Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72338

یادبود قربانیان جنایات عبدالرحمانی

24 آپریل 2013, 11:28, توسط ارمان

یادبود قربانیان جنایات عبدالرحمان خانى, در قربانى کردن هويت مليتى و فرهنگى, زبانى و هنرى خود مردمان غيرافغا ن نهفته اند ويا بستگى دارد. امروز بزرگان اين مردمان غيرافغان ويا پشتون انگار که پيش اوغانان شرمنده اند. اگر عبدالرحمان خان کثيف از کله هاى مردمان غيرافغان مناره ها ساخت نواده هاى اش امروز کله هاى اين مردمان را به گونه مجازى, برقى و الکترونکى مى برد همه را هويت نامعلوم ويا تذکره تقلبى مى دهد. آيا اين قوم از گمشده گان اسرايلى اند?
در اينجا بخشهاى از مقاله آدم خان يوسـفزي را چاپ مى کنم. متن کامل مقاله اين پشتون دراين برگ تارنما
http://wakilahmad.blogfa.com/1391/09
نویسنده: آدم خان يوسـفزي - پـشاور، پاكسـتان
برگردان به دری: داکتر معصومی "وفا"ا
(...)
تقريبا از مدت بيست سال بدینسو در ارتباط با واژه های “افغان” يا “اوغان” در افغانستان وازهمه زيادتر دربين روشنفكران، كشمكشهاي لفظي وقلمي زيادي به ميان آمده است.ا درين هيچ شكي موجود نيست كه درداخل افغانستان يا خراسان كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفته است
(...)
اگرچه از لحاذ سياسي از زمان حكومت اميرعبدالرحمن كه اكنون 95 سال ازآن ميگذرد كلمات افغان وافغانستان طور رسمي تبليغ گرديده است و اما اين كلمه هميشه دو وجه داشته است كه در ظاهر به مردم افغانستان( خراسان) گفته شده است ولي درباطن منظور پختون بوده است وامروزهم همان كلمه دو وجهي “افغان” به دومعني يكي حقيقي و دوم به معني سياسي استعمال ميگردد كه در مجالس خصوصي( افغان) يا ( اوغان) مترادف با كلمه پختون به كار گرفته ميشود، والبته در جرگه ها ومجالس تغير رنگ داده ودرآنجا به تمام اتباع افغانستان افغان ميگويند. بعضيها ميخواهند كه كلمات “افغان” و” اوغان” را با دو معني مختلف تفسير كنند كه اين درحقيقت يك اظهار كاملا غلط ميباشد.ا
سوال اينجاست كه آيا كلمه “افغان” براي هويت ملي يك كلمه توانا ومناسب ميباشد؟
آيا كلمه “افغان” دربين اتباع افغانستان باعث وحدت شده ميتواند؟ اگر ضعف وقوت كلمه “افغان” را به دقت تحقيق نماييم به اين نتيجه ميرسيم كه گذشته از ديگر مردمان اوغانستان كه حتي خود پختانه هم كلمه اوغان و يا افغان را به ديده يك هويت ملي نمي بينند، در مورد تاييد حقيقت ، محدوديت وناتواني اين كلمه مقداري از تحقيقات سر اولف كارو را از كتاب پختانه ( پتانز) براي شما نقل مينمايم او مينويسد:ا “اگرگاهي ازيک فردي مربوط به قوم يوسفزي ويا قوم خليل پرسيده شود كه شما كی هستيد؟ فورا جواب ميدهد كه من (افغان) ميباشم . اينها به پشتو سخن ميگويند اما ازنظر قومي خودرا افغان ميگويند “گپ مهم اينستكه اينها درپاكستان پراگنده اند ودرآنجا زنده گي ميكنند وتابعيت پاكستاني هم دارند.ا در جاي ديگر ميگويد : (ساكنين منطقه لورر كه متشكل از اقوام ختك ، اپريدي و وزير وامثال آنها ميباشند و دربين خود ازجمله پختونها هستند اما آنها در افغانيت خود شك دارند.) ، در مورد قوم غلجي ميگويد: (ادعاي افغانيت اصيل درآنها ازميان رفته است) ومينويسد:ا طور فشرده تمام آن پختونهاييكه در سرحد خرشبون تابه سربن ميرسند بيرق اصيل افغانيت را بلند نگهميدارندوهم ادعاي محكم افغانيت دارند). تمامي اظهارات فوق حقيقت دارند واين هم صاف وروشن شده است كه كه تمام پختونهاي افغانستان ادعاي افغانيت ندارند. تنها حلقات محدودي هستندكه بيرق افغانيت را برمي افرازند وبه دادن شعارهايي مي پردازندكه آنهم نه ملي نه انساني بلكه قبيلوي وجنبه هاي نژادپرستانه دارد. در روشني اين حقايق حاصلي كه بدست مي آيد كه كلمه افغان يا اوغان پختونهارا باهم متحدساخته نميتواند. ولي يگانه كلمه ايكه براي پختانه ويا گويندگان پشتو قابل قبول است فقط كلمه پختون ميباشد وبس.ا
(...)
