Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72320

دانشگاه کابل یا مرکز ثقل فاشیزم!

23 آپریل 2013, 16:25, توسط پرویز "بهمن"

عجب دنیایی است. من نمیدانم که پای من بیچاره چرا درین مناقشه کشانده شده است. نخست پیامی از آقای حبیب پنجشیری که ازمن نام برده وچنین ابراز نظر کرده است لطفا این را بخوانید: ’’یک چیزیکه مرا ازار میته و واقعا قابل نگرانی است، اینست که مبصرین کابل پریس همه مشکلات را میخواهد با پشتونها لینک بته ، مثلا این اقای باب، یا ( پرویز بهمن ) سابقه در تبصره خود ایقه بالای پشتونها تاخته ، من حیران میمانم که رشته های عصبی اینها چقه ظرفیت داره که از بس اینقدر غصه و تعصب نمیکفه ؟؟’’
درجواب این آقای زردشت بجواب آقای پنجشیری چنین می نویسد:
شما خوب اشاره کردید. برخی خا همه ی بدی ها و تقصیر را به گردن یک ملیت مثلاً پشتون می اندازد. این دقیقاً مثل همان حرف است که مثلاً عبدالرحمن خان تمام ظلم و جنایت را انجام داد و اینک منتقدان او، جنایت او را بر تمام قوم پشتون حمل و ربط دهد. این غیر منطقی است و درست نیست. در بسیاری از مسائل افغانستان، به جای نقد کردن فرد، به نقد کردن جمع و نهایتاً یک ملیت پرداخته می شود. حقیقتاً همه ی پشتون ها بد نیست. به اصطلاح جنگل تر و خشک دارد. قیاس هایی نظیر آنچه امروز در میان فرهنگیان باب شده، ره به جایی نمی برد و چیزی از بار مشکلات کم نمی کند.
اول اینکه این آقای پنجشیری وهمچنان شخص موعظه گویشان جناب آقای مهدی زردشت باید این مطلب را درنظر میگرفتند که شخصیت محترم (باب) جدا ازشخصیت پرویز بهمن است که دربسیاری موارد من با نظریات محترم (باب) مخالف بوده ام ودربعضی جاها موافق.
اگر قرار باشد که تمام پیامگذاران هم نظر یک شخص باشند پس ازکجا معلوم که مهدی زردشت وحبیب الله پنجشیری دو نفر استند؟
ثانیا اینکه: قبل از آنکه مرا متهم به توهین نمودن پشتونها می نمودند خوب بود که برای اثبات مدعای شان عبارتی ویا جمله ایی که دلالت بر ضدیت من با ملیت پشتون بحیث یک کتلهء بشری نماید ارائه می نمودند. سخنان پا درهوا ونصیحتهای پدرانه ء بی سند درسایت کابل پرس? انسان را خجالت می سازد.
من بارها درکابل پرس نوشته ام که بنده با ملیت پشتون بحیث یک کتلهء بشری هرگز کدام ضدیت ندارم؛ خودم درخانواده ایکه بزرگ شده ام ازچندین طریق با پشتونها خویشاوندی وقرابت دارم ولی ساختار دموگرافیک ومردمی این کشور چند قومی توسط ابرقدرتهای استعماری طوری ساخته شده که درآن پشتونها خودشان را قوم بومی ودیگران را مهاجران گریزی ازسمرقند وبخارا وبخش دیگر را بقایای مغول وچنگیز بدانند. حاکمیت آنها را درکشور افغانستان معادل اشغال کشور بدانند.
حالا جناب مهدی زردست بفرماید ازهمان پشتونهای خوب وانساندوستی که می شناسند یکی را بما معرفی نمایند که کتاب سقاوی دوهم را علنا رد کرده باشد.
نظر به مطالعات من ازپشتونیزم؛ هرپشتونی که به چند قومی بودن افغانستان علنا اعتراف کند وآنرا برسمیت بپذیرد اورا پشتونها حرامی میخوانند وازخودشان می رانند. پشتونها افغانستان را کشور افغانها می دانند. درین کشور باید کسانیکه افغان نیستند باید افغان شوند تا ازمزایای شهروندی این کشور خدا داد برخوردار گردند.
کاربرد اصطلاحات افغانستانی نزد همهء پشتونها کفر است. کسی که خودش را افغانستانی میداند او نوکر ایران است. کسی که پوهنتون را دانشگاه میگوید او نوکر زرخرید ایران است. او به ارزشهای ملی باور ندارد. آیا کدام پشتونی را جناب مهدی زردشت می شناسند که درین موارد با آقای مهدی زردشت همنظر باشد واصطلاح افغانستانی را به عوض افغان استعمال کند؟
این آقای پنجشیری؛ قبل ازآنکه بالای من بتازند اولا باید زبان اوغانی فرا بگیرند به سایتهای اوغانی مراجعه نمایند راپورها وگزارشهای کنفرانسهای پشتونها را درداخل وخارج کشور ازطریق سایتهای اوغانی بخوانند وبعد بالای پرویز بهمن بتازند.
پرویز بهمن حرف زیادی ندارد صرف همین قدر میگوید که افغانستان کشورهمه است. این کشورنه تنها از افغان بلکه ازغیر افغانها نیز است. نامگذاری افغانستان به صلاح دید ابر قدرتهای استعماری صورت گرفته است. باید این نام ازسر مردم وکشور برداشته شود. تاریخ وفرهنگ تمام ملیتهای ساکن کشور باید اعاده گردد. زبانهای باشنده گان کشور برسمیت شناخته شود.ساختار نظام ودولت ازسیستم متمرکز به غیر متمرکز حتی با تشکیل جمهوریتهای خودمختار تغیر بخورد. سرحدات کشور باید معین گردد. نفوس شماری واحصائیه گیری دقیق باید انجام شود. میزان مرگ ومیر مادران ونوزادان ؛ بیکاران؛ معتادان مواد مخدر؛ مالیه پردازان؛ شهروندان دوتابعیه وچند تابعیته وغیره باید معلوم ومشخص گردد وهیچکسی بنام اکثریت واقلیت خودش را بالای دیگران تحمیل ننماید. آیا درین موارد چیزی برای توهین برای پشتونها دیده میشود.
جناب پنجشیری صاحب باید این را درنظر بگیرند که:ضرب المثل مشهور این است که کسی را درقریه جا نمیدادند ولی او میگفت که اسپ مرا درخانهء ارباب قریه بسته کنید.
حالا جناب پنجشیری صاحب را اوغانها بحیث شیرفروش وسنگ فروش برسمیت می شناسند وبرای تصفیهء نژادی واخراج شان به آنطرف دریای آمو هرروز پلان ونقشه طرح میکنند ولی پنجشیری صاحب هنوز درخواب خرگوش است وهنوزخودش را بخاطر معلوم کردن پشتون بد وخوب مصروف ساخته است وبا این فکر خام که گویا همه شهروندان متساوی الحقوق این کشوراند حتما پشتونها وی را بخشیده اند وایشان را درجملهء افغانهای اصیل بحساب می آورند. همان افغانی که درزبان انگلیسی به سگ شکاری اطلاق میگردد.
نخیر پنچشیری صاحب !
شما اگر خودتان را به آب زمزم هم بشوئید بخاطر جرم هم تباران تان علیه طلبه های کرام اوغانی هرگز نزد ایل جلیل اوغان قابل بخشش نیستید. درفرهنگ اوغان چیزی بنام عفو وجود ندارد. اگر هزار سال دیگر هم بگذرد شما باید قیمت کشته شده های طلبه های کرام اوغانهای لر وبررا باید بپردازید چه خودتان ویا نواسه های تان.
وآقای مهدی زردست گرامی عزیز اگر هزاره تشریف داشته باشند باید بدانند که بجرم ناکردهء میخ های بابه مزاری برسر پشتونها حتی ازنواسه های تان نیز اوغان انتقام میگیرد. اگر دروغ میگویم سری به سایت بینوا بزنند وازکدام ترجمان نیز مدد بخواهند. حالا اگر جناب عالی دلیل مخالف نظریات بنده را درسر دارید میتوانید آنرا ازطریق کابل پرس به اطلاع خواننده گان عزیز برسانید.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس