند وزمانی دیگر؛ سر از آستین عظمت طلبان پشتون درمی آورد ولی بهرحال چه علی کوهزادی باشی ویا هم اعظم جان سیستانی؛ برایم فرق نمیکند؛ بسیارمطالبی را که میخواستم برای تان بازگونمایم ؛ خوشبتختانه جناب ( باب) آنها را خوبتر و واضحتر ازمن مطرح نموده اند. تنها چیزیکه من میخواهم حضور انور باسعادت تان بعرض برسانم این است که: من چیزی ازینقدر لاطائلات گویی های بی ربط شما نه آموختم؛ جز اینکه یک مشت کلمات پادرهوا واحساساتی وخالی ازهرگونه منطق را درین صفحه ریخته اید که درخلال آن مرا ازکشور وزادگاهم رانده اید ودربست به کشور دیگری منتسب ساخته اید تا برای ابد صدایم را بلند نسازم. دوست عزیز!
زمان عربده کردنها؛ شعار دادنها؛ تبعیدکردنها؛ سلب تابعیت کردنها؛ برچسب زدنهای غیر عقلانی وبی سند گذشته است؛ جهان امروز با چنین فرهنگی درحال وداع کردن است ولی دریغا که شما هنوزهم درخواب خرگوش بسر می برید؛ نسل امروز؛ ازشما دلیل وبرهان میخواهد؛ نه دشنام نه اتهام ونه هم کج بحثی.
جالب تر ازهمه اینکه مرا متهم به گماشته بودن ایران نموده اید ولی ازسوال اساسی من درمورد صلاح الدین سعیدی سعید افغانی که صلب موضوع بحث را تشکیل میدهد؛ طفره میروید که وی را بکدام سند از پدر پدر نوکر وغلام انگلیس معرفی کرده اید؟ اگر او نوکر وغلام انگلیس است؛ دیگر همفکران ورفقای قلمی وی چرا نوکر وگماشتهء انگلیس نیستند؟ ازکجا معلوم که خود جنابعالی نیز گماشتهء انگلیس نباشید؟ هدف من دفاع ازصلاح الدین سعیدی سعید افغانی نیست؛ میخواستم خواننده گان عزیز بدانند که معیار نزد جناب عالی برای اینقدر برچسب زدنهای بی رویه که یکی را از پدر پدر نوکر وغلام انگلیس میخوانید ودیگری را وابسته به عظمت طلبان فارس میخوانید ودیگری را وابسته به عظمت طلبان پان ترکیست میخوانید چیست؟ ولی این بار سوم است که جناب عالی ازدادن این پاسخ طفره رفته اید. نقطهء جالب دیگر اینکه درین تیوری پردازیهای خیال پردازانه ازنقش ترکیه وازبکستان نیز غافل مانده اید ودرگرد؛ ایران وفارسیست ها را آماج اتهامات واهی قرار داده اید که اصلا وجود واقعی ندارد. بنا به فرمودهء محترم ( باب) هدف جناب عالی از برجسته ساختن نقش ایران پوشاندن رد پای پاکستان وپاکستانیهای پشتون تبار وپرده انداختن بر هویت جعلی ( افغان) است که هردو کشور افغانستان وپاکستان درینجا باهم اتحاد منافع دارند.اگر نمیداشتند در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه؛ دولت وقت در زمان تغیر نام کشورفارس به ایران؛ لا اقل صدای اعتراض خود را بلند میکرد که نکرد؛ برعلاوه تمام نامهای تاریخی این کشور باستانی را که درآن حرفی از واژه های اوغانی نبود؛ یکسره همه را رنگ اوغانی داد؛ سبزوار را به شیندند تبدیل کرد؛ قزل قلعه را به پشتون کوت؛ روستای خواجه بها الدین را به ( اشپولی) وصدها جنایت دیگر فرهنگی را که ذکر همهء اینها ازحوصلهء این مقال خارج است.
جناب کوهزادی صاحب ویا سیستانی صاحب بزرگوار درموارد؛ صهیونیزم واسرائیل وایران بزرگ وغیره چیزهای را سرهم بندی کرده اید که خودتان نیز ازحل این معادله عاجز مانده اید. ولی بهرترتیب این لاطائلات گویی های تان ارزش تبصره را ندارند.