حال اگر جواب مثبت باشد بازهم سوال به ميان مي آيد كه چرا پختون پاكستاني افغان ناميده شود؟ يك تيوريسن نژادپرست چنين جواب ميدهد كه چون آنهاهمه پختانه هستند پس تمام پختانه افغان ناميده شده ميتوانند. پس اگرجواب اينطور باشد پس كلمه “افغان” تنها منحصر به پختونها ميشود پس به اقوام ديگر افغانستان بايد چه گفته شود؟ كه در جواب شايدكه يك قومپرست ديگري عرض وجود كند وبگويد پختونهاي پاكستان را افغان گفته ميتوانيم زيراكه پختون يك قوم است وتنها يك سرحد درميان واقع شده است وما اين سرحدرانميشناسيم. بلي ما هم اين گفته را قبول كرديم كه آنها يك قوم هستند وآنها همچنان افغان ميباشند. حال مي بينيم كه از جانب ديگر تاجيكان، ازبكان ، تركمنان ، بلوچان ،و نورستانيهاهم صداي حق طلبي خودرا بلند ميكنند وميگويند كه در مورد ما هم نيمي از اقوام ما درتاجيكستان ، ازبكستان، تركمنستان، ايران وپاكستان و حتي درچين زنده گي ميكنند. پس به اين صورت آنها هم افغان هستند! آنها هم درين وطن حق دارند! حال اگر اين نكته مورد قبول واقع گردد كه مورد قبول هم واقع شده است كه “افغان” كلمه مترادف ومستعارپختون ميباشد پس به اين اساس تاجيك، ازبك، بلوج هزاره ، تركمن ،نورستاني، و مثل آنهاكه بطور عموم غيرپختونها ميباشند وافغان ناميده شده نمي توانند.ازين توضيحات اين حقيقت روشن ميگرددكه افغان يك نام مستعار قبيلوي بوده وظرفيت رسانيدن هويت ملي را ندارد.ا
بعضيهابه اين عقيده اندكه احمدشاه بابا موسس اين كشوربوده وبعضيها ميرويس خان را باني اين كشور( تحت نام افغانستان) ميدانند. اما حقيقت مسإـله اينست كه نه درزمان ميرويس خان نام اين وطن افغانستان بود ونه احمدشاه نام افغانستان را به اين وطن گذاشته است. احمدشاه به تاسيس دولت قبيله خود” دراني” پرداخت باآنكه پادشاه دولت دراني بود اما درعرف وطورمعمول پادشاه خراسان ناميده ميشد.ا
سوال درينجاست كه نام افغانستان وافغان چه وقت وچگونه در عرصه سياسي ظاهر شد؟
از آنجاييكه انگريز حاكم اين منطقه وگردانندگان حكومت بودند و سياست خارجي آنها مبتني برسياست “تفرقه بيانداز وحكومت كن “بود، آنوقت ذريعه اجنت ونماينده مشهور وخطرناك خودامير عبدرالرحمن خان نام اصيل اين خاك يعني “خراسان” را به نام افغانستان مبدل نمود كه امروز95 سال از آن ميگذرد.ا انگريز ها به اين نكته آگاه بودند كه “افغان” و افغانستان يك اسم محدود ومربوط به قبيله ميباشد كه هيچوقت باعث بوجود آوردن وحدت نميگردد ، ودر نتيجه ازهمين سبب است كه با وجود 95 سال ازگذشت تبليغات “افغان” و” افغانستان” مي بينيم كه ، تا امروز كسي حاضر نيست كه خودرا افغان بگويد. ولي انگريزها تا امروز ازين دوكلمه طرف داري ميكنند. امروزيا فردا به شما روشن خواهد شد که اگر مردم افغانستان به اسم اولي و اصلي خود يعني” خراسان” برگردند، آنوقت به شما روشن خواهد شد كه به مخالفت جدي انگريزها مواجه خواهند شد، كه درحقيقت باني افغانستان انگريزبابا ميباشد و براي هرگونه تغير وتبديل بايداز انگريز بابا اجازه گرفته شود. ازسويي انگريزها به تمام معني ميدانستندكه خراسان همان اسم قديم وپاريني ميباشد كه به تمام اقوام اين كشور منسوب بوده و خراساني هم به كساني گفته ميشودكه درين كشور زنده گي ميكنند ، واين مردمان داراي اين توانايي ميباشندكه به آنها بفهمانند كه ميتوانند يك ملت قوي خراساني را دوباره زنده كنند. وبه اين حقيقت هم به تمام معني آگاه بودند كه تحت نام خراسان وخراساني يك قوم را مربوط آن كردن وقوم ديگري راازآن جداكردن ممكن نميباشد، آن چيزيكه تحت نام افغان وافغانستان ديده ميشود.ا
(...)
براساس تحقيقات وواقعيتهاي عيني يادآوري شده ، يك تاجيك ، ازبك، غلجي ، هزاره ، كدلاني ، بلوچ ، نورستاني ، تركمن وگوجر نميتوانندادعا كنند كه من “افغان” هستم اما باتمام قوت ميتوانند ادعا كنندكه خراساني ميباشند ، زيرا كه خراسان نام اصلي وطبيعي اين وطن بوده وداراي كدام جنبه ي قومي وقبيلوي نميباشد. در حقيقت وبه اساس شهادت تاريخ اينها همه خراسانيها ميباشند وتاريخ هم شهادت ميدهدكه حتي حضرت محمد( ص) ويارانش همچنان اين وطن را به نام خراسان مي شناختند وامروز پختونهاي پاكستان و كوچيها همچنان اين وطن را خراسان مي نامند وميشناسند. وحتي درچين ومغولستان همچنان اين وطن به نام خراسان معروف ميباشد.ا
(...)
خلاصه آن كسانيكه تحت پرده افغان وافغانستان به بلند كردن شعارهاي وحدت ملي مي پردازند، ايشان خود ميدانندكه دروغ ميگويند وخودايشان به گفته هاي خودايمان ندارند و مرام اين مردم همان “افغان” دو رويه و دو وجهي ميباشد كه ، درباطن همان پختون ، درظاهر هواخواه هويت ملي ، ودر حقيقت واصل خواهان ترور هويتهاي قومي ميباشند.ا
(...)
تاکيد از ارمان
تغيرنام افغانستان ارمان است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس