لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا (148)
«خداوند بانگ برداشتن به بدزباني را دوست ندارد» مانند دادكشيدن و صدا بلند كردن در فحش و دشنام، حتي اگر آنچه كه به شخص دشنام داده شده نسبت ميدهند، صحيح نيز باشد؛ «مگر از كسي كه بر او ستم رفته باشد» يعني: كسي كه مورد ستم قرار گرفته، اين حق را دارد كه بانگ بردارد، داد بكشد وبگويد: فلاني بر من ستم كرد. به قولي ديگر: مراد اين است كه مظلوم ميتواند ستمگر خود را نفرين كند. در حديث شريف آمده است: «از دعاي مظلوم بپرهيزيد زيرا در ميان او و خداوند هيچ حجابي نيست». همچنين مظلوم ميتواند از ظالم شكايت كند و بگويد: «فلان بر من ستم كرد، يا فلان شخص ستمگري است». لذا براي كسي كه موردستم قرار ميگيرد، جايز است تا عليه ستمگرش سخني را بر زبان آورد كه براي او بد و آزار دهنده باشد. در حديث شريف آمده است: «تعلل وبهانهجويي بدهكاري كه به پرداخت بدهي خويش قادر است، ظلم است و موجب رواشدن مجازات و پايمال كردن حرمت و آبروي وي ميگردد». اما براي مظلوم جايز نيست كه در فريادزدن به بدي عليه ظالم، از حق خود تجاوز كند كه اگر چنينكرد، تجاوزگر بهشمار ميرود «و خداوند شنواي داناست» داد و فرياد مظلوم را ميشنود و ظلم ظالم را ميداند.
آنگاه حق تعالي بندگانش را به گذشت و عفو برانگيخته و ميفرمايد:
إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا (149)
«اگر خيري را آشكار كنيد، يا پنهانش داريد» يعني: اگر خيري را آشكارا يا پنهاني انجام دهيد؛ «يا از بدياي» كه در حق شما ميشود «عفو كنيد» و اصلا آنرا به دل نگيريد «هرآينه خدا عفوكننده است» از بندگانش و «توانا» است برانتقام گرفتن از آنان به سزاي آنچه كردهاند. يعني: به خداي سبحان اقتدا كنيد زيرا او درعين توانايياي كه دارد، درميگذرد و عفو ميكند پس شيوه عفو و گذشت حتي در مواردي كه شخص حق بهجانب نيز باشد، بهتر است. در حديث شريف بهروايت ابوهريره آمده است كه رسول خداص فرمودند: «بار مسؤوليت دو شخص دشنامدهنده بر كسي است كه شروع به دشنام دادن ميكند تا آنگاه كه مظلوم از حد درنگذرد». همچنين در حديث شريف آمده است: «هيچ مالي ازصدقه دادن كم نشد و خداوند در برابر عفو جز عزت نيفزود و هر كس برايرضاي خدا تواضع كند، حق تعالي وي را رفعت ميدهد». پس عفو و گذشت از سوي كسي كه به گرفتن حق خويش قادر است ولي در عين حال آن را بهخدا وا ميگذارد، بهتر است اما كسي كه از گرفتن حق خويش ناتوان است، عفو و گذشت وي هم ارزشي ندارد.
اين دو آيه بر اين امر دلالت دارند كه عفو و گذشت و نگهداشت زبان، از قضاياي اساسي در موضوع ايمان است زيرا سياق آيات كلا درباره ايمان ميباشد.
لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا (148)
«خداوند بانگ برداشتن به بدزباني را دوست ندارد» مانند دادكشيدن و صدا بلند كردن در فحش و دشنام، حتي اگر آنچه كه به شخص دشنام داده شده نسبت ميدهند، صحيح نيز باشد؛ «مگر از كسي كه بر او ستم رفته باشد» يعني: كسي كه مورد ستم قرار گرفته، اين حق را دارد كه بانگ بردارد، داد بكشد وبگويد: فلاني بر من ستم كرد. به قولي ديگر: مراد اين است كه مظلوم ميتواند ستمگر خود را نفرين كند. در حديث شريف آمده است: «از دعاي مظلوم بپرهيزيد زيرا در ميان او و خداوند هيچ حجابي نيست». همچنين مظلوم ميتواند از ظالم شكايت كند و بگويد: «فلان بر من ستم كرد، يا فلان شخص ستمگري است». لذا براي كسي كه موردستم قرار ميگيرد، جايز است تا عليه ستمگرش سخني را بر زبان آورد كه براي او بد و آزار دهنده باشد. در حديث شريف آمده است: «تعلل وبهانهجويي بدهكاري كه به پرداخت بدهي خويش قادر است، ظلم است و موجب رواشدن مجازات و پايمال كردن حرمت و آبروي وي ميگردد». اما براي مظلوم جايز نيست كه در فريادزدن به بدي عليه ظالم، از حق خود تجاوز كند كه اگر چنينكرد، تجاوزگر بهشمار ميرود «و خداوند شنواي داناست» داد و فرياد مظلوم را ميشنود و ظلم ظالم را ميداند.
آنگاه حق تعالي بندگانش را به گذشت و عفو برانگيخته و ميفرمايد:
إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا (149)
«اگر خيري را آشكار كنيد، يا پنهانش داريد» يعني: اگر خيري را آشكارا يا پنهاني انجام دهيد؛ «يا از بدياي» كه در حق شما ميشود «عفو كنيد» و اصلا آنرا به دل نگيريد «هرآينه خدا عفوكننده است» از بندگانش و «توانا» است برانتقام گرفتن از آنان به سزاي آنچه كردهاند. يعني: به خداي سبحان اقتدا كنيد زيرا او درعين توانايياي كه دارد، درميگذرد و عفو ميكند پس شيوه عفو و گذشت حتي در مواردي كه شخص حق بهجانب نيز باشد، بهتر است. در حديث شريف بهروايت ابوهريره آمده است كه رسول خداص فرمودند: «بار مسؤوليت دو شخص دشنامدهنده بر كسي است كه شروع به دشنام دادن ميكند تا آنگاه كه مظلوم از حد درنگذرد». همچنين در حديث شريف آمده است: «هيچ مالي ازصدقه دادن كم نشد و خداوند در برابر عفو جز عزت نيفزود و هر كس برايرضاي خدا تواضع كند، حق تعالي وي را رفعت ميدهد». پس عفو و گذشت از سوي كسي كه به گرفتن حق خويش قادر است ولي در عين حال آن را بهخدا وا ميگذارد، بهتر است اما كسي كه از گرفتن حق خويش ناتوان است، عفو و گذشت وي هم ارزشي ندارد.
اين دو آيه بر اين امر دلالت دارند كه عفو و گذشت و نگهداشت زبان، از قضاياي اساسي در موضوع ايمان است زيرا سياق آيات كلا درباره ايمان ميباشد.