من درکشوریکه نامش را به زور وجبر وبدون هیچگونه منطق انسانی بدستور ابر قدرت های استعماری روس وانگلیس افغانستان گذاشته اند؛ از پدر وپدر کلانهایم زاده شده ام؛ درخوشی وغم مردمم زیسته ام؛ تاریخ کشور خودم را مطالعه میکنم؛ ازتجارب کشورهای دیگر نیز استفاده میکنم؛ آنرا به زبان مردم خویش ترجمه کرده وبخدمت علاقه مندان مضامین خویش میگذارم. بنده به این تیوریهای خیال پردازانه وکودکوکانهء تان اصلا هیچ ارتباط ندارم؛ زیرا این چیزها خیالات واهی یک کودک هفت ساله است.
اما آنچه که من ادعا دارم واقعیت وحقیقت روشن تر از آفتاب است؛ عظمت طلبان فارسیست را کسی ندیده ولی عظمت طلبان لوی افغانستان را که دراصل افغانستان را بکام جنرالهای پاکستانی فرو می برند حضور فزیکی دارند.
آنانیکه صدای ایجاد کشوری ازاباسین تا آمورا به اهتزار درآورده اند ومعامله های گربه وموش را با باداران انگلیسی وپاکستانی شان براه انداخته اند هرماه وهرسال درکشورهای اروپایی زیر نام جرگهء دیورند جمع شده وبرای فروبردن افغانستان به کام جنرالهای پاکستانی سعی وتلاش دارند چهره های مشخص ومشهود استند.
اشخاصی مانند: سرلوچ خان مرادی؛ افراسیاب ختک ؛ مولوی فضل رحمن ؛ حمید گل مومند؛عصمت قانع؛ آصف خواتی ؛علی خان محسود؛ سراج الحق ببرک زی؛ صلاح الدین جان سعیدی سعید افغانی؛ حیب الله غمخور؛ اسمعیل خان یون؛ غفور لیوال؛ زلمی هیواد مل؛ فاروق وردک؛ کریم خرم؛ روستارتره کی؛ اعظم سیستانی؛ طارق بزگر؛ گلبدین حکمتیار؛ ملاعمر؛ هاشمیان وغیره اراذل واوباشان همه وهمه حضور واقعی وفزیکی دارند هم در دستگاه دولت وهم درجبههء مخالف آن؛ اگر جناب شما بپرسم که این عالی جنابان گماشته های کدام کشورها می باشند وبخاطر چه شب وروز خواب را برخویشتن حرام ساخته اند وهرروز درسایتهای انترنتی چتیات می نویسند جواب شما چه خواهد بود؟
این عالی جنابها طرفدار ایجاد کدام کشور وبراساس چه هویتی می باشند؟
چرا من حق نداشته باشم که شما واین اشخاص را دربست؛ گماشته های سازمان استخبارات نظامی پاکستان بدانم؟ آن عالی جنابی که با پررویی توسط فیصلهء شورای وزیران کلمات وزبان بخش بزرگی ازکشوررا قدغن وممنوع اعلام میکند؛ آن اکادمی علومی که بدون یک احصائیه گیری دقیق؛ مشخصا آمار پشتونها را شصت درصد اعلام میکند؛ آیا این افراد طرفداران وحدت واتحاد وباهمی وهمزیستی مردم افغانستان تشریف دارند؟ وتنها پرویز بهمن است که باید صدایش را بلند نکند ونظرش را ابراز نکند تا برچسب وابسته بودن را به کشوربیگانه نخورد؟
اگر ازمن می شنوید زیاد خودتان را به در ودیوار نکوبید که حیثیت خودتان را بیشتر پامال میکنید چنانچه که تاکنون کرده اید؛ لا اقل پیامهای آقایان: باب، فرشید وخان؛ درین ستون خودش نشان میدهد که جناب عالی بخاطر اقناع مخالفان تان ناکام مانده اید اگر به همین سبک تا آخر به بحث تان ادامه دهید؛ به شمار دشمنان جناب عالی افزوده میشود وبر موافقان نظریات بنده نیز می افزائید. بهمین منظور من شمارا ایلا دادنی نیستم؛ یا باید قناعت بدهید ویا قناعت کنید.
من بخاطریکه بار دیگر این جملهء تانرا تکرار نکنید که: " سخنانم را نفهمیده ایی وخودرا بخواب زده ایی" خدمت آن سرورگرامی بعرض می رسانم که من پوره سخنان جناب عالی را درک کرده ام؛ ازتمام اینقدر لاطائلات گویی های سخیف وتوهین آمیز وهیجانی تان فقط این را برداشت کردم که جناب عالی؛ چند چیزرا قبول دارید: یکی اینکه اعتراف کرده اید که درین وطن بربعضی از اقوام این وطن؛ ستم شده است وآنهم ستم واقعی؛ چنانچه جناب عالی دراوج احساسات وهیجانات تان درپیام قبلی تان چنین درفشانی نموده اید:
"در حالیکه در اصل منظورتان اینست تا اقوام که واقعا ً تحت ستم بودند آنها را بشور آورید ودر برابر یک قوم تحریک کنید تا زمینه ی جنگهای سودبخش به نفع بادران تان آغاز شود . ودر آن جنگ خشک وتر یکسان بسوزند به ایرانیی چی بدرک که تمام افغانستان نابود شود"
هرچند جنابعالی چنین اعتراف را بخاطر این نموده اید تا مرا گماشتهء ایرانیها وا نمود کنید ولی یک چیز ازجملات تان کاملا مشهود است که جناب عالی به ستم قومی وملیتی در افغانستان اعتراف نموده اید که واقعا اقوامی درین کشور بوده اند که تحت ستم قرار داشته اند؛ ولی جناب عالی علاج کاررا درسکوت مطلق میدانید بخاطر اینکه بازخوانی این ستم ها تبر ایرانیها را دسته میکند وزمینهء جنگهای قومی فراهم میشود آنهم به سود ایران ؛ به این بهانه میخواهید ازبیداری اقوام وملیتهای تحت ستم جلوگیری نمائید.
درحالیکه؛ جناب عالی وهم فکران تان؛ دوصد وشصت سال به همین بهانه مردم بیچاره را تحت ستم گرفته اید وبه همین بهانه های واهی میخواهید صدای شانرا درگلو خفه نمائید وحالا که یک منفذی برای خروج درد های مردم پیدا شده است آنرا به بهانه وابسته بودن به ایران میخواهید خاموش نمائید زهی حماقت!!!!!
دومین مطلبی که ازلاطائلات گویی های شما درک نمودم این است که جناب عالی؛ مخالف تغیر نام افغانستان نیستید ولی طرفدار این استید که باید یک شرایط آرام و مساعد بوجود آید واین موضوع دریک ریفرندوم عمومی به بحث گذاشته شود؛ ولی پرسشهای که در ذهن خطور میکنند اینها اند که: چه تضمینی وجود دارد که حالا چهل کشور دنیا درین کشور حضور دارند فردا هشتاد کشور دنیا اینجا لشکر کشی ننمایند؟ ویا مانند لبنان که قوای سوریه بعداز حملهء اسرائیل داخل آنکشور شد وبه بهانهء امن سازی لبنان سالها درآنجا باقی ماند؛ قوای پاکستان به بهانه اشتراکات دموگرافیکی وجیوگرافیکی آنطوریکه مشرف درزمان حکومتش ادعا کرده بود داخل افغانستان گردیده ویک حکومت مزدور پشتونی نیمه طالبانی ونیمه تکنوکرات را درکابل برسر اقتدار نشانده ومانند انگلیس ها در زمانهای شاه شجاع وامیردوست محمد زمام اموررا بدست بگیرد وخوابهای گلبدین وملاعمر وهاشمیان وروستارتره کی وحمیدگل خان مومند محقق نگردد؟ آیا جناب عالی چنین تضمین را میدهید که درآینده چنین چیزی رخ نمیدهد؟
موارد دیگری که میخواستم به آن بپردازم خوشبختانه آنرا درپیام محترم ( باب) یافتم وضرورت تکرار آنها را نمی بینم ؛ میتوانید به قناعت ایشان ومن بپردازید.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